اسحاق بن حنین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 19 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/230173/اسحاق-بن-حنین
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
8
اِسْحاق ِبْنِ حُنین، ابویعقوباسحاق بنحنین بناسحاق عبادی، پزشك و مترجم آثار علمی یونانی (د ربیعالا¸خر 298/ دسامبر 910). وی در یك خانوادۀ نسطوری از قبیلۀ عباد حیره زاده شد. اسحاق در كنار پدرش، پزشك و مترجم نامدار، حنین بن اسحاق، و عمهزادهاش، حبیش (ه م م)، یكی از 3 دانشمند هنرور سخن دانی است كه شالودۀ مكتب حنین را بنیان نهادند و در نقل دانشهای یونانی به جهان اسلام، برجستهترین نقش را داشتند و به همت ایشان، طالبان معرفت در سرزمینهای اسلامی، با مهمترین بخشهای میراث علمی یونانیان آشنایی یافتند. وی نزد پدر، و نیز پزشكان مصر و انطاكیه دانش آموخت؛ پزشكی برجسته و مترجمی توانا شد و از توجه و عنایت خلفای عباسی، از متوكل تا مكتفی، و احترام و اعتماد قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد برخوردار بود. او را در شمار ندیمان مكتفی نیز شمرده، و گفتهاند كه این خلیفه در تعیین فرزندش به ولایت عهد، نظر او را خواسته، و او با توجه به احكام نجوم پیش بینی كرده است كه خلافت به فرزند مكتفی نخواهد رسید (ابنندیم، 343؛ بیهقی،4- 5؛ ابنخلكان، 1/ 206؛ ابن ابی اصیبعه، 1/ 200-201؛ قفطی، 172؛ انطاكی، 1/ 19؛ گیوم، 251 ؛ مایرهوف، 320 -316 ؛ سامرایی، 1/ 459-460). اسحاق در آگاهی از دانشهای یونانی و آشنایی با زبانهای یونانی و سریانی و هنر ترجمه در ردیف پدرش، و در فصاحت بیان در زبان عربی از پدرش برتر بوده است. وی با گروهی از دانشمندان كه در پیرامون متكلم شیعی حسن بن نوبخت گرد آمده بودند، رابطه داشت و بنا به قولی به اسلام گرویده بود (ابن ندیم، 225، 343؛ بیهقی، 5). ترجمههای اسحاق به زبان عربی را از اغلب برگردانهای لاتین آثار یونانی كه مستقیماً از این زبان ترجمه شده است، به متن اصلی نزدیكتر شناختهاند. از این رو افزون بر استفادۀ مستقیم از متون عربی اسحاق در تهیۀ ترجمههای لاتین آثار دانشمندان یونان، در موارد بسیاری نیز برای درك درست متون لاتین این آثار، به ویژه كتابهای ارسطو، از ترجمههای عربی اسحاق به عنوان شاهد استفاده شده است («زندگینامه...»، I/ 270-272).وی شعر نیز می سرود و ابن ابی اصیبعه ابیاتی از او نقل كرده است (1/ 201). اسحاق در اواخر عمر دچار فلج شد (قفطی، 80). از سالهای پایانی زندگی وی كه 3 سال نخست خلافت مقتدر را دربر میگیرد، هیچ گونه آگاهی نداریم.
فعالیت اسحاق در زمینۀ ترجمه، عرصۀ بسیار گستردهای را دربر میگیرد. وی بیش از همه به ترجمۀ آثار فلسفی و به ویژه مؤلفات ارسطو و شروح آن پرداخت؛ در عین حال شماری از مهمترین آثار دانشمندان یونانی در ریاضیات و نجوم را نیز ترجمه كرد. تألیفاتی نیز در پزشكی و داروسازی دارد. مهمترین آثار او اینهاست:
1. قاطیغوریاس، یا مقولات. اسحاق این اثر را مستقیماً از یونانی به عربی درآورد. این ترجمه در 1846م به كوشش تسنكر در لایپزیگ به چاپ رسید و بار دیگر در 1948م به كوشش عبدالرحمان بدوی در مجموعۀ منطق ارسطو در قاهره منتشر گردید (بدوی، مقدمه، 11-14؛ نیز نک : بستانی ).2. العبارة، یا باری ارمینیاس. به گفتۀ ابن ندیم (ص 309) اسحاق ترجمۀ سریانی پدرش از این اثر را به عربی درآورده است (نیز نک : قفطی، 35). در منابع دیگر گفته میشود كه ترجمۀ اسحاق، مستقیماً از یونانی صورت گرفته است. تحقیقات نیز نشان میدهد كه متن عربی اسحاق از ترجمۀ سریانی به اصل یونانی نزدیكتر است (نک : «زندگی نامه»، ؛ I/ 275 بدوی، همان، 14- 15). این اثر در 1913م در لایپزیگ (بدوی، مخطوطات...، 11)، و در 1948م به كوشش بدوی ضمن مجموعۀ یاد شده، انتشار یافت. 3. تحلیل القیاس، یا آنالوطیقا الاول. اسحاق بخشی از این اثر را به سریانی درآورد. بخش دیگر را پدرش پیش از وی ترجمه كرده بود. در ترجمۀ عربی آن كه به قلم ثئودروس صورت گرفته، از ترجمۀ سریانی اسحاق بسیار استفاده شده است (ابن ندیم، همانجا؛ قفطی، 36؛ بدوی، مقدمه، 16-17). این كتاب در 1948م به كوشش بدوی در همان مجموعه منتشر شد. 4. البرهان، یا آنالوطیقا الثانی. این اثر به قلم اسحاق از یونانی به سریانی، و سپس به قلم متی بن یونس از سریانی به عربی درآمد (ابن ندیم، قفطی، همانجاها). این كتاب در 1949م به كوشش بدوی، ضمن همان مجموعه انتشار یافت. 5. طوبیقا، یا الجدل. این اثر به دست اسحاق از یونانی به سریانی ترجمه شد. یحیی بن عدی آن را به عربی درآورد (همانجاها). 6. ریطوریقا، یا الخطابۀ. گفته میشود كه اسحاق این اثر را به عربی ترجمه كرده است (ابن ندیم، 310؛ قفطی، 37)، اما از این ترجمه نشانی در دست نیست. 7. الكون و الفساد. ایناثر توسط حنین از یونانیبهسریانی، و توسط اسحاق از سریانی به عربی درآمده است (ابن ندیم، 311؛ قفطی، 41). از این ترجمه نیز نشانی در دست نیست. 8. فی النفس. اسحاق این اثر را مستقیماً به عربی درآورد (ابن ندیم، همانجا؛ بدوی، مخطوطات، 19؛ «زندگینامه»، همانجا). ترجمۀ اسحاق در 1950م به كوشش احمد فؤاد اهوانی، و بار دیگر در 1954م به كوشش بدوی در قاهره منتشر گردید. 9. السماع الطبیعی. ترجمۀ عربی اسحاق از این اثر با شروح ابن سمح، ابن عدی، متی بن یونس و ابوالفرج ابن طیب در سالهای 1964 و 1965م در قاهره منتشر شد (نک : بدوی، همان، 17- 18). 10. كتاب الحروف، یا مابعد الطبیعۀ. اسحاق شماری از مقالات این اثر - كه هر یك از آنها نام یكی از حروف یونانی را برخود دارد - از جمله مقالات «آلفا» و «لامبدا» را به عربی ترجمه كرده است (ابن ندیم، 312). در درستی روایت ابن ندیم میان خاورشناسان اختلاف نظر وجود دارد (اشتاین اشنایدر، 106). ترجمۀ اسحاق از مقالۀ «آلفا» از سوی كسانی مانند یحیی بن عدی و ابن رشد تفسیر شد. این مقاله با تفسیر این دو تن در 1346ش به فارسی نیز ترجمه و چاپ شد. همچنین بخشهایی از مقالۀ «لامبدا» در 1947م به كوشش بدوی در مجموعۀ ارسطو عندالعرب در قاهره منتشر شد.
از منابع چنین بر میآید كه همۀ این آثار مستقیماً از یونانی به عربی ترجمه شدهاند: 1. اصول الهندسۀ. ثابت بن قره ترجمۀ اسحاق را ویراست (ابن ندیم، 325). ترجمۀ اصول الهندسۀ اقلیدس به زبانهای لاتینی و عبری از روی ترجمۀ عربی اسحاق صورت گرفته است. این سخن احتمالاً دربارۀ ترجمههای سریانی و ارمنی این كتاب نیز صادق است. بسیاری از دانشمندان مسلمان ترجمۀ اسحاق را شرح یا تلخیص كردند. برخی نیز تحریر دیگری از آن فراهم ساختند (همانجا؛ «زندگینامه»، IV/ 434-444). از جملۀ اینها، تحریر خواجه نصیرالدین طوسی است كه در 1298ق در تهران به چاپ رسیده است. 2. المعطیات. ثابت بن قره ترجمۀ اسحاق را ویراست؛ نصیرالدین طوسی به تحریر آن پرداخت. خاورشناسان بر اهمیت نسخۀ عربی المعطیات برای بررسی انتقادی نسخههای باقی مانده تأكید ورزیدهاند. این نسخه به لاتین نیز ترجمه شده است (همان، 444 ؛ IV/ 442, نیز نک : GAS, V/ 116, 273). تحریر نصیرالدین طوسی از این كتاب در 1358ق در حیدرآباد به چاپ رسید. 3. المناظر. ترجمۀ اسحاق به دست ثابت بن قره ویراسته شد و نصیرالدین طوسی تحریری از آن تهیه كرد («زندگینامه»، ؛ IV/ 442 نیز نک : GAS, V/ 117). تحریر المناظر طوسی در 1358ق در حیدرآباد انتشار یافت.
1. الاكر، یا الاشكال الكریۀ، اثر منلائوس. اصل یونانی این كتاب به دست نیامده است. ابونصر منصور بن عراق ترجمۀ اسحاق را شرح كرد و نصیرالدین طوسی تحریری از آن به دست داد. متن ترجمۀ اسحاق به عبری و لاتین نیز برگردانده شد (آقابزرگ، 3/ 384؛ «زندگینامه»، 301-302 ,IV/ 297؛ GAS, V/ 161-163).
2. الكرۀ المتحركۀ، اثر آوتولوكوس. ثابت بن قره ترجمۀ اسحاق را ویراست و نصیرالدین طوسی تحریری از آن تهیه كرد (همان، V/ 82, 272-273). تحریر طوسی در 1358ق در حیدرآباد به چاپ رسید. 3. الكرۀ و الاسطوانۀ، اثر ارشمیدس. ثابت بن قره ترجمۀ اسحاق را ویراست. نصیرالدین طوسی تحریری از ترجمۀ اسحاق فراهم ساخت كه در 1359ق در حیدرآباد منتشر شد (نیز نک : آقابزرگ، 3/ 388). 4. شرح اوطوقیوس العسقلانی لمشكلات كتاب الكرۀ و الاسطوانۀ لارشمیدس. نصیرالدین طوسی ترجمۀ اسحاق از این اثر را بسیار ستوده است (ص 2؛ نیز نک : زوتر، 39-40).5. اصلاح جوامع الاسكندرانیین لشرح جالینوس لكتاب الفصول لابقراط (ابن ابی اصیبعه، 1/ 201؛ GAS, III/ 268).6. المجسطی، اثر بطلمیوس. به گفتۀ ابن ندیم (ص 327) ترجمۀ اسحاق از این اثر - كه ثابت بن قره نیز آنرا ویراسته است - ترجمۀ خوبی نبوده است. اما این واقعیت كه مؤلفان آثار برجسته در دانش نجوم، مانند عبدالرحمان صوفی، ابن صلاح و نصیرالدین طوسی به ترجمۀ اسحاق استناد كردهاند، نشان میدهد كه سخن ابن ندیم پایۀ درستی نداشته است (نک : كونیچ، 22, 34, 35). طوسی تحریر دیگری از این كتاب تدوین كرده است (آقابزرگ، 3/ 390؛ GAS, VI/ 193).7. النبات. این اثر كه تألیف آن به ارسطو نسبت داده میشد، در حقیقت شرح نیكلای دمشقی بر یك كتاب مجعول منسوب به ارسطوست. متن اصلی اثر و نیز شرح نیكلای دمشقی بر آن، از میان رفتهاند و ترجمۀ عربی اسحاق با ویرایش ثابت بن قره كهنترین نسخهای است كه از این اثر باقی مانده است. در سدۀ 13م از روی نسخۀ عربی اسحاق، یك ترجمۀ لاتینی فراهم آمد. این ترجمه انتشاری گسترده یافت و در تألیف كتابهایی در زمینۀ گیاه شناسی مورد استفاده واقع شد. اندكی بعد همین نسخۀ لاتینی به یونانی ترجمه شد كه تا مدتها آن را نسخۀ اصلی میپنداشتند. ترجمۀ عبری این اثر نیز از روی ترجمۀ عربی اسحاق صورت گرفته است (میهلی، 164- 165؛ «زندگینامه»، ؛ X/ 111-112 اولمان، 71 ؛ بدوی، مخطوطات، 29). متن عربی این اثر به كوشش بدوی در 1954م، همراه كتاب فی النفس در قاهره منتشر شد. 8. حجج ابرقلس فی قدم العالم. 9. مسائل فرقلیس فی الاشیاء الطبیعیۀ. متن عربی دو اثر یاد شده - كه اصل یونانی آنها از میان رفته - در 1955م ضمن مجموعهای با عنوان الافلاطونیۀ المحدثۀ عند العرب به كوشش بدوی در قاهره انتشار یافته است. 10. مقالۀ الاسكندر الافرودیسی فی العقل. 11. مقالۀ الاسكندر الافرودیسی فی ان الهیولی غیر الجنس. متن عربی این مقاله و مقالۀ پیشین كه اصل یونانی آنها از میان رفته، در 1972م ضمن مجموعهای با عنوان شروح علی ارسطو مفقودۀ فی الیونانیة در بیروت چاپ شده است. 12. كتاب فی مراتب قرائة كتب جالینوس. اسحاق به خواهش بختیشوع این اثر را به سریانی ترجمه كرد و پدرش از سریانی به عربی درآورد (حنین بن اسحاق، 150). متن عربی آن در 198 م به كوشش بدوی در مجموعهای با عنوان دراسات و نصوص فی الفلسفۀ و العلوم عند العرب در بیروت چاپ شده است. 13. شرح تمیستیوس بر علم الحیوان ارسطو. این اثر شامل 19 كتاب است و اصل یونانی آن از میان رفته است. یك نسخۀ خطی ترجمۀ عربی اسحاق از آن در تاشكند نگهداری میشود (اولمان، 9-10).
1- «تاریخ الاطباء و الفلاسفۀ»، رسالۀ كوچكی است كه اسحاق آن را به خواهش قاسم بن عبیدالله وزیر معتضد عباسی نوشته، و در آن مختصری از آگاهیهای متعارف آن روزگار را دربارۀ تاریخ پزشكی كهن به دست داده است. وی در این اثر، از تاریخچهای كهیحیی نحوی دربارۀ پزشكان نوشته بود،استفاده كرده،و بهسخنخود، نادرستیهای آن را نیز زدوده است (ص 150). این اثر در 1955م همراه طبقات الاطباء ابن جلجل چاپ شده است. 2- الادویۀ المفردة (ابن ندیم، 343؛ ابن ابی اصیبعه، 1/ 201). 3- معرفۀ البول (GAS, III/ 268). یك نسخۀ خطی از این اثر در كتابخانۀ مركز موجود است. 4- مقالۀ فی الاشیاء التی تعید الصحۀ و الحفظ و تمنع من النسیان (ابن ابی اصیبعه، همانجا). در برخی منابع از این اثر با عنوان الرسالۀ الشافیۀ فی ادویۀ النسیان یاد شده است (نک : ، GAS همانجا). 5. التریاق. رازی در الحاوی از این اثر نقل قول كرده است (1/ 38؛ نیز نک : ، GAS همانجا). 6- الادویۀ الموجودۀ بكل مكان (ابن ابی اصیبعه، همانجا). 7- الكناش اللطیف (ابن ندیم، 356؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا). 8- الزیج. محمد بن ابی بكر فارسی در الزیج الممتحن المظفری از ایناثر یاد می کند (GAS, IV/ 67, 171).
آقابزرگ، الذریعة؛ ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن ندیم، الفهرست؛ اسحاق بن حنین، «تاریخ الاطباء و الفلاسفۀ»، همراه طبقات الاطباء و الحكماء ابن جلجل، به كوشش فؤاد سید، قاهره، 1955م؛ انطاكی، داوود، تذكرۀ اولی الالباب، بیروت، المكتبۀ الثقافیۀ؛ بدوی، عبدالرحمان، مخطوطات ارسطو فی العربیۀ، قاهره، 1959م؛ همو، مقدمه بر منطق ارسطو، بیروت، 1980م؛ بستانی؛ بیهقی، علی، تتمۀ صوان الحكمۀ، لاهور، 195 م؛ حنین بن اسحاق، «رسالۀ حنین بن اسحاق الی علی بن یحیی»، دراسات و نصوصفیالفلسفۀ و العلوم عندالعرب، بهكوشش عبدالرحمانبدوی، بیروت، 198 م؛ رازی، محمد بن زكریا، الحاوی، حیدرآباد دكن، 1374ق/ 1955م؛ سامرایی، كمال، تاریخ الطب العربی، بغداد، 1404ق؛ قفطی، علی، تاریخ الحكماء، لایپزیگ، 1903م؛ میهلی، آلدو، العلم عندالعرب...، ترجمۀ عبدالحلیم نجار و محمد یوسف موسی، لیدن، 1939م؛ نصیرالدین طوسی، تحریر الكرۀ و الاسطوانۀ لارشمیدس، حیدرآباد دكن، 1359ق؛ نیز:
Dictionary of Scientific Biography, New York, 1970-1976; GAS; Guillaum, A., « Philosophy and Theology», Legacy of Islam, London, 1931 ; Kunitsch, P ., Der Almagest , Wiesbaden , 1974 ; Meyerhof , M., « Science and Medicine», Legacy of Islam, London, 1931; Stein- schneider, M., Die arabischen [ bersetzungen aus dem Griechischen, Graz, 1960; Suter, H., Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke, Leipzig, 1900; Ullmann, M., Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, Leiden, 1972. محمدعلی مولوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید