1392/6/10 ۱۱:۰۴
امیر مازیار : تاریخ فلسفه «راتلج» یکی از مفصلترین تاریخ فلسفههای غرب است که در مجموعهای 10جلدی همه دورههای تفکر فلسفی در غرب را از پیشسقراطیان تا فلسفه تحلیلی معاصر در بر میگیرد. چاپ این مجموعه تقریبا از دهه پایانی قرن بیستم آغاز شد و در سالهای آغازین این قرن پایان یافت.
امیر مازیار : تاریخ فلسفه «راتلج» یکی از مفصلترین تاریخ فلسفههای غرب است که در مجموعهای 10جلدی همه دورههای تفکر فلسفی در غرب را از پیشسقراطیان تا فلسفه تحلیلی معاصر در بر میگیرد. چاپ این مجموعه تقریبا از دهه پایانی قرن بیستم آغاز شد و در سالهای آغازین این قرن پایان یافت. جی. اچ. آر. پارکینسون و استوارت شنکر سرویراستاران این مجموعهاند. هر جلد به دورهای خاص یا جریان فلسفی خاصی میپردازد و ویراستار جداگانهای نیز دارد. میتوان گفت این تاریخ فلسفه، شخصمحور است یعنی تعیین و ترتیب فصول برحسب فیلسوفان بزرگ و توالی زمانی آنهاست. البته در هر جلدی فصل یا فصولی نیز یافت میشود که به زمینه کلی تاریخی یا فکری اندیشههای مربوطه میپردازد. اما سه جلد پایانی که تماما به فلسفه قرن بیستم اختصاص دارند (یک جلد فلسفه اروپایی و دو جلد فلسفه تحلیلی) بیشتر جریانمحورند یا به حوزههای گوناگون فلسفی در این قرن پرداختهاند. (مثلا فلسفه ریاضیات، فلسفه منطق یا هرمنوتیک، پدیدارشناسی و نظایر آن). اختصاص سه جلد به فلسفه معاصر و یک جلد به فلسفه قرن نوزدهم یکی از ویژگیهای این مجموعه است با آنکه سهم قابل قبولی نیز به دیگر ادوار فلسفی اختصاص یافته است (دو جلد فلسفه یونان و روم، یک جلد فلسفه قرون وسطی، یک جلد رنسانس و عقلگرایان، یک جلد تجربهگرایان، یک جلد کانت و ایدهآلیسم آلمانی). هر فصل را نویسندهای متخصص در موضوع و صاحب آثار در آن نگاشته است. از این رو قلمها، سلیقهها و رویکردهای گوناگونی در آن مشاهده میشود اما در کل، رویکرد تحلیلی در این تاریخ فلسفه غلبه دارد. ویراستاران گفتهاند جدا از تفکر فیلسوفان زمینههای تاریخی اندیشههای ایشان نیز مدنظر بوده است. میتوان گفت چنین خواستهای تا حدی در مقالات نگاشتهشده تحقق یافته است اما جدا از خود مقالات در ابتدای هر جلد جدولی، وجود که مهمترین حوادث تاریخی، هنری، فرهنگی و علمی دوره مورد بحث را در کنار هم نشانده است و از همان ابتدا خواننده را با جغرافیا و تاریخی که اندیشههای مورد بحث در آن روییدهاند آشنا میکند. چند سالی است که دو موسسه انتشاراتی در ایران (چشمه و حکمت) به طور جداگانه مشغول ترجمه این اثر به فارسیاند و به این ترتیب این تاریخ فلسفه در کنار دو مجموعه تاریخ فلسفه امیل بریه و کاپلستون قرار خواهد گرفت که پیشتر ترجمه شده بودند. از این دو، ترجمه اثر بریه کامل نیست اما مجلدات اصلی تاریخ فلسفه کاپلستون به فارسی ترجمه شده و مقبولیتی خاص نیز پیدا کردهاند چنانکه منبع اصلی درس تاریخ فلسفه در دانشگاههای ما همین تاریخ فلسفه است. آنچه در پی میآید نکاتی است مختصر در مقایسه تاریخ فلسفه راتلج با تاریخ فلسفه کاپلستون. تاریخ فلسفه کاپلستون به قلم یک شخص است آن هم فرد ملایی که در سنت مدرسی فلسفه آموخته و توانايي بالايي در فهم و تخيل آراي فلسفی دارد. این امر انسجام خوبی به این اثر بخشیده است. ساختار و شیوه بحث در اکثر فصول و مجلدات یکسانند. اما در تاریخ فلسفه راتلج سلیقه و تخصص هر نویسنده محتوا و ساختار و شیوه بحث را تعیین کرده است. ظاهرا سرویراستاران و ویراستاران بهجز بعضی ملاحظات کلی، دخالت جدیتری در تنظیم مقالات نکردهاند و از این جهت این تاریخ فلسفه بیشتر به مجموعه مقالات میماند. البته تکنویسنده بودن این آفت را هم دارد که طبیعتا تسلط و علاقه و همدلی فرد به همه حوزهها یکسان نیست و این امر ممکن است تالیف او را دچار قوت و ضعف کند. این مساله در اثر کاپلستون مشهود است. با اینکه کاپلستون روایت قابلپذیرشی از عمده بخشهای فلسفه کلاسیک به دست داده است اما هرچه به جلو میآید از غنای روایتش کاسته میشود. حوزههایی از فلسفه جدید که مشی غیرکلاسیکی دارند مانند فلسفه شوپنهاور، نیچه یا ایدهآلیسم آلمانی یا فلسفه قرن بیستم، سست و ضعیف گزارش شدهاند. در تاریخ فلسفه راتلج تعدد افراد و تنوع تخصص وجود دارد. اما نویسندگان هم قوی و ضعیف دارند و مقالات نوشتهشده در این اثر كيفيت یکسان ندارند. تاریخ فلسفه کاپلستون اثری تعلیمی است. کاپلستون دانستههای خاصی را در مخاطبان فرض نمیگیرد بلکه اساسا بنایش بر این است که خواننده شناختی از فیلسوف مورد نظر ندارد و او باید اندیشههای فیلسوف مربوطه را به نحوی قابل فهم به خواننده بیاموزد. بنای کاپلستون تکیه بر آثار اصلی فیلسوفان است. او سعی کرده است در بسیاری از بخشها خلاصهاي از آثار مهم فلسفی را بیان کند. از این رو میتوان در اثر او خلاصههای خوب و مفیدی از متافیزیک ارسطو، تحقیق در فاهمه بشری لاک و نقد عقل محض کانت یافت. همچنین کاپلستون تلاش کرده است تا گزارشش جامع باشد یعنی همه آرای مهم فیلسوف مربوطه را در حوزههای گوناگون شرح دهد. از این جهت کتاب او کاملا قابلتوصیه به نوآموزان است و قابلیت تدریس به عنوان منبع و متن اصلی را دارد. اما تاریخ فلسفه راتلج اثری تحقیقی است. در بیشتر فصلها خواننده باید دانستههایی از موضوع بحث یا فیلسوف مورد نظر داشته باشد. گزارشها جامع نیستند. بعضی از مقالات کاملا موضوعات خاصی را در اندیشه یک شخص دنبال کردهاند. اگر خواننده نوآموز مثلا به بخش افلاطون در این اثر رجوع کند به هیچ وجه نمیتواند تصویری کامل از اندیشه او به دست آورد بلکه با بحثی ظریف و جدی درباره نظریه مثل افلاطون مواجه میشود که اگر پیشتر مطالبی درباب آن نداند استفاده چندانی نخواهد برد. در همینجا باید اشاره کنم که بعضی مقالات در تاریخ فلسفه راتلج اساسا وظیفه گزارشگری یا تاریخ اندیشهنویسی را به کناری نهادهاند و وارد بحث از برنهادهای خاص درباب فرد یا حتی یک موضوع شدهاند. اطلاعات و تحلیلهای کاپلستون به رغم پختگی و جامعیت، اکنون اندکی ناروزآمدند. مثلا اختلافی اساسی بین گزارش او از فیلسوفان پیشسقراطی و گزارش راتلج وجود دارد. کاپلستون به اقتضای زمانهاش به شدت تحتتاثیری یونانشناسانی چون «یگر» و «راس» بوده است اما تحقیقات جدید در این حوزه بسیار گشودهترند و دیدگاههای متنوعتری را عرضه میکنند. همچنین در تاریخ فلسفه راتلج توجه جدی به معاصریت و زندهبودن یا زندهکردن مباحث فلسفی شده است. و مباحث فلسفه جدید نیز دقیقتر و بهتر و حتی جامعتر روایت شدهاند. نگرش تاریخی هم در اثر کاپلستون اندک است اما حضور پررنگتر در تاریخ فلسفه راتلج دارد. در مجموع میتوان گفت ترجمه تاریخ فلسفه راتلج را نمیتوان جایگزین اثر کاپلستون کرد اما میتوان آن را در کنارش نهاد و با تطبیق و مقایسه درکی بهتر، عمیقتر و روزآمدتر از اندیشههای فلسفی به دست آورد.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید