مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بهائیت | بَهائیت‌، فرقه‌ای‌ دینی‌ كه‌ در سدۀ 13ق‌ /19م‌ به‌ دست‌ حسینعلی‌ نوری‌ ملقب‌ به‌ بهاءالله‌، از پیروان‌ سیدعلی‌ محمد شیرازی‌، مؤسس‌ بابیه‌ پدید آمد.
  • بهبهانی، احمد |
  • بهتویی |
  • بهتایی |
  • بهتنده | بَهَتِنده‌، شهر و شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در ولایت‌ پنجاب‌ هند. نام‌ پیشین‌ این‌ مكان‌ تبرهنده‌2 بود و اقوام‌ مالوایی‌ در سدۀ 2ق‌م‌ آن‌ را بهتنده‌ نامیدند
  • بهبهانی، سیدعبدالله | بِهْبَهانی‌، سیدعبدالله‌ (1256- 1328ق‌ /1840-1910م‌)، از رهبران‌ بلندپایه‌ و روحانی‌ جنبش‌ مشروطه‌خواهی‌ ایران‌. تولد او را سالهای‌ 1257، 1260 و 1262ق‌ نیز آورده‌اند
  • بهرام |
  • بهداروند | بِهْدارْوَنْد، یا بختیاروند، طایفه‌ای‌ از طوایف‌ لُر بختیاری‌ شاخۀ هفت‌ لنگ‌. این‌ طایفۀ بزرگ‌ و مهم‌ بختیاری‌ به‌ بیداروند و بختیاری‌وند نیز شهرت‌ دارد.
  • بهراء | بَهْراء، شاخه‌ای‌ از قبیلۀ قُضاعه‌، از اعراب‌ قحطانی‌ یمن‌، منسوب‌ به‌ بهراء بن‌ عمروبن‌ الحاف‌ بن‌ قضاعه‌. بهراء را از قبیلۀ جذام‌ نیز شمرده‌اند (EI2). صفت‌ نسبی‌ آن‌ را به‌ صورتهای‌ بهراوی‌، بهرانی‌ و بهرایی‌ آورده‌اند
  • بهجةالروح | بَهْجَةالرّوح‌، رساله‌ای‌ در علم‌ موسیقی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ منسوب‌ به‌ عبدالمؤمن‌ فرزند صفی‌الدین‌ گرگانی‌. مؤلف‌ خود را عبدالمؤمن‌ بن‌ صفی‌الدین‌ بن‌ عزالدین‌ بن‌ محیی‌الدین‌ بن‌ نعمت‌ ابن‌ قابوس‌ بن‌ وشمگیر می‌نامد
  • بهدینان | بهْدینان‌، گویش‌، عنوانی‌ كه‌ بر زبان‌ ویژۀ بهدینان‌ ایرانی‌، یعنی‌ ایرانیان‌ زردشتی‌ اطلاق‌ می‌گردد و یكی‌ از گویشهای‌ مركزی‌ ایران‌ است‌. زردشتیان‌ ایران‌ اصولاً در قرون‌ اخیر در كرمان‌ و یزد می‌زیسته‌اند و زبان‌ خود را دری‌ و گوری‌ و گورونی می‌نامیده‌اند. گور در این‌ گویش‌ به‌ معنای «مرد» و «زردشتی‌» و صور...
  • بهرام پژدو | بَهْرامِ پَژْدو (سدۀ 7ق‌ /13م‌)، شاعر زرتشتی‌، اخترشناس‌ و دانشمند آگاه‌ به‌ زبان‌ دری‌ و پهلوی‌. پژدو نام‌ پدر اوست‌. وی‌ در كرمان‌ در قصبۀ بیژن‌آباد ــ كه‌ كیخسروآباد نیز خوانده‌ می‌شد ــ می‌زیست‌. پسر او، زرتشت‌ در همین‌ قصبه‌ چشم‌ به‌ دنیا گشود.
  • بهرام سقای بخاری | بَهْرامْ سَقّایِ بُخاری‌، شاه‌ بیات‌ بردوانی‌ جغتایی‌ ماوراءالنهری‌ (د 970ق‌ /1563م‌)، از عارفان‌ و شاعران‌ بزرگ‌. وی‌ ترك‌نژاد و از قبیلۀ بیات‌ بود (ابوالفضل‌، 1 /175) و نسبش‌ به‌ تركان‌ جغتایی‌ می‌رسید (اكرام‌، 504؛ قدوسی‌، 97).
  • بهرام | بَهْرام‌، ابوالمظفر (د 24 ربیع‌الآخر 535 ق‌ /7 دسامبر 1140م‌)، سردار ارمنی‌ كه‌ مدتی‌ وزیر الحافظ لدین‌ الله‌ (حك‍ 525-544ق‌ /1131-1149م‌)، یازدهمین‌ خلیفۀ فاطمی‌ مصر بود.
  • بهرام بن مردانشاه | بَهْرامِ بْنِ مَرْدانْشاه‌، از مترجمان‌ خدای‌نامه‌ (مهم‌ترین‌ كتاب‌ تاریخی‌ دورۀ ساسانی‌) از پهلوی‌ به‌ عربی‌. دربارۀ زندگی‌ و حتى زمان‌ حیات‌ او آگاهی‌ اندكی‌ دردست‌ است‌؛ فقط می‌دانیم‌ كه‌ وی‌ موبدی‌ زردشتی‌ در شهر شاپور فارس‌ بوده‌ است‌.
  • بهرام شاه بن فرخ شاه | بَهْرامْ شاهِ بْنِ فَرُّخْ‌شاه‌، ملك‌ امجد ابوالمظفر مجدالدین‌ (د 628ق‌ /1231م‌)، نوۀ برادر صلاح‌الدین‌، از امیران‌ ایوبی‌ شام‌ و شاعر. در هیچ‌یك‌ از منابع‌ به‌ سال‌ تولد و دوران‌ زندگی‌ وی‌ پیش‌ از امارت‌ بعلبك‌ اشاره‌ای‌ نشده‌ است‌؛ اما مسلماً امیری‌ دوراندیش‌ همچون‌ صلاح‌الدین‌، ادارۀ منطقۀ بعلبك‌ را نبایس...
  • بهرام چوبین | بَهْرامِ چوبین‌، سردار ساسانی‌ و مدعی‌ سلطنت‌ در روزگار هرمزد چهارم‌ و خسروپرویز كه‌ مدتی‌ كوتاه‌ (590 -591م‌) بر تخت‌ شاهی‌ نشست‌ و سرگذشت‌ وی‌ با حماسه‌ و افسانه‌ درآمیخت‌ و در روایات‌ ایرانی‌ و متون‌ اسلامی‌ شهرت‌ یافت‌.
  • بهرام شاه بن مسعود* |
  • بهرام شاه غزنوی | بَهْرامْ شاهِ غَزْنَوی‌، ابوالمظفر یمین‌‌الدوله‌ (حك‍ 512-547ق‌ / 1118-1152م‌)، فرزند مسعود بن‌ ابراهیم‌، از سلاطین‌ نامدار دورۀ دوم‌ غزنوی‌. مادر بهرام‌ شاه‌ گوهر خاتون‌، ملقب‌ به «مهد عراق‌»، دختر ملكشاه‌ سلجوقی‌ بود
  • بهرام گور | بَهْرامِ گور، یا بهرام‌ پنجم‌ ساسانی‌ (سل‍ 420- 438م‌)، پسر یزدگرد اول‌ و شاهنشاه‌ ساسانی‌ كه‌ سرگذشت‌ و داستانهای‌ او در ادب‌ فارسی‌ و منابع‌ اسلامی‌ مشهور است‌.
  • بهرام میرزای صفوی | بَهْرامْ میرْزا صَفَوی‌، ابوالفتح‌ (923- 19 رمضان‌ 956ق‌ / 1517- 11 اكتبر 1549م‌)، شاه‌زادۀ هنرمند و ادیب‌، فرزند شاه‌ اسماعیل‌ اول‌ صفوی‌. او در مراغه‌ از مادری‌ كه‌ دختر یكی‌ از بیكهای‌ موصللو بود، زاده‌ شد (اسكندربیك‌، 44؛ سومر، 124).
  • بهرنگی | بِهْرَنْگی‌، صمد (1318-1347ش‌ /1939- 1968م‌)، قصه‌نویس‌، مترجم‌، پژوهشگر و منتقد. او تحصیلات‌ خود را از آغاز تا پایان‌ دورۀ دو سالۀ دانشسرای‌ مقدماتی‌ در زادگاهش‌، تبریز گذراند
  • بهروچ | بَهَروچ‌، یا بروچ‌1، شهری‌ باستانی‌ و مركز شهرستانی‌ به‌ همین‌ نام‌ در ایالت‌ گجرات‌ هند. شهرستان‌ بهروچ‌ متشكل‌ از 11 تالوك‌ (بخش‌) با 759‘7 كمـ2 مساحت‌ و 000‘470‘1 تن‌ جمعیت‌ (1369ش‌ /1990م‌) در جنوب‌ شرقی‌ ایالت‌ گجرات‌ در كنار خلیج‌ كامبای‌ در دریای‌ عرب‌ واقع‌ است‌
  • بهرتپور | بَهَرَتْپور، شهر و شهرستانی‌ در ایالت‌ راجستان‌ هند. این‌ شهرستان‌ با 100‘8 كمـ2 مساحت‌ میان‌ °26 و ´43 تا °27 و ´50 عرض‌ شمالی‌ و °76 و ´53 تا °77 و ´48 طول‌ شرقی‌ در شرق‌ ایالت‌ راجستان‌ واقع‌ است
  • بهروزخان | بِهْروزْخان‌، نام‌ دو تن‌ از امیران‌ كرد دنبلی‌ در عهد صفویه‌: 1. امیر بهروز خان‌، ملقب‌ به‌ سلمان‌ خلیفه‌، پسر امیر رستم‌.
  • بهرامی | بَهْرامی‌، مهدی‌ (1284-1330ش‌ /1905-1951م‌)، باستان‌شناس‌ نامدار ایرانی‌. او در تهران‌ زاده‌ شد و در خانواده‌ای‌ فرهنگی‌ پرورش‌ یافت‌. آموزش‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ را در تهران‌ به‌ پایان‌ رساند و زبانهای‌ كهن‌ ایرانی‌ را از هرتسفلد ــ كه‌ در ایران‌ اقامت‌ داشت‌ ــ آموخت
  • بهرامی سرخسی | بَهْرامیِ سَرَخْسی‌، ابوالحسن‌ علی‌، شاعر و از استادان‌ بزرگ‌ شعر و ادب‌ در عصر اول‌ غزنوی‌. دربارۀ دوران‌ زندگی‌ او اتفاق‌ نظر وجودندارد.نظامی‌ عروضی‌ از او در شمار شاعران ‌نامدار آل‌ناصرالدین‌ (سلسلۀ غزنوی‌) نام‌ برده‌ است‌
  • بهزاد، حسین | بِهْزاد، حسین‌ (1273-1347ش‌ /1894- 1968م‌)، نگارگر نامدار ایرانی‌. وی‌ در تهران‌ به‌ دنیا آمد. پدرش‌، میرزا فضل‌ الله‌ اصفهانی‌ در قلمدان‌‌سازی‌ و به‌ ویژه‌ در نقاشی‌ آبرنگ‌ شهرتی‌ داشت‌ (ناصری‌‌پور، 14، 32؛ میربها، 73).
  • بهره | بُهْره‌، جماعتی‌ از مسلمانان‌ شبه‌ قارۀ هند. بهره‌ها كه‌ عمدتاً اصل‌ و نسب‌ هندو دارند، از دو گروه‌ شیعی‌ (اكثریت‌) و سنی‌ (اقلیت‌) تشكیل‌ شده‌اند.بهره‌های‌ شیعی‌ همگی‌ اسماعیلی‌مذهب‌اند و بیشتر آنان‌ به‌طبقۀ بازرگانان‌ وابسته‌اند. سنی‌ مذهبان‌ ــ كه‌ سهـم‌ كوچكی‌ از جمعیـت‌ بهره‌هـا را دارنـد ــ بیشتر روستای...
  • بهزاد، کمال الدین | بِهْزاد، كمال‌الدین‌، نامدارترین‌ نقاش‌ ایرانی‌. او در زمان‌ سلطنتِ آخرین‌ حكمران‌ تیموری‌،سلطان‌ حسین‌ بایقرا (سل‍ 873-911ق‌ /1468-1505م‌) در هرات‌ به‌ اوج‌ شهرت‌ در حرفۀ خود رسید.
  • بهشت | بِهِشْت‌، جایگاهی در جهان‌ پس‌ از مرگ‌ كه‌ انسان‌ رستگار در آن‌ زندگی‌ آرمانی‌ را تجربه‌ خواهد كرد. در قرآن‌ كریم‌، از این‌ جایگاه‌ با نامهای «الجنة» و «الفردوس‌» و گاه‌ با تعبیرهای‌ وصفی «نَعیم‌» و «حُسنی‌» سخن‌ رفته‌ است‌.
  • بهشمیه |
  • بهشتی | بِهِشْتی‌، احمد سنان‌ چلبی‌ (ح‌ 871 - ح‌ 917ق‌ /1467-1511م‌)، شاعر دیوانی‌ و مورخ‌ عثمانی‌.
  • بهقباد | بِهْقُباد، نام کوره‌ای (استانی) در قلمرو ایرانی بین‌النهرین به روزگار ساسانیان که پس از اسلام به 3 کوره تقسیم گردید.
  • بهگوان داس هندی | بَهَگْوانْ داسِ هِنْدی‌ (1164- پس‌ از 1220ق‌ /1751-1805م)‌، نویسنده‌ و شاعر فارسی‌سرای‌ و فارسی‌نویس‌ هندو. پدرش‌ دَلپَت‌داس‌ از قوم‌ كایسته‌، و خاستگاهش‌ استان‌ مالوه‌ بود.
  • بهشهر | بِهْشَهْر، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ مازندران‌.
  • بهمن |
  • بهلول | بُهْلول‌، هفته‌نامه‌ای‌ انتقادی‌ و طنزآمیز همراه‌ با كاریكاتور كه‌ مدافع‌ و ناشر افكار حزب‌ دموكرات‌ بود. این‌ هفته‌نامه‌ از اوایل‌ سال‌ 1290 ش‌ /1911 م‌ نخست‌ با مدیریت‌ شیخ‌ علی‌ عراقی‌ منتشر شد
  • احمد کاتب | اَحْمَدِ کاتِب (زنده در897ق/ 1492م)، مشهور به فخرالدین، خوشنویس اقلام نستعلیق، رقاع و ثلث. آثار شناخته شدۀ او اینهاست:
  • احمد کاسانی | اَحْمَدِ کاسانی، فرزند جلال‌الدین (د 949ق/ 1542م)، از بزرگان سلسلۀ خواجگان نقشبندیۀ ماوراءالنهر در اواخر سدۀ 9 و اوایل سدۀ 10ق. او را خواجگی احمد و مخدوم اعظم نیز لقب داده‌اند و به مناسبت محل دفنش، دهبیدی نیز خوانده شده است (ابوطاهر، 179؛ چشتی، 1/ 319، 322؛ رشاد، 76).
  • احمد کهتو |
  • احمد گران | اَحْمَدْ گِران، فرزند ابراهیم (ح 912-949ق/ 1506-1543م)، فاتح مسلمان حبشه ملقب به «صاحب الفتح» و «غازی». امهریهای حبشه هم او را به زبان امهری، گرانیه یعنی چپ دست لقب دادند (عارف، 88؛ EI2).
  • احمد لر | اَحْمَدِ لُر (مق‍ ربیع‌الثانی 830/ فوریۀ 1427)، از پیروان فرقۀ مذهبی ـ سیاسی حروفیه که درصدد قتل شاهرخ تیموری برآمد. از نسبت احمد و نیز از یک بیت شعری که در هجو او نقل کرده‌اند، پیداست که زادگاه او لرستان بوده است (حافظ ابرو، 916؛ طوسی، 48).
  • احمد مجتهد | اَحْمَدِ مُجْتَهِد فرزند لطفعلی بن محمدصادق (د 1265ق/ 1849م)، عالم و فقیه امامی در آذربایجان. تاریخ تولد او در مآخذ ذکر نشده است، ولی باتوجه به نوشتۀ ادیب‌الملک (ص 148)، مبنی بر اینکه «مدت 81 سال در دارالسلطنۀ تبریز... راتق و فاتق امور شریعت... بود» ــ که احتمالاً منظور نویسنده مدت زندگانی او بوده است ــ می‌ت...
  • احمد مدحت | اَحْمَدْ مِدْحَت (1260-18 محرم 1331ق/ 1844-28 دسامبر 1912م)، روزنامه‌نگار، مورخ و از نویسندگان سرشناس ترکیۀ عثمانی در دورۀ تنظیمات خیریه.
  • احمد منصور |
  • احمد موطی بن حسین |
  • احمد ناصر | اَحْمَدِ ناصِر، ابوالحسن احمدبن یحیی بن حسین بن قاسم رَسّی، ملقب به الناصر لدین الله (د 315ق/ 927م)، فقیه، متکلم و یکی از امامان نامدار زیدی یمن. پدرش یحیی بن حسین الهادی الی الحق از علویان بنی طباطبا، یکی از نامدارترین کسان در تاریخ فقه زیدی و پایه‌گذار امامت زیدی در یمن، و مادرش فاطمه بنت حسن از نوادگان قاس...
  • احمد نصیبی | اَحْمَدِ نَصیبی، احمدبن اُسامۀ هَمْدانی، معروف به نصیبی (دح 82ق/ 701م)، موسیقی‌دان و آوازخوان نامدار سدۀ اول هجری. نصیبی منسوب به نصیبین است (ابن منظور، ذیل نصب) و سمعانی عده ای از رجال نصیبین را به عنوان نصیبی ذکر کرده است (13/ 115-121). از سوی دیگر چون در بعضی از مآخذ از او به صورت «نَصْبی» یاد شده است (نک‍...
  • احمد نگر | اَحْمَدْنَگَر، نام شهر و مرکز شهرستانی به همین نام. این شهر در °19 و ´7 عرض شمالی و °72 و ´30 طول شرقی واقع شده است (سامی، 1/ 800).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: