مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جواد پاشا | یا جواد احمد پاشا (1267-1318ق / 1851-1900م)، نویسنده، دولتمرد و صدر اعظم عثمانی.
  • جنیدی |
  • جوامع | عنوانی که در دوران اسلامی بر دسته‌ای از آثار علمی و فلسفی اطلاق شده است. پیش از اسلام، در دوران اسکندرانی، فراهم آوردن تلخیصهایی از آثار کلاسیک یونانی، بیشتر برای استفادۀ آموزشی، کاری رایج بود (پیترز، 96).
  • جوالیقی | ابومنصور موهوب بن احمد (466-539 یا 540 ق / 1074-1144 یا 1145م)، ادیب و معرّب‌شناس بزرگ. 3 تن از بزرگ‌ترین نویسندگان عرب، سمعانی (د 562 ق / 1162م)، ابن‌جوزی (د 597 ق / 1201م) و ابن انباری (577 ق / 1181م) که اساساً کارشان به نوعی شرح‌حال نویسی است.
  • جواد |
  • جوان | کاظم‌علی، ادیب، سخنور و شاعر نامدار اردوزبان هندی در سدۀ 13ق / 19م. وی اهل دهلی بود (سکسینه، 11؛ قادری، 120) و با حملۀ احمدشاه ابدالی در 1174ق / 1761م مجبور به ترک آنجا و مهاجرت به لکهنو شد (منگلوری، 81).
  • جنگ | واژه‌ای به معانی جدال، قتال، کارزار، ستیزه، نبرد، ناورد، پیکار، غزوه، حرب، رزم و هیجاء ( لغت‌نامه ... )؛ که آن را به زد و خورد و کشتار با جنگ‌افزار میان گروهها، اقوام، یا سپاهیان دو یا چند کشور دشمن تعریف کرده‌اند (انوری؛ عمید).
  • جنوا | شهری بندری در شمال غربی ایتالیا واقع در استانی به همین نام در منطقۀ لیگوریا. این شهر با 060‘585 تن جمعیت (در 2009م / 1387ش) با موقعیت بندرگانی مناسب در کنار خلیج جنوا واقع است و از مراکز صنعتی ایتالیا به شمار می‌رود («فرهنگ ... 1»،npn.؛ انکارتا2،npn. ).
  • جنگل، جنبش | جُنْبِش، جنبشی به رهبری میرزا کوچک خان جنگلی بر ضد استبداد، استعمار و اشغال ایران توسط بیگانگان.
  • جنید، شیخ | چهارمین نسل از اولاد شیخ صفی‌الدین اردبیلی در مسند ارشاد طریقت اردبیل، و کوچک‌ترین پسر شیخ ابراهیم مشهور به شیخ شاه (پیرزاده، 65-66؛ قس: IA, III / 242، که اشتباهاً بزرگ‌ترین پسر شیخ ابراهیم‌ نامیده شده است).
  • جنید بغدادی | ابوالقاسم جنید بن محمد بن جنید خزّاز زجاج قواریری نهاوندی، از پرآوازه‌ترین عارفان جهان اسلام در سدۀ 3ق / 9م، که نام و آوازه‌اش بر دوره‌های مختلف تاریخ تصوف سایه افکنده، و تعالیم گسترده و آموزه‌های عرفانی دقیق او بر بسیاری از عارفان نامدار و برخی از سلسله‌های عرفانی ــ از جمله سلسلۀ کبرویه ــ تأثیری شگرف نهاده...
  • جنید بن عبدالرحمان | ابویحیى (د محرم 116 / فوریۀ 734)، حاکم سِند و خراسان در دورۀ اموی. وی از تیرۀ مرّة بن عوف از قبیلۀ بنی تمیم بود و نسبت مُرّی او از اینجا ست (کلبی، 416-417؛ بلاذری، انساب ... ، 13 / 102؛ برای سلسله نسب و کنیۀ او، نک‍ : ابن عساکر، 11 / 322).
  • جنون | مجموعه‌ای از نشانه‌های نامتعارف روحی و رفتاری همراه با برخی علائم جسمانی. در باورهای فرهنگی، جنون یا دیوانگی، نوعی از خـود بی‌خودی و افسارگسیختگی است که علل مختلفی زمینه‌ساز یا به‌وجود‌آورندۀ آن محسوب می‌شوند. برخی از این باورها با اعتقادات خرافی آمیخته‌اند.
  • جنید شیرازی | مـعـیـن‌الـدیـن ابوالقاسم بن محمود، شاعر پارسی‌گوی، نویسنده و از واعظان شیراز در سدۀ 8 ق / 14م.
  • جنایت | جِنایت، اصطلاحی در فقه و حقوق موضوعه: الف ـ در فقه: مأخوذ از ریشۀ جَنی، به معنی چیدن میوه از درخت (راغب، ذیل ماده). برخی آن را معرب گناه (الجناح) دانسته‌اند (ادی‌شیر، 45). این اصطلاح توسط فقها در دو معنی خاص و عام به کار رفته است.
  • جنید | نقاش نامدار دربار سلطان احمد جلایر (784-813 ق / 1382-1410م). از زندگی این هنرمند آگاهی چندانی در دست نیست؛ تنها دوست محمد هروی در دیباچۀ مرقع بهرام میرزا (تألیف: 951ق / 1544م) از وی اطلاعات اندکی به دست می‌دهد، و او را شـاگرد شمس‌الدین، نقاش دورۀ سلطان اویس جلایر (حک‍ 757-776ق / 1356-1374م)، و از مردم بغداد م...
  • جنت |
  • جنبلایی |
  • جناس | یا تجنیس، تجانس، مجانست (در لغت به معنی همگونی و مشابهت)، نیز عطفِ رَجَز، در اصطلاح بلاغت، یکی از صنایع برجسته و موسیقی آفرین بدیع لفظی، به معنای آوردنِ واژه‌هایی همگون در لفظ ، با معناهایی ناهمگون. برای مثال در این بیت فردوسی «خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز یابد روان» (چ ژول مُل، 405، بیت 1122)، و...
  • جند | ولایت و شهری کهن در آسیای مرکزی و جمهوری کنونی قزاقستان. بارتولد نام این شهر و ناحیه را به کسر حرف اول جِنْد نوشته است (نک‍ : I / 235, III / 48, V / 61، جم‍‌ ).
  • جند، دیوان |
  • جنبلانی | ابومحمد عبدالله (235-287ق / 849-900م)، از داعیان طریقت نُصَیری. او را اهل جنبلا، محلی میان واسط و كوفه (یاقوت، 2 / 126)، در عراق عجم دانسته‌اند؛ از همین رو، به جنبلانی و نیز فارسی معروف است.
  • ابن شاکر کتبی | صلاح‌الدین ابو عبدلله محمد بن شاکر بن احمد بن عبدالرحمن بن شاکر بن هارون بن شاکر دارانی، مورخ و ادیب دمشقی (د 764 ق / 1363 م).
  • ابن شاس | ابومحمد جلال‌الدین عبدلله ‌بن محمد بن نجم جذامی (د 616 ق / 1219 م) محدث و فقیه مالکی.
  • ابن شاهویه | ابوبکر محمد بن احمد بن علی بن شاهویه (د 362 ق / 973 م)، ریاضی‌دان و فقیه شافعی ایرانی. شاهویه یک نام ایرانی و مرکب از واژۀ «شاه» و پسوند «ویه» همچون سیبویه و امثال آن است (ابن‌خلکان، 4 / 211).
  • ابن شاذان، ابومحمد | ابومحمد فضل‌ بن شاذان بن خلیل اَزْدی نیشابوری (د 260 ق / 874 م)، متکلم و فقیه امامی.
  • ابن شبه | ابوزید، عمر بن شبة بن عبیدة بن زید نُمیری (173-263 ق / 789-877 م)، ادیب، شاعر، راویِ اخبار، و احادیث. «شبّه» لقب پدر او بود که گویند از ترانۀ رجزگونه‌ای که مادرش در کودکی برای وی می‌خوانده، اخذ شده است (مرزبانی، نورالقبس، 231).
  • ابن شجری | ابوالسعادات هبةالله بن علی علوی حسنی (450-20 رمضان 542 ق / 1058-12 فوریۀ 1148)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعر شیعی.
  • ابن شبرمه | یا ابوشبرمه عبدلله بن شبرمة بن طفیل ضّبی (72-144 ق / 691-761 م)، قاضی و فقیه کوفی، از بنی ضبة بن أُدّ (ابن‌حزم، 203، 204).
  • ابن شداد، ابوالمحاسن | ابوالمحاسن بهاءالدین یوسف بن رافع بن تمیم بن عقبة بن محمد بن عتّاب اسدی (رمضان 539-14 صفر 632 / مارس 1145- 8 نوامبر 1234 م)، فقیه، قاضی و تاریخ‌نگار شافعی.
  • ابن شرشیر |
  • ابن شداد، عزالدین | عزالدین ابوعبدلله محمد بن علی بن ابراهیم بن شداد انصاری حلبی (ذیحجۀ 613- صفر 684ق / 1217-1285م)، دبیر، وزیر و مورخ روزگار ایوبیان و مملوکان.
  • ابن شرقی | ابوحامد نیشابوری، احمد بن محمد بن حسین (240-325 ق / 854-937 م)، محدث شافعی مذهب.
  • ابن شدقم | ابوالمکارم بدرالدین، حسن بن علی بن حسن بن علی بن شدقم حسینی، مورخ، فقیه، محدث، شاعر و ادیب مدنی در سدۀ 10 ق / 16 م.
  • ابن شرف | ابوالفداء عمادالدین اسماعیل بن ابراهیم بن محمد ابن علی قدسی یا مقدسی (782 یا 783-852 ق / 1380 یا 1381- 1448 م)، ادیب، حساب‌دان و فقیه شافعی.
  • ابن شداد، ابومحمد | ابومحمد عزالدین عبدالعزیز بن شداد بن تمیم بن معز بن بادیس (د پس از 582 ق / 1186 م)، تاریخ‌نگار مغربی.
  • ابن شرفشاه | حسینی استرابادی جرجانی، سید رکن‌الدین حسن ابن محمد (د 715 یا 718 ق / 1315 یا 1318 م)، مکنی به ابو‌محمد (سبکی، 6 / 86) و ابوالفضایل (دلجی، 150)، حکیم، متکلم و نحوی مشهور سدۀ 8 ق / 14 م.
  • ابن شقیر | ابوالفتح شرف‌الدین نصرالله بن عبدالمنعم بن نصرالله بن حواری تنوخی دمشقی (604-673 ق / 1207-1274 م) محدث و ادیب حنفی مذهب.
  • ابن شکله |
  • ابن شعار | ابوالبرکات کمال‌الدین، مبارک بن احمد بن حمدان موصلی (صفر 593 ـ جمادی‌الآخر 654 / دسامبر 1196 ـ ژوئن 1256)، ادیب و مورخ.
  • ابن شریه | عُبَیْد جُرْهُمی، از اخباریان و نسب‌شناسان دورۀ جاهلی که عصر اسلامی را درک کرد و در دوران خلافت عبدالملک ابن‌مروان (65-86 ق / 685-705 م) درگذشت (ابن‌ندیم، 2 / 89). در نام وی اختلاف است.
  • ابن شحنه | عنوان چند تن از قاضیان و مورخان ترک نژاد حلب در سدۀ 9 ق / 15 م.
  • ابن شکر | ابومحمد صفی‌الدین عبدالله بن علی بن حسین شیبی دمیری معروف به ابن‌شکر (548-622 ق / 1153-1225 م)، عالم و فقیه مالکی.
  • ابن شنظیر | ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن حسین (352-10 ذیحجۀ 402 ق / 963-3 ژوئیه 1012)، محدث، مورخ و فقیه مالکی طُلیطلی اندلسی.
  • ابن شرف قیروانی | ابوعبدالله محمد بن ابی سعید جُذامی قیروانی (ح 390- اول محرم 460 ق / 1000-11 نوامبر 1067 م)، شاعر، ادیب و ناقد مغربی.
  • ابن شنبوذ | ابوالحسن محمد بن احمد بن ایوب بن الصَلْت (د 328 ق / 939 م)، مقری بغدادی. نام وی به شکلهای ابن‌شنَّبوذ و ابن‌شَنْبوذ نیز آمده است (نک‍ ‍: زبیدی، 9 / 431).
  • ابن شهاب |
  • ابن شهاب |
  • ابن شهاب زهری |
  • ابن شهید، ابوحفص | ابو‌حفص، عمر تُجیبی (د بعد از 444 ق / 1052 م)، شاعر و ادیب عصر ملوک‌الطوایف اندلس

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: