رومانو، زبان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
https://cgie.org.ir/fa/article/275005/رومانو،-زبان
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ نشده
رومانو، زبان / zaban-e romano/ ، عضوی از شاخۀ مرکزی خانوادۀ زبانهای هندی، که به همراه کولیان مهاجر به ایران آمده است و هنوز در مناطقی از ایران رواج دارد. این زبان را ازآنرو که اکنون بیشتر سخنگویانش در روستای زرگر بخش بَشاریات شهرستان آبیک ــ از شهرستانهای استان قزوین ــ زندگی میکنند، «زرگری» نیز مینامند؛ اما هیچ ارتباطی با زبان رمزی (نک : دائرةالمعارف ... ، ذیل واژه) و ساختگی زرگری ندارد. جمعیت روستای زرگر در سال 1378 ش، 160 خانوار ( فرهنگ ... ، 303، 304) بوده، که بنابر سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 ش به 187 خانوار (برابر با 588 تن) افزایش یافته است («درگاه ... »، بش ). ساکنان این روستا درواقع بازماندگان کولیانی هستند که در گذشته به ایران مهاجرت کردند (نک : دائرةالمعارف، «کولی»، بخش زبانها و گویشها).
ساکنان روستای زرگر زبان خود را رومانو مینامند که ریشه در واژۀ «رُم» دارد؛ نامی که نیاکان کولیان بر خود نهاده بودند (نک : متراس، «رومنی: معرفی ... » < ... Romani: A>،؛1). بیشتر ساکنـان این روستا سهزبانهاند و افزونبر رومانو، به زبانهای ترکی و فارسی هم سخن میگویند.
ویندفور در بررسی اجمالی رومانو به این نتیجه رسید که این زبان بسیار به زبان کولیان درۀ ماریزا (Mariza) در جنوب بلغارستان شباهت دارد و ازاینرو، آن را نیز باید گونهای از زبان کولیان اروپایی به شمار آورد (ص 291؛ نیز نک : رضایی، «زبان کولیان ... » <« ... La Lingua»>،؛308؛ ایرانیکا، XI/ 415-421). وی بر آن بود که نیاکان ساکنان روستـای زرگر درواقع مهـاجرانی از رومِلیـا (نک : دائرةالمعارف، «رومایلی») در شبهجزیرۀ بالکان بودهاند. اکنون تقریباً یقین داریم که نیاکان ساکنان روستای زرگر در سدۀ 18 م/ 12 ق از شمال یونان به این منطقه مهاجرت کردهاند (نک : متراس، «رومنی در بریتانیا» < ... Romani in>،؛39). همچنین میدانیم که زبان رومانو را باید عضوی از شاخۀ زبانهای کولیان جنوب شبهجزیرۀ بالکان به شمار آورد که شامل زبانهای کولیان ترکیه، یونان، بلغارستان، مقدونیه، آلبانی و کوسووُ نیز میشود (اِلشیک، 183؛ متراس، «رومنی: معرفی»، 6؛ بکر، 17). اکنون گاه بهجای «رومانو» یا «زرگری»، اصطلاح «رومنی ایرانی» نیز به کار میرود (نک : الشیک و متراس، 414).پس از ویندفور، 3 پژوهشگر ایرانی ــ شیرعلی تهرانیزادۀ قوچانی، ایران کلباسی و منصور خادمالشریعۀ سامانی ــ به بررسی زبان رومانو پرداختند؛ اما هر 3 تن بهسبب ناآگاهی از انتشار مقالۀ راهگشای ویندفور، در بسیاری از موارد به بیراهه رفتند. با وجود این، بررسیهای آنان نشان داد که زبان رومانو نهتنها در روستای زرگر، بلکه در روستای همسایۀ آن، باقرآبادِ تُرک، نیز در شهر آبیک شهرستان شهریار و قشلاق زرگرها در حومۀ کرج و حتی در قوچان استان خراسان رضوی اندکسخنگویانی دارد (جنیدی ،؛32). آخرین پژوهش جدی دربارۀ زبان رومانو، پژوهش میدانی نگارنده در سالهای 1379 و 1380 ش است (دربارۀ نتایج این پژوهش، نک : «زبان زرگری ... » < « ... The Zargari»>، سراسر مقاله). ساکنان روستای زرگر بر این باورند که برخی از خویشاوندانشان در گذشته به شهرهایی چون آبادان، اورمیه، تهران، خوی، سلماس و شیراز مهاجرت کرده، و زبان رومانو را از یاد بردهاند (همان، 126).پژوهشگرانی که به بررسی زبان رومانو پرداختهاند، روایتهایی شفاهی و گاه متناقض از قول ساکنان روستای زرگر دربارۀ نیـاکـانشـان نقـل کردهانـد (بـرای نمـونه، نک : کلبـاسی، 38- 39؛ خادمالشریعه، بررسی ... ، 29)، اما آنچه ویندفور از زبان ریشسفید روستا نقل کرده، این است که نادر شاه افشار (سلطنت 1148-1160 ق/ 1735-1747 م) 3 برادر را که در زرگری بسیار چیرهدست بودند با خود از رومایلی به ایران آورد و منطقههای پیرامون روستای کنونی زرگر را بهعنوان چراگاه زمستانی، و زمینهایی را در منطقههای کوهستانی غرب زنجان بهعنوان چراگاه تابستانی به آنان بخشید. بازماندگان این 3 برادر سرانجام در زمان رضا شاه پهلوی (سلطنت 1304-1320 ش/ 1925-1941 م) دست از کوچنشینی کشیدند و در محل کنونی روستای زرگر خانههایی ساختند و در آنها ساکن شدند (ص 289).تنها منبع مکتوبی که در آن اشارهای به پیشینۀ مردمان این منطقه میتوان یافت، سفرنامۀ میرزا محمدحسین حسینی فراهانی است که نگارش آن در 1302 ق/ 1885 م به فرمان ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. نویسنده ضمن شرح منطقههایی که در سفر حج از آنها گذر کرده، به «طایفۀ زرگر قزوین» در میانۀ راه میهمانخانۀ قشلاق و میهمانخانۀ کَوَنده اشاره کرده، و همۀ آنان را «قُطّاعالطریق» نامیده است. به نوشتۀ وی، ایشان «هروقت مجال یـابند، لیلاً و نهاراً، به وضع تکدی سر راه آمده، اگر دو ـ سه نفر بیحربه یابند، اموال آنها را به سرقت ببرند» (ص 16-17).
زبان رومانو دارای 4 واکۀ کوتاه / a e o ö/ ،؛4 واکۀ بلند/ ā i u ü/ و 29 همخوان / p ph b th d dk kh g q ʔ m n f v s z š ž x γ h č čh dž j l r w y/ است (رضایی، همان، 127-126). تمایز سهگانه میان همخوانهای بیواک نادمیدۀ / p t k č/ ، همخوانهای بیواک دمیدۀ / ph th kh čh/ و صامتهای واکدار نادمیدۀ / b d g j/ بهتدریج درحال بدلشدن به تمایزی دوگانه است؛ بهگونهایکه اکنون برخی از رومانوزبانان فقط از همخوانهای / ph th kh čh/ و / b d g j/ ، و برخی دیگر تنها از / p t k č/ و / b d g j/ استفاده میکنند (ویندفور، 273-272).ساخت هجایی زبان رومانو، تحت تأثیر زبان فارسی، CV(CC) است که در آن، C نمایانگر همخوان، و V نمایانگر واکه است، یعنی در این زبان تنها 3 نوع هجا وجود دارد: CVC، CV و CVCC، مانند: dānd «دندان»، de.rāk «انگور»، ʔox.to «هشت». مهمترین ویژگی آوایی زبان رومانو، که تحت تأثیر زبان ترکی به وجود آمده، پدیدۀ «هماهنگی واکهای» (vowel harmony) است؛ به این معنا که ارتفاع زبان در ادای واکههای موجود در یک واژه باید نزدیک به هم و هماهنگ باشد؛ برای نمونه، واکۀ i در پیشوند -bi «بی-» پیش از واژۀ lovu «پول»، تحت تأثیر واکههای موجود در این واژه، به u بدل میشود: bu-lovu «بیپول».
اسم در زبان رومانو دارای دو جنس مذکر و مؤنث، دو شمار مفرد و جمع، و دو حالت اصلی نهادی (nominative) و غیرنهادی (obliqu) است. دیگر حالتهای صرفی با افزودن پسوند به حالت غیرنهادی ساخته میشوند. گفتنی است که زبانهای کولیان اروپا دراصل دارای 8 حالت نهادی، ندایـی (vocative)، رایـی (accusative)، بهای/ بَرایـی (dative)، دری (locative)، ازی (ablative)، بایـی/ ابـزاری (sociative/ instrumental) و اضافی/ ملکی (genetive) بوده است. در زبان رومانو، حالتهای ازی و اضافی/ ملکی بهترتیب بهجای حالتهای بایی/ ابزاری و بهای/ برایی نیز به کار میروند (الشیک، 163). مهمترین پسوندهای حالتنما در زبان رومانو در جدول 1 ارائه شدهاند.
پسوندهای دیگر حالتهای صرفی، که به حالت غیرنهادی میپیوندند، عبارتاند از: برایی/ اضافی/ ملکی ke-، ازی/ بایی tār-، ازی dan- (پس از قیدهای زمان)، ازی āl / -ār- (پس از قیدهای مکان)، دری/ جهتی te- و i- (پس از جاینامها)، ندایی ā-. باید توجه داشت که واکهها و همخوانهای پسوندهای حالتنما بیشتر تحت تأثیر آواهای موجود در واژهای که بدان میپیوندند، بهویژه تحت تأثیر قانون هماهنگی واکهای، دگرگون میشوند. صرف چند واژۀ مختوم به مصوت: sāpurn-o «مارمولک <مذکر>»، sāpurn-e «مارمولکها»، māččh-a «ماهیان <مذکر>»، māččh-us «ماهیان را»، qaqin-i «مرغ <مؤنث>»، qaqin-in «مرغان را»، guruvn-a «گاوان <مؤنث>». درصورتیکه مفعول بیجان باشد، حالت غیرنهادی آن با حالت نهادی یکسان است: kher «خانه؛ خانه را <مذکر>»، pani «آب؛ آب را <مذکر>».در اسمهای خاص مذکر، حالتهای نهادی و غیرنهادی با es- (پس از واکهها: s-) نمایانده میشوند: parviz-es «پرویز؛ پرویز را»، ali-s «علی؛ علی را». در اسمهای خاص مؤنث، حالتهای نهادی و غیرنهادی با a- (پس از واکهها: na-) نمایانده میشوند: parvin-a «پروین؛ پروین را»، ferešte-na «فرشته؛ فرشته را».در بسیاری از واژههای مختوم به همخوان، بهویژه واژههای تکهجایی، حالت نهادی در شمار مفرد و جمع یکسان است: murš «مرد؛ مردان»، dād «پدر؛ پدران»، bār «سنگ؛ سنگها <مذکر>»؛ اما: dis «روز <مذکر>»، dis-e «روزها»؛ čhib «زبان <مؤنث>»، čhib-a «زبانها». شکل برخی از واژهها در شمار جمع بیقاعده است: čhā «پسر»، čhā-vu «پسران»، jukel «سگ <مذکر>»، jukl-e «سگان»، šoru «سر <مذکر>»، šoru «سرها»، bori «عروس <مؤنث>»، boyr-a «عروسان».صرف چند واژه در حالتهای دیگر: alis-ki «به علی؛ برای علی؛ از آنِ علی»، madrasas-tār «از مدرسه»، alis-tār «با علی»، čāqus-tār «با چاقو»، ij-dan «از دیروز»، opr-āl «از بالا»، āngl-ār «از جلو»، veškis-ti «در کوه؛ به کوه»، qazvin-i «در قزوین؛ به قزوین»، devl-ā «خدایا».زبان رومانو حرف تعریف ندارد، اما گاه از واژههای yek و yedana بهعنوان حرف تعریف نامعین استفاده میشود: yek murš «یک مرد، مردی»، yedana čhay «یک دختر، دختری» (رضایی، «زبان زرگری»، 133-131). صرف ضمیرهای شخصی در زبان رومانو مطابق جدول 2 است. از ضمیرهای متصل (les، -la، -len-) فقط پس از فعل استفاده میشود: olus dikhani «او <مذکر> را دیدم»، dikhani-les «دیدمش» (همان، 134-133).ضمیرهای شخصی در حالت برایی کاربرد اضافی/ ملکی ندارند؛ برای بیان مالکیت باید از ضمیرهای ملکی استفاده کرد که حالت نهادی آنها در جدول 3 آمده است.
ضمیرهای اشاره در زبان رومانو برای شمار، حالت و جنس صرف میشوند. ضمیرهای انعکاسی رومانو دخیل از زبان ترکیاند: özüm «خودم»، özin «خودت»، özi «خودش»، özimiz «خودمان»، öziz «خودتان»، özlari «خودشان» (همانجا). در زبان رومانو، ضمیرهای انعکاسی ملکی سومشخص نیز وجود دارد: (pi(ro (مفرد مذکر)، (pi(ri (مفرد مؤنث)، pumāro (جمع مذکر)، pumari (جمع مؤنث)؛ چند مثال: miro phorāl/ mu-phorāl «برادرم»، miri phen/ mi-phen «خواهرم»، piro dād/ pu-dād «پدرِ خودش».صفت در زبان رومانو فقط در شمار و جنس با موصوف خود مطابقت میکند و بیشتر پیش از اسم میآید. صفت مفرد مذکر به o-، صفت مفرد مؤنث به i- و صفت جمع (مذکر و مؤنث) به e- ختم میشوند: lāčho murš «مردِ خوب»، lāčhi džuvel «زنِ خوب»، lāčhe qaqina «مرغانِ خوب»، kāvā bāšno pārno si «این خروس سفید است»، kaja qaqini parni si «این مرغ سفید است» (رضایی، «زبان زرگری»، 137). صفت در این زبان درجۀ تفضیلی و عالی ندارد و از این نظر با دیگر زبانهای کولیان اروپایی متفاوت است (نک : الشیک، 167؛ همو و متراس، 145). این مفاهیم گـاه به کمک واژههایی چون but «خیلی» و dāhā «بیشتر» (رضایی، 246) و گاه از طریق ساخت نحوی جمله منتقل میشوند: kāvā kolustār lāčho si «این از آن خوب <= بهتر> است»، kāvā sir fendār lāčho si «این از همه خوب <= بهترین> است» (همو، «زبان زرگری»، همانجا).اسم پس از عددهای بزرگتر از «یک»، جمع بسته میشود: yek čhay «یک دختر»، oxto čhaya؛«8 دختر». عددهای ترتیبی، بهجز aval «اول»، با افزودن پسوند dino؛(e)- به عددهای اصلی ساخته میشوند و در شمار و جنس با موصوف خود مطابقت میکنند: šov «شش»، šovedino murš «ششمین مرد»، šovedini džuvel «ششمین زن» (همان، 138).فعل در زبان رومانو دارای دو مادۀ مضارع و ماضی است. در ساخت مضارع اخباری، مضارع التزامی، ماضی استمراری و امر از مادۀ مضارع، و در ساخت ماضی و ماضی بعید از مادۀ ماضی استفاده میشود. مادۀ ماضی بیشتر با افزودن پسوند l- یا d- به مادۀ مضارع ساخته میشود: -dikh-/ dikh-l «دیدن»، māng-/ -māng-l «خواستن»، -xā-/ xā-l «خوردن»، -l-/ l «گرفتن»، -biken-/ -biken-d «فروختن»، -beš-/ beš-d «نشستن»، -čor-/ čor-d «دزدیدن» و -d-/ d «دادن» (همانجا).پسوند ay- از مادۀ مضارع لازم یا متعدی، مادۀ مضارع سببی میسازد. مادۀ ماضی سببی به āvd- ختم میشود: -nāšay-/ nāšāvd «دواندن» (< -nāš «دویدن»)، -piyay-/ piyāvd «نوشاندن» (< piy- «نوشیدن»)؛ اما برای ساخت مادۀ مضارع سببی از صفت و اسم، پسوند ar- به کار میرود؛ در این صورت، مادۀ ماضی به ard- ختم میشود: -šukhar-/ šukhard «خشککردن» (< šukho «خشک»)، -čikar-/ čikard «گِلآلودکردن» (< čik «گِل»).مـادههای میـانه ـ مجهول بـا افزودن پسوندهـای iv- (مضارع) و il- (ماضی) به مادههای ماضی فعلهای متعدی ساخته میشوند: -čhindiv-/ čhindil «بریدهشدن» (< -čhin-/ čhind «بریدن») (همان، 141). شناسههای صرف فعل در فعلهای باقاعده در جدول 4 ارائه شدهاند.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید