پديدار‌شناسي امام صادق (ع) و عرفان اسلامي

1392/6/10 ۱۲:۳۲

پديدار‌شناسي امام صادق (ع) و عرفان اسلامي

در فلسفه دين با روش‌هاي مختلف به تحليل دين مي‌پردازند. پديدارشناسي يكي از روش‌هاي جديدي است كه مفاهيم و مباني نظري و روشي آن بر اساس پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناس پديده را اپوخه كرده و بدون پيش‌فرض و دگماتيسم آن را آن‌گونه كه نمايان شده است، تحليل مي‌كند. ماكس شلر، نيكولاي هارتمان، مارتين هايدگر، گابريل مارسل، موريس مرلوپونتي، پل ريكور و ايلياده در استمرار جنبش پديدارشناسي موثر بوده‌اند.


در فلسفه دين با روش‌هاي مختلف به تحليل دين مي‌پردازند. پديدارشناسي يكي از روش‌هاي جديدي است كه مفاهيم و مباني نظري و روشي آن بر اساس پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناس پديده را اپوخه كرده و بدون پيش‌فرض و دگماتيسم آن را آن‌گونه كه نمايان شده است، تحليل مي‌كند. ماكس شلر، نيكولاي هارتمان، مارتين هايدگر، گابريل مارسل، موريس مرلوپونتي، پل ريكور و ايلياده در استمرار جنبش پديدارشناسي موثر بوده‌اند. در اين يادداشت به‌خاطر محدوديت كلمات، تنها با رويكرد پديدارشناسانه به رابطه امام صادق(ع) و طرايق عرفاني مي‌پردازيم. در رويكرد پديدارشناسانه، پديدارها آنچنان كه در سپهر تاريخ و جامعه بروز كرده‌اند، تحليل مي‌شوند. از اين منظر بر اساس متون و تعاليم طرايق عرفاني، امام صادق(ع) يكي از ستون‌هاي اصلي عرفان و تصوف اسلامي به‌شمار مي‌روند.

امام صادق (ع) در معرفي ابعاد فقهي، كلامي، فلسفي و عرفاني اسلام نقش حياتي داشتند، چنان كه تعاليم ايشان اكنون نيز در سراسر عالم اسلام مشعلي فروزان فراراه پويندگان معرفت و حقيقت است. زندگاني امام جعفر صادق عليه‌السلام (83-148) را مي‌توان به سه مقطع تقسيم كرد

الف - زندگاني امام در دوره امام سجاد و امام باقر (عليهما السلام) (83-114هـ. ق.)؛ كه تقريبا شامل نيمي از سال‌هاي عمر آن حضرت مي‌شود. در اين دوره امام صادق (ع) از علوم لدني و كمالات آن امامان همام سيراب شدند.

ب – مقطع دوم زندگي امام صادق (ع) (114 – 140هـ . ق.)؛ دراين دوره امام با استفاده از فرصت به‌دست آمده به خاطر خلأ قدرت پايان دوره امويان و آغاز دوره عباسيان، مكتب جعفري را به تكامل رساندند. در اين مدت امام با تعليم و تربيت 4000 دانشمند، علوم بسياري به جامعه اسلامي تعليم دادند.

ج - هشت سال پاياني عمر امام (ع) بخش سوم زندگي امام را تشكيل مي‌دهد. دراين دوره امام تحت فشار شديد و اختناق حكومت منصورعباسي، دائما تحت نظر بودند و فعاليت‌هاي علمي ايشان محدود بود.

پروفسور آن‌ماري شيمل، تصوف‌شناس آلماني مي‌گويد: «به‌طور قطع آموزه‌هاي امام جعفر صادق (ع) و ديگر عارفان مسلك ايشان، به‌طور غيرمحسوس در زواياي حيات عرفاني مسلمين گسترده شد و در نظريه‌هاي عرفاني عارفاني چند نظير ذوالنون مصري (م. 233)، بايزيد بسطامي (م. 256)، حارث محاسبي (م. 239) و... بروز يافته است.» عرفان اسلامي دانش بيان معنويت اسلامي است و هدف آن تخلق انسان به اخلاق‌الله و عشق و معرفت به معبود و معشوق ازلي و ابدي و عموم مخلوقات جهان هستي است كه همگي تجليات حضرت حق هستند. شيخ ‌ابوالحسن خرقاني دستور داد بر سر در خانقاهش در بسطام چنين نگارند: «هر كه درين سرا درآيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد. چه آن كس كه در درگاه خداوند به جان ارزد؛ البته بر خوان بوالحسن به ناني ارزد.»

راه عرفان بر اساس تعاليم قرآن كريم، سنت نبوي و ولايت علوي است. هدف نهايي عارف و سير و سلوك، معرفت حضرت حق و عبوديت اوست. به اعتقاد شيخ صفي‌الدين اردبيلي صوفيان حقيقي بر اين باورند كه جز از راه دين و عمل به شريعت، راهي به اسرار الهي و يافتن حقيقت وجود ندارد.

فخرالدين عراقي عارف دردمند قرن هفتم هجري مي‌سرايد:
برون از شرع هر راهي كه خواهي رفت گمراهي
خلاف دين هرآن علمــي كه خواهد خواند شيطاني

و به قول شيخ عطارسالك راه حق:
گرچه ره بر آتش سوزان كند
خويشتن را قالب قرآن كند

صوفي و عارف راستين نداي «كه يكي هست و هيچ نيست جز او/ وحده لا ‌اله الّا هو» (ترجيع بند هاتف) را از سراسر عالم هستي مي‌شنوند.

از امام صادق (ع) احاديث بسياري در متون معتبر روايي در موضوعات عرفان نظري و عرفان عملي نقل شده است. چندين كتاب مهم نيز به ايشان منتسب است كه نقش مهمي در توسعه و تعميق معارف عرفا و صوفيه داشته‌اند: «مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه»، «تفسير سلمي» يا «حقايق التفسير» تاليف ابوعبدالرحمان سلمي (330-412)، «تفسير نعماني»، «توحيد مفضل» و «اهليلجه».

«توحيد مفضل» كتابي است در باب توحيد از ديدگاه امام صادق (ع) كه به نام محدث آن خوانده مي‌شود. توحيد مفضل بهترين كتاب در رد دهريون، اثبات خداوند و سير آفاقي است. كتاب «اهليلجه» توسط مفضل‌بن‌عمر از امام صادق (ع) روايت‏ شده است. متن دو كتاب مذكور در بحارالانوار موجود است. سيدعلي بن طاوس در «كشف المحجه لثمره المهجه» به فرزندش سفارش مي‏كند: «به كتاب مفضل بن عمر كه امام صادق (ع) آن را به او املا فرموده‌اند بنگر؛ كه درباره آثار و پديده‌هايي است كه خداوند آفريده است. كتاب اهليلجه را هم بخوان كه كتاب باارزشي است.» امام در اين كتب سالك را از طريق سير آفاقي، متوجه جلال و جمال حضرت حق جل و جلاله مي‌كنند و به سير انفسي و تجرد نفس نيز اشارات لطيفي دارند.

«مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه» منسوب به امام صادق(ع) در عين اختصار، از بهترين متون در سير و سلوك الي‌الله است. اين كتاب در 100 باب و شامل گزيده‌يي از تعاليم عرفاني (گردآوري شده از فرمايشات امام) است. سيد بن طاووس درباره اين كتاب مي‌گويد: «اين كتاب درباره سلوك به سوي خداوند و توجه به اوست و دستيابي به اسراري كه در آن نهفته است، بس لطيف و گرانقدر است.» (سيره معصومان، ج 5، ص 77، سيد محسن امين، ترجمه علي حجتي كرماني) . كتاب فوق مورد اعتماد و استناد بسياري از مراجع و عرفاي بزرگ عالم اسلام نظير سيد بن طاووس، محمدتقي مجلسي، شهيد ثاني، ابن فهد حلي، فيض كاشاني، نراقي اول، محمدباقر مجلسي، ميرزاجواد آقا ملكي تبريزي و امام خميني (قدس‌الله اسرارهم) بوده است.امام صادق‌(ع) در تاسيس مكتب تفسير عرفاني قرآن تاثير اساسي داشته‌اند. تعاليم عرفاني از سده‌هاي نخستين، از تفسير منسوب به امام صادق(ع) تاثير پذيرفته‌اند. عرفا تاويل عرفاني آيات قرآن را كه عبارت از دروني كردن معناي آيات قرآن و تركيب و تاليف لفظ، استعاره و سمبليسم است، از

امام صادق(ع) آموخته‌اند. صوفيان در محتواي تعاليم خود و همچنين اصطلاحات مورد استفاده در تبيين آنها، مديون امام صادق(ع) هستند. امام به‌عنوان انسان كامل با ارائه گفت‌وگوي دائم بين تجربه شخصي و كلام‌الله مجيد، در طول تاريخ هادي شيفتگان حق و حقيقت بوده‌اند. تفسير قرآن امام صادق(ع) مجموعه‌يي از روايات تفسيري با صبغه عرفاني است. اين روايات به‌طور پراكنده در قرن سوم هجري در محافل صوفيان كوفه و بغداد بازگو مي‌شده است. (سلمي، ج 1، مقدمه ماسينيون، ص 9) . نخستين‌بار ابوعبدالرحمان سلمي (م. 412) اين روايات را در «حقايق التفسير» گردآوري كرد. البته بر اساس شواهد، او متن كامل را روايت نكرده، چنان‌كه خرگوشي در «تهذيب الاسرار» منتخباتي از اين تفسير را ارائه كرده كه در كتاب سلمي موجود نيست. همچنين روزبهان بقلي (م. 606) در «عرائس البيان في حقايق القرآن» رواياتي نقل كرده كه در «حقايق التفسير» يافت نمي‌شود. (نويا، ص 130، پانويس 45) .

البته به برخي از نقل قول‌هاي سلمي نقدهايي وارد شده كه برخي از آنها صحيح است. لويي ماسينيون اين نقل‌ها را به‌طور مستقل از تفسير سلمي استخراج كرده است. تفسير امام جعفرصادق(ع) نخستين‌بار پس از معرفي آن توسط ماسينيون به كوشش و تصحيح پل نويا در 1968 در بيروت منتشر شد. نويا در پژوهشي مستقل نيز به بحث درباره اين تفسير پرداخته است. علي زيعور، پژوهشگر لبناني نيز تفسير امام صادق(ع) را تصحيح كرد و در سال 1979 تحت عنوان «التفسير الصوفي للقرآن عندالصادق» به چاپ رسانيد. كتاب ديگر «تفسير نعماني» است كه تفسير امام صادق(ع) نيز خوانده مي‌شود. ابوعبدالله محمدبن‌ابراهيم نعماني معروف به ابن‌ابي زينب از محدثان سده چهارم و از شاگردان كليني نيز كتاب «تفسير القرآن لاهل‌البيت» را نگاشته، كه در بحارالانوار (ج 90، ص 3ـ97) نقل شده است. «بيان‌السعاده في مقامات العباده» يا «بيان‌السعاده» از منابع مهم در تفسير عرفاني و شيعي قرآن به زبان عربي است كه تحت تاثير سبك عرفاني امام صادق(ع) تاليف شده است. اين كتاب تاليف عارف ايراني و شيعي قرن چهاردهم هجري، حاج‌سلطان‌‌محمد گنابادي ملقب به «سلطان‌علي‌شاه» از اقطاب سلسله نعمت‌‌اللهيه است. امام خميني(ره) در تفسير سوره حمد به اين تفسير اشارت كردند. امام صادق مقتداي مشايخ صوفيه است چنان‌كه عطار نيشابوري در آغاز تذكره‌الاوليا كه از كهن‌ترين كتب در احوالات عرفا و صوفيان است در عظمت امام صادق نوشته است: «آن سلطان ملت مصطفوي، آن برهان حجت نبوي، آن عامل صديق، آن عالم تحقيق، آن ميوه دل اوليا، آن جگرگوشه انبيا، آن ناقد علي، آن وارث نبي، آن عارف عاشق: جعفرالصادق. گفته بوديم كه اگر ذكر انبيا و صحابه و اهل‌بيت كنيم كتابي جداگانه بايد ساخت اين كتاب شرح اولياست كه پس از ايشان بوده‌اند اما به سبب تبرك به صادق ابتدا كنيم كه او نيز بعد از ايشان بوده است و چون از اهل‌بيت بود و سخن طريقت او بيشتر گفته است و روايت از وي بيشتر آمده است كلمه‌يي چند از آن او بياوريم كه ايشان همه يكي‌اند. چون ذكر او كرده شود از آن همه بود. نه ‌بيني كه قومي كه مذهب او دارند، مذهب 12 امام دارند. يعني يكي 12 است و 12 يكي. اگر تنها صفت او گويم، به زبان و عبارت من راست نيايد كه در جمله علوم و اشارات و عبارات بي‌تكلف به كمال بود و قدوه جمله مشايخ بود و اعتماد همه بر وي بود و مقتداي مطلق بود. هم الهيان را شيخ بود و هم محمديان را امام و هم اهل ذوق را پيشرو و هم اهل عشق را پيشوا. هم عباد را مقدم، هم زهاد را مكرم. هم صاحب تصنيف حقايق، هم در لطايف تفسير و اسرار تنزيل بي‌نظير بود و گفت: مومن آن است كه ايستاده است با نفس خويش و عارف آن است كه ايستاده است با خداوند خويش و گفت: هرآن معصيت بنده را به‌حق نزديك گرداند كه اول آن ترس بود و آخر آن عذر و گفت: هر آن طاعت كه اول آن امن بود و آخر آن عجب آن طاعت بنده را از خداي دور گرداند مطيع با عجب عاصي است و عاصي با عذر مطيع زيرا كه در اين معني بنده را به حق نزديك گرداند.»مشايخ طرايق عرفان و تصوف، ارتباط و اتصال صوفياني همچون ابراهيم ادهم، بشرحافي، بايزيد بسطامي، مالك دينار، سفيان ثوري و فضيل عياض را با امام صادق (ع) از افتخارات خود مي‌دانند. زنجيره ولايي اين ارتباط از طريق امام ششم به حضرت علي(ع) و از طريق آن حضرت به رسول گرامي اسلام محمد مصطفي(ص) و از ايشان به ولايت حضرت حق متصل مي‌شود. امروزه طرايق صوفيه در جهان اسلام از طريق تعاليم امام صادق(ع)، حب اهل‌بيت (عليهم السلام) را در جهان اهل تسنن حفظ كرده‌اند. امام صادق(ع) و طرايق عرفاني، پرچم‌دار نظريه تقريب مذاهب اسلامي در جهان امروز هستند.

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: