خوراکها و نوشیدنیها

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • به، | یا بَهی، آبی، از میوه‌های کهن، آیینی و معطر.
  • بهمن روز، سفره | ز آیینهای نذری زردشتیان. این سفره در گویش دری زردشتی، «وامِرو» و «وَهْمِرو» خوانده می‌شود که کوتاه‌شدۀ «وَهْمَن‌روز» است .
  • بی بی سه شنبه، سفره | یا سفرۀ بی‌بی حور، سفرۀ بی‌بی نور، مراسمی زنانه برای حاجت‌خواهی و بخت‌گشایی.
  • پشمک | از شیرینیهای بسیار کهن ایرانیان که در برخی از مراسم مذهبی و آیینهای شادی استفاده می‌شود.
  • پسته | میوه‌ای با مصارف خوراکی، درمانی و آیینی. واژۀ پسته فارسی است که در پهلوی به آن پیستَگ (مکنزی، 69) می‌گویند و در بندهش به نام درخت گرگانی آمده است (ص 88).
  • پلو | از رایج‌ترین گونه‌های پخت برنج در ایران.
  • پنیر | محصول تهیه شده از شیر به عنوان یک منبع مهم غذایی، درنتیجۀ انعقاد به وسیلۀ مایه یا یک اسید.
  • پونه | گیاهی با بویی خوش و مصارف متنوع خوراکی و درمانی نزد ایرانیان.
  • پیاز | از گیاهان خوراکی، دارویی و آیینی مطرح در فرهنگ مردم ایران.
  • تاس کباب | از خوراکهای سنتی و رایج در بسیاری از مناطق ایران.
  • تافتون | نانی مدور که بر دیوارۀ تنور پخته می‌شود. نان تافتون با مقداری از سبوس گندم در آرد آن، در کنار نانهای سنگک، بربری و لواش یکی از 4 نوع اصلی نان سفرۀ ایرانی به شمار می‌آید (دریابندری، 2 / 1725-1726).
  • تاک | یا انگور، گیاهی با پیشینۀ اساطیری، و کاربرد آیینی، طبی و خوراکی در فرهنگ مردم ایران.
  • تخم مرغ | خایه، سلول نطفۀ ماده (تخمک) مرغ خانگی.
  • ترخینه | فراورده‌ای از بلغور گندم جوشانده‌شده با ادویه و سبزیجات در دوغ یا شیر که به صورت گلوله‌های درشت درآورده، و در آفتاب خشکانده می‌شود و به هنگام نیاز همراه با مخلفات دیگر از آن آش می‌پزند.
  • ترب | گیاهی با بو و مزۀ تند و تیز، و کاربردهای فراوان در نظام غذایی، طب مردمی و برخی مراسم.
  • ترخون | گیاهی معطر و خوش‌طعم با مصارف خوراکی و درمانی در فرهنگ بهداشتی و غذایی ایرانیان.
  • ترشی | نوعی چاشنی حاصل از پروردن سبزیها، میوه‌ها و صیفی‌جات، بیشتر در سرکۀ انگور. به انواع ترشیجات آچار نیز می‌گویند (برهان .... ، ذیل واژه).
  • تره | گیاهی از دستۀ سبزیجات با مصرف خوراکی و درمانی در فرهنگ غذایی مردم ایران.
  • ترنگبین | یا ترنجبین، نوعی صمغ در رنگها و طعمهای متفاوت از شیرین تا بی‌مزه با مصارف متعدد در شیرینی‌پزی و پزشکی مردمی. ترنگبین مرکب از دو واژۀ فارسی تر و انگبین است.
  • تنور | محل پختن نان. از نظر تاریخی، پیدایش تنور به دورۀ یک‌جانشینی و زراعت برمی‌گردد. دهخدا آن را لفظی مشترک میان فارسی، عربی و ترکی به معنی محل پختن نان، جایی که در آن نـان می‌پزند و محل طبخ نان که خم‌مانند است، می‌داند (نک‍ : لغت‌نامه ... ).
  • توت | میوه‌ای از درختی به همین نام با کارکردهای طبی، خوراکی و آیینی.
  • ته چین | تَهْ‌چین، غذایی ایرانی و سنتی از خانوادۀ پلوها که معمولاً در مهمانیها و جشنها تهیه می‌شود و مواد اصلی آن برنج، ماست، تخم‌مرغ، زعفران، انواع گوشت، روغن و نمک است.
  • ته دیگ | تَهْ‌دیگ، لایۀ نازک زیر پلو و چلو در تهِ دیگ که برشته، سرخ و سخت می‌شود و محتوی هر نوع پختنی، به‌ویژه برنج است و در تهیۀ آن سلیقه، مهارت و تجربه به کار می‌آید.
  • جشن | جَشْن، آیینی با آداب گوناگون و بیشتر شادی‌آور. جشن را بزم، سور، شادی، عیش، و عید نیز می‌گویند (برهان ... ؛ لغت‌نامه ... ).
  • جعفری | جَعْفَری، گیاهی از تیرۀ چتریان، که از همۀ قسمتهای آن در آشپزی و پزشکی استفاده می‌شود. جعفری عمر دوساله دارد و ارتفاع آن به 30 سانتی‌متر تا یک متر می‌رسد.
  • ثعلب | ثَعْلَب، گیاهی با خواص خوراکی و دارویی متعدد، و تقریباً قابل کشت در نقاط مختلف ایران.
  • جگر | آشپزباشی، علی‌اکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370 ش؛ ابن‌طولون، محمد، المنهل الروی فی الطب النبوی، به کوشش زهیر عثمان جعید، بیروت، 1416 ق / 1996 م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ انصاف‌جویی، محمد و دیگران، آشپزی کردستان، سنندج، 1386 ش؛ ...
  • جو | جـو، از جملـۀ مهم‌‌‌تـرین غلات ایـران با قدمتی کهن، کـه افـزون بر مصرف خوراکی، ویژگی درمانی و آیینی نیز دارد. جو گیاهی است یک‌ساله از تیرۀ گندمیان که از خوراکهای مهم انسان، نیز چهارپایانی چون اسب و استر بوده است.
  • چای | چای، از گیاهان معطر، خوش‌طعم و پُرمصرف، که غالباً دم‌کردۀ آن رایج‌ترین نوشیدنی در ایران و اغلب کشورهای اسلامی به‌شمار می‌رود و سالها ست که مصرف آن در این سرزمینها به شکلی همگانی و به صورت یک عادت در شرایط مختلف رواج یافته است.
  • چاشنی | چاشْنی، مجموعه‌ای از افزودنیها به شالودۀ خوراکها برای رسیدن به رنگ، طعم و عطر مطلوب.
  • چغندر |
  • چله |
  • چله نشینی | چِلّه‌نِشینی، در اصطلاح اهل طریقت، اعتکاف و خلوت‌گزینی برای تقرب به خدا. مدت زمان این خلوت در عرف برخی از صوفیان و عارفان، 40 روز کامل است و این مدت را به حدیثی از پیامبر اسلام (ص) نسبت می‌دهند
  • حریره | حَریره، غذایی ساده و رقیق، بیشتر برای خوراک زنان زائو، کودکان و بیماران.
  • حلیم | حَلیم، یا هلیم، از خوراکهای سنتی و رایج، به‌خصوص به‌عنوان صبحانه، در فرهنگ آشپزی ایرانی.
  • حلوا ارده |
  • حلوا | حَلْوا، خوراکی شیرین، سنتی و آیینی. حلوا با نامهای افروشه، (برهان ... ، ذیل واژه)؛ افروشک (فره‌وشی، 6)؛ آفروشه ( آنندراج، فرهنگ ... ، ذیل واژه؛ نفیسی، ذیل آفروسه)؛ آفروشه‌شاه...
  • خرفه | خُرْفه، گیاهی خودرو با ساق و برگ گوشتی و گلهای زرد منفرد و بذرهای سیاه ریز، که به‌صورت علف هرز در مزارع، باغها و زمینهای مرطوب گسترده می‌شود. این گیاه در فرهنگ مردم مصرف خوراکی و دارویی دارد
  • خاگینه | خاگینه، غذایی ساده و سنتی که با تخم‌‌مرغ، آرد، شکر و روغن تهیه می‌شود.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: