مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بیزانس، دولت |
  • بیره جک | بیره‌ جِك‌، یا بیره‌ جیك‌، شهری‌ در جنوب‌ شرقی‌ آناتولی‌ در تركیه‌. این‌ شهر از توابع‌ استان‌ اورفه‌ و در ساحل‌ رودخانۀ فرات‌ قرار دارد و اطراف‌ آن‌ با كوههای‌ نیم‌دایره‌ای‌ شكل‌ محصور است‌ ...
  • بیسان | بِیسان‌، شهر و شهرستانی‌ در استان‌ جلیل‌ در فلسطین‌.
  • بیژن و منیژه | بیژَنْ وَ مَنیژه‌، از مشهورترین‌ داستانهای‌ غنایی‌ ـ حماسی‌ شاهنامۀ فردوسی‌ و ادب‌ فارسی‌ كه‌ در آن‌ ماجراهای‌ بیژن‌ ــ پسر گیو و نوادۀ گودرز ــ پهلوان‌ نامدار ایرانی‌ در دورۀ كیانی‌، و منیژه‌ دختر افراسیاب‌، پادشاه‌ معروف‌ تورانی‌ به‌ نظم‌ درآمده‌ است‌.
  • بیسائو |
  • بیستگانی | بیسْتْگانی‌، اصطلاحی‌ مالی‌ ـ اداری‌ كه‌ بر نوعی‌ مقرری‌ و حقوق‌ اطلاق‌ شده‌، و از سدۀ 4 ق‌ /10 م‌ در منابع‌ فارسی‌ به‌ كار رفته‌ است‌. گر چه‌ به‌ سبب‌ ذكر معادل‌ عربی‌ آن‌، یعنی‌ عشرینیه‌ (جمع‌ آن‌: عشرینیات‌) در برخی‌ منابع‌ كهن‌ عربی‌ (مثلاً: خوارزمی‌، 65؛ ابن‌ حوقل‌، 469؛ نیز نک‍ : حبیبی‌، 311؛ قس‌: با تس...
  • بیستون |
  • بیستون | بیسُتون‌، نام‌ بخش‌، شهر، كوه‌ و سنگ‌ نوشته‌ای‌ به‌ خط میخی‌ فارسی‌ باستان‌، بابلی‌ و ایلامی‌ از داریوش‌ اول‌، واقع‌ در شهرستان‌ هرسین‌ استان‌ كرمانشاه‌.
  • بیشاپور | بیشاپور، شهر و یكی‌ از 5 كورۀ ایالت‌ فارس‌ در دورۀ ساسانیان‌ و سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی‌. ویرانه‌های‌ این‌ شهر در 24 كیلومتری‌ باختر كازرون‌، بر سر راه‌ فهلیان‌، در كنار رودخانۀ شاپور واقع‌ است‌
  • بیطره |
  • بیطار ناصری |
  • بیشکک | بیشْكِك‌، شهری‌ در قرقیزستان‌ و مركز این‌ جمهوری‌. نویسندگان‌ اسلامی‌ به‌ تفصیل‌ از راه‌ بازرگانی‌ آسیای‌ غربی‌ به‌ چین‌ كه‌ از هفت‌ رود می‌گذشته‌، یاد كرده‌، و از چند شهر و قریه‌ در این‌ مسیر، از جمله «جول‌» نام‌ برده‌اند
  • بیض، ایام | بیض‌، اَیام‌، عنوانی‌ برای‌ روزهای‌ سیزدهم‌، چهاردهم‌ و پانزدهم‌ ماههای‌ قمری‌. از آنجا كه‌ نور ماه‌ در شبهای‌ این‌ 3 روز از شبهای‌ دیگر بیشتر است‌، مطابق‌ رسم‌ عرب‌ در نام‌گذاری‌ روزهای‌ مختلف‌ ماه‌ به‌ تناسب‌ روشنایی‌ شبها، بدین‌ نام‌ خوانده‌ شده‌اند
  • بیضاوی | بِیضاوی‌، ناصرالدین‌ عبدالله‌ بن‌ عمر بن‌ محمدشیرازی‌، مفسر، فقیه‌، اصولی‌ و قاضی‌ شافعی‌ در سده‌های‌ 7 و 8 ق‌ / 13 و 14م‌، با گرایش‌ كلامی‌ اشعری‌ كه‌ به‌ ویژه‌ ارزشمندی‌ برخی‌ آثار او در زمینه‌های‌ تفسیر، اصول‌ فقه‌ و كلام‌، اسباب‌ اشتهار او را فراهم‌ آورده‌ است‌.
  • بیعانه | بِیعانه‌، به‌ معنای «پیش‌ بها»، اصطلاحی‌ فقهی‌ و حقوقی‌ در معاملات‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن‌، بخشی‌ از بهای‌ مورد معامله‌ هنگام‌ قرارداد پرداخت‌ می‌شود.
  • بیعت |
  • بیضا | بِیضا، یكی‌ از شهرهای‌ دورۀ اسلامی‌ منطبق‌ با روستای «تل‌ بیضا»ی‌ كنونی‌ در بخش‌ بیضا، در شهرستان‌ سپیدان‌ِ استان‌ فارس‌. براساس‌ مصوبۀ هیئت‌ وزیران‌ در 1380ش‌، نام‌ شهر «هرابال‌» در منطقۀ تاریخی‌ بیضا به‌ شهر بیضا تغییر یافت‌ (
  • بیع | یع‌، اصطلاحی‌ فقهی‌ و حقوقی‌، ناظر به‌ گونه‌ای‌ از معامله‌ كه‌ در آن‌ كالایی‌ با عوضی‌ معلوم‌، اعم‌ از كالا یا وجه‌ نقد مبادله‌ می‌شود. بیع‌ از عقود لازم‌ است‌. در منابع‌ فقهی‌، بیع‌ فرد اجلای‌ معاملات‌ مالی‌ محسوب‌ می‌شود و باتوجه‌ به‌ پیشینه‌ و گسترۀ دیرینۀ آن‌، بسط یافته‌ترین‌ مبحث‌ در مباحث‌ معاملات‌ است‌...
  • بیعت شجره |
  • بیکندی، ابوجعفر |
  • بیعت رضوان |
  • بیغمی | بیغَمی‌، محمد بن‌ احمد طاهری‌ (یا طامری‌)، مشهور به‌ بیغمی‌ از قصه‌پردازان‌ و راویان‌ سدۀ 9ق‌ / 15م‌. از زندگی‌، سال‌ تولد و وفات‌ وی‌ اطلاعی‌ دردست‌ نیست‌. تنها مأخذ موجود دربارۀ بیغمی‌، روایت‌ مشهورِ او از داستان‌ داراب‌نامه‌ است‌.
  • بیکند | بِیكَنْد، یا بی‌كند، شهری‌ تاریخی‌ متعلق‌ به‌ سده‌های‌ میانه‌، واقع‌ در اراضی‌ جمهوری‌ ازبكستان‌ كه‌ ویرانه‌های‌ آن‌ در 35 كیلومتری‌ جنوب‌ غربی‌ بخارا باقی‌ است‌.
  • بیگم |
  • بیکندی، ابوعبدالله | بِیكَنْدی‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ سلام‌ بن‌ فرج‌ بخاری‌ (د صفر 225 / دسامبر 839)، محدث‌ اهل‌ ماوراءالنهر و استاد بخاری‌، صاحب‌ صحیح‌. وی‌ در بیكند، یكی‌ از شهرهای‌ نزدیك‌ بخارا به‌ دنیا آمد
  • بیگدلی |
  • بیلقان | بِیلَقان‌، یا بیلكان‌، بیلگان‌، نام‌ شهر و استانی‌ تاریخی‌ در سرزمین‌ اران‌ (آلبانیای‌ قفقاز). از نوشته‌های‌ جغرافی‌نویسان‌ سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی‌ چنین‌ بر می‌آید
  • بیگلربیگی | بِیْگْلَرْ بِیْگی‌، عنوانی‌ مركب‌ از «بیگ‌» (= امیر)، «لَر» (= نشانۀ جمع‌) و «ی‌» (= پسوند اضافۀ تركی‌) به‌ معنایِ امیر امیران‌، یا امیرالامرا.
  • بیلقانی |
  • بیلک قبچاقی | بَیْلَكِ قِبْچاقی‌ (د پس‌ از 681ق‌ / 1282م‌)، كانی‌شناس‌ مسلمان‌ و كهن‌ترین‌ گزارشگر بهره‌گیری‌ از قطب‌ نما در ناوبری‌ مسلمانان‌.
  • بیله سوار |
  • بیگ |
  • بیمه |
  • بیلیتن |
  • بین الطلوعین | بِینَ الطُّلوعِین‌، فاصلۀ زمانی‌ میان‌ دمیدن‌ صبح‌ صادق‌ و طلوع‌ آفتاب‌. اطلاق‌ بین‌ الطلوعین‌ به‌ زمان‌ میان‌ صبح‌ كاذب‌ و صبح‌ صادق‌ (نک‍ : لغت‌نامه‌... )،غیرمستند و سهو است‌.
  • بیمارستان |
  • بینش کشمیری |
  • بینالود | بینالود، رشته‌ كوهی‌ به‌ طول‌ 125كمـ در شمال‌ خراسان‌، حدفاصل‌ شهرستانهای‌ مشهد و نیشابور كه‌ در امتداد رشته‌كوه‌ البرز واقع‌، و از شمال‌ غربی‌ تا جنوب‌ شرقی‌ كشیده‌ شده‌ است
  • بنی اسرائیل | بَنی اِسْرائیل، قومی ‌كه بارها در قرآن كریم یاد شده، و از نیایش یعقوب (اسرائیل) (ع) نام گرفته است.
  • بنی اغلب | بَنیْ‌اَغْلَب، خاندانی از عرب تمیمی ‌كه از 184 تا 296ق / 800 تا 909م در تونس فرمانروایی داشتند. عنوان بنی‌اغلب برگرفته از نام اغلب بن سالم مرورودی، پدر ابراهیم، بنیان‌گذار این خاندان است
  • بنی اسد | بَنی اَسَد، تیره‌ای از عرب عدنانی، موسوم به بنی اسد بن خزیمه. این تیره با اینکـه در مقایسه با دیگر قبایل بزرگ، در تاریخ سده‌های نخستین هجری، ویژگی برجسته و نقشی چشم‌گیر نداشته است
  • بنیامین | بِنْیامین، یكی از فرزندان یعقوب (ع) ونیای یكی از اسباط دوازده‌گانۀ بنی اسرائیل. در قرآن كریم به نام او اشاره نشده، ولی در بسط داستان در روایات اسلامی، از او همواره با نام یاد شده است.
  • بنی اهدل | بَنیْ اَهْدَل، لقب خاندان یمنی بزرگی كه بسیاری از آنان صوفی، ادیب، فقیه، شاعر، اصولی، نحوی، متكلم و مؤلف بوده‌اند. این خاندان را كه نسبشان به امام جعفر صادق (ع) می‌رسد و در جنوب غربی جزیرةالعرب ساكن بوده‌اند، «مهادله» نیز گفته‌اند
  • بنیانی | ​​​​​​​بَنْیانی، فیض‌الله بن زین‌العابدین بن حسام ازمعروف‌ترین مورخان و نویسندگان سدۀ 9ق / 15م در هند.
  • بنی افطس | بَنی اَفْطَس، از دولتهای ملوك الطوایف ‌اندلس كه پس از فروپاشی خلافت اموی، بر باختر میانی ‌اندلس فرمانروایی كرد (413-487ق / 1022-1094م).
  • بنی امیه | بَنی‌اُمَیه، یكی از دو شاخۀ بزرگ قبیلۀ قریش كه شماری از ایشان نزدیك یك سده بر سرزمینهای اسلامی حكومت كردند.
  • بنی سویف | بَنی‌سُوَیف، شهری در شمال شرقی مصر در كرانۀ رود نیل و مركز استانی به همین نام. استان بنی‌سویف با مساحتی حدود 322‘1كمـ 2 و جمعیتی حدود 000‘223‘2تن (1383ش / 2004م) در جنوب قاهره واقع است
  • بنیچه | ​​​​​​​بُنیچه، نظامی‌خاص برای اخذ مالیات و روش سربازگیری كه ظاهراً از عصر ایلخانیان تا آخر دورۀ قاجاریه در دستگاه دیوانی ایران برقرار بوده است. برخی بنیچه را مشتق از كلمه «بُنه»، به معنی «جفت» می‌دانند.
  • بنی ایناق | بَنیْ ایناق، یا قُنْقراتْها، نام یكی از دو شعبۀ خانهای حكومتگر خیوه (خوارزم) از 1219ق تا 1337ق / 1804 تا 1919م. واژۀ ایناق در زبان تركی جغتایی به معنی رفیق، ندیم، مشاور و مقرب پادشاه است و در تركستان از مراتب عالی درباری به شمار می‌رفت
  • بنی ساسان | بَنیْ ساسان، لقبی كه بر گدایان اطلاق می‌شده است. گدایانی كه خود را چنین می‌خواندند و به این نام هم فخر می‌كردند، در حقیقت از ویژگیهایی برخوردار بودند كه بارزترین آنها، نخست زیركی و هوشمندی، و سپس ادب ورزی است.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: