درباره گفت‌وگوی رمون آرون و میشل فوکو : تاریخ اندیشه و فلسفه قدرت

1392/6/10 ۱۴:۳۴

درباره گفت‌وگوی رمون آرون و میشل فوکو : تاریخ اندیشه و فلسفه قدرت

«میشل فوکو» و «رمون آرون» فرانسوی برای ایرانیان نام‌هایی آشنا هستند. هردو این متفکران همزمان با انقلاب ایران مقالاتی در همراهی و تشریح انقلاب مردم در روزنامه‌ها و نشریات فرانسوی نوشتند. رمون آرون لیبرال، مجادلات نظری فراوانی با «سارتر» و دیگر روشنفکران چپگرای فرانسوی در زمان جنگ و قبل از آن داشت.



علی سالم : «میشل فوکو» و «رمون آرون» فرانسوی برای ایرانیان نام‌هایی آشنا هستند. هردو این متفکران همزمان با انقلاب ایران مقالاتی در همراهی و تشریح انقلاب مردم در روزنامه‌ها و نشریات فرانسوی نوشتند. رمون آرون لیبرال، مجادلات نظری فراوانی با «سارتر» و دیگر روشنفکران چپگرای فرانسوی در زمان جنگ و قبل از آن داشت. آرون معتقد بود که نقش روشنفکر امیدبستن به ایده رستگاری جهانی نیست. در سال 1967 در رادیو فرانسه در مناظره‌ای با میشل فوکو فیلسوف ساختارگرای فرانسوی که 25سال از او کوچک‌تر بود به بحث و نقد آرای او در کتاب «کلمه‌ها و چیزها» پرداخت. موفقیت چشمگیر کتاب مذکور که همزمان با اقبال به سنت مارکسیسم فرانسوی لویی آلتوسر، انسان‌شناسی ساختارگرایانه استراوس و نظریات روانکاوانه لاکان همراه بود انتقادات زیادی را هم متوجه این کتاب کرد. تلاش فوکو در آثارش به تاکید خویش بیش از اینکه معطوف به یافتن پاسخ باشد به طرح مشکلات معطوف بود. فوکو در این دیالوگ انتقادی به توضیح و بسط مفهوم مورد نظر خود از علوم انسانی به معنای قرن نوزدهمی آن و به‌وجود‌آمدن علوم اجتماعی و شاخه‌های آن در قرن بیستم می‌پردازد. بحث این دو فیلسوف و جامعه‌شناس که همزمان با شورش‌های اجتماعی و دانشجویی در اروپا و فرانسه و حمایت آرون از ژنرال دوگل صورت می‌گیرد به آغازگاه این علوم و نقش مونتسکیو اشاره می‌کند. بحث در ادامه به نقد نظریات ساختارگرایانه فوکو می‌رسد.
فوکو در میان همه متفکران معاصر فرانسوی در کشور ما جایگاه ویژه‌ای دارد و اکثر آثار او به فارسی ترجمه شده است. مرزهای اصلی جهان اندیشه فوکو را پدیدارشناسی، هرمنوتیک، ساختارگرایی و مارکسیسم تشکیل می‌دهند. فوکو برخلاف هرمنوتیک هایدگر، قایل به وجود حقیقت غایی نیست، برخلاف پدیدارشناسی هوسرل به فعالیت معنابخش سوژه خودمختار و آزاد متوسل نمی‌شود و برخلاف ساختارگرایی آلتوسر و استراوس در پی ایجاد الگویی صوری و قاعده‌مند برای رفتار انسان نیست. تعلق فوکو به سنت ساختارگرایی موجب اختلاف مواضع او و دیگر روشنفکران همچون سارتر و مرلوپونتی درمورد مساله سوژه به‌عنوان فاعل شناسای خودبنیاد بود. دغدغه نسل جدید روشنفکران پساساختارگرای فرانسوی آنطور که در سارتر و اگزیستانسیالیست‌های فرانسوی بود مساله «معنا» نبود. بلکه هدفش بررسی نظام‌های ساختاری بود که در ساختن سوژه سهیم هستند. چیزی که از قبل در ما وجود داشته است. از منظر او انسان در وهله نخست تحت تاثیر نظام عمل می‌کند و آزادی واقعی برای تفکر و اندیشیدن وجود ندارد. همان‌طور که در صفحه 43 کتاب از قول فوکو می‌خوانیم «در کلیه اعصار و قرون شیوه‌ای که افراد بر اساس آن می‌اندیشیدند، می‌نگاشتند، داوری می‌کردند، صحبت می‌کردند (حتی در خیابان و روزمره‌ترین محاوره‌ها و نوشته‌ها) و نیز شیوه‌ای که افراد با آن اشیا را می‌آزمودند و احساساتشان را بروز می‌دادند جملگی رفتارهایشان به‌واسطه یک ساختار نظری- به بیان دیگر یک نظام- کنترل می‌شد که متناسب با سن و اجتماع تغییر می‌کرد و البته در تمامی سنین و در تمامی جوامع وجود داشته است.»
کتاب مذکور که در اصل پیاده‌سازی مناظره 19دقیقه‌ای بین این دو فیلسوف است با تحلیل ژان فرانسوابر درمورد این دیالوگ ادامه می‌یابد. عنوان اصلی کتاب هم که دیالوگ است در برگردان فارسی به «در باب تاریخ اندیشه» ترجمه شده است. اما به جز چند اشاره زودگذر در مورد دوره‌های تاریخی، ‌آرون نقد قابل توجهی به آرای فوکو نمی‌کند. از نظر آرون «ضد اومانیسم‌گرایی فوکو که به وی امکان داده تا خود را به لوی استراوس و ساختارگرایان پیوند دهد نه به مارکسیسم آلتوسر تقلیل‌پذیر است و نه به مارکسیسم سارتر. رویکرد فوکو برای این دو خانواده مقدس که پیروان سارتر را از پراکسیس و پیروان آلتوسر را از تئوری محروم می‌کند غیرقابل قبول است.» ایده اصلی فوکو که آرون به نقد آن می‌پردازد مفهوم گسست تاریخی و نظریه اپیستمه (دوره‌های تاریخی) فوکو است. از دید فوکو نقش فیلسوف در زمان حال علاوه بر نظریه‌پردازی کلیت‌ها، مهیاکردن زمینه برای تشخیص علل مشکلات یا به تعبیری جسارت طرح علل مشکلات معاصر است. «فلسفه مبتنی بر پیش‌بینی و تشخیص است و بدیهی است که همه مقاطع زمانی، همه دوره‌های متناوب تاریخی و غیره، پیرامون همین انقطاع و همین آغاز که در آن واقع شده‌ایم- یعنی همین عصر حاضر- شکل می‌گیرند.» این جملات با اتفاقات دهه 70 و نوعی از فرآیندهای اجتماعی همراه بوده است که به گسترش تکنیک‌های انضباطی، تنبیهی و مراقبتی منجر شده است. او ادعا نمی‌کند که علوم انسانی ثمره زندان است بلکه این علوم با تمایز گذاردن بین وضعیت طبیعی و وضعیت آسیب‌دیده (پاتولوژیک)، سوژه غیرطبیعی را به وضعیت طبیعی باز می‌گرداند و همچنان کارپرداز روابط قدرت و تقویت‌کننده مناسبات آن است.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: