1392/8/25 ۱۰:۰۸
عالم رباني، حكيم متأله، فيلسوف گرانقدر و مفسر بزرگ قرآنكريم، آيتالله سيد محمدحسين طباطبايي، از بزرگان و حكماي متأله زمان ماست.
عالم رباني، حكيم متأله، فيلسوف گرانقدر و مفسر بزرگ قرآنكريم، آيتالله سيد محمدحسين طباطبايي، از بزرگان و حكماي متأله زمان ماست. به واقع هر چه در وصف اين بزرگوار بگوييم، كم گفتهايم. او در كودكي بعد از كسب علوم ابتدايي در تبريزدر 1304 هجري شمسي، به نجف و عتبات عاليات رفت و علوم مختلف را از اساتيد بزرگي چون سيد حسين بادكوبي(فلسفه)، سيد ابوالقاسم خوانساري(رياضيات)، میرزا حسین نائینی و مرحوم محمد حسين غروي اصفهاني معروف به كمپاني(خارج فقه و اصول)، حجت كوهكمرهاي(رجال)، سید علی قاضی(عرفان)، تلمذ كرد. سپس در 1314 هجري شمسي به تبريز بازگشت و بعد از مدتي (1325) به قم مهاجرت كرد. به اين اعتبار دوران زندگي علامه را ميتوان به چهار دوره تقسيم كرد؛ دوران كودكي كه در تبريز گذشت، تحصيل در حوزه علميه نجف، بازگشت به تبريز و مهاجرت به قم به منظور تدريس. اما در اين گفتار ميخواهم به چهار دليلي اشاره كنم كه بر مبناي آن ميتوان ادعا كرد علامه طباطبايي از بزرگترين فيلسوفان معاصر قرن ما بهشمارميرود؛ نخست اينكه علامه در قم به تدريس دروسي پرداخت كه تا قبل از آن رواج نداشت. يكي از اين علوم تفسير قرآنكريم و تدريس دورههاي درس قرآن به شيوههاي جديد بود، كه در اين ميان شيوه «تفسير قرآن به قرآن» ايشان كاملا منحصر به فرد تلقي ميشد. در واقع به تعبيري كه مولانا دارد؛ معني قرآن ز قرآن پرس و بس وز كسي كه آتش زدست اندر هوس بدين معنا كه مولانا توصيه ميكند معني قرآن را از دو كس بپرس؛ قرآن و معصوم يعني كسي كه از هواي نفس گذشته باشد. بنابراين علامه با تبحري كه در حكمت صدرايي داشت توانست تفسير ويژهاي بر قرآن داشتهباشد. تفسير الميزان او بيشك از بهترين تفسيرهايي است كه در چند قرن اخير نوشتهشده است. دوم اهتمام علامه در تربيت شاگردان ويژه بود كه جامعه علمي و ديني امروز همواره از وجود آنها بهرهميبرد. از رهبر معظم انقلاب گرفته تا علمايي چون شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد مفتح، آيت الله جوادي آملي، پروفسور سيد حسين نصر و ديگر علما و دانشمنداني كه بيشك هر يك در رشته علمي خود محل رجوع و وثوق جامعه نخبگان هستند. سومين دليل بر اين مدعا، تأسيس مكتب اخلاق اسلامي از سوي علامه طباطبايي است. بحق ميتوان مرحوم علامه را نمونه اعلا و عملي حكمت الهي و حكمت قرآني دانست. از آنجا كه حكمت صرفاً در لفظ و كتابت محدود و محصور نميشود خود علامه متحقق به اخلاق اسلامي همچون تواضع، حلم و بزرگمنشي بود و اينچنين توانست مكتبي اخلاقي بنا نهد. چهارم اينكه علامه طباطبايي بر مبناي حكمت متعالي ملاصدرا-كه بسيار هم محل مخالفت بود- كتابهايي براي آموزش فلسفه به نام «بدايه الحكمه» و «نهايه الحكمه» نگاشت كه مسائل فلسفه اسلامي را از ديدگاه جديدي تقرير ميكرد. علاوه بر آن بر كتاب «اسفار» تعليقاتي نوشت كه بسيار ارزشمند است. از كتابهاي ديگر او ميتوان از رساله قوه و فعل، حاشيه بر كفايه، انسان قبل الدنيا، انسان في الدنيا، انسان بعد الدنيا، رساله نبوت، رساله ولايت، رساله مغالطات، رساله در اعتباريات، شيعه در اسلام، قرآن در اسلام و علي و الفلسفه الاهيه نام برد. يكي از ويژگيهاي منحصر به فرد آثار علامه طباطبايي تبيين مسائل الهي و عقيدتي با زبان حكمي امروزي است كه ميتواند پاسخگوي نيازهاي امروز جامعه علمي آكادميك و ديني باشد. در واقع بايد گفت نه تنها انديشه اين متفكر برجسته محدود و محصور به زمان نيست بلكه خوانش و بازخواني آثار و آراي او براي نخبگان امروز نيز ميتواند افقگشاي مسائل امروز ما باشد. كتاب «فلسفه و روش رئاليسم» از جمله آثار بسيار قابل تأمل علامه در ميان اهالي فلسفه محسوب ميشود كه استاد شهيد مرتضي مطهري هم بر آن شرح جامعي نگاشته است كه اين شرح هم، به نوبه خود بسيار پر مغز است. اين كتاب نه تنها به مسائل فلسفي، بلكه به بسياري از شبهاتي كه ماترياليستها در آن زمان مطرح كردهاند، پرداختهاست. و نگارش اين كتاب در واقع پاسخگوي يكي از نيازهاي فكري ايرانيان بود كه تنها ميتوانست به قلم بزرگاني چون علامه طباطبايي و شهيد مطهري نگاشته شود. به هر جهت، فهم عميق فلسفه، بيان و انتقال آن به نسل نو به زبان امروزي قابل فهم و قابل تطبيق با عصر جديد از دستاوردهاي علامهطباطبايي براي جامعه فكري ما است كه او را در قله انديشههاي جهاني و در كنار بزرگان فكري معاصر مينشاند. علامه طباطبايي همواره تلاش داشتند دريچهاي به دنياي خارج بگشايند تا از اين طريق انديشههاي ناب اسلامي را معرفي كند در اين راستا سلسله مباحث و گفتوگويي با هانري كربن، فيلسوف فرانسوي، داشت. و اين تلاش دلالت بر اين واقعيت دارد كه وي براي شنيدن همه عقايد فكري گوششنوايي داشتهاست كه اين يكي از ويژگيهاي متفكر واقعي است كه علاوه بر اين كه تلاش دارد انديشه خود را به گوش جهانيان برساند بلكه خود را نيز در معرض آرا و نظرات ديگري حتي مخالفان قرار ميدهد. در واقع سنت گفتوگو كه به نظر ميرسد در محافل آكادميك ما رو به كمرنگي ميگذارد از نكاتي بود كه علامه به شدت بر آن پافشاري ميكرد. بنابراين يكي از بزرگترين حكيمان فرزانه زمان ما بود. و پنجم اين كه ايشان تخلق به اخلاق الهي داشتند چنانچه همه شاگرداني كه در محضر ايشان كسب فيض كردهاند همگي بر اين امر معترفند و از اين رو وي را مي توان نمونه عارفي وارسته نيز دانست چراكه عارف كسي است كه به اخلاق الهي متخلق باشد اين در حالي است كه وي نمونه كامل اخلاقيات است. عرفان راه ولايت است شما زماني مي توانيد به كسي عنوان عارف را نسبت بدهيد كه ولي باشد يعني اهل سلوك باشد. كه اين امور همگي در علامه متحقق بود.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید