استاد حكیمی از دیرباز دغدغه محرومان و مستضعفان را داشتهاند و در آثار پر برگ و بارشان بارها بر این موضوع تأكید نمودهاندو اهمیت رسیدگی به آن را گوشزد كردهاند. آنچه در پی میآید، بخشی از نوشتار ایشان است به نقل از نشریه خیمه كه در ضمن آن، به یكی از روشهای موذیانه استعمار مسیحی اشاره كردهاند.
به رغم آنكه منابع اولیه برای طرح بحث مستقل در باب محیط زیست و صدور فتاوای زیست محیطی در منابع اسلامی فراوان وجود داشته، با كمال تأسف در كتب فقهی بابی بدین عنوان اختصاص نیافته و این گونه فتاوا به نحو صریح در ابواب پراكنده بسیار اندك است. شاید علت عمده توجه فردنگرانه به ادله فقهی بوده است. در حالی كه هر یك از دلائل را میتوان با نگاهی دیگر تفسیر نمود. در اینجا میخواهیم فقط به عناوینی كه لازم است مورد بحث قرار گیرد، اشاره كنیم و در فضایی مستقل به تفسیر آن بپردازیم:
نهیلیسم آلمان آگاهی به سیر تطوری و نزولی تفكر غربی است، حال آنكه نهیلیسم روس نفی این تاریخ و گریز از آن است، نهیلیسم روس ریشههای تاریخی و فرهنگی دارد. روسها فطرتا اهل افراط و تفریط هستند یا نهیلیستاند یا آخرتنگر. كشمكش مدام این دو صفت متناقض عرصه ظهور همان چیزی است كه «بردیائف» «جنون مابعدالطبیعه» مینامد. این كشمكش را كمابیش در همه مردان بزرگ آن قوم به ویژه در آثار داستایوفسكی بازمییابیم. روس هیچ گاه میانهرو نیست، حد داشتن و متعادل بودن در قاموسش نیست. شاید فضاهای نامتناهی استپها و افقهای بیكران سرزمین پهناور روسیه اثری در روح آن قوم گذاشته باشد، چه روس حد و اندازه نمیشناسد، یا به زهد روی میآورد یا به بادهگساری. این جنبه دیونیزوسی روح روس را میتوان در رقص، آواز، موسیقی و در شادخواریهای طوفانی آنها مشاهده كرد.
جلال آل احمد چه خوب بیزاری خود را از این مدارك پرطمطراق و وسوسهانگیز، اما بیمحتوا به رشته قلم میكشاند: «یكی از موفقیتهای بزرگ من این بود كه خداوند وسوسه دكترا گرفتن را از دانشكده ادبیات در دل من كشت و برای همین هم هست كه ادبیات را در دلم زنده نگه داشت!» به مصداق این سخن مارك تواین: «بهتر است شایسته مقامی باشیم و آن را نداشته باشیم، تا اینكه آن را داشته باشیم و شایستهاش نباشیم.»
پژوهش در سیر هنرهای بلاغی و سخنوری كه با شكار معانی و نشاندن آنها در ساختارهای سخن سر و كار دارد، از روزگاری كهن، توجه ارباب نقد و اندیشه را برانگیخته و در ایران پیش از اسلام نیز نشانههایی از این توجه به گفتار پیراسته و نیك وجود داشته است. در این نوشتار ما بلاغت در ادب فارسی را از دو دیدگاه مورد بررسی قرار میدهیم: سیر هنرهای بلاغی و سخنوری در ایران؛ و چشمه های بلاغت در شعر فارسی.
هنر اسلام دارای گنجینه عظیمی از معانی عمیق عرفانی و حكمت الهی است زیرا این هنر ریشه در بنیانهای ژرف تفكری معنوی و الهی دارد. این هنر،گاه با خلق صورتهای جدید و گاه با بهره گیری از تصاویر و فرمهای هنری گذشته همچون ایران باستان و ایران قبل از اسلام و با نگرش و معنا بخشی مجدد به آنها به پی ریزی فرهنگی بس غنی و شكوفا در تمدن اسلامی پرداخت. متاسفانه ما در بررسی « هنر اسلام» شاهد گستره وسیعی ای از نگرشها و رویكردهای تاریخی در قالب « تاریخ هنر» بودهایم و جای خالی نگرشهایی عمیق تر با نگاهی فلسفی به این هنر در بستر رویكردهای فلسفی به هنر قابل مشاهده است.
ترکمنها برای خانه و خانواده، واژة «اجاق» را در معنای استعاری به کار میبرند. به طور مثال، در یکی از ابیات لالایی، از زبان مادر خطاب به نوزاد چنین آمده است:
در سال 1375 کتابی تخصصی از زبان انگلیسی به زبان فارسی ترجمه شد و ناشری معتبر آن را به چاپ رساند. این ترجمه دارای خطاهایی در حد مثالهای مناسب برای دانستن برخی از ضروریات در روشهای تحقیقی بود. شخصاً در همان زمان درستنامهای مفصل تدوین کردم و در اختیار ناشر و ویراستار کتاب و نیز یک نشریه تخصصی مأخذشناسی قرار دادم. بااینحال کتاب بدون اینکه اصلاح شود چند بار دیگر به چاپ رسید. عموماً پیشگیری از اینگونه اشتباهات نیازمند دقت، آگاهی، تحقیق و تمرکز مترجم است. علاوه بر اینها ترجمه مطلوب و موفق مستلزم تسلط مترجم بر موضوع متن است و در غیر این صورت ممکن است در کار مشکلاتی از نظر منطقی، زبانی، بیانی، اطلاعاتی، انشائی، و حتی خُلقی (خلق مترجمان، ویراستاران، ناشران و جز آنان) بروز کند.
قلم اگرچه نان و آب نمیآورد و بر متاع دنیوی و در سفره اقتصادی چیزی درخور نمیافزاید، اما این قدر هست كه تاج اعتبار و دیهیم شهرت بر سر صاحبان آن بنشاند و از قضا، اندك آدمیانی را در حیات یا ممات نامبردار و نامآور گرداند؛ همین ویژگی است كه دل عدهای كاسبكار و دغلكار را باخته و فریفته است. این عده برای آنكه نام و عنوانی به هم زنند و كم و بیش افتخاری هرچند تصنعی برای خود دست و پا كنند، آنچه ندارند از دیگران تمنا میدارند؛ چشم به غذای آماده پدیدآورندگان قلم میدوزند؛ تن به انتحال و سرقت ادبی میدهند و آشكارا به پختهخواری روی میآورند؛ آبروبراندازانه دستپخت آمادة نامآوران عرصه قلم را كه حاصل سالها رنج و مرارت بوده است، بدون تحمل كمترین رنج و مرارتی، بیباكانه و حق به جانب به نام خود به چاپ میرسانند و آبروی خود را بر روی آن مینشانند؛ پنداری كسی را نهایتاً یارای تشخیص صدف از خزف و درك سرقت ادبی و پختهخواری فرهنگی آنان نیست!
رابطه بین علم، تکنولوژی و فرهنگ در جامعه مدرن معاصر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. بهخصوص با پایان دوران جنگ سرد رابطه بین نظامهای علمی، تکنولوژیکی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات تکنولوژی، پژوهش درباره چگونگی تاثیرگذاری ارزشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر نوآوری تکنولوژیکی و بررسی نتایج آن است. مطالعات تکنولوژی، با تاکید بیشتر بر زمینههای اجتماعی علم و تکنولوژی، به تاریخ و فلسفه علم و تکنولوژی وابسته است. در این حوزه، پرسشهای متعددی مطرح هستند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید