صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / ادبیات عرب / بیتوشی /

فهرست مطالب

بیتوشی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 18 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

بَیتوشی‌، عبدالله‌ بن‌ محمد، ادیب‌ شافعی‌ مذهب‌ و شاعر سدۀ 12 ق‌ / 18 م‌ كه‌ به‌ 3 زبان‌ عربی‌، فارسی‌ و كردی‌ شعر می‌سرود. 
جامع‌ترین‌ اثر دربارۀ وی‌، كتابی‌ است‌ به‌ نام‌ البیتوشی‌ كه‌ محمد خال‌ در 301 صفحه‌ نگاشته‌ است‌. منابع‌ وی‌ یا نسخه‌های‌ متعددی‌ از آثار بیتوشی‌ است‌ كه‌ وی‌ در اختیار داشته‌ (مثلاً نک‍ : ص‌ 108، 109، 122، 123، جم‍‌ )، و یا یادداشتهای‌ خود بیتوشی‌ است‌ كه‌ وی‌ دربارۀ زندگی‌، سفرها، دوستان‌ و یا سال‌ تألیف‌ آثارش‌ بر حاشیۀ نسخه‌هایش‌ نوشته‌ است‌ (مثلاً نک‍ : همان‌، 23). منابع‌ فارسی‌ نیز از وی‌ غفلت‌ نكرده‌اند و از او به‌ عنوان «پارسی‌گوی‌ كرد» یاد كرده، و شرح‌ حالی‌ از وی‌ آورده‌اند (نک‍ : صفی‌زاده‌، 59؛ حیرت‌، شاعران‌ ... ، 147). 
خال‌ تولد او را میان‌ سالهای‌ 1130-1140 ق‌ / 1718- 1728 م‌ تخمین‌ زده‌ است‌ (همان‌، 16-17؛ نیز نک‍ : مدرس‌، 250)؛ اما زركلی‌ (4 /131) و به‌ تبع‌ او دیگران‌، تولد او را حدود سال‌ 1161 ق‌ / 1748م‌ دانسته‌اند (مثلاً نک‍ : ابراهیمی‌، 171؛ زكی‌، 2 /37؛ حیرت‌، گلزار ... ، 52؛ صفی‌زاده‌، همانجا). 
وی‌ به‌ بیتوش‌، روستایی‌ كوچك‌ از توابع‌ سردشت‌ كردستان‌ ایران‌، حدفاصل‌ بین‌ آلان‌ ایران‌ و آلان‌ عراق‌، منسوب‌ است‌. او را آلانی‌ نیز نامیده‌اند و چون‌ پدر یا اجدادش‌ در خانخل‌ (روستایی‌ در جنوب‌ شرقی‌ بیتوش‌) می‌زیستند، او را خانخلی‌ هم‌ خوانده‌اند (خال‌، همان‌، 11-12؛ بیطار، 2 /1015؛ مدرس‌، همانجا؛ عزاوی‌، تاریخ‌ العراق‌ ... ، 6 /36). 
وی‌ دوران‌ كودكی‌ و نوجوانی‌ را در بیتوش‌ گذراند و نزد پدر، به‌ رسم‌ آن‌ روزگار به‌ یادگیری‌ قرآن‌، علوم‌ عربی‌ و كتابهایی‌ چون‌ گلستان‌ سعدی‌ پرداخت‌. او كه‌ بعد از مرگ‌ پدر، 15 سال‌ بیش‌ نداشت‌، راهی‌ روستای‌ سنجویه‌ در سردشت‌ شد و نزد ملامحمد ابن‌ حاج‌ دانش‌ آموخت‌. سپس‌ به‌ روستای‌ ماوران‌ در نزدیكی‌ اربیل‌ رفت‌ و از صبغة الله‌ افندی‌ حیدری‌ بهره‌ها برد و پس‌ از چندی‌ به‌ زادگاهش‌ بازگشت‌ (خال‌، همان‌، 17-19؛ مدرس‌، 251؛ مردوخ‌، 1 /276-277) و از آنجا قصد بغداد كرد (شیخو، 1 /93؛ بصری‌، 57). 
گویند بیتوشی‌ چون‌ خواست‌ راهی‌ بغداد شود، تنها دارایی‌ خود را كه‌ همانا القاموس‌ المحیط بود، فروخت‌ تا هزینۀ راه‌ كند، اما پیش‌ از فروش‌ كتاب‌ آن‌ را سراسر حفظ كرد (خال‌، همان‌، 15؛ ابراهیمی‌، 174؛ حیرت‌، همانجا). در بغداد بار دیگر در محضر صبغةالله‌ حیدری‌ دانش‌ آموخت‌. سپس‌ رهسپار بصره‌ شد و از آنجا به‌ كویت‌ و دیگر سرزمینهای‌ ساحلی‌ خلیج‌ فارس‌ رفت‌ (مدرس‌، 252؛ حیرت‌، شاعران‌، همانجا) و در نهایت‌ وارد احساء شد و چندی‌ نیز در مدرسه‌ای‌ در شهر مبرّز احساء به‌ تدریس‌ پرداخت‌ (خال‌، همان‌، 15، 21؛ مدرس‌، همانجا؛ مردوخ‌، 1 /277)؛ سپس‌ به‌ زادگاهش‌ بازگشت‌ و پس‌ از كوته‌ زمانی‌ در 1180 ق‌ / 1766 م‌ آهنگ‌ بصره‌ كرد و چندی‌ نزد دوستش‌ احمد كوازی‌ عباسی‌ اقامت‌ گزید و دوباره‌ به‌ احساء بازگشت‌، اما پس‌ از 6 سال‌، اشتیاق‌ دیدار زادگاهش‌، او را بار دیگر راهی‌ بیتوش‌ كرد. در آنجا اهل‌ علم‌ كه‌ به‌ نیكی‌ از او استقبال‌ كرده‌ بودند، كارهای‌ خود را بر او عرضه‌ می‌كردند، او نیز تقریظهایی‌ به‌ نظم‌ و نثر برای‌ ایشان‌ می‌نگاشت‌. از جملۀ آنها كه‌ آكنده‌ از آرایه‌های‌ ادبی‌ است‌، می‌توان‌ به‌ تقریظ وی‌ بر كتاب‌ البدیعیۀ محمدامین‌ عمری‌ موصلی‌ اشاره‌ كرد (خال‌، همان‌، 266-283). بیتوشی‌ از آنجا برای‌ دیدار استادش‌ ابن‌ حاج‌ به‌ روستای‌ هزارمرد رفت‌ و در همانجا تقریظی‌ بر كتاب‌ ایقادالضرام‌ استاد نوشت‌ (همان‌، 30؛ مدرس‌، 254). 
یادداشتهای‌ بیتوشی‌ بر تألیفاتش‌، حكایت‌ از آن‌ دارد كه‌ او در طول‌ سفر نیز به‌ تألیف‌ مشغول‌ بوده‌ است‌. چه‌، وی‌ در پایان‌ هر اثر، به‌ سال‌ تألیف‌ و مكان‌ آن‌ اشاره‌ دارد (مثلاً نک‍ : خال‌، همان‌، 23-25، 28- 29، جم‍‌ ؛ مدرس‌، 254-255). 
در 1188 ق‌ /1774 م‌ بود كه‌ بیتوشی‌ بار سوم‌ به‌ بغداد و از آنجا به‌ بصره‌ رفت‌ و تا 1189 ق‌ در مدرسۀ رحمانیه‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌. در همین‌ زمان‌ بود كه‌ صادق‌ خان‌ زند از ایران‌ به‌ بصره‌ حمله‌ كرد و مدت‌ 16 ماه‌ شهر را در محاصره‌ داشت‌. بیتوشی‌ نیز به‌ ناچار در بصره‌ ماندگار شد، تا آنكه‌ در اواخر سال‌ 1190 ق‌ ــ كه‌ حدود 50-60 سال‌ سن‌ داشت‌ ــ توانست‌ راهی‌ احساء شود (خال‌، البیتوشی‌، 31؛ مدرس‌، 254؛ مردوخ‌، همانجا). 
در این‌ زمان‌ كه‌ بیتوشی‌ در اوج‌ بالندگی‌ و شكوفایی‌ علمی‌ خود بود، الكفایة را به‌ نظم‌ كشید و به‌ شیخ‌ احمدبن‌ عبدالله‌ بن‌ محمد انصاری‌ حاكم‌ احساء تقدیم‌ كرد و بسیار مورد عنایت‌ وی‌ قرار گرفت‌ و زندگی‌ مادی‌ او گشایش‌ یافت‌ و شهرتش‌ فراگیر شد. بیتوشی‌ در احساء دختر شیخ‌ عبدالقادر، قاضی‌ آنجا را به‌ نكاح‌ خویش‌ درآورد (نک‍ : خال‌، همان‌، 30-33؛ نیز مدرس‌، 254-255: اشارۀ بیتوشی‌ در الرسالة العراقیۀ خود به‌ این‌ امر؛ حامد، 314). 
بیتوشی‌ در آخرین‌ سال‌ زندگی‌ خود از احساء به‌ بصره‌ رفت‌ و در همان‌جا درگذشت‌ و در مقبرۀ حسن‌ بصری‌ به‌ خاك‌ سپرده‌ شد. تاریخ‌ مرگ‌ وی‌ را بین‌ سالهای‌ 1210 تا 1221 ق‌ /1795-1806م‌ نوشته‌اند (زركلی‌، 4 /31؛ خال‌، همان‌، 34؛ شیخ، 1 /94؛ زكی‌، 2 /38؛ مدرس‌، 256؛ ابراهیمی‌، 175؛ مردوخ‌، 1 /277- 278). 
از شاگردان‌ وی‌ می‌توان‌ به‌ عثمان‌ بن‌ سند وائلی‌ بصری‌ اشاره‌ كرد كه‌ در آثارش‌ چون‌ سبائك‌ العسجد و نیز اصفی‌ الموارد فی‌ سلسال‌ احوال‌ الامام‌ الخالد از استادش‌ یاد كرده‌، و در مرگ‌ وی‌ نیز مرثیه‌ای‌ سروده‌ است‌ (ابراهیمی‌، همانجا؛ خال‌، همان‌، 34-37). 
وی‌ از نوجوانی‌ به‌ شعر علاقه‌مند بود و از آنجا كه‌ به‌ تصوف‌ نیز گرایش‌ داشت‌، گاه‌ در اشعارش‌، خود را درویش‌ خطاب‌ كرده‌ است‌ (همان‌، 22؛ بیطار، 2 /1015). گویند وی‌ در جوانی‌ كتاب‌ الكافی‌ فی‌ علمی‌ العروض‌ و القوافی‌ را سرود تا قریحۀ شعری‌ خود را در بوتۀ آزمایش‌ گذارد(ابراهیمی‌،182؛خال‌، همان‌،72،96). از خصوصیات‌ شعری‌ وی‌ می‌توان‌ به‌ كارگیری‌ صنایع‌ شعری‌ چون‌: استعاره‌، جناس‌، تضمین‌، توریه‌، تشبیه‌ و نیز استفاده‌ از مضامین‌ بدیع‌ اشاره‌ كرد. وی‌ در مجون‌ نیز دستی‌ داشت‌. اسلوب‌ شعر وی‌ چون‌ شاعران‌ كهن‌، با گریه‌ بر اطلال‌ و دمن‌ آغاز می‌شود (همان‌، 77-84). از اشعار وی‌ می‌توان‌ به‌ قصیدۀ مشهور او در وصف‌ زادگاهش‌، و قصیده‌ای‌ دیگر در اشتیاق‌ و یاد بغداد اشاره‌ كرد (همان‌، 12-14، 226؛ بصری‌، 57، 58؛ ابراهیمی‌، 173). 
بیتوشی‌ بیشترین‌ اشعار مدحیۀ خود را به‌ حاكم‌ احساء تقدیم‌ كرده‌ است‌. این‌ اشعار گاه‌ با مناسبتهایی‌ نیز همراه‌ بوده‌ است‌؛ مثلاً قصیده‌ای‌ در 38 بیت‌ به‌ مناسبت‌ عید فطر (خال‌، همان‌، 146-149؛ انصاری‌، 1 /341-342) و قطعه‌ای‌ در 15 بیت‌ به‌ مناسبت‌ سفر حاكم‌ به‌ بادیه‌ (خال‌، همان‌، 149-151؛ انصاری‌، 1 /342، نیز برای‌ دیگر مدایح‌ وی‌، نک‍ : 345، 351-352؛ خال‌، همان‌، 157-173). حاكم‌ احساء نیز كه‌ خود ادیب‌ و شاعر بود، گاه‌ بیتوشی‌ را با اشعاری‌ پاسخ‌ داده، و او را ستوده‌ است‌ (مثلاً نک‍ : همان‌، 32-33، 173- 175، 187-190؛ انصاری‌، 1 /347- 348، 352-356). 
از دیگر كسانی‌ كه‌ بیتوشی‌ مدح‌ كرده‌ است‌، می‌توان‌ به‌ سعدون‌ بن‌ عرعر، حاكم‌ قبلی‌ احساء (همو، 1 / 388- 389)، سلیمان‌ بك‌ شاوی‌ حمیری‌ (نک‍ : خال‌، همان‌، 136-145)، احمد بن‌ محمد بن‌ رزق‌ (همان‌، 210-215؛ انصاری‌، 1 /386- 388) و احمد بن‌ درویش‌ كوازی‌ عباسی‌ (خال‌، همان‌، 216-223؛ انصاری‌، 1 /381-385) اشاره‌ كرد. همچنین‌ بیتوشی‌ در قصیده‌ای‌ سُداسی‌، در بحر كامل‌ ــ كه‌ خود شامل‌ 17 قصیده‌ و 11 قطعه‌ می‌شود ــ استادش‌ ابن‌ حاج‌ را مخاطب‌ قرار داده‌، و او را ستوده‌ است‌ (خال‌، «قصیدة ... »، 138-155). 
نكتۀ مهم‌ در احوال‌ بیتوشی‌ آن‌ است‌ كه‌ وی‌ به‌رغم‌ گرایش‌ به‌ زبان‌ عربی‌ و اقامت‌ طولانی‌ در سرزمینهای‌ عرب‌نشین‌، هیچ‌گاه‌ از زبان‌ فارسی‌ رو بر نتافت‌. مضمون‌ تنها بیت‌ كردی‌ نقل‌ شده‌ از او نشان‌ می‌دهد كه‌ آثار شاعران‌ بزرگ‌ ایران‌ را می‌خوانده‌، و می‌كوشیده‌ است‌ به‌ این‌ زبان‌ نیز شعر بسراید (نک‍ : ادامۀ مقاله‌). از جمله‌ اشعار فارسی‌ وی‌ می‌توان‌ به‌ قصیدۀ 13 بیتی‌ او به‌ مناسبت‌ تولد یوسف‌ بن‌ شیخه‌بك‌ در 1155ق‌ /1742م‌ اشاره‌ كرد (همو، البیتوشی‌، 87- 89). علاوه‌ بر این‌، 6 دوبیتی‌ و 5 تك‌ بیت‌ از شعر فارسی‌ وی‌ در منابع‌ ذكر شده‌ است‌ (همان‌، 89-92؛ حیرت‌، گلزار، 53-54؛ ابراهیمی‌، 176-177؛ صفی‌زاده‌، 60؛ مردوخ‌، 1 /282-283). خال‌ معانی‌ بعضی‌ از اشعار عربی‌ وی‌ را برگرفته‌ از اشعار فارسی‌ می‌داند (همان‌، 79). علاوه‌ بر این‌، از وی‌ تنها یك‌ بیت‌ شعر به‌ زبان‌ كردی‌ نقل‌ شده‌ كه‌ در مجلۀ گلاویژ (1945م‌، شم‍ 1) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (نک‍ : مردوخ‌، 1 /284). مردوخ‌ روحانی‌ این‌ تك‌ بیت‌ را اقتباس‌ از یك‌ شعر معروف‌ سعدی‌ می‌داند (همانجا؛ نیز نک‍ : خال‌، همان‌، 92). 
نثر عربی‌ بیتوشی‌، بنا به‌ سنت‌ آن‌ روزگار، سخت‌ متصنع‌، و به‌ همین‌ سبب‌، مورد توجه‌ بود. مكتوبات‌ وی‌ از رسائل‌ گرفته‌ تا تقاریظ، منظومه‌ها و شروح‌، همه‌ از شهرتی‌ خاص‌ برخوردار است‌. از رسائل‌ وی‌ می‌توان‌ به «الرسالة العراقیة» خطاب‌ به‌ عبدالله‌ بن‌ صبغة الله‌ حیدری‌ ماورانی‌ اشاره‌ كرد كه‌ در 1197ق‌ / 1783 م‌ نوشته‌ است‌ (چاپ‌ شده‌ در مجلۀ الیقین‌، 1341ق‌ /1923م‌، س‌ 1، شم‍ 20؛ نک‍ : خال‌، همان‌، 226-253). از دیگر رسائل‌ قابل‌ ذكر وی‌، نامۀ او به‌ سلیمان‌ بك‌ شاوی‌، از صاحب‌ منصبان‌ بزرگ‌ بغداد است‌ كه‌ در آن‌ برای‌ نجات‌ بصره‌ از او یاری‌ طلبیده‌ است‌ (برای‌ متن‌ نامه‌، نک‍ : همان‌، 254-263). نامۀ دیگری‌ از او خطاب‌ به‌ ابن‌ حاج‌ و نیز عبیدالله‌ افندی‌ حیدری‌ است‌ (همان‌، 263-266؛ انصاری‌، 1 /375-381؛ عزاوی‌، تاریخ‌ الادب‌ ... ، 2 /219-220، 296-297، «النثر ... »، 275-276). 
علاوه‌ بر این‌ بیتوشی‌ برای‌ آسانی‌ كار تعلیم‌، برخی‌ متون‌ درسی‌ را نیز به‌ نظم‌ درآورده‌ (خال‌، همان‌، 95 بب‍‌ ) كه‌ از آن‌ جمله‌ است‌: «مؤنثهای‌ سماعی‌»، «مصادر شاذ»، «كیفیت‌ كتابت‌ لفظ ابن‌»، «علامت‌ فعل‌»، «اسماء خیل‌» و «اسماء ضیافات‌». خال‌ این‌ منظومه‌ها را 12 عدد معرفی‌ كرده‌ كه‌ شمار ابیات‌ هریك‌ از 4 تا 35 بیت‌ است‌ (نک‍ : همان‌، 124-125؛ محمد، 2 /270). 

آثار چاپی‌

1. كفایة المعانی‌، در بیان‌ حروف‌ معانی‌ كه‌ در 1191ق‌ /1777م‌ برای‌ حاكم‌ احساء در 672 بیت‌ سروده‌ است‌. خال‌ ویژگی‌ این‌ اثر را در آن‌ می‌داند كه «از شائبۀ عُجمه‌ كه‌ گریبان‌ عجمها و عربهای‌ متأخر را می‌گرفته، به‌ دور است‌» (همان‌، 109). این‌ كتاب‌ در 1289 ق‌ /1872 م‌ در استانبول‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. 
2. صرف‌ العنایة بكشف‌ الكفایة، تلخیصی‌ بر كتاب‌ الحفایة خود اوست‌ كه‌ در احساء در 1189ق‌ در 543 صفحه‌ نوشته‌ است‌. این‌ كتاب‌ در 1922 م‌ در مصر به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. ظاهراً همین‌ كتاب‌ است‌ كه‌ به‌ نام‌ الكنایة حفیةٌ لراغب‌ الحفایة پیش‌تر در استانبول‌ در 1289 ق‌ /1872 م‌ چاپ‌ شده‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : همان‌، 119؛ عواد، 2 /322؛ قس‌: GAL, S, II /399، كه‌ نام‌ كتاب‌ را الكفایة حفیة لراغب‌ الحفایة آورده‌ است‌). 
3. المكفرات‌ لكل‌ ذنب‌ سابق‌ و آت‌، منظومه‌ای‌ در 49 بیت‌ كه‌ آن‌ را در احساء در 1194ق‌ به‌ نظم‌ كشید. این‌ كتاب‌ در 1322ق‌ / 1904 م‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. 
وی‌ رسالۀ سیوطی‌ در «ادعیۀ مستجابه‌» را نیز به‌ نظم‌ درآورده‌ است‌. این‌ اثر در پایان‌ كتاب‌ المكفرات‌ وی‌ چاپ‌ شده‌ است‌. 

آثار خطی‌

 1. تحف‌ الخلان‌ فی‌ شرح‌ الالغاز العربیة (تألیف‌: 1190 ق‌)، كه‌ در آن‌ به‌ بیان‌ و شرح‌ اَلغاز و اَحاجی‌ (ه‍ م) پرداخته‌، و در این‌ اثر به‌ الغاز كسانی‌ همچون‌ زمخشری‌، حریری‌ و ابوالعلاء نیز اشاره‌ كرده‌ است‌ (خال‌، همان‌، 99، 127- 128؛ ابراهیمی‌، 178). 
2. حاشیه‌ بر شرح‌ عبدالله‌ بن‌ احمد فاكهی‌ بر قطرالندى اثر ابن‌هشام‌ در علم‌ نحو در 545 صفحه‌ كه‌ در 1209ق‌ /1794م‌ تألیف‌ شده‌ است‌ (خال‌، همان‌، 122؛ ابراهیمی‌، 179؛ بصری‌، 57). بغدادی‌ از كتابی‌ به‌ نام‌ حاشیة علی‌ الطرة نام‌ می‌برد (1 /487) كه‌ ظاهراً تصحیف‌ نام‌ همین‌ كتاب‌ است‌. 
3. حدیقة السرائر فی‌ نظم‌ الكبائر. بیتوشی‌ تراجم‌ الزواجر عن‌ اقتراف‌ الكبائر ابن‌ حجر هیتمی‌ (د 974 ق‌) را زمانی‌ كه‌ صادق‌ خان‌ زند بصره‌ را در محاصره‌ داشت‌ (1190ق‌)، با همین‌ عنوان‌ در 726 بیت‌ به‌ نظم‌ كشید. این‌ منظومه‌ با ماده‌ تاریخ‌ سال‌ محاصرۀ بصره‌ پایان‌ می‌پذیرد. بیتوشی‌ در 1195ق‌ شرحی‌ بر این‌ قصیده‌ به‌ نام‌ طریقة البصائر الى حدیقة السرائر در 500 صفحه‌ در احساء نوشته‌، و به‌ زمان‌ ورود خود به‌ بصره‌ در 1189ق‌ و بعضی‌ وقایع‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ رخ‌ داده‌، از جمله‌ محاصره‌ و فتح‌ بصره‌ به‌ دست‌ صادق‌ خان‌ زند پرداخته‌ است‌. وی‌ در دو قطعۀ جداگانه‌ این‌ شرح‌ خود را ستوده‌ است‌ (خال‌، همان‌، 100- 108؛ عزاوی‌، تاریخ‌ العراق‌، 6/63-64؛ ابراهیمی‌، همانجا؛ طلس‌، 143- 144). 
4. الحفایة بتوضیح‌ الكفایة، كه‌ شرح‌ منظومۀ الكفایۀ خود اوست‌ و در 1191ق‌ در احساء در 700 صفحه‌ نوشته‌ است‌ و در آن‌ به‌ 700 آیۀ قرآنی‌، متونی‌ از نهج‌البلاغه‌، احادیث‌ نبوی‌، امثال‌ عربی‌ و الغاز و احاجی‌ نحوی‌ استناد كرده‌ است‌. بیتوشی‌ در این‌ اثر به‌ 980 بیت‌ از اشعار دیگران‌ و 65 بیت‌ از اشعار خود ارجاع‌ داده‌ است‌ (خال‌، همان‌، 114-119؛ ابراهیمی‌، 179). 
5. دیوان‌. زركلی‌ (4 /131) و حامد (ص‌ 314) تنها به‌ مجلۀ المنهل‌ (1375ق‌ /1956م‌) اشاره‌ كرده‌اند كه‌ به‌ وجود نسخه‌ای‌ از دیوان‌ وی‌ در كتابخانه‌ای‌ شخصی‌ تصریح‌ شده‌ است‌. 
6. الكافی‌ فی‌ علمی‌ العروض‌ و القوافی‌، در 327 بیت‌. وی‌ این‌ قصیده‌ را در آغاز جوانی‌ برای‌ آزمایش‌ طبع‌ خود سروده‌، و در آغاز قصیده‌، از گستاخی‌ خود كه‌ طبعش‌ كردی‌ و شعرش‌ به‌ زبان‌ عربی‌ است‌، پوزش‌ طلبیده‌، و خود شرحی‌ به‌ نام‌ الوافی‌ بحل‌ الكافی‌ بر این‌ قصیده‌ در 1179 ق‌ در مدرسۀ صیفیۀ بیتوش‌ در 150 صفحه‌ نوشته‌ است‌ (خال‌، همان‌، 96- 98؛ ابراهیمی‌، 178). 
7. المبشرات‌، شرحی‌ است‌ بر المكفرات‌ خود او كه‌ در 1194ق‌ در 40 صفحه‌ سروده‌ است‌ (هوتسما، 113؛ خال‌، همان‌، 108- 109؛ ابراهیمی‌، همانجا). 
8. منظومة فی‌ بیان‌ الافعال‌، در 55 بیت‌ كه‌ در آن‌ به‌ 387 فعل‌ لازم‌ و متعدی‌ اشاره‌ كرده‌، و سپس‌ خود شرحی‌ بر آن‌ نوشته‌ است‌ (خال‌، همان‌، 123؛ جبوری‌، 3 / 239). 
9. منظومة فی‌ بیان‌ الافعال‌، در 77 بیت‌ كه‌ به‌ افعال‌ واوی‌ و یایی‌ پرداخته‌، و 122 فعل‌ را نام‌ برده‌، و خود شرحی‌ بر آن‌ نوشته‌ است‌ (خال‌، همان‌، 123-124؛ جبوری‌، 3 / 238- 239). 
10. منظومة فی‌ مثلثات‌ الاسماء و الافعال‌، در 72 بیت‌ كه‌ 427 اسم‌ و فعل‌ را در بر گرفته‌ است‌. وی‌ این‌ اثر را در 1190ق‌ در زمان‌ محاصرۀ بصره‌ به‌ نظم‌ كشید، سپس‌ خود بر آن‌ شرحی‌ نوشت‌ (خال‌، همان‌، 124). 
11. الموائد المبسوطة فی‌ الفوائد الملقوطة، در 150 بیت‌ كه‌ در آن‌ از كتابهایی‌ چون‌ المزهر سیوطی‌، القاموس‌ المحیط و دستور نطنزی‌ بهره‌ گرفته‌ است‌ (همان‌، 124-125؛ ابراهیمی‌، 180). 
12. حاشیه‌ بر البهجة المرضیة فی‌ شرح‌ الالفیة، در علم‌ نحو و صرف‌. بیتوشی‌ در كتاب‌ تحف‌ الخلان‌ خود به‌ این‌ اثر اشاره‌ كرده‌ است‌ (خال‌، همان‌، 122؛ ابراهیمی‌، 179). از این‌ اثر نسخه‌ای‌ یافت‌ نشده‌ است‌ (خال‌، همانجا). 

مآخذ

ابراهیمی‌، محمدصالح‌، «العلامة الادیب‌ العبقری‌ البیتوشی‌»، نشریۀ دانشكدۀ ادبیات‌ اصفهان‌، 1345ش‌، س‌ 2، شم‍ 2 و 3؛ انصاری‌ احسایی‌، محمد، تحفة المستفید. به‌ كوشش‌ حمد جاسر، ریاض‌، 1982م‌؛ بصری‌، میر، اعلام‌ الكرد، لندن‌، 1991م‌؛ بغدادی‌، هدیه‌؛ بیطار، عبدالرزاق‌، حلیة البشر، به‌ كوشش‌ محمد بهجه‌ بیطار، دمشق‌، 1382ق‌ /1963م‌؛ جبوری‌، عبدالله‌، فهرس‌ المخطوطات‌ العربیة فی‌ مكتبة الاوقاف‌ العامة فی‌ بغداد، بغداد، 1974م‌؛ حامد، عبدالله‌، الشعر فی‌ الجزیرة العربیة، ریاض‌، 1414 ق‌ /1993 م‌؛ حیرت‌ سجادی‌، عبدالحمید، شاعران‌ كرد پارسی‌گوی‌، تهران‌، 1375 ش‌؛ همو، گلزار شاعران‌ كردستان‌، تهران‌، 1364ش‌؛ خال‌، محمد، البیتوشی‌، بغداد، 1377 ق‌؛ همو، «قصیدة تتضمن‌ قصائد عدیدة للبیتوشی‌»، مجلة المجمع‌ العلمی‌ العراقی‌، بغداد، 1375ق‌ /1956م‌، ج‌ 4، شم‍ 1؛ زركلی‌، اعلام‌؛ زكی‌، محمد امین‌، مشاهیر الكرد و كردستان‌، ترجمۀ آنسه‌ كریمه‌، به‌ كوشش‌ محمدعلی‌ عونی‌، قاهره‌، 1366ق‌ /1947م‌؛ شیخو، لویس‌، الآداب‌ العربیة فی‌ القرن‌ التاسع‌ عشر، بیروت‌، 1924م‌؛ صفی‌زاده‌، صدیق‌، پارسی‌گویان‌ كرد، تهران‌، 1366ش‌؛ طلس‌، محمداسعد، الكشاف‌ عن‌ مخطوطات‌ خزائن‌ كتب‌ الاوقاف‌، بغداد، 1372ق‌ /1953م‌؛ عزاوی‌، عباس‌، تاریخ‌ الادب‌ العربی‌ فی‌ العراق‌، بغداد، 1382ق‌ /1962م‌؛ همو، تاریخ‌ العراق‌ بین‌ احتلالین‌، بغداد، 1373ق‌ /1954م‌؛ همو، «النثر الادبی‌ و مصادره‌»، مجلة المجمع‌ العلمی‌ العراقی‌، بغداد، 1381ق‌ /1961م‌، ج‌ 9؛ عواد، كوركیس‌، معجم‌ المؤلفین‌ العراقیین‌، بغداد، 1969م‌؛ محمد، محمود احمد، فهرس‌ مخطوطات‌ مكتبة الاوقاف‌ المركزیة فی‌ السلیمانیة، بغداد، مطبعة بغداد؛ مدرس‌، عبدالكریم‌، دانشمندان‌ كرد در خدمت‌ علم‌ و دین‌، ترجمۀ احمد حواری‌ نسب‌، تهران‌، 1369ش‌؛ مردوخ‌ روحانی‌، بابا، تاریخ‌ مشاهیر كرد، تهران‌، 1364ش‌؛ نیز: 

GAL, S; Houtsma, M. Th., Catalogue d’une collection de manuscrits arabes et turcs, Leiden, 1886.
رضوان‌ مساح‌


 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: