تصوف
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224267/تصوف
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
نمونۀ دیگر عشقنامههای منظوم، مثنوی سینامه از امیرحسینی هروی است که در طی 30 نامه مراتب عشق و حالات عاشق و معشوق، روابط ایشان با یکدیگر را شرح داده است. تأثیر نظریاتی را که در عشقنامههای فارسی بیان شده است، میتوان در غزلهای شاعران صوفیمشرب، از جمله سعدی و حافظ ملاحظه کرد (پورجوادی، نسیم...، 72-94، «سعدی و...»، سراسر مقاله).
عشقنامهها که موضوع آنها عشق و بحث مراتب آن، حالات عاشق و اوصاف معشوق، و داستانهای عشاق و اشعار عاشقانه بود، جذابیت خاصی داشتند. مضمون این نوع آثار در ادبیات فارسی به طور کلی، به خصوص در غزل، تأثیر عمیق و گستردهای داشت و به همین سبب از سدۀ 6 ق به بعد غزل فارسی در دیوانهای شاعرانی چون عطار، عراقی، سعدی، حافظ و دهها شاعر بزرگ دیگر به اوج عظمت و کمال لطافت و زیبایی رسید و موجب شد که تنوعی در مضامین شعر فارسی به وجود آید. با همۀ این احوال، موضوع عشق و عاشقی محدودیتهایی هم برای نویسندگان صوفی به وجود میآورد، زیرا نسبت عاشقی و معشوقی میان انسان و خدا به هر تقدیر نسبت خاصی بود و هر چند که صوفیه تا جایی که میتوانستند از حکایات عاشقان و داستانهای بلند عشقی (رُمانس) بهره بردند و با دادن جنبۀ تمثیلی به اینگونه داستانها، آنها را به ادبیات خود وارد کردند، ولی مسائل دیگری هم در تصوف مطرح بود که در محدودۀ این موضوع نمیگنجید. از اینرو، نویسندگان و شعرای صوفی آثار دیگری به وجود آوردند که چارچوب آن وسیعتر از چارچوب عشقنامهها بود و در واقع مرزهای چندان معین و دقیقی نداشت. در چارچوب اینگونه آثار جدید، نویسندگان میتوانستند هم از عشق و عاشقی سخن بگویند و قلندرانه از دنیا و امور دنیوی فراتر روند و هم در جای خود به تعلیمات اخلاقی بپردازند و زهد و پارسایی را به خواننده توصیه کنند و از لزوم رعایت آداب اجتماعی سخن گویند و مسائل الاهیات، مانند توحید، وحی، نبوت، ولایت، مرگ و آخرت را نیز مطرح کنند. اینگونه آثار که دربارۀ «حکمت صوفیانه» بود، هم شامل مسائل نظری، و هم شامل مسائل عملی و اخلاقی بود و موضوعات هم به زبان عرفانی و گاه فلسفی، و هم به زبان ادبی، و با استفاده از شعر، حکایت و مثل مطرح میشد. افزون بر این، فقط نثرنویسان نبودند که از این نوع آثار استقبال کردند، بلکه شعرا نیز کموبیش همین مطالب را به نظم درآوردند، و بدین ترتیب، مثنویهای معروفی در حکمت صوفیانه پدید آمد. یکی از آثار منثوری که کموبیش به این نوع تعلق داشته، تمهیدات عینالقضاة همدانی (د 525 ق) است. این کتاب در 10 باب یا به قول نویسنده در 10 «تمهید» تبویب شده، و در این ابواب به ترتیب دربارۀ فرق علم مکتسب با علم لَدُنّی، شرطهای سالک راه خدا، فطرت سهگانۀ آدمیان، خودشناسی و معرفت به حق، شرح ارکان پنجگانۀ اسلام (شهادت، نماز، زکات، روزه و حج)، حقیقت و حالات عشق، روح و دل، اسرار قرآن، ایمان و کفر، نور محمد و نور ابلیس از دیدگاه صوفیانه بحث کرده است. عینالقضاة مرید احمد غزالی بود و بحث او دربارۀ مسائلی که مطرح میکند، از جمله دربارۀ عشق، متأثر از مرشدش است، ولی در عین حال وی در موارد بسیار استقلال فکری خود را حفظ کرده است. گاهی نحوۀ تفکر و اصطلاحاتی که عینالقضاة به کار میبرد، جنبۀ فلسفی به خود میگیرد، چیزی که در آثار احمد غزالی دیده نمیشود. لحن کلام عینالقضاة در نوشتههای فارسی خود، چه در تمهیدات و چه در نامههای متعددی که به مریدان خود نوشته، بسیار پرحرارت است. هر چند که از آیات و احادیث به وفور استفاده میکند و گاه جملات بلندی به عربی در نثر فارسی خود میآورد، ولی با این حال نثر او، به خصوص بهلطف اشعار فارسی فراوانی که نقل کرده است، بسیار پرچاذبه است. آثار یکی از نویسندگان پرکار سدۀ 5 و اوایل سدۀ 6 ق خراسان، یعنی احمد جام معروف به ژندهپیل (د 535 ق) را که عموماً دربارۀ مسائل اعتقادی و عبادی صوفیه است، باید در زمرۀ این دسته از آثار به شمار آورد. یکی از نوشتههای مهم صوفیانۀ او انس التائبین است که مطالب آن به منزلۀ پاسخهایی است که مؤلف به پرسشهایی چند دربارۀ مسائل اعتقادی از دیدگاه تصوف داده است. عنوان هریک از ابواب کتاب نیز به صورت سؤال است. مثلاً عنوان باب اول، دربارۀ عقل و عاقل، چنین است: «میپرسند که عقل چیست و عاقل کیست» و باب دوم، دربارۀ معرفت و عارف، چنین است: «میپرسند که معرفت چیست و عارف کیست». این پرسشها از جانب شخص یا اشخاصی خاص مطرح نشده است، بلکه درواقع، این نوع طرح سؤال از جانب خود مؤلف است که خواسته است بدین طریق مسئلۀ خود را که میخواهد در هر باب مطرح کند، ذکر کرده باشد. این مسائل هم، چنانکه مؤلف در مقدمۀ کتاب توضیح داده است، دربارۀ مسائل شرعی و عبادات ظاهری نیست، زیرا این نوع مسائل را خوانندگان میتوانند در کتابهای دیگری که پیشتر مؤلف یا دیگران نوشتهاند، پیدا کنند. مسائل مطرح شده دربارۀ علم باطن است، علمی که «به نزدیک هر کسی نباشد و هر کسی را در این علم راه ننمایند» (نک : ص 13). کتاب انس التائبین جمعاً از یک مقدمه و 45 باب تشکیل شده است و در این بابها دربارۀ مفاهیمی چون عقل، توبه، اخلاص، علم، صوفیگری، زهد، تقوا، صبر، فقر، شکر، عشق، شاهدبازی، سماع، وقت، و وجد شرح داده شده است. نثر احمد جام مانند نثر دیگر نویسندگان غرب خراسان، به طور کلی ساده و دلنشین است. بعضی از ابواب این کتاب از نظر تاریخی و اجتماعی نیز بسیار درخور توجه است، زیرا احمد جام نویسندهای مبتکر است، و صرفاً به نقل و یا ترجمۀ سخنان دیگران نمیپردازد، بلکه اندیشۀ خود را شرح میدهد، چنانکه خودش هم در مقدمه تصریح میکند که این کتاب را به «الهام حق» بیان کرده است. احمد جام کتابهای دیگری نیز به فارسی نوشته که کموبیش شبیه انس التائبین است، و گاهی همان مسائل را در جاهای دیگر نیز عنوان کرده است. مثلاً بحث توبه و زهد و تقوا و رضا را در روضة المذنبین و جنة المشتاقین و کتاب مفتاح النجات او نیز میتوان ملاحظه کرد. در کتاب سراج السائرین نیز که تا کنون فقط منتخبی از آن به چاپ رسیده، دربارۀ محبت، عشق، روح و نفس، و همچنین ازدواج توضیح داده است. سراج السائرین جنبۀ ابتکاری دیگری هم دارد. مؤلف در این کتاب برای طرح مسائل روشی را به کار برده است که بعضی از مؤلفان لغوی، مانند ابوهلال عسکری، برای توضیح فرق میان دو یا 3 لفظ قریبالمعنى یا متضاد به کار گرفتهاند. به همین جهت، در عنوان ابواب تعبیر «فرق میان...» تکرار شده است. مثلاً باب سوم دربارۀ فرق میان خانقاهداری و دکانداری است، باب نهم دربارۀ فرق میان کشش و روش، باب دهم فرق میان خُلّت و محبت، باب چهاردهم فرق میان عشق و هوس، باب بیستم فرق میان تزویج و عزوبت. بعضی از مباحث این کتاب بیسابقه و بکر است، مانند آنچه در باب سیزدهم در فرق میان ناز و نیاز، دو مفهومی که در شعر عاشقانۀ فارسی فراوان به کار رفته، آمده است. ژندهپیل گاهی به ابیات فارسی نیز استشهاد کرده، از جمله در بابهایی که دربارۀ ناز، نیاز و عشق است. نوشتن کتابهایی دربارۀ مسائل مختلف دینی، شرعی و صوفیانه در شهرهای دیگر خراسان نیز صورت گرفته است. در سرخس کتاب گزیده در اخلاق و تصوف از ابونصر طاهر بن محمد خانقاهی نوشته شده است که کموبیش همان مباحث کتابهای پیشین صوفیه را میتوان در آن دید. در واقع، بیشتر مطالب این کتاب ترجمه از روی یک دستینۀ عربی است (پورجوادی، پژوهشها، 116-124). البته، مباحثی که بهطورکلی در این کتابها مطرح میشود، بر حسب روحیۀ نویسنده و نیاز خوانندگان او و شرایط زمان و مکانی که کتاب در آن تألیف شده است، فرق دارد. مثلاً در گزیده، بابهایی دربارۀ عقوبت زنا و لواط و نیز انبارداران و رباخواران است که معمولاً در کتابهای صوفیه نیست. برخی از کتابهای صوفیانه از جهاتی به دستینههای صوفیه نزدیک میشد. یکی از این کتابها صوفینامه یا التصفیة فی احوال المتصوفة تألیف قطبالدین ابوالمظفر منصور بن اردشیر عَبّادی (د 547 ق) است. این کتاب در واقع نوعی دفاع از تصوف است و نویسنده میکوشد که در آن به زبان فارسی نسبتاً ساده دربارۀ مبدأ تصوف و اعمال و احوال صوفیان و اصطلاحات ایشان توضیح دهد. هر چند که مباحث این کتاب تا حدودی شبیه دستینههای صوفیه است و حتى در پارهای از موارد نویسنده از رسالۀ قشیری استفاده کرده است، ولی این کتاب جزو دستینههای صوفیه نبوده است، و به همین سبب هم فقط یک نسخۀ خطی از آن بهجا مانده است. و اما کتاب نسبتاً جامعی که در عقاید عرفانی و مذهبی و اعمال و آداب و عبادات صوفیه برای سالکان و به قلم یک صوفی نوشته شده، و نسخههای متعددی هم از آن به جا مانده، مرصادالعباد نجمالدین رازی ملقب به دایه (د 654 ق) است. هر چند که این نویسنده در ری متولد (573 ق) و در آنجا بزرگ شده است، ولی بعدها به خراسان و خوارزم رفته، و به حلقۀ مریدان مجدالدین بغدادی، یکی از شاگردان نجمالدین کبرى پیوسته است و از اینرو، تصوف او ادامۀ سنت صوفیان خراسان است. وی در مرصادالعباد از پیدایش عالم ارواح و شرح عوالم مُلک و ملکوت و خلقت انسان آغاز میکند و سپس دربارۀ مسائل سلوک به تفصیل سخن میگوید و به موضوعاتی چون احتیاج به پیامبر و شیخ برای تصفیۀ دل، مشاهدۀ انوار درونی و تجلی ذات و صفات خداوند میپردازد. در انتهای کتاب نیز دربارۀ ملوک طوایف مختلف، از سلوک و ارباب فرمان گرفته تا اهل تجارت و صنایع، توضیح میدهد. از جمله خصوصیات بارز مرصادالعباد تأثیر نظریۀ عشق احمد غزالی و بهطورکلی مطالب کتاب سوانح در آن است. رازی پارهای از مباحثی را که دربارۀ عشق مطرح کرده، و همچنین ابیاتی را که نقل کرده است، به وضوح از سوانح گرفته است. از پیروان نجمالدین کبرى کتابها و رسائل متعددی به جا مانده است که به اینگونه تعلق دارند و در آنها مباحث و مسائل مختلف نظری و عملی تصوف مطرح شده است. یکی از این پیروان، سعدالدین حمویه (د 649 ق) است که در کتاب المصباح فی التصوف دربارۀ معانی نقطه و حروف، روح و نفس، و تأویل مفاهیم دینی مانند عرش، کتاب، خضر، آب زندگانی، تاریکی و آیینۀ اسکندر سخن گفته است. المصباح در تأویلات عرفانی شبیه به تمهیدات عینالقضاة همدانی است. حمویه در این کتاب دربارۀ تأویل ارکان ایمان و عبادات هم سخن گفته است؛ اما بحث عشق و دیدگاه عاشقانهای که بر تمهیدات سایه افکنده است، در کتاب حمویه دیده نمیشود. نویسندۀ دیگری که با طریقۀ نجمالدین کبرى مرتبط بود و مسائل نظری را در کتابهای خود مطرح کرده است، شاگرد و مرید سعدالدین حمویه، عزیزالدین نسفی است که کتابهایی چون زبدة الحقایق، انسان کامل، کشف الحقایق و مقصد اقصى را در بیان مباحث فلسفی و عرفانی تألیف کرده است. بهطورکلی میتوان گفت که از سدۀ 7 ق به بعد، برخی از کتابهای صوفیه از جهاتی رنگ فلسفی به خود گرفته است. این معنی را در آثار نسفی و حتى سعدالدین حمویه نیز میتوان یافت. شیوع عرفان محییالدین ابـن عربی نیـز ایـن رنـگ فلسفی ـ عرفـانـی را در بعضی رسائل و کتابهای صوفیه تشدید کرده است. نویسندۀ دیگری که باز با طریقۀ نجمالدین کبرى مرتبط بود، نورالدین عبدالرحمان اسفراینی (د 717ق) است که در رسائل خود، از جمله در کاشف الاسرار، مباحث نظری و عملی و روانشناسی صوفیانه را از دیدگاهی دیگر مطرح کرده است. اسفراینی در آثار خود به تصوف عاشقانۀ خراسان، به خصوص تصوفی که در آثار احمد غزالی و عینالقضاة همدانی دیده میشود، تمایل بسیار نشان داده است. کتاب اسفراینی و نیز کتابهایی که نظریات تصوف را بنابر مذهب عشق بیان کردهاند، جنبۀ ادبی بیشتری دارند و در نتیجه، از جذابیت بیشتری هم برخوردارند. اگرچه میتوان کتابهایی را که در اینگونه نام بردیم، با عنوان کلی تصوف یا عرفان جای داد، ولی هریک از آنها دیدگاه خاص نویسندۀ خود را نشان میدهد و هریک از نظر محتوا با دیگری فرق دارد. حتى کتابهای نویسندگانی که با یک طریقه ارتباط داشتهاند، از نظر محتوا و بحثهایی که مطرح کردهاند، یکسان نبوده است، و وقتی آثار نویسندگانی را که تحت تأثیر مکتب ابن عربی بودهاند، با آثار وارثان تصوف خراسان مقایسه کنیم، تفاوتهای دیگری نیز به آنها افزوده میشود. پیشتر دیدیم که صوفیه، هم در عشقنامهها و هم در داستانهای تمثیلی از مثنوی نیز استفاده کردهاند. استفاده از مثنوی، یعنی شعری که دو مصرع هریک از ابیات آن با یکدیگر همقافیه است، در تاریخ ادبیات فارسی سابقهای دراز دارد و پیش از اینکه سخنوران صوفی از این نوع شعر برای بیان تعالیم و نظریات خود استفاده کنند، مثنویهای دیگری در فارسی سروده شده بود که نمونۀ بارز آن شاهنامۀ فردوسی است. در ادبیات دینی هم منظومۀ یوسف و زلیخا که به غلط به فردوسی نسبت داده شده، به صورت مثنوی است. اما نخستین شاعری که برای بیان تعالیم صوفیانۀ خود از مثنوی استفاده کرد، سنایی بود. چنانکه در بخش داستانهای تمثیلی مشاهده کردیم، سنایی نخستین شاعری بود که سفر عقلانی نفس را به عوالم بالا در سیرالعباد به صورت مثنوی بیان کرد. همین شاعر مثنوی دیگری برای تعالیم صوفیانۀ خود سرود که به حدیقةالحقیقة معروف است. مثنوی حدیقة الحقیقة کتابی است که در آن نظریات عرفانی سنایی، با صبغۀ نوافلاطونی، همراه با اندرزهای اخلاقی و با استناد و استشهاد به آیات و احادیث، و با استفاده از حکایات مختلف بیان شده است. سنایی در این کتاب هر چند که از محبت و عشق هم سخن گفته، ولی مباحث نظری، از جمله صفت عقل، فضیلت علم، و افلاک و بروج را نیز مطرح کرده است. تصوف سنایی در این کتاب نیز جنبۀ پارسایانه و اخلاقی دارد و سعی او در این مثنوی، ترغیب خواننده به پشت کردن به دنیا، روی آوردن به تقوا و پارسایی، و رفتن به راه باطن است. حدیقه الگویی بود که شاعران مثنویگوی دیگر در تصوف کموبیش از آن پیروی کردند. مثنویهای عطار از قبیل الاهینامه و اسرارنامه مشتمل بر عقاید نظری تصوف و نیز دستورات اخلاقی است. وی در عین حال که از اسرار آفرینش و حالات و مقامات باطنی سخن میگوید، در نهایت قصد دارد که خواننده را ترغیب کند که از دنیاطلبی و نفسپرستی دست بردارد و با اجرای دستورات شرعی و سلوک راه باطن به طرف خداوند حرکت کند. این تعالیم را عطار در ضمن مثنویهایی هم که دارای یک داستان اصلی است، مانند منطق الطیر و الاهینامه، بیان کرده است.از جملۀ خصوصیات روحی عطار که در مثنویهای او احساس میشود، اشتغال فکری او نسبت به مرگ است. عطار در همۀ مثنویهایش سعی دارد که خواننده را از ناپایداری عمر و نزدیک بودن مرگ آگاه کند. البته، این احساس در حدیقۀ سنایی هم دیده میشود، ولی عطار بیش از سنایی به موضوع مرگ توجه کرده است. مرگ آگاهی بهخصوص در کتاب اسرارنامۀ او احساس میشود. و اما یکی از مهمترین وجوه امتیاز مثنویهای عطار از حدیقۀ سنایی، غلبۀ تصوف عاشقانۀ غرب خراسان در تفکر او ست. عشق موضوعی است که بر سراسر تفکر صوفیانۀ عطار سایه افکنده است. در واقع تصوف عطار که در مثنویهای او بیان شده، تصوف عاشقانه است، تصوفی که نسبت میان انسان و خدا را عمدتاً از راه عشق بیان میکند. این معنی البته در دیوان عطار، در قصاید و غزلیات او، و همچنین در رباعیات او که در کتاب مستقلی با عنوان مختارنامه آمده، نیز به خوبی پیدا ست. عشق به عنوان مفهومی که نسبت انسان را با خداوند بیان میکند، در مثنوی معنوی مولانا جلالالدین رومی مفهومی کلیدی و محوری است. تصوف مولانا نیز تصوف عاشقانۀ خراسان است، تصوفی که در آثار احمد غزالی و عطار دیده میشود. مثنوی، به خلاف حدیقۀ سنایی و مثنویهای عطار که با تقدیس و تمجید خداوند و نعت پیامبر(ص) و اصحاب و آل او آغاز میشود، با بحث عشق و جدا شدن نی از نیستان و دوری و فراق او در این جهان و عشق او به معشوق الاهی آغاز میشود و این درست مانند بحث ورود روح به عالم وجود و همسفر شدن او با عشق در ابتدای سوانح است. بیان تعالیم نظری و دستورهای اخلاقی و آوردن حکایتهای متعدد نیز ــ که البته در حدیقـه و مثنویهـای عطار هم دیـده مـیشـود ــ شبـاهت مثنوی مولانا را به سوانح بیشتر میکند. اما با این حال، مثنوی مولوی یک عشقنامه نیست، بلکه کتاب جامعی است که بیشتر مطالب صوفیه، یعنی آنچه میتوان حکمت نظری و عملی تصوف نامید، از راه کنایات و امثال و حکایات متعدد در آن مطرح شده است. مثنوی داستان اصلی ندارد. مولوی در این اثر خود نیز مانند مجالس و فیه مافیه به همان شیوهای سخن گفته است که مجلسگویان صوفی سخن میگفتند. بهطورکلی، شیوۀ سخن گفتن مجلسگویان در مثنویهای دیگر هم تأثیر گذاشته، ولی در مثنوی مولانا این تأثیر شدیدتر است. در واقع، توسل جستن به حکایات مشایخ و حتى داستانهای مردم عادی و امثال، برای توضیح و تبیین مطالب دقیق و عمیق کلامی و عرفانی، این کتاب را موفقترین مثنوی صوفیانۀ عالم اسلام ساخته، و سنت تعالیم شفاهی مردان دین و صوفیان و عارفان ایرانی را که از سدههای 2 و 3ق آغاز شده و به تدریج تکامل یافته بود، به صورتی مکتوب و به زبان شعر برای نسلهای آینده حفظ کرده است.
احمد جام، انس التائبین، به کوشش علی فاضل، تهران، 1368ش؛ باخرزی، یحیى، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش؛ پورجوادی، نصرالله، اشراق و عرفان، تهران، 1380ش؛ همو، پژوهشهای عرفانی، تهران، 1385ش؛ همو، دو مجدد، تهران، 1381ش؛ همو، زندگی و آثار شیخ ابوالحسن بُستی، تهران، 1364ش؛ همو، «سعدی و احمد غزالی»، نشر دانش، تهران، 1378ش، س 16، شم 1؛ همو، «فارسیگویی عارفان نخستین (2)»، نشر دانش، تهران، 1382ش، س 20، شم 1؛ همو، مقدمه بر «نهجالخاص» ابومنصور اصفهانی، تحقیقات اسلامی، تهران، 1367ش، س 3، شم 1 و 2؛ همو، نسیم انس، تهران، 1384ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370ش؛ حبیبی، عبدالحی، مقدمه بر روضة الفریقین ابوالرجاء مؤمل بن مسرور خمرکی مروی، تهران، 1359ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، الاهینامه، به کوشش هلموت ریتر، تهران، 1359ش؛ همو، تذکرةالاولیاء، به کوشش ر. ا. نیکلسن، لیدن، 1322ق/ 1905م؛ غزالی، احمد، داستان مرغان، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، 1355ش؛ قاسمی، مسعود، مقدمه بر آداب الصوفیۀ نجمالدین کبرى، به کوشش مسعود قاسمی، تهران، 1363ش؛ محمدبن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1366ش؛ میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1357ش؛ هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1384ش.
نصرالله پورجوادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید