حوادث صدر اسلام و به ويژه رويدادهاي دوران حيات پيامبرعظيمالشأن اسلام (ص) همواره مورد توجه انديشمندان و متفكران اسلامي و غيراسلامي قرار گرفته است. اهميت اين رويدادها به اين جهت است كه هم افراد تاثيرگذار در اين حوادث، حائز اهميت بودند و هم خود آن رويداد در روند تاريخي اسلام موثر بوده است اما در ميان همه اين اتفاقات، حادثه فتح مكه ميتواند از جهات گوناگون اهميت بيشتري داشته باشد.
جمله معروف «قتل لشده عدله» که درباره حضرت علي (ع) شهرت يافته است گوياي واقعيتي است که در زمان آن حضرت نيز مورد توجه واقع شده است وآن ميزان توجه ايشان به برقراري عدالت در جامعه است.
« یاسمن ثروتیان » فرزند زنده یاد «بهروز ثروتیان» در سالروز درگذشت پدرش، که نظامیشناس و پژوهشگر ادبی بود، یادداشتی برای وی نوشت:
فلسفه تحلیلی و فلسفه قارهای دو مجموعهی متضاد و جدا از هم نیستند؛ بلکه با هم اندربرش و برهم¬کنش دارند. در این بین، به گرایشها و جنبه¬هاي تحلیلیِ فلسفهی قارهای اشاره میشود. افزوده میشود که از حدود 1970 و سپستر، فلسفهی تحلیلی، که در آغاز بخشی چونان منطق ریاضیِ نوین با مدلهای زبانی بود، اکنون چنان گسترش یافته که دیگر گویای گرایش ویژهای نیست؛ و کیستی ندارد.
حضرت رسول (ص) خود «ليلـهالقدر» و صاحب مقام قرآني و مقام حكمت است كه از آن به مرتبه «جمع الجميع» تعبير ميشود و همه اهل ايمان ـ بسته به درجه ايمان خود ـ از اين حكمت الهي بهره دارند كه كمال آن متعلق به پيامبر (ص) و سپس حضرت اميرالمومنين (ع) به عنوان وصي و وارث حكمت پيامبر (ص) است. ما هرگز نبايد فراموش كنيم كه قرآن خود را به عنوان كتاب حكمت و حضرت رسول (ص) و همه انبيا (ع) را در مواضع مختلف به عنوان معلم حكمت تلقي كرده و متاسفانه اين نكته در جهان اسلام فراموش شده است.
حقوق انسانها ناشی از استعدادهای طبیعی آنهاست و به عبارتی مبنای حقوق، طبیعت است. زن و مرد در عین اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلت و طبیعت. وهرگونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت، عوارض نا مطلوبی به بار می آورد .
کمتر شخصيت فرهنگي اي است که در سه دهه گذشته وامدار دکتر پورجوادي نباشد، گرچه گروهي خود را وامدار هيچ بني بشري نمي دانند و پيوسته طلبکارند که ما را با طلبکاران کاري يا نسبتي نيست. دکتر پورجوادي اهل فلسفه است و منطق، ولي من بي منطق. او اهل عرفان است و ادب پارسي و من تهي از ادب، پس نمي توانم درباره اين دو مقوله که پورجوادي شناخته شده به آنهاست سخني بگويم. چراکه براي ورود به هر مقوله اي بايد دانش آن فن را دارا بود و من که دانش آموخته مثلاتاريخم، بايد گذرا بر شيوه مديريت دکتر پورجوادي در مرکز نشر دانشگاهي، آن مصر معرفتي که خود باني و موسس آن بود بپردازم.
خوشوقتم که در اين فرصت کوتاه در نکوداشت دوست ديرينه ام دکتر نصرالله پورجوادي که بي گمان يکي از برجسته ترين چهره هاي فرهنگي ايران امروز ماست سخني چند بگويم و گوشه اي از خاطرات گذشته را که در پشت غبار زمان گم شده است دوباره زنده کنم. در اوايل سال 1348 بود که با دکتر پورجوادي حين خدمت سربازي در پادگان آموزشي آشنا شدم. پورجوادي تازه از آمريکا برگشته بود. در آنجا در رشته فلسفه ليسانس گرفته بود. من هم در رشته ادبيات فارسي از دانشگاه تهران ليسانس گرفته بودم. دوره شگفت آوري بود.
دکتر نصرالله پورجوادي را سال هاست که مي شناسم. از بهار 1348 خورشيدي که او و من و نيز تني چند از جوانان آن روزگاران، که امروز همه مي توانيم از دوستي چهل وچند ساله خود با يکديگر سخن بگوييم، به خدمت سربازي رفتيم. غير از او و من ياران ديگر، که جمله از مشاهير علم و ادب اند، اينانند: بهاءالدين خرمشاهي، کامران فاني، سعيد حميديان، حسن انوشه و...
گفتن و نوشتن درباره استاد دکتر نصرالله پورجوادي، کاري سهل وممتنع است. مي توان با کمي کوشش و کنکاش، سيري در اينترنت و منابع مکتوب کرد و نوشته ها و انتشارات و گفت وگوهاي وي را يافت و زندگينامه اي دقيق يا کلي درباره او نوشت. ولي شناخت پورجوادي به عنوان يک مدير موفق، کارآمد و ماندگار فرهنگي لزوما از طريق سير دنياي مجازي يا فهارس نشريات فرهنگي به دست نمي آيد. در اين يادداشت کوتاه قصد ندارم وارد وادي نوشتن درباره زندگي و کارنامه علمي شخصي او شوم چرا که اولاحوزه مطالعات و تخصص او عمدتا در موضوعاتي است که من دانش بسيار ناچيزي در آنها دارم و ثانيا ديگران در اين مورد حق مطلب را ادا کرده يا خواهند کرد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید