تصوف
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224267/تصوف
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
در سدۀ 12م دفترهای شعر احمد یسوی (د 561ق/ 1166م) عقاید صوفیه را در میان قبایل چادرنشینِ ترک در آسیای مرکزی گسترش داد. در میان سربازان مسلمان، بازرگانان و اشخاص بسیار دیگری که پس از فتح امپراتوری چین به دست مغولان، برای کمک به حکومت آنان بر مردم چین به آنجا آمده بودند، به یقین صوفیانی هم وجود داشتند. این امر را از آییننامهای که قوبلایخان در 670ق/ 1271م وضع کرده، و در آن، درویشان خانقاهنشین بدون کار و دارایی را از مالیات معاف شمرده بود، میتوان دریافت؛ همچنین در سالنامۀ سلسلۀ یوآن در چند جا نام مقامات مسلمانی که در بخشهای اداری امپراتوری مشغول به کار بودهاند، با لقب درویش آمده است (همانجا؛ پینگ وانگ، 511-512) و ابن بطوطه که در اواخر سلسلۀ یوآن (670-770ق/ 1271- 1368م) به چین سفر کرده بوده، از حضور صوفیان و زاویههای گوناگون همراه با موقوفات و نذورات یاد کرده است (نک : ص 645- 648، 651-652، 655). اسلام آوردنِ بسیاری از امیرانِ مغولِ ماوراءالنهر به دست صوفیان نیز زمینه را برای گسترش فعالیت آنان مساعد ساخت (دوغلات، 17-23، 177، 532-533). در همین دوره شواهدی از حضور برخی از مشایخ صوفیه، همچون شیخ برهانالدین ساغرچی از سهروردیه که در شمال چین (ختای) فعال بود، شیخی با نام ناشناختۀ بابِ ماچین که ظاهراً از آسیای مرکزی به چین آمده بود و در جنوب این کشور فعالیت میکرد، و نیز شیخ برهانالدین بخاری از مریدان سیفالدین باخرزی و از سلسلۀ کبرویه ــ که ابتدا در شمال و سپس در جنوب چین به تبلیغ پرداخت ــ وجود دارد (ابوالحسن خواجه سیفالدین، 67، 72-74، 78-82؛ کاشفی، 2/ 376؛ رشیدالدین، 2/ 654). به این ترتیب، به نظر میرسد که در سدههای 6-11ق/ 12-17م، همراه با رشد جامعۀ مسلمانان، گرایش به تصوف نیز در میان آنان افزایش یافته باشد. این جامعه در این دورهها عموماً متشکل از جوامع کوچکتری بود که هریک پیرامون مسجد و امام خود متمرکز بودند و با دیگر جوامع مسلمانان در مناطق دیگر ارتباط چندانی نداشتند و در زبان چینی «گِدیمو»، برگرفته از واژۀ عربی «قدیم»، نامیده میشدند (فلچر، 16؛ لیپمن، 554؛ شریف شبّی، 576-577). در سدۀ 11ق/ 17م، روی کار آمدن سلسلۀ چینگ، عوامل گوناگون آرامش دیرپای این جوامع را برهم زد و موجب تحولاتی گردید. نخست آنکه در بیست و سومین سال امپراتوری کانگ شی (1095ق/ 1684م) ممنوعیت سفرهای دریایی لغو گردید، بازرگانی خارجی رونق یافت و از این طریق، راه نفوذ اندیشههای صوفیانه به چین هموار شد. در نتیجه، از سویی بازرگانان و مبلغان مسلمان فراوانی از کشورهای مختلف وارد چین شدند و در شمال غربی و جنوب غربی به انتشار اندیشههای خود، بهویژه اندیشههای صوفیانه پرداختند؛ و از سوی دیگر، مسلمانان چین برای زیارت خانۀ خدا سفر کردند و در سرزمینهای اسلامی مختلف با اندیشههای گوناگون صوفیانه آشنایی یافتند و در بازگشت به کشورشان تبلیغ و انتشار آن را برعهده گرفتند. افزون بر آن، در اوایل دوران حکمروایی سلسلۀ چینگ، تصمیماتی که برای اصلاح امور اقتصادی به اجرا درآمد، بهتدریج اوضاع و احوال اجتماعی را بهبود بخشید و موجب افزایش امنیت گشت. این امر نیز به نوبۀ خود موجب شکوفا شدن اقتصاد فئودالی و قدرت گرفتن مناسبتهای فئودالی گردید و تقسیمات طبقاتی را عمیقتر ساخت. تشدیدِ تضادها و نابسامانیهای اجتماعی از یکسو، و تفرقه و انشعاب فرقههای مذهبی از سوی دیگر، همراه با مخالفت حاکمان سلسلۀ چینگ با مسلمانان و افزایش فشار بر آنان، موجب بروز اختلافات خونین داخلی و نیز قیامهای متعدد و سرکوبهای خشونتآمیز گردید (جین یوان، 95-99؛ چانگ، 67-68). از نظر تاریخ تصوف، ورودِ صوفی مشهور احمد خواجگی کاسانی، معروف به «مخدوم اعظم» به سین کیانگ، تحول بزرگی را در سدۀ 10ق/ 16م به وجود آورد. مخدوم اعظم که از صوفیان بخارایی و از پیروان نقشبندیه بود، این طریقه را در شمال غربی چین رواج داد و با جذب پیروان بسیار، تصوفِ پراکنده و نامنسجمِ جوامع مسلمان چین را به سوی تصوفِ طریقتی سوق داد. وی نخست در کاشغر ساکن شد و در آنجا به فعالیت پرداخت، اما سرانجام به آسیای مرکزی بازگشت و در سمرقند درگذشت. از مخدوم اعظم دو پسر به نامهای محمد امین، معروف به «ایشان کلان»، و اسحاق ولی باقی ماند که پس از چندی با سر باز زدن اسحاق ولی از پیرویِ محمد امین ــ که برادر بزرگتر بود ــ دچار اختلاف شدند (جین یوان، 95؛ پینگ وانگ، 516). اسحاقولی در ترویج اسلام بسیار میکوشید و همراه با پیروانش چندین طایفۀ شمنی قرقیز را به اسلام متمایل ساخت. وی همچنین اسلام را در میان مغولان اویرات نیز تبلیغ میکرد. اسحاقولی به سنت سیاسی فعالِ خواجۀ احرار پایبندی داشت و در پی آن بود که علاوه بر گسترشِ قلمرو نفوذ خود، حکومتهای محلی را نیز تابع خویش سازد. وی در غرب آسیای مرکزی نفوذ قابل توجهی بر شاهزادگان ازبک داشت و در شرق این محدوده، به شاهزادۀ چغتایی، محمدخان در رسیدن به حکومت یاری رساند (فلچر، 15). اما با گذشت زمان اختلافات میان اسحاق ولی و برادرش بهتدریج رو به فزونی نهاد و رقابت بر سر پیروان بیشتر و قلمرو گستردهتر همچنان در میان فرزندان آنان نیز ادامه یافت. در دوران زندگی نوۀ محمدامین، یعنی هدایتالله، معروف به «آفاق خواجه» (یا خواجۀ آفاق) این درگیریها به بیشترین میزان خود رسید و با شکلگیریِ دو شاخۀ اسحاقیه یا قره تاغلیق (سیاه کوهیان)، و آفاقیه یا آق تاغلیق (سپید کوهیان)، موجب بروز نزاعهای خونین میان این دو گروه گشت. در نتیجۀ این نزاعها آفاق خواجه با کمک خان زونگار (جونگار) اسحاقیه را وادار به تسلیم و عقبنشینی از منطقۀ کاشغر و سینکیانگ جنوبی کرد و خود در آنجا به حکومت پرداخت و سلسلۀ کوچک خواجگان را به وجود آورد. در طول حکمرانی کوتاه این سلسله (1089-1173ق/ 1678-1759م)، طریقههای صوفیه به سرعت گسترش یافتند و هریک در کاشغر، یارغند، تورفان و مناطق دیگر، سازمان طریقتـی خاص خود، مشهور به «گنبد» را ایجاد کردند. با اینهمه، درگیریهای اسحاقیه (قره تاغلیق) و آفاقیه (آق تاغلیق) تا سدۀ بعد نیز ادامه یافت؛ تا آنکه سرانجام، با اشغال کاشغر توسط سپاه منچو از سلسلۀ چینگ در میانۀ سدۀ 6ق/ 12م سلسلۀ کمدوام خواجگان از میان رفت (جین یوان، پینگ وانگ، همانجاها؛ فلچر، 16؛ طوغان، 33؛ گروسه، 818-820). پس از این دودستگیها و نزاعها، اختلافات فرقهای میان صوفیان در سدۀ 12ق/ 18م شکل تازهای به خود گرفت. در میانۀ این سده یکی از صوفیان نقشبندی از شهر هژو، به نام ما لایچی (1084-1167ق/ 1673-1753م) که جانشین معنوی ماتای بابا، خلیفۀ آفاق خواجه بود، پس از سفر حج و تحصیل در یمن و اقامت در سرزمینهای اسلامی دیگر، به چین بازگشت و به دعوت و گردآوری پیروان پرداخت. طریقۀ ما لایچی که شاخهای از نقشبندیه بهشمار میآمد، با عمل به ذکر خفی، افطار کردن پیش از خواندن نماز مغرب و تکریم اولیا از گروههای مسلمانان غیرصوفی (قدیمها یا گِه یموها) متمایز بود. اما مهمترین جنبۀ نوآورانۀ این طریقه ــ که «خفیّه» (یـا خوفیّه) خوانده میشود ــ قرائت کتاب گزیدهای به نام مینگ شاله، تألیف ما لایچی به عوض قرآن بود. قرائت این کتاب دو جنبه داشت: یکی آنکه بسیار کوتاهتر بود و از اینرو، صرف وقت بسیار کمتری را میطلبید؛ و دیگر آنکه برای خواندن آن نیازی به روحانی مسلمان و پرداخت وجه به او نبود (ظاهراً بخشی از این وجه به سازمان طریقه پرداخت میشد). این نوآوری ما لایچی بهتدریج مخالفت روحانیان جوامع قدیم را برانگیخت، تا آنجا که به دادگاه مدنی چینی شکایت بردند و طریقۀ خفیه را به بدعت متهم کردند (لیپمن، 556-559؛ فلچر، 16-17). اما این اختلافات با ظهور شخصیتی دیگر، شکل جدیدی به خود گرفت. ما مینگ شین (1131-1195ق/ 1719-1781م) صوفی دیگری بود که پس از سفر حج و تحصیل در یمن و بخارا، در 1175ق/ 1761م به چین آمد. وی که به پیروی از استادانش تحت تأثیر جریان فکری تجدید در دنیای اسلام بود، نزدیکی طریقت و شریعت را تبلیغ مینمود و به دلیل موروثی شدنِ رهبری طریقۀ خفیه و افزایش ثروت این طریقه به واسطۀ عطایای مردم، با خفیه به مخالفت پرداخت. از آنجایی که استادان او در یمن ذکر جهری، همراه با حرکت بدن را شیوۀ خود ساخته بودند، وی نیز پیرو چنین ذکری بود و از اینرو، طریقتی که او بنیان نهاد، «جهریه» نامیده شد. باورهای خاص ما مینگ شین و شیوۀ ذکر او، بهتدریج وی را در رویارویی با خفیه و نیز مسلمانان غیرصوفی گانسو قرار داد (همو، 17-20؛ لیپمن، 559). ما مینگ شین به زودی پیروان بسیاری در میان سالارها (اقوام ترکزبان ساکن آن منطقه) و دیگر مسلمانان به دست آورد و این امر شعلۀ رقابتها و درگیریهای طولانی میان دو گروه خفیه و جهریه را برافروخت. در این تقابلها، دو طرف بارها دادخواستهایی را بر ضد یکدیگر در دادگاه مدنی چین مطرح کردند که منجر به تبعید رهبران آنها و افزایش دشمنیها گردید و بهتدریج، حساسیت دولت چینگ را نسبت به مسلمانان، و بهویژه جهریه، برانگیخت. این اختلافات همچنین از یکسو موجب نزدیک شدن فرقۀ خفیه به مسلمانان قدیم و در آمیختن تدریجی آنان با یکدیگر، و از سوی دیگر موجب نزدیک شدن این فرقه به دولت چینگ و همراهی پیروان آن و قدیمها در سرکوب جهریه گردید. حاصل آنکه طی دهههای آخر سدۀ 12ق/ 18م، تقابل خفیه و جهریه، به تقابل «قدیمها» (خفیه و مسلمانان گِدیمو) و «جدیدها» (جهریه) تبدیل شد و موج درگیریها و برخوردها، و نیز قیامهایی را که یکی پس از دیگری توسط رهبران جهریه صورت میگرفت، به دنبال آورد. چنین به نظر میرسد که در این هنگام جهریه بیش از آنکه طریقتی صوفی باشد، فرقهای آمیخته از عقاید صوفیه و شیعه، و نیز باورهای منجیگرایانه بود. در هر حال، این ناآرامیها و شورشها در طی سدۀ 12ق/ 18م موجب دخالتهای پیدرپیِ ارتش چینگ و سرکوب گسترده و خشونتبار آنها، و درنتیجه کشتار هزاران نفر، پراکنده شدن اجباری جوامع مسلمان در نقاط بسیار دور از هم، و وضع قوانین به شدت محدودکننده برای آنان گردید. به این ترتیب، جمعیت مسلمانان چین به شدت کاهش یافت و نشاط و پویایی خود را تا مدتها از دست داد (ایزرائیلی، 263-294؛ امیدوارنیا، «نقشبندیه...»، 30- 48؛ لیپمن، 559-571؛ فلچر، 19-21؛ شریف شبی، 577؛ چانگ، 68). در سدۀ 20م، روی کار آمدن حکومت کمونیستی، انقلاب فرهنگی و دیگر تحولات بزرگی که در کشور چین رخ داد، جوامع مسلمان آن را نیز دستخوش دگرگونی ساخت و توجه صوفیان را از اختلافات بین فرقهای به سوی مسائلی چون کمونیسم و تقابل آن با دین، ملیگرایی و دیگر موضوعات سیاسی معطوف کرد. در این سده، طریقۀ نقشبندیه در قالب شاخههای کوچکتری چون شاگو، بن چیائو، بیشان، شین دیان زی و نن چوان در مناطق مختلف چین به فعالیت خود ادامه داده است (فلچر، 24-25؛ امیدوارنیا، همان، 49-51). پس از نقشبندیه و در درجۀ بعدی، طریقههای قادریه و کبرویه از مهمترین فرقههای صوفی در چیناند. چنانکه در اغلب منابع چینی آمده است، بنیانگذار طریقت قادریه در چین خواجه عبدالله نام داشت که در اواخر سدۀ 11ق/ 17م وارد چین شد و پس از او رهبری این طریقه به چی جینگیی (هلالالدین)، و سپس به ما کای چینگ (نورمحمد) رسید. چی جینگیی طریقۀ گنبد اعظم، شاخۀ اصلی قادریۀ چین را بنا نهاد؛ اما در میان جانشینان او تفرقه افتاد و مانند دیگر فرق صوفیه، به گروههای چندی تقسیم شدند (پینگوانگ، 520-521؛ امیدوارنیا، «قادریه»، 88-92). چنانکـه پیشتر اشاره شـد، شواهدی از حضـور برهانالدین بخاری، از صوفیان طریقۀ کبرویه، در سدۀ 7ق/ 13م در چین وجود دارد، اما پیروان کبرویه در چین، طریقت خود را بیشتر منسـوب به محییالدین عبدالقادر گیلانی و فعالیتهای او در نقـاط مختلف چین میدانند. محققان دربارۀ تاریخ بعدی این طریقـه نیز بیشتر بر روایتهای عامیانه استناد میکنند. در هر حال، آنچه به یقین میتوان گفت، آن است که بیشتر پیروان این طریقه از میان قوم «دونگ شیان»اند که محققان به دلیلهای گوناگون آنان را دارای نژاد ایرانی و برخاسته از آسیای مرکزی میدانند. مهمترین مرکزِ گردهماییِ این طریقه خانقاهِ «داون تو» در قلۀ کوه فن خوان شن، در شمال غربی چین است (پینگ وانگ، 521؛ جین یوان، 91؛ امیدوارنیا، «طریقت...»، 40-45، 48). از دیگر فرق صوفیه در چین کنونی میتوان به سهروردیه، شاذلیه، چشتیه، ایشانی و اخوانی اشاره کرد که نسبت به دیگر طریقهها پیروان کمتری دارند (نک : پینگ وانگ، 517- 518؛ امیدوارنیا، «نقشبندیه»، 30). سلسلههای صوفیه در چین مِنهوان نامیده میشوند و خانقاههای آنان ماهیتی اقتصادی، اجتماعی، دینی و سیاسی دارند و اغلب در کنار مزار شیوخ نخستین و به همت اخلاف آنها بنا شدهاند (فلچر، 16؛ بن آدام، 199). معروفترین محقق غیربومی تاریخ تصوف در چین، ژوزف فلچر است و پس از او شاگردانش ایزنبک طوغان و جاناتان لیپمن از محققانِ بنام این زمینه بهشمار میروند.
ابن بطوطه، رحلة، به کوشش محمدعبدالمنعم عرفان و مصطفى قصاص، بیروت، 1987م؛ ابوالحسن بن خواجه سیفالدین، «مناقب قطب چهاردهم، نـورالدین بصیر»، قندیـه، به کـوشش ایرج افشار، تهـران، 1334ش؛ امیدوارنیـا، محمدجـواد، «طریقت کبرویـه در چین»، مجموع مقالات همایش علمی ـ بینالمللی بزرگداشت شیخ نجمالدین کبرى، مشهد، 1380ش؛ همو، «قادریه در چین»، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، تهـران، 1376ش، س 6، دورۀ 3، شم 18؛ همو، «نقشبندیه و نقش آن در حوزۀ آسیای مرکزی چین»، همان، 1373ش، س 3، دورۀ 2، شم 6؛ ایزرائیلی، رافائل، مسلمانان چین، ترجمۀ حسن تقیزادۀ طوسی، مشهد، 1368ش؛ پینگ وانگ، جیان، «ارتباط صوفیان ایرانی با طریقههای امپراتوری چین»، مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، ج 10 (ملاصدرا، عرفان، کلام و دین)، تهران، 1383ش؛ جین یوان، فنگ، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمۀ محمدجواد امیدوارنیا، تهران، الهدى؛ دوغلات، محمدحیدر، تاریخ رشیدی، به کوشش عباسقلی غفاری فرد، تهران، 1383ش؛ رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1335ش؛ کاشفی، علی، رشحات عینالحیات، به کوشش علیاصغر معینیان، تهران، 1356ش؛ گروسه، رنه، امپراتوری صحرانوردان، ترجمۀ عبدالحسین میکده، تهران، 1353ش؛ نیز:
Ben-Adam, J., «China», Islam Outside the Arab World, eds. D. Westerlund and I. Suanberg, London, 1999; Chang, H. Y., «The Hui (Muslim) Minority in China: An Historical Overview», Journal Institute of Muslim Minority Affairs, London, 1987, vol. VII(1); Cherif-Chebbi, L., «L’Yihwani, une machine de guerre contre le soufisme en Chine», Islamic Mysticism Contested, eds. F. De Jong and B. Radtke, Leiden, 1999; Fletcher, J., «Les »Voies» (ŧuruq) soufie en Chine», Les Orders mystique dans l’Islam, eds. A. Popovic and G. Veinstein, Paris, 1986; Lipman, J., «Sufism in the Chinese Courts: Islam and Qing Law in the Eighteenth and Nineteenth Centuries», Islamic Mysticism Contested, eds. F. De Jong and B. Radtke, Leiden, 1999; Togan, İ., «The Khafī, Jahrī Controversy in Central Asia Revisited», Naqshbandis in Western and Central Asia, ed. E. Özdalga, Istanbul, 1999. حسین خندقآبادی
امروزه بیشترین تمرکز جمعیت مسلمانان جهان نه در خاورمیانه، بلکه در جنوب شرقی آسیا، در محدودهای است که از جنوب تایلند به طرف مالزی، سنگاپور، برونئی و اندونزی گسترش مییابد و تا جنوب فیلیپین را دربر میگیرد. در این منطقه که مجمع الجزایر مالایی یا جهان مالایی نامیده میشود و سرزمین مردم مالایی است، بیش از 200 میلیون مسلمان زندگی میکنند (هوکر، 284).تاریخ دقیق ورود اسلام به مجمعالجزایر مالایی، و خاستگاه مسلمانانی که اسلام را به این بخش از جهان آوردند، به خوبی روشن نیست و دربارۀ هر دو موضوع نظریههای گوناگونی وجود دارد، اما در این نکته که رابطۀ مستقیمی میان بازرگانی و گسترش اسلام در این منطقه وجود داشته است، تردیدی نیست و چنین به نظر میرسد که در این میان بازرگانان مسلمان هندی و چینی که در تجارت بینالمللی ادویه و کالاهای دیگر دست داشتند، نقش مهمی در ورود اسلام به این منطقه ایفا کردهاند (بلسدل، 118-121؛ هوکر، 285؛ لفان، 11-12). منابع چینی زمان نخستین استقرار اعراب و دیگر مسلمانان در ساحل غربی سوماترا را در حدود سال 54ق/ 674م ذکر کردهاند (آرنولد، 368). این منطقه، به سبب موقعیت مهمش در مسیر بازرگانی میان عربستان و چین، نقش بندرگاه موقتی، و مرکز تجاری مهمی را برای بازرگانان عرب و ایرانی ایفا میکرد (هوکر، همانجـا). مورخ مشهـور مسلمان، ابـوالحسـن علـی مسعـودی (د 345ق/ 859م) نیز گـزارش میکند که پس از قیام هوانگچئائو در جنـوب چین که در آن هزاران بازرگان مسلمان ــ که اغلب ایرانی و عـرب بودند ــ قتلعام شدند، بازماندگان آنان به مجمعالجزایر مالایی گریختند و در کالاه، در ساحل غربی شبهجزیرۀ مالایا، و در سان فوچئی (پالمبانگ)، در سوماترای شرقی، ساکن شدند (ص 137-139؛ هیرت، 18). دیگر محلهای استقرار نخستینِ مسلمانان که در منابع چینی از آنها نام برده شـده است، عبـارتانـد از چـامپـا (در 430ق/ 1039م) و جاوه (در 475ق/ 1082م) (بکار، 261).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید