صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابن شداد، ابوالمحاسن /

فهرست مطالب

ابن شداد، ابوالمحاسن


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْن‌شَدّاد، ابوالمحاسن بهاءالدین یوسف بن رافع بن تمیم بن عقبة بن محمد بن عتّاب اسدی (رمضان 539-14 صفر 632 / مارس 1145- 8 نوامبر 1234 م)، فقیه، قاضی و تاریخ‌نگار شافعی. او در موصل زاده شد، در کودکی پدر خود را از دست داد و داییان وی تربیتش را به عهده گرفتند و از آنجا که شداد جد مادریش بود و داییان او به بنی‌شداد معروف بودند، او نیز به ابن‌‌شداد معروف شد (ابن‌خلکان، 7 / 84). او در کودکی قرآن را حفظ کرد و وقتی ابوبکر یحیى بن سعدون قرطبی به موصل آمد نزد وی به شاگردی پرداخت و حدیث و تفسیر و قرائات هفتگانۀ قرآن را نزد او فراگرفت و تا واپسین سال زندگی استاد ملازم وی ماند (همانجا). استاد دیگرش عبدلله بن خضر معروف به ابن‌شیرجی بود که پاره‌ای از تفسیر ثعلبی را به وی آموخت. ابن‌شداد نزد فخرالدین سعید بن عبدالله شهرزوری مسندهای شافعی، ابوعوانه، ابویعلی و جامع ترمذی و سنن ابوداوود را خواند و در 567 ق / 1172 م از او اجازه گرفت. مجدالدین عبدالله بن محمد اشیری، سراج‌الدین محمد بن علی جیانی ـ که ابن‌شداد صحیح مسلم را نزد او خواند ـ شهده (زنی کاتب در بغداد)، ابوالمعیث و شیخ رضی‌الدین قزوینی استاد نظامیۀ بغداد، دیگر استادان او بودند (همو، 7 / 85-86). ابن‌شداد پس از ازدواج به بغداد رفت و چهار سال مُعید مدرسۀ نظامیه شد. در 569 ق به موصل بازگشت و در مدرسه‌ای که کمال‌الدین شهر روری تأسیس کرده بود به تدریس پرداخت. در همین دوران بود که ابن‌خلکان از درس وی بهره برد (همو، 7 / 86- 88). او در 583 ق / 1188 م به حج رفت، سپس برای زیارت قدس و خلیل (ع) به شام رهسپار شد و چون به دمشق رسید صلاح‌الدین ایوبی (حک‍‌ ‍564- 589 ق / 1169-1193 م) او را نزد خود خواند و گرامی داشت. پس از بازگشت از قدس به درخواست صلاح‌الدین در دژ اکراد با او دیدار کرد و کتابی را که در دمشق دربارۀ جهاد و آداب و احکام آن نوشته بود به او هدیه نمود و در اوایل جمادی‌الاول 584 / ژوئیۀ 1188 به خدمت او درآمد (ابن‌شداد، 85-87). او گاه از طرف صلاح‌الدین یا دیگران برای میانجیگری یا جمع‌آوری نیروهای کمکی ازخلیفۀ وقت و دیگر حاکمان به سنجار، جزیره، موصل، اربل و سایر شهرها می‌رفت (همو، 70، 115). ابن‌شداد همچنین قاضی عسکر و قاضی بیت المقدس شد و از این زمان تا 589 ق یعنی تا درگذشت صلاح‌الدین، چونان دوستی مشاور و دستیاری تاریخ‌نگار در تمام سفرها و جنگها که گاه خود در آنها شرکت داشت و با دشمن می‌جنگید (همو، 108)، همراه او بود، این دوستی موجب شد که بتواند شرح زندۀ وقایع دوران صلاح‌الدین را بنویسد. ابن‌شداد در 591 ق / 1195 م به خدمت ملک ظاهر غیاث‌الدین فرزند صلاح‌الدین (حک‍ ‍582-613 ق / 1186-1216 م) در آمد و او قضای حلب و سرپرستی اوقاف را برعهدۀ ابن‌شداد نهاد (سبکی، 5 / 151). ابن‌شداد افزون بر آن در کارهای سیاسی و حکومتی مورد مشورت غیاث‌الدین بود. حلب در آن زمان چند مدرسه‌ای بیش نداشت و شمار دانشمندان مقیم آنجا اندک بود. از این رو وی درآمد اقطاعی را که عمادالدین عثمان پسر صلاح‌الدین به او داده بود و بیش از 000‘100 درهم در سال برآورد می‌شد (ابوالفدا، 3 / 156) و به علت نداشتن فرزند و خویشاوند نیازی به آن نداشت، صرف نوسازی مدارس کرد و دانشمندان را از دور و نزدیک به آنجا دعوت نمود. وی در 601 ق / 1204 م نیز مدرسه‌ای برای شافعیان و در نزدیک آن مرکزی برای تدریس حدیث نبوی ساخت و بین آن دو مقبره‌ای برای خود بنا کرد که دو در به آن دو مدرسه داشت.
در 607 ق / 1210 م از طرف ظاهر که عزم ملک عادل را بر لشگرکشی به شام و جنگ با سپاهیان صلیبی، برای مقابله با خود پنداشته بود به مصر رفت و با عادل پیمانی سیاسی بست (ابن‌نظیف، 64-65). در 608 ق / 1211 م دوباره به نمایندگی از جانب ظاهر به قاهره رفت تا دختر عادل را برای او خواستگاری کند و عادل نیز پذیرفت (مقریزی، 1(1) / 174). در 613 ق / 1216 م پس از مردن ظاهر، الملک العزیز (حک‍ تا 634 ق / 1236 م) که دو سال و اندی بیش نداشت (همو، 1(1) / 185) به حکومت رسید و عملاً ابن‌شداد به همراه کفیل عزیز یعنی شهاب‌الدین ابوسعید طغرل که متولی تدبیر حکومت بود، کارها را حل و فصل می‌کردند. در این ایام که ابن‌شداد قدرت زیادی داشت، دیگر فقیهان نیز به سبب او حرمت زیادی داشتند. بنا به نوشتۀ ابن‌خلکان، در این دوران، ابن‌شداد به رغم پیری و بیماری همچنان به روایت حدیث ادامه می‌داد (7 / 91). در 628 ق / 1231 م با پشتی دو تا از بار پیری (ابن‌واصل، 4 / 314) رهسپار دیار مصر شد تا برای اهداف سیاسی دختر حکمران مصر الملک الکامل (حک‍‌ ‍615-635 ق / 1218- 1238 م) را که در پی دو سفر در 613 ق / 1216 م و 626 ق / 1229 م به عقد الملک العزیز درآورده بود به حلب بیاورد (همو، 4 / 254)، اما در بازگشت به حلب دریافت که حکمران جوان برای خود مستقل شده و کفالت را از او برداشته‌اند. چنین وضعی خوشایند قاضی نبود و از آن پس از کارهای حکومت کناره گرفت، اما همچنان به گفتن حدیث می‌پرداخت تا آنکه در حلب درگذشت و در مقبره‌ای که گفته شد، دفن گردید. خانه‌اش پس از مرگ به صوفیان وانهاده شد تا به عنوان خانقاه از آن استفاده کنند.
از ویژگیهای قابل تأمل دورۀ ایوبیان یکی ارتباط دو جانبۀ فقیهان با دستگاه حکومت و دیگری نوشتن کتابهای تاریخی (غالباً دربارۀ ظهور و سقوط حکومتها وشیوۀ اداری زمامداران) توسط دانشمندان علوم دینی است و صاحب‌نظران برای هر کدام از این دو پدیده که به روشنی در شخصیت ابن‌شداد پدیدار است انگیزه‌هایی ذکر کرده‌اند. به هر حال تاریخ‌نگاری، هم در مدرسه‌ها و هم در میان عالمان آن روزگار رواج داشت و شکلهای گوناگون به خود می‌گرفت و یکی از دلیلهای آن شاید این باشد که پاره‌ای از شخصیهای بزرگ حدیثی و فقهی علاقۀ خاصی به نگارش تاریخ پیدا کرده بودند. افزون بر ابن‌شداد می‌توان از اشخاصی چون ابن‌عساکر، ابوشامه و ابن‌خلکان نام برد که در طول زندگی و پس از آن، در وهلۀ اول و پیش از هر چیز، در زمینه‌های دیگری غیر از تاریخ مانند فقه یا حدیث جلب نظر می‌کردند و نمونه‌های برجستۀ این واقعیتند. به عبارت دیگر برخی از عالمان این دوره که ستمهای رسمی داشتند، با گردآوری رویدادها و در‌دست داشتن سندهای رسمیی که موقعیتهای شغلی در اختیارشان گذاشته بود، در نگارش تاریخ سهیم شدند. یکی از همین نوشته‌ها که بی‌شک اهمیت برجسته‌ای در زمینۀ تاریخ‌نگاری دارد کتاب النوادر السلطانیۀ ابن‌شداد است. هر چند ابن‌شداد تنها پنج سال با صلاح‌الدین بوده است، ولی این اثر منبع مهم و موثقی دربارۀ شرح حال صلاح‌الدین و جنگهای او شمرده می‌شود. گرچه النوادر در مقایسه با نوشته‌های عمادالدین کاتب کار کوچکی است، ولی به زبان روشن و ساده و همچنین دقت در ضبط گزارشهایی که ابن‌شداد بیشتر آنها را با چشم دیده بوده است (ابن‌شداد، 87) اثری ارزشمند است. کتاب را می‌توان دو بخش کرد: بخش نخست شامل زندگی صلاح‌الدین، عبادتها و فضیلتهای اخلاقی اوست که هرکدام زیر عنوانهای ویژۀ خود در فصلی کوچک مطرح می‌شوند. این بخش که تا رویدادهای 584 ق / 1188 م را شامل می‌شود، به گفتۀ خود ابن‌شداد محصول روایتهایی است که از افراد مورد اعتماد شنیده (صص 34-86) وخود در آنها حضور نداشته است. چهره‌ای که وی در اوایل کتاب از صلاح‌الدین ترسیم می‌کند به یک عارف دلسوخته شبیه‌تر است تا یک سلطان قدرتمند. نویسنده در این بخش ضمن گفت‌وگو دربارۀ اعتقادات صلاح‌الدین مخالفت او را با فیلسوفان می‌ستاید و فرمان قتل شهاب‌الدین سهروردی (د 587 ق / 1191 م) را این گونه توجیه می‌کند که گفته‌اند شیخ با شرایع مخالفت می‌ورزیده است (ص 10). بخش دوم کتاب که بدنۀ اساسی آن را تشکیل می‌دهد شامل رویدادهایی است که آغازش سفر شیرکوه به مصر و پایانش مرگ صلاح‌الدین در 589 ق / 1193 م است. با اینهمه نوشتۀ وی در پاره‌ای از موارد تهی از لغزش نیست و برای تصحیح آن می‌توان از منابعی چون نوشته‌های ابوشامه و ابن‌خلکان استفاده کرد (برای نمونه نوشته‌های این سه را در مورد تاریخ نخستین سفر شیرکوه به مصر مقایسه کنید). نویسنده در سراسر این کتاب، جز در چهار مورد سند گفته‌هایش را ذکر نکرده است، شاید به این دلیل که او مانند تاریخ‌نگارانی چون قاضی فاضل و عمادالدین کاتب که کار اصلیشان در دستگاه صلاح‌الدین دبیری بوده، هیچ‌گونه سمت منشیگری رسمی نداشته است. این اثر افزون بر اهمیتی که در نقل رویدادهای وابسته به هم دارد، نمونه‌ای از یک شرح حال شاهانه را ارائه می‌دهد. این کتاب بر مطالعۀ شخص صلاح‌الدین، به عنوان پادشاهی آرمانی، نه بر گردآوری حکایتها، مبتنی است و چنین تاریخی در سده‌های اولیۀ اسلام بی‌نظیر است (حلمی، 82-88؛ گابریلی، 104). اثر دیگر ابن‌شداد که به چاپ رسیده احکام الجهاد است (لیدن، 1755 م).

آثار خطی

1. اسماء الرجال الذین فی المهذب للشیرازی، که نسخه‌ای از آن درکتابخانۀ ولی‌الدین جارالله در استانبول موجود است (سید، 3(2) / 11)؛ 2. دلائل الاحکام که درباره احادیث فقهی نوشته شده و چهار جلد است و نسخه‌ای از آن در احمدیۀ حلب (همو، 1 / 303) و دیگری در پاریس (دوسلان، شم‍ 736) موجود است؛ 3. درسهایی درباره حدیث که حاصل تدریس او در 629 ق / 1232 م است (GAL, I / 386)؛ 4. کتاب العصا، دربارۀ قصه موسی (ع) و فرعون و پژوهش پیرامون عصا (عبدالحمید، 2 / 516)؛ 5. ملجأ الحکام عندالتباس الاحکام (خدیویه، 3 / 277، 278).

مآخذ

ابن‌خلکان، وفیات؛ ابن‌شداد، یوسف بن رافع، النوادر السلطانیة، به کوشش جمال‌الدین شیال، قاهره، 1964 م؛ ابن‌نظیف، محمد بن علی، التاریخ منصوری، به کوشش ابوالعید دودو، دمشق، 1401 ق؛ ابن‌واصل، محمد بن سالم، مفرج الکروب، به کوشش حسنین محمد ربیع، قاهره، 1972 م؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد کوثری، قاهره، 1366 ق؛ ابوالفدا، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، دارالمعرفة؛ خدیویه، خطی؛ سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیة الکبری، قاهره، 1324 ق؛ سید فؤاد، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، 1954 م؛ عبدالحمید، مفتاح الکنوز الخفیة، پتنه، 1922 م؛ مقریزی، احمد بن علی، کتاب السلوک، به کوشش محمد مصطفى زیاده، قاهره، 1957 م؛ نیز:

De Slane, M., Catalogue des manuscrits arabes, Paris, 1883-1895; Gabrieli, Francesco, «The Arabic Historiography of the Crusades» , Historians of the Midlle East, eds. Lewis and Holt, London, 1962; GAL; Hilmy Ahmad, M., «Some Notes on Arabic Historiography during the Zengid and Ayyubid Periods», Historians of the Middle East, London, 1962.

ناصر گذشته

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: