انتحال، آفتی آرمیده بر ساحت قلم / احمد راسخی لنگرودی - بخش دوم

1393/2/31 ۰۹:۵۵

انتحال، آفتی آرمیده بر ساحت قلم / احمد راسخی لنگرودی - بخش دوم

جلال آل احمد چه خوب بیزاری خود را از این مدارك پرطمطراق و وسوسه‌انگیز، اما بی‌محتوا به رشته قلم می‌كشاند: «یكی از موفقیت‌های بزرگ من این بود كه خداوند وسوسه دكترا گرفتن را از دانشكده ادبیات در دل من كشت و برای همین هم هست كه ادبیات را در دلم زنده نگه داشت!» به مصداق این سخن مارك تواین: «بهتر است شایسته مقامی باشیم و آن را نداشته باشیم، تا اینكه آن را داشته باشیم و شایسته‌اش نباشیم.»

 

 

 

جلال آل احمد چه خوب بیزاری خود را از این مدارك پرطمطراق و وسوسه‌انگیز، اما بی‌محتوا به رشته قلم می‌كشاند: «یكی از موفقیت‌های بزرگ من این بود كه خداوند وسوسه دكترا گرفتن را از دانشكده ادبیات در دل من كشت و برای همین هم هست كه ادبیات را در دلم زنده نگه داشت!» به مصداق این سخن مارك تواین: «بهتر است شایسته مقامی باشیم و آن را نداشته باشیم، تا اینكه آن را داشته باشیم و شایسته‌اش نباشیم.»

دیگر كم مانده است نویسندگان «اشباح» در بنگاههای فرهنگی، كتاب هم بنویسند و برای متقاضیان جویای نام و تشنه عنوان، كتاب‌سازی كنند و شهرت و حق‌ تالیفی كه احتمالا نصیبشان گردانند و بر جلال و جبروتشان كمی بیشتر بیفزایند.

باز صد رحمت به آن دزدان راهزن كه دست به سرقت داشته‌های غزالی بردند؛ اما دست در انبان دست‌نوشته‌های او كه «برای شنیدن و نوشتن و دانستنش رنج سفر و دشواری‌ها بر خویشتن هموار كرده بود»، نكردند، بنا به خواسته، در اختیارش نهادند؛ تازه پندی هم دادند كه: «چگونه به دانستن آنها ادعا می‌كنی، درحالی كه چون از تو گرفته شد، دانایی خود را از دست دادی و بی‌دانش شدی؟» و این سخن پندآموز رئیس دزدان، غزالی را در كار دانش‌اندوزی چقدر روشنگر و عبرت‌آموز بود؛ كاری كرد كه برای همیشه در خاطرش ثبت شد: «چون به طوس رسیدم، سه سال به تأمل پرداختم و با خویشتن خلوت كردم تا همه تعلیقه‌ها را به خاطر سپردم، و چنان شدم كه اگر بار دیگر دچار راهزنان گردم، از دانش اندوخته خود بی‌نصیب نمانم.»11

تداول و رواج قلم‌دزدی و پخته‌خواری، امروزه آن‌چنان است كه گاه در قالب شكوه و شكایت و درد دل از سوی اهل فن جلوه‌گر می‌شود و گاه نیز قالب تذكر و نصیحت به خود گرفته و به مرتكبان آن گوشزد می‌گردد؛ امری كه متاسفانه تضییع حقوق نویسندگان و ناشران را درپی داشته و به‌ رغم خیل شكایات و تذكرات، همچنان جریان عادی خود را طی می‌نماید و سایه سنگین خود را بر عرصه قلم و نویسندگان واقعی تحمیل می‌دارد.

نمونه‌های فراوانی را در دنیای نشر، امروزه می‌توان شاهد آورد كه هر یك به نوعی به انواع سرقتهای ادبی و اقسام كامهای باز انتحال و به خودبستن آثار اشاره دارد؛ از آن جمله است: سرقت بخش عمده‌ای از كتاب «مستطاب آشپزی» نوشته نجف دریابندری توسط یكی از ناشران، آنهم بدون ذكر نام و منبع، و نیز اشاره دكتر زرین‌كوب در كتاب «حكایت همچنان باقی»، كه: «در این شهر مرد نازنینی است كه من هر چه می‌نویسم، زیر و رو می‌كند و نام مبارك خود را بر آن می‌نهد و روانه بازار می‌كند!» همچنین ماجرای پخته‌خواری كه توسط یكی از ناشران و مولفان بر روی كتاب «زبان حال» نصرالله پورجوادی رفته است و زبان شكوه‌آمیزی كه روزی سر از مطبوعات باز كرد و بسیاری از نمونه‌های دیگر كه در این فصل پی گرفته می‌شود.‏

‏ دكتر نصرالله پورجوادی در نشریه «گزارش میراث» طی گزارشی كتاب «زبان حال» خود را از زمره قربانیان پدیده انتحال به ‌شمار می‌آورد:‏ ‏ «آقای شریفی كتابی ... درآورده‌اند به نام فرهنگ ادبیات فارسی و همان طور كه در مقدمه آن گفته‌اند، از كتاب «زبان حال» من به منزله یكی از «منابع اصلی» خود استفاده كرده‌اند و بسیاری از مدخلهای این اثر برگرفته از كتاب من است، بدون اینكه مأخذ ذكر شود.

من این مطلب را تلفنی به مؤلف گفتم و تذكر دادم كه شما آمده‌اید و مطالبی را كه من مدتها برای تحقیق آن زحمت و مرارت كشیده‌ام، برداشته‌اید و به اسم خودتان چاپ كرده‌اید و از منافع آن هم بهره می‌برید. پس اجر زحمات من چه می‌شود؟ صرف نظر از منافع مادی، شما باید می‌گفتید كه فلان مطلب را از كجا گرفته‌اید تا حقوق معنوی من حفظ شود و این كار را هم نكرده‌اید و تازه این كار را با كتابهای دیگران هم كرده‌اید. درواقع ناشر و مولف پخته‌خواری كرده‌اند.

در پاسخ به من گفت: «من می‌خواستم منابع و مآخذ خود را ذیل هر مدخل ذكر كنم، ولی آقای ویراستار قبول نكرد، چون می‌گفت كتاب قطور می‌شود!» استدلالی كه در دنیای قلم اساساً جایگاهی نداشته و بسا سنگین می‌آید؛ آنچنان فاقد جایگاه است و سنگین می آید كه مؤلف را برمی‌آشوبد: «من نمی‌فهمم این چه استدلالی است كه بیایند مطالب دیگران را بردارند و بعد بگویند اگر ما بگوییم از كجا گرفته‌ایم، كتاب قطور می‌شود! ولی دلیل اصلی این نیست.»12

سید ابراهیم سیدعلوی در نشریه «گزارش میراث» طی گزارشی به نمونه‌هایی از سرقت در زمینه كتابهای مذهبی اثر خود اشاره ‌دارد كه هر سه خواندنی می‌آید: «در جوانی كتابی نوشتم در عصر خود تقریباً ابتكاری به نام جهان‌بینی و جهان‌داری علی(ع). این كتاب بی‌تاریخ و تقریباً در حدود سال 1344 ش و ظاهراً دوبار توسط انتشارات فراهانی چاپ شد. زمان گذشت و در سال 1360 ش، كتابی به نام حكمت الهی و نهج البلاغه منتشر شد. این كتاب درواقع بخش اول همان كتاب من بود؛ با تغییر نام و حذف اسم مؤلف و حذف صفحه اول و شانزدهم كه نام من در آنها آمده بود؛ یعنی حتی حروفچینی مجدد نشده بود و به عنوان تز دكتری با استاد مشكات گذرانده شده بود كه باید گفت: شكر الله مساعی الاساتذه الكرام! به عللی از این موضوع هم گذشتیم و سكوت كرده و اغماض نمودیم و داوری را به روزی كه لاریب فیه به حكمیت عدل الهی وانهادیم. نعم الحكم الله.»13 ‏

سیدعلوی در «گزارش میراث» همچنین به دو نمونه دیگر از سرقت ادبی بر روی كتاب دیگر خود اشاره دارد كه بدین شرح است: «حقیر چهار رساله مقاله‌گونه به عنوان جامع «بعثت و پیامبران» (1. زمینه‌های بعثت 2. بعثت و نظام صالح 3. وحی منبع فكری و قانونگزاری 4. اخلاق و سیره پیامبران) نوشتم و دیدگاههای نهج‌البلاغه را مطرح ساختم كه در سال 1366 چاپ و پخش شد. در سال 1375 در نمایشگاه كتاب، كتابی دیدم به نام «از علی آموز»، چاپ سوم در پنج هزار نسخه. این چهار مقاله یا رساله هم در آن گنجانده شده بود با حذف نام و مشخصات نگارنده و به هوس شهرت و مال یك جوان درس‌ناخوانده و البته بدون مشورت با من. از این هم به سبب آشنایی با پدر او گذشتم: و اذا مرّوا باللغو مروا كراما».14

‏ استفاده از مطالب دیگران در قالب مقالات بدون ذكر منبع و نتیجتاً بی‌نصیب گذاشتن حظ حق‌شناسی مؤلف، از مصادیق بارز انتحال و به خود بستن محسوب می‌گردد. استاد محیط طباطبایی از یك دستبرد ادبی در قالب تز دكتری بر روی یكی از مقالات خود داد سخن می‌راند: «یكی از پزشكان عالی‌مقام كشور كه فعلا به عالم دیگر رخت برده است، برای استفاده در تز دكتری خود به وسیله شادروان سعید نفیسی رونوشتی از آن فراهم كرد؛ ولی شنیده نشد كه از این استفاده و مأخذ آن ذكری كرده باشد!»15

نمونه‌ای دیگر:

حقیر بر اثر مطالعات موضوعی نهج‌البلاغه كتابچه‌ای با عنوان «اركان اسلام» تألیف كردم كه در همان ایام به عربی هم ترجمه و تحت عنوان «اركان الدین» در لبنان و ایران چاپ و به سال 1366 منتشر شد. این كتاب با حذف نام مولف و مقدمه او و تغییرات كلی در جلد و صفحه اول با همان نام توسط انتشاراتی در قم چاپ و نشر شد و بارها با تیراژ چهل و چهار هزار، شصت هزار و پنجاه هزار توسط معاونت وزارت آموزش و پرورش محترم، مكرر طبع گردید!

حقیر پس از آگاهی توسط آقای شكیبا تعقیب كردم. سوگمندانه بایع و فروشنده، در عین حال كه معلوم بود، مشخص نگردید و مرد محترم پارسایی پادرمیانی كرد و احقاق حق نمود و داوری به نفع من كردند، مسئله فیصله یافت. بعد از آن، مسئول بنیاد با نام و نشان حقیر تجدید چاپ نمودند، هرچند در همه با قید «چاپ نخست»! 16

موضوع انتحال و به خود بستن آثار ادبی چنان كه گفته شد، به دو یا سه نمونه محدود نمی‌شود، از این دست فراوان می‌توان فهرست نمود كه به زمان گذشته و حال مربوط می‌شود؛ توگویی این موضوع گذشته و حال نمی‌شناسد. محسن ذاكرالحسینی در كتاب ماه ادبیات و فلسفه، گزارشی از سرقت یك تالیف ارائه می‌دهد كه تأسف‌برانگیز است: «در كتابخانه مجلس شورای اسلامی، از تالاری كه دو سوی آن قفسه‌های كتاب است، شتابان به سوی گنجینه نسخ خطی روانه بودم. ناگهان از میان هزاران كتاب، عطف كتابی نگاهم را به خود معطوف كرد كه روی آن نوشته شده بود: شجره‌نامه شاعران گمنام. بی‌اختیار از حركت بازایستادم. تصور موضوع و محتوای كتاب و تطبیق آن با حجم كلان و نام وهم‌انگیز كتاب برایم دشوار بود. از سر كنجكاوی و حرص به اطلاع از تحقیقات گمنام و ناشناخته، آن را برداشتم، بر روی جلد نوشته شده بود: «شجره نامه شاعران گمنام به كوشش: ... مصحح: ...»

 

پی‌نوشتها:

11. ابوحامد غزالی طوسی، كیمیای سعادت، به كوشش حسین خدیوجم، ج1، ص12و 13، شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1390

12.پورجوادی، نصرالله، انواع سرقت ادبی و حقوق مولفان، گزارش میراث، دوره دوم، ضمیمه شماره دو، تیرماه 1391، ص74 ـ 76

13.گزارش میراث، دوره دوم، ضمیمه شماره دو، تیرماه 1391، سیدابراهیم سیدعلوی، سه نمونه از سرقت در زمینه كتابهای مذهبی ‏

14. همان

15.محیط طباطبایی، محمد، دستبرد قلم، خواندنی‌ها، شماره 29، سال 33، 2 دی 1351

16.همان

 

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: