فرق بسیار است بین اقتصاد رقابتی انسانی و غیرانسانی. اقتصاد رقابتی انسانی ضمن اینکه راه را برای رشد و توسعه و تولید بیشتر هموار میکند در عین حال در اندیشه رفاه اقشار ضعیف جامعه است و برای این اقشار تدبیر درستی میاندیشد که اینان به متاعب فروافتادگی گرفتار نیایند و خانوادههایشان تأمین و تکریم شوند. در هر حال، شکی وجود ندارد که ایجاد اشتغال و تولید صنعتی و کشاورزی تحسین برانگیز است و کسانی که در این راه تلاش میکنند باید مورد احترام باشند
آنچه در بحث از زیستن و بودن، حائز اهمیت است تفکیکِ معنا و هدفِ زندگی است. نه تنها در مواجهة عادی با پرسش از معنای زندگی، این خلط و خبط صورت میگیرد، در آراء متفکران نیز در بسیاری از موارد، هدفِ زندگی به جای معنای آن، نشسته است. از طلیعة فلسفة یونان و اوج آن در فلسفة ارسطو، هدفِ زندگی با سعادتمندی معرفی شده و این کلام چونان میراثی برای اصحاب متافیزیک به یادگار مانده است. گرچه فلاسفه از سعادت درکی واحد نداشتهاند، اصلِ سعادت را پذیرفته و هر یک طریقی برای نیل به آن نشان داده است و کم نبودند و نیستند کسانی که این غایت را به معنای زندگی و بر جای آن فروکاسته و نشاندهاند.
در دو ملاقاتی که با حسن روحانی و وزیر خارجه وی، محمد جواد ظریف داشتم، از انعطاف تهران در زمینه احتمال دست کشیدن از غنی سازی با خلوص بالا ، آگاه شدم. اما ایران نمی خواهد به زمانی بازگردد که تنها تعداد اندکی سانتریفوژ فعال در اختیار داشت. بنابراین اکنون بحث بر سر این است که چه سطحی از ظرفیت هسته ای می تواند برای ایران کافی باشد و در عین حال از نظر آمریکا و اسرائیل، خیلی زیاد نباشد.
براي مطالعه و خوانش صحيح آنچه اين روزها ميان جمهوري اسلامي ايران و ايالاتمتحده ميگذرد و فهم صحيح آنچه من آنرا نرمش گفتاري رهبران دو كشور ميخوانم، بايد به ريشهها و عوامل تحول سازي كه اين تغيير گفتاري را رقم زدهاند توجه جدي مبذول داشت و آنها را مورد كاوش قرار داد. آمريكا در يك دهه اخير دو جنگ تمام عيار را در خاورميانه تجربه كرده كه اين دو مناقشه بيش از هر زمان ديگري افكار عمومي جامعه آمريكا را نسبت به آغاز درگيري ديگري از سوي دولتمردان ايالاتمتحده بدبين كرده است. هزينههايي كه عراق و افغانستان براي آمريكا به همراه داشته احتمال هرگونه اقدام نظامي جديد از سوي آمريكا در خاورميانه يا قسمت ديگري از جهان را پايين آورده است. مجموعه تحولات باعث شده تا تفكر غالب در آمريكا اين باشد كه تمام مسائل و مشكلات در جهان راه حل نظامي ندارد و بسياري از مناقشات و بحرانهاي بينالمللي را ميتوان با گفتوگو و ديپلماسي حل و فصل كرد. طبيعتا فزوني يافتن چنين روندي باعث انزواي بيش از پيش جريانهاي راديكال و افراطي در اين كشور شده است.
با بهرهاي آزادانه از آموزههاي روانكاوانه لاكان و ژيژك، شايد بتوان «خواست مذاكره» - چه از سوي آمريكا و چه از سوي ايران - را با رجوع به «موقعيت سوژه هيستريك»، يعني موقعيتي كه در آن ميان «ميل» و «طلب» شكاف ميافتد، مورد تحليل قرار داد. از اين منظر، آمريكا و ايران بهگونهاي مستمر و لاينقطع از نشانههاي كلامي و غيركلامي، همچون مذاكره و ملاقات، چيزي را طلب ميكنند، اما پرسش اساسي در اينجا اين است: «واقعا از اين نشانهها (مذاكره و ملاقات) چه ميخواهند، با اين طلب كردن واقعا چه هدفي را دنبال ميكنند؟» آيا آنچه ميخواهند معطوف به «طلب» (شناخت واقعيتهاي يكديگر آنگونه كه واقعا هستند) است، يا معطوف به «ميل» (شناخت واقعيتها آنگونه كه مايلند)؟ اين وضعيتِ هيستريك، خصوصا در عرصه سياستِ قدرت، امري هميشه جاري و ساري است. از اين رو، برخي سياستِ معطوف به قدرت (بهويژه در عرصه جهاني) را يك بدكاره مينامند.
شركت دكتر روحاني در اجلاس مجمع عمومي سازمان ملل متحد، شور و نشاط فراواني در جامعه فراهم آورده است. مردم اميد دارند تا با تدبير حكمتآميز رياستجمهوري گرهها و عقدههاي بينالمللي باز شود. اما بايد توجه داشت كه در عرصه بينالمللي همانقدر كه گره روي گره زدن سهل است و سريع، باز كردن اين گرهها دشوار است و ديرياب. دركانون اين مشكلات رابطه ايران و آمريكاست كه بيش از سه دهه روابط ايران و غرب را بحراني كرده است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید