سعادت تهی از سرگرمی / داریوش شایگان

1393/2/31 ۱۰:۲۴

سعادت تهی از سرگرمی / داریوش شایگان

نهیلیسم آلمان آگاهی به سیر تطوری و نزولی تفكر غربی است، حال آنكه نهیلیسم روس نفی این تاریخ و گریز از آن است، نهیلیسم روس ریشه‌های تاریخی و فرهنگی دارد. روس‌ها فطرتا اهل افراط و تفریط هستند یا نهیلیست‌اند یا آخرت‌نگر. كشمكش مدام این دو صفت متناقض عرصه ظهور همان چیزی است كه «بردیائف» «جنون مابعدالطبیعه» می‌نامد. این كشمكش را كمابیش در همه مردان بزرگ آن قوم به ویژه در آثار داستایوفسكی بازمی‌یابیم. روس هیچ گاه میانه‌رو نیست، حد داشتن و متعادل بودن در قاموسش نیست. شاید فضاهای نامتناهی استپ‌ها و افق‌های بی‌كران سرزمین پهناور روسیه اثری در روح آن قوم گذاشته باشد، چه روس حد و اندازه نمی‌شناسد، یا به زهد روی می‌آورد یا به باده‌گساری. این جنبه دیونیزوسی روح روس را می‌توان در رقص، آواز، موسیقی و در شادخواری‌های طوفانی آنها مشاهده كرد.

 

نهیلیسم آلمان آگاهی به سیر تطوری و نزولی تفكر غربی است، حال آنكه نهیلیسم روس نفی این تاریخ و گریز از آن است، نهیلیسم روس ریشه‌های تاریخی و فرهنگی دارد. روس‌ها فطرتا اهل افراط و تفریط هستند یا نهیلیست‌اند یا آخرت‌نگر. كشمكش مدام این دو صفت متناقض عرصه ظهور همان چیزی است كه «بردیائف» «جنون مابعدالطبیعه» می‌نامد. این كشمكش را كمابیش در همه مردان بزرگ آن قوم به ویژه در آثار داستایوفسكی بازمی‌یابیم. روس هیچ گاه میانه‌رو نیست، حد داشتن و متعادل بودن در قاموسش نیست. شاید فضاهای نامتناهی استپ‌ها و افق‌های بی‌كران سرزمین پهناور روسیه اثری در روح آن قوم گذاشته باشد، چه روس حد و اندازه نمی‌شناسد، یا به زهد روی می‌آورد یا به باده‌گساری. این جنبه دیونیزوسی روح روس را می‌توان در رقص، آواز، موسیقی و در شادخواری‌های طوفانی آنها مشاهده كرد. باده‌گساری‌های شب‌های سن‌پترزبورگ گاه چند شبانه‌روز به طول می‌انجامید و چه بسا همراه خود ثروت خانواده‌ها و آرزوهای یك عمر را به باد می‌داد و سرانجام در لحظه‌یی كه سیر دورانی سرمستی به حد جنون می‌رسید با شلیك گلوله‌یی پایان می‌پذیرفت. روسی احساساتی است، احساساتی كه انسان را از خود به در می‌برد؛ خواه استفراغ در لذت حواس باشد و باده‌گساری؛ خواه به صورت جزمی و تعصب‌آمیز عقاید انقلابی درآید؛ خواه به صورت قمار با زندگی جلوه كند و به شلیك گلوله‌یی بینجامد كه در «رولت روسی» مغز نجیب‌زاده را متلاشی می‌كرد؛ خواه به صورت كوششی پارسایانه كه خواهان معصومیت مسیحایی است. اما این احساسات خواه مثبت باشد، خواه منفی، همواره ابعادی غول‌آسا می‌یابد: اگر رذالت باشد به حد نبوغ بروز می‌كند؛ اگر گذشت باشد به حد انكار نفس و فداكاری؛ اگر غرور باشد به حد جنون، اگر عشق باشد به حد مهر مسیحایی؛ و اگر سركشی باشد به حد انكار خدا، آخرت و دنیا یعنی نهیلیسم صرف. از همین رو است كه ادبیات بزرگ قرن نوزدهم روسی اینچنین كششی دارد، چه مانند خود ملت روس در جست‌وجوی طرح مسائل نهایی است: خدا وجود دارد یا ندارد؟ تجدد خوب است یا بد؟ همه چیز مجاز است یا نه؟ مسائلی كه در قرن نوزدهم در میان «اینتلیژنتسیا»ی روس در مباحثاتی كه اغلب تا صبحدم می‌انجامید و تحت عنوان مسائل لعنتی مطرح می‌شد، بی‌شباهت به مسائل فعلی ما نیست، منتها با این فرق كه روسیه با اینكه آسیایی بود، جزیی از غرب هم بود، دوم اینكه مسائل مورد معارضه آنها، بعد غول‌آسای رسالت قومی ملت روس را به خود می‌گرفت و سوم اینكه كسانی كه این مسائل را مطرح می‌كردند از بزرگ‌ترین نوابغ فرهنگ بشری به شمار می‌آیند. اگر سرنوشت شوم روسیه را داستایوفسكی در كتاب «ابلیسان» پیشگویی می‌كرد، برای «بوریس پاسترناك» نتیجه انقلاب بلشویك‌ها دخترك ساده‌لوحی است كه از «لارا»ی زیبا و «ژیگوا»ی شریف به وجود می‌آید، به عبارت دیگر روسیه مقدس كودكی بی‌خاطره زایید.

 

داستایوفسكی می‌گفت: «ما روس‌ها همه نهیلیست هستیم.» این گفته درخور اعتناست، چه نهیلیسم ریشه‌های فرهنگی در تاریخ روسیه دارد. نهیلیسم در اصل یك پدیده روسی و مذهبی است كه از زمینه ارتودوكسی برخاست و در واقع وجه معكوس معنویت روس و نوعی پارسایی بی‌رحمت الهی است. تصور اینكه این جهان سرشار از شر و ‌آغشته به جمله پلیدی‌هاست، نهیلیسم روس را به آنجا كشاند كه منكر همه چیز شود، از مذهب گرفته تا فرهنگ و هنر. نهیلیسم مانند خوی زاهدانه روس‌ها، خواهان ارزش‌های فردی بود اما سرانجام منكر فردیت شد و آن را در نظام كلی (بلشویسم) مستحیل كرد. خلاصه اینكه، نهیلیسم روس وجه منفی بینش اخروی و آخرت‌نگری آنهاست. منشا این سركشی در قرن هفدهم به نهضت «راسكول‌»ها كه مومنان به كلیسای «ارتودوكس» بودند می‌رسد. راسكول‌ها این پرسش را مطرح كردند: آیا روسیه مقدس كه رم سوم است سرزمین حكومت مسیح است یا قلمرو استیلای دجال، یعنی «آنته كریست»؟ باور به اینكه كلیسا و تزار به دیانت اصیل روس‌ها خیانت كرده‌اند، به تدریج قوت گرفت و راسكول‌ها همواره سقوط مسكو و حكومت دجال را پیشگویی می‌كردند و از آن پس، تمام قدرت‌های دنیوی اعم از ایوان مخوف، ناپلئون و پطر كبیر، را مظاهر آتنه كریست می‌دانستند و مدینه اصیل «ارتودكسی» را در شهر اساطیری «كی تژ» كه در قعر دریاست، می‌جستند. از شعب افراطی راسكول‌ها شیوه نفی و انكار كه یكی از صفات شاخص قوم روس است، پدید آمد و به عصیان این قوم همان بعد نهیلیستی را بخشید كه بعدها بر اثر آمیزش با مرام‌های سوسیالیستی و ماركسیستی غربی، منجر به آنارشیسم و بلشویسم شد.

 

انكار فرهنگ و تاریخ موجب شد كه روس‌ها دائم با مسائل نهایی درگیر شوند و به راه‌های افراطی روی آورند. در این زمینه كتاب نهیلیست روس «چونیچفسكی»، به نام «چه باید كرد» گویاست، زیرا همه متفكران روس در این فكر بودند كه چه باید كرد. آیا باید غربی بود، چنان كه «هرتسن» و پیروان شیوه غربی تجویز می‌كردند یا به رسالت قوم روس كه ناجی بشریت است روی ‌آورد، چنان كه «اسلاوفیل»ها می‌گفتند. در برابر ایده‌آلیست‌های سال‌های 1840 كه پیرو هگل و شلینگ بودند و معتقد به ادب و هنر و آرمان‌های متعالی، نهیلیست‌های سال‌های 1860 مانند «چونیچفسكی»، «دوبرولیوبوف» و «پیسارف»‌ سوسیالیست بودند و مادی و پیرو علوم زیستی و منكر دیانت. پیسارف می‌گفت كه یك جفت كفش به تمام شكسپیر می‌ارزد. در برابر نهیلیست‌ها، آنارشیست‌های پایان قرن نوزدهم ماركسیست بودند. به اعتباری شاید بتوان گفت كه سوسیالیسم و ماركسیسم نقطه پیوند نهیلیسم روس و نهیلیسم غربی است. اما چه نهیلیست، چه آنارشیست، چه پیرو شیوه غربی، چه اسلاوفیل همه طالب راه‌حل‌های نهایی بودند: خواه این راه‌حل به شیوه افراطی انقلابی «نچائف» بینجامد؛ خواه به آنارشیسم «باكونین» كه تخریب را سرآغاز آفرینندگی نو می‌دانست، خواه به آنارشیسم مذهبی تالستوی؛ خواه به مفهوم «بشریت الهی» فیلسوف روس «سولوویئف»؛ خواه به برنامه انقلابی لنین كه مخلوطی از باكونین و پطر كبیر بود. كسی كه همه این تناقضات روسیه تزاری را- كه در آن سطوح گوناگون فرهنگی و تاریخی از قرن 14 تا قرن 20 میلادی دوشادوش هم می‌زیستند- به حد هشیاری بیمارگونه آزمود، داستایوفسكی است. رمان «ابلیسان» یك مدرك پیشگویانه است كه در آن نتایج این تناقضات بزرگ و سرنوشت روسیه و ارتودوكسی پیش‌بینی شده است. داستایوفسكی شیوه دیالكتیك منفی خود را در یادداشت‌های این رمان بسط داده است و این دیالكتیك با این پرسش می‌آغازد: «آیا می‌توان متمدن و اروپایی بود و در عین حال ایمان داشت؟ آیا عیسی مسیح ایمان داشت؟» چون نمی‌توان به این پرسش با قاطعیت پاسخ داد پس باید به بی‌ایمانی روی آورد كه در جهان‌بینی علوم جدید شكل گرفته است. به این بی‌ایمانی باید به هر حال ایمان داشت. اكنون پرسشی كه مطرح می‌شود این است: آیا می‌توانیم به علوم همان ایمانی را داشته باشیم كه به عیسی مسیح؟ با طرح این پرسش، تناقض بزرگ‌تری آشكار می‌شود، چه اگر بتوان هم به این ایمان داشت و هم به آن، پس ما یا دچار «فلسفه خوشگواری» شده‌ایم یا آنكه نه به این ایمان داریم نه به آن. «فلسفه خوشگواری» در واقع وجه غافلانه هم این است و هم آن. به عبارت دیگر فلسفه خوشگواری غفلت صرف است، غفلت از اینكه نه این را داریم و نه آن را. چرا؟ چون ایمان و بی‌ایمانی هیچ سنخیتی با هم ندارند و ناقض و دافع یكدیگرند. بنابراین یا این را باید انتخاب كرد یا آن را و راه سوم یا غفلت است و فلسفه خوشگواری، یا انكار هم این است و هم آن. اگر ایمان وجود ندارد، ایمان به عیسی مسیح ناممكن است، پس انقلابی افراطی نچائف حق دارد، باید همه چیز را آتش زد و نظام‌های موجود را سرنگون كرد. اگر ایمان هست باید سوسیالیسم و بی‌ایمانی را كه همراه آن می‌آید، انكار كرد و در عیسی مسیح پناه جست: یا ایمان یا فلسفه خوشگواری است یا انكار هم این و هم آن. داستایوفسكی در تمام آثارش رگه این عصیان را كه انكار ایمان و خداست با سماجت خاصی دنبال می‌كند، ولی راه انكار كه از آزادی بی‌حد و اندازه انسان برمی‌خیزد، سرانجام به استبداد نامحدود می‌انجامد و منجر به نفی. همین آزادی می‌شود.سه معجزه برای داستایوفسكی، سوسیالیسم عاری از هر ایمان، و بنیاد برج جدید بابل (یعنی مدینه فاضله این جهانی) و سلب آزادی از انسان است و سعادت تهی نیز سرگرمی در بازی‌های كودكانه. به عبارت دیگر، غرض تحقق یافتن جامعه‌یی است كه در آن نه مسوولیتی هست، نه دردی، نه هشیاری و حق انتخابی. نتیجه نهایی از آن جامعه پدركشی («اسمردیاكوف» به تحریك ایوان سرانجام پدر خود را می‌كشد) و حكومت نفس اماره است. زیرا اگر بانیان انقلاب روشنفكری چون ایوان هستند، گردانندگان آن بردگان بی‌نام و نشان مانند اسمردیاكوف‌اند و اسمردیاكوف نیز مظهر نفس اماره است.

 

منبع: آسیا د ربرابر غرب، نشر امیركبیر

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: