بدون شك در جامعه ايراني خشونت وجود دارد. خشونتي كه ابعاد قابل توجهي دارد. خشونتي كه خود را در قتلها و جرايم و رفتارهاي كلامي نشان ميدهد. رفتارهايي كه ما به صورت روزمره در صف نانوايي ميبينيم، در خيابانها به هنگام تصادف ميبينيم و خيلي جاهاي ديگر.
حسين يوسف زماني را از دهه 30، زماني كه در هنرستان موسيقي به صورت شبانه درس ميخوانديم، ميشناختم و همواره شاهد پيگيريهاي مستعدانه او در سالهاي تحصيلش بودم.
و خدا شادی را برای انسان آفرید! شادبودن، شادشدن و شادکردن هنر است! و شاید معنای هنر در آفرینش زیبایی بهمنظور خشنود و شادکردن انسانهاست؟ اگر نوایی غمگین میکند، آن نیز پاسخگوی رضایتی و نیازی درونی در انسان است بهصورتی دیگر! شادی بهانه میخواهد و جستوجوی بهانه با ماست!
امام رضا(ع) در دوران حيات مبارک خويش نقش مؤثري در شکوفايي فرهنگ و تمدن اسلامي ايفا کردند، آن حضرت با جلسات علمي مکرر مسير روشن علم را باز کردند و دروازههاي علوم مختلف را به روي ايران گشودند.
رییس شورای شهر تهران و وزیر اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در یادداشتی نوشته است: «بهانه این نوشتار دیداری است که با یکی از تعزیهگردانان مردمی و پیشکسوت در تهرانگردی جمعه مورخ 92/8/3 از محله «دولتآباد» داشتم. حالا در روزهای پایانی «محرم و صفر»، که پس از «شبیهخوانی» دهه اول محرم، اربعین حسینی و البته برپایی مراسم تعزیه امامان حسن مجتبی و علی ابن موسی الرضا (علیهم السلام) در برخی مناطق کشورمان، این «آیین» دیرپا در کانون توجه قرار می گیرد، بررسی تاریخچه تعزیه در «طهران» خالی از لطف نیست تا به عنوان یک هنر در سایر ایام سال برای بهبود و ارتقای آن پژوهشهایی صورت گیرد.
بیهقی (384ـ458هـ.ق) در کتاب خویش دلائل النبوة به حدیثی از امام باقر علیه السلام اشاره می کند که می فرماید: امام مجتبی (علیه السلام) از هند بن ابی هاله که مردی وصف کننده بود، خواست تا پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وصف کند.
واژه استتیک را که در فارسی «زیبایی شناسی» ترجمه کرده اند، به لحاظ ریشه لغوی آن به معنای تحقیق در ماهیت ادراک حسی است؛ ولی نخستین بار که الکساندر باومگارتن (Alexander Gottlieb Baumgarten 1762-1714 ) فیلسوف آلمانی آنرا در سال 1750 در کتابی به همین نام به کار برد، مفهوم خاص تر تجربه یا ادراک زیبایی را از آن تعبیر کرد.
از جمله عوامل جاودانگي يك مكتب ارائه الگوهاي عيني و تعين تعاليم آن در وجود الگوهاي رفتاري است. انديشمندان علوم تربيتي بر اين اساس وجود الگو را مهمترين عامل نفوذ در دل و جان مخاطب برشمرده و بهترين معرف هر مكتب و انديشهاي را نمونههاي عيني آن دانستهاند.
«آنگاه بيصدا ديگر بار با من گفت: تو را چه ميشود، زردشت، مهر سكوت را بشكن و با كلامات درهم شكن.» (نيچه، چنين گفت زردشت، قطعه خاموشترين ساعت) بيژن الهي همواره شاعر سكوت باقي ماند: «اينجا- در همين نزديكي- آرامآرام، مينوازم، زخمه ميزنم؛ پنجه من، از سكوت عادلتر!- الهي»؛ « نگاهي به آسمان، مجهزم ميسازد كه سكوت كنم- الهي». و فهم معناي اين سكوت، روزنهيي را براي فهم سلوك و راه رفته شاعر ميگشايد؛ روزنهيي و نه بيشتر، كه روشنگر لحظاتي از زندگي معنوي و دروني او خواهد بود
موسيقي تعزيه در ملوديهاي موسيقي دستگاهي نيز تاثيري عميق داشته است؛ آنگونه كه بديهي مينمايد، مجريان مشترك و نيز منبع واحد هر دو گونه موسيقايي در تاثيرپذيري از عروض شعر فارسي منجر به رسوخ ملوديهاي گوناگون از دو حوزه به يكديگر نيز ميشود. از طرفي نام گوشههايي در رديف بيانگر رسوخ موسيقي تعزيه در موسيقي دستگاهي است
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید