بازار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 3 آبان 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/227094/بازار
یکشنبه 21 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
از برخورد راستهها چارسوها پدید میآیند. این چهارسوها با پهنهای گشادهتر از راستهها، با بلندایی بیشتر و با فضایی لازم برای اشکوب دوم دکانها، زمینۀ مناسبی برای به کارگیری و نوآوری هنر معماران پدید میآورده است. کُنج سازیهایی که پلانهای مربع و بیشتر هشتگوش چارسو را آمادۀ نشتن گنبدهای بلند بر کلاف دایرۀ آن میکنند، با استفاده از کاربندیها و گچبریها و نقاشیها و نیز قابهای کاشیکاری شده در جرزها جلوۀ خاصی به این جایگاهها میدهد که مکان برتر آذینبندی در جشنها، حضور روزانۀ جارچیها و نشست شبانۀ داروغه و گاه به کیفر رساندن تبهکاران ــ به خصوص در «چارسوی بزرگ» ــ بوده است.با گذر در راستهها به فضاهای سرباز یا سرپوشیدهای میرسیم که با واژههای گوناگون در کشورها نامیده ــ میشوند. نامهای سرا، خان، تیم و تیمچه در ایران و کشورهای همسایه، بدستان خاص ترکیه، و فندق و وکاله در کشورهای شمال افریقا و قیصریه (یا قیساریه) در بیشتر کشورهای اسلامی به کار برده شده است.معماری سرا و خان و تیم و دورتر فندق و وکالهها از یک تبار، و از آنِ تیمچه و قیصریه و از نگاهی چاسوها از تبار دیگرند. بدستانهای ترکیه را باید نزدیکتر به گروه دوم دانست (بررسیهای مؤلف).
دربارۀ شکلگیری این فضاها سخن بسیار رفته است، اما سادهترین تعریف ریختشناسی آن عبارت است از یک فضای میانی دربسته که به دور آن یگانهای نشست بازرگانان، کاسبها و هنرورزان چیده شده است. از این تعریف به ناچار معماری کاروانسرایی با صورت دیرینۀ آن در دوردست تاریخ تداعی خواهد شد که یکی جای زندگی، و دیگری جایگاه دادوستد است. از سویی میتوان گفت که سرا، همان راستۀ سربازی است که فضای میانی آن گشادهتر شده است. در این بیان، نهاد و طبیعت سرا و راسته از یک نحو آبشخور تجاری خواهند بود (بررسیهای مؤلف).سادهترین سراها حجرههای یک طبقهای هستند که در دو، سه و یا چهار سوی حیاط مرکزی قرار گرفته باشند. سکوی سرتاسری در جلو حجرهها، و حوض و یا سکوی باراندازی در میان حیاط قرار دارد. این حیاطها با دالان باریک و دری به راستهها پیوستهاند. هر دالان میتواند چند دکان کوچک و راه پلهای را در خود جای دهد. پیوستگی این فضاهای سرباز با راستهها و درنتیجه با نورگیرها در بالای گنبدکها تبادل هوای تازه را در بازارها به آسانی برقرار میکند. اگر این حیاطها را ریههای بازارها بنامیم، سخن به گزاف نگفتهایم. در سراهای بزرگ احتیاج به بارانداز گاه از طریق سراهای کوچکتر یا شترخانهای پیوسته به آن تأمین میشود. کاروانها به این شترخانها از کوچههای پشت بازار دسترسی دارند (مانند سراهای حاجرضا و وزیر در قزوین).از چهرۀ سادۀ سراها که فراتر رویم، به سراهایی با پلانهای چهارگوش، چندگوشهای منظم و یا غیرمنظم و یا گرد، در دو یا سه اشکوب، با ایوانهای سرپوشیده و مهتابیها و طارمیها برمیخوریم. حیاط میانی سراها در داخل بازار عموماً کوچکتر از حیاط سراهای پیرامونی است. ویرت طبقهبندی دقیقی از سراهای اصفهان به دست میدهد (ﻧﻜ : گاویه، 64, 90-99؛ نیز شرابی، 70).
تیمچهها با معماری نزدیک به راستهها، و در اندازههای کوچکتری نسبت به آنها هستند. تیمچهها اغلب سرپوشیده و با گنبدهای بزرگ خود و با کاربندیها و تزیینات بسیار در گچبری و درودگری از ویژگیهای بازارهای ایرانند. ویرت از تیمچههای اصفهان نیز طبقهبندی دقیقی مانند سراها به دست داده است (ﻧﻜ : گاوبه، 102؛ نیز شرابی، 162). از طرفی وی در اثر پژوهشی خود این تیمچهها را در ردیف بدستانها و پارهای قیصریهها قرار داده است (LII(1)/ 10). بدستانها بازارهای ویژۀ دورۀ عثمانیند که با تالارهای ستون دار و با پوشش گنبدی دارای معماری و کاربرد مشابهی هستند. ویرت خویشاوندی این بدستانها را با بازیلیکهای عتیق و بعد با بناهای مذهبی هم دوره یاد آورد می شود (LII(1)/ 10-20). در بخش ورودیِ پارهای از سراهای بزرگ، فضای گنبددار باشکوهی دیده میشود که در استناد وقفی «دالان» نامیده شده است (ﻧﻜ : امیرشاهی، 256). ازنگاه معماری این دالانها همان تیمچههای سرپوشیدۀ گنبددار به شمار میآیند که از دیدگاه ساختار با چارسوهای بزرگ همانندی دارند. دالان سراهای حاج رضا و وزیر در قزوین با پلانهای چلیپایی خود، با ردیف دکانها در دو اشکوب که عقبنشینی اشکوب بالایی یک ایوان سرتاسری به وجود آورده است، با کاربندی زیر گنبد بزرگ و آجرکاریهای لعابی و کاشیکاریهایی با تزیینات هندسی و گیاهیِ نشسته در قابهای 4 جرز اصلی و با درودگری بس هنرمندانۀ درهای ارسی دست کمی از شکوه تیمچههای بزرگ ندارند (همو، 177، 168). ویرت نخستین دالان از اینگونه را در ایران در معماری چارسوی قیصریۀ صفوی اصفهان دیده است (ﻧﻜ : گاوبه، 66)، هر چند دالانسرای شاه قزوین که بسیار آسیب دیده است و به عهد طهماسب برمیگردد، از آن کهنهتر است. در اینجا شاید بتوان گفت همانطورکه این سراها را در بازارهای غرب دنیای اسلامی نزدیک به بازیلیکهای عتیق و بناهای مذهبی هم دوره دیدهاند، دالانها وسراهای ایرانی نیز یادآور مقصورههای سلجوقیند که نخستینبار در اصفهان بنا شدند. به راستی بازتاب همسایگی مسجد حامع و بازارها در هماهنگی معماری و همسانی این دو ساختار دیده میشود.قیصریه و بازارهای چلیپایی (چاربازارها): قیصریهها بر خلاف تیمچهها و بدستانها که هرکدام معماری مشابهی دارند، با چهرههای گوناگون و حتێ کابردهای مختلف در دنیای اسلام وجود داشتهاند؛ اما قیصریههای ایرانی یا به صورت سراهای گنبددار و یا با نقشههای چلیپایی با نام چاربازار دیده شدهاند. دیرینهترین آن در تبریز توسط کارری ایتالیایی بنایی گنبدی تعریف شده است (ص 35). شاردن همین بنا را با نقشۀ هشت گوش و بسیار گشاده میان، ساختۀ اوزون حسن آققویونلو در 850ق/ 1446م دانسته است (I/ 183). قیصریۀ اردبیل هم که توسط اُلئاریوس در 1837م یده شده، بنایی چهارگوش و طاقدار وصف شده است (الئاریوس، I/ 435). سرانجام، باید از قیصریۀ پرآوازۀ اصفهان با چهارسوی گنبددارش، ساخته شده در 1029ق/ 1620م نام برد.از طرفی بسیاری از منابع تاریخی از نقشهای چلیپایی بازارها با نام قیصریه و چاربزار یاد کردهاند؛ از این دست، باید به چاربازار اتابک سنقر در شیراز اشاره کرد (جنید، 302). کرامتالله افسر نیز نقشهای چلیپای از چاربازار اتابکان ارائه میکند (افسر، 67، 69، 82). شاردن در همین شهر، بازار داوودخان را با نقشۀ چلیپایی با راستۀ متقارن و گنبدی بلند در میان آنها دیده است (ﻧﻜ : VIII/ 417-418).از قیصریۀ صفوی کاشان بنا شده در 1009ق و ویران شده در 1192ق با واژۀ چاربازار نیز نام بردهاند (نراقی، 278-279). در پایان، میتوان از قیصریۀ بزرگ و زیبای لار که در 1014ق بازسازی، و در 1300ق نوسازی شده، نام برد که بارها با واژۀ چهاربازار معرفی شده است (اسلامی، 70-73). از آنچه گذشت، میتوان چنین نتیجه گرفت که قیصریهها ــ جاهای عرضۀ کالاهای پرارزش ــ اندکی قبل از صفویه با دریافت چهرۀ دیرینۀ معماری چاربازارها و چارسوهای گنبدار در ایران پدید آمدهاند. به بیانی دیگر، قیصریهها در ایران با معماری شناخته شدۀ ایرانی ساخته شده، و فقط نام غربی آن را وام گرفتهاند (نیز ﻧﻜ : کریمان، 1/ 217).
میدانهای بزرگ در کنار بازارها حضور دیرینه دارند؛ اما مجموعۀ میدانهای چند منظورۀ بسیار وسیع با ترکیب بازارهای پیرامونی، کاخ، زمین چوگان و مسجد را باید از نوآوری صفویان دانست. نخستین باردر قزوین، شاه طهماسب میدان سعادت را که دروازههای کاخ و دو کوشک جهاننما در شرق و غرب بر آن مشرف بودند، با بازار و کاروانسرای بزرگ شاه در جنوب بنا کرد. دکانهای یک طبقه با سکویی سراسری دور تا دور میدان قرار گرفته بودند. بعد از انتقال پایتخت به اصفهان شاه عباس با الهام گرفتن از میدان سعادت قزوین، نقش جهان را ساخت که اشکوب دومی نیز بر روی دکانها قرار گرفته بود و مسجد شیخ لطفالله و بعدها مسجدشاه را بر آن اضافه کرد (امیرشاهی، 92). اینچنین، حضور دکانها در پیرامون میدان پهناوری که سردرهای کاخ، مساحد و قیصریه در آن برپا شده بود، توان اقتصادی کشور را برای دادوستد هر چه بیشتر با دیگر کشورها به رخ میهمانان و سفرای خارجی که در آنجا پذیرایی میشدند، میکشیدند.
اسلامی، الله قلی، «بازار قیصریۀ لار»، هنر و مردم، تهران، 1353ش؛ ﺷﻤ 139؛ اشرف، احمد، «ویژگیهای تاریخی شهرنشینی در ایران دورۀ اسلامی»، نامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1353ش، ﺷﻤ 4؛ افسر، کرامت الله، تاریخ بافت قدیمی شیراز، تهران، 1353ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، هزار مزار(ترجمۀ شدالزار)، ترجمۀ عیسێ بن جنید شیرازی، به کوشش عبدالوهاب نورانی وصال، شیراز، 1364ش؛ کارری، جن.، سفرنامه، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، 1348ش؛ کریمان، حسین، ری باستان، تهران، 1345ش؛ نراقی، حسن، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران، 1348ش؛ بررسیهای مؤلف؛ نیز:
Amirshahi, A., La ville de qazwin en iran et l'évoultion de zone connericiale, thèse de doctora; du 3éme cycle, universitè de paris- sorboone, paris, 1987; aubin, J., «Eléments pour l'etude des aggloméations urbines dans 1'iran médiéve», the islamic city, ed. A. H. Hourani and S. M. stern, oxford, 1970; chardin, J., voyage en perse, amsterdam, 1711; gube, H, an E. Wirth, der bazar von isfahan, wiesbadan, 1978; oléarius, A., voyage en miscivie, tratarie et perse, tr. M. wicquefort, amsterdam, 1727; scharabi, M., der bazar, tübingen, 1985; wirth, E., «zum problem des bazars (sūq, çariṣ»), der islam, vol. LI(2), 1974, vol. LII(1), 1975.اردوان امیرشاهی
بازارهای ادواری بازارهایی موقتند که هرچندگاه یکبار به مدت یم یا چند روز در جاهایی معین برپا میگردند. این بازارها عمدتاً نقش و کارکرد اقتصادی دارند و برای مبادلۀ کالا و فرآوردههای دامی و زراعی و داد و ستد انواع حیوان و ماکیان و دستبافتها و دستساختها تشکیل میشوند.
خاستگاه و زمان پیدایی بازارهای ادواری به درستی روشن نیست، لیکن بنابر قراینی که در دست است، احتمالاً نخستین بزارهای موقت با دورۀ کشاورزی، و روزگار توسعۀ امور زراعی و تولید فرآوردههای کشاورزی و دامی در جامعههای کهن روستایی همزمان بوده است. در آن دوره، کشاورزانِ جامعههایی که میزان تولیدشان بیش از مسرف اعضای خانواده، و فزونتر از مصرف داخلی جامعۀ خویش بود، برای عرضه ومبادلۀ اضافه محصولات زراعی و مصنوعات بومی خود با مواد خورامی و کالاهایی که خود نمیتوانستند تولید کنند، نیازمند برقراری روابط مبادلاتی با یکدیگر بودند (مندل، 83؛ بریتانیکا، XXIII/ 553). ازاینرو، هر چندگاه یک بار در زمان معین و در جاهایی از پیش تعیین شده، یا در محلهایِ گردهماییهای آیینی- عبادی جمع میشدند و به تبادل مواد و کالاها و دادوستد میپرداختند. رفتهرفته با گذشت زمان، اینگونه اجتماعات شکل و سازمان اجتماعی ـ اقتصادیِ بهنجاری یافت و نخستین بنیادِ بازارهای موقت ادواری و در حیات اجتماعی مردم جامعههای کهن نهاده شد (یادداشتهای مؤلف). بازارهای موسمی در میان برخی از اقوام کنونی نواحی جنوبی نیجریه را نمونۀ بازمانده از این بازارهای کهن ابتدایی دانستهاند (ﻧﻜ : مندل، 83-84).
بازار ادواری پدیدهای جهانی است که در بیشتر سرزمینها برای حل مسائل اولیۀ توزیع با ویژگیهای متناسب با اوضاع اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی مردم برپا میشده است. در این بازارها مرم فرصت مییافتند تا همراه با نمایش گذاشتن مهارتها و صنایعدستی خود به تبادلنظر و اندیشه نیز بپردازند (آمریکانا، X/ 839). این بازارها را برحسب زمان برپاییشان میتوان به بازارهای روزانه، هفتگی (هفتهبازار)، دو هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه تقسیم کرد.بازارهای ادواری ازلحاظ شعاع و دامنۀ فعالیت اقتصادی، قشر فروشندگان و خریداران، نوع مواد و کالاهایی که در آنها عرضۀ میشوند و زمینۀ فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی در آنها با هم تفاوت دارند. در میان این بازارها، هفته بازارها و بازارهای سالانه عمدهترین و فراگیرترین آنها در سرزمینهای مختلف جهان، بهویژه جهان اسلام و ایران به شمار میروند که در اینجا به آنها پرداخته میشود:
بازارهای هفتگی بازارهایی محلی ـ روستایی هستند که از دیرباز یک روز در هفته در کانون شبکۀ ارتباطی مجموعهای از روستاها و معمولاً در فضای بازر و میدان تشکیل میشدهاند. فروشندگان این بازارها کالاهای خود را در زیر چادرها یا کومهها و یا بساطهای گسترده بر روی زمین به خریداران عرضه میکردهاند. در این روزگار، با وجود توسعۀ شهرها و راههای ارتباطی و پیشرفت صنعت حملونقل میان روستاها و شهرها و فعال شدن بازارهای ثابت و دائمی در شهرها، هنوز هفته بازارهای روستایی در برخی ازسرزمینهای جهان، به ویژه ایران، افغانستان و سرزمینهای آسیای مرکزی به شکل و شیوۀ گذشته برپا میگردند (برای بازارهای هفتگی در افغانستان، ﻧﻜ : ایرانیکا، IV/ 78؛ نیز گروتسباخ، 21-20).
هفتهبازار در ایران پیشینهای دراز دارد و از سدهها پیش از آغاز دورۀ اسلامی در این سرزمین رایج بوده است. روستاییانِ هرچند ده نزدیک به یکدیگر برای فروش محصولات افزودۀ زراعی و دستساختها و چارپایان و دامهای خود و تأمین نیازهای اولیۀ زندگی در یکی از روزهای هفته، بازاری برپا کرده، زن و مرد در آن حضور یافته، به دادوستد میپرداختهاند. انتخاب یکی از روزهای خاص هفته برای بازار در هر جا به پارهای از عوامل بستگی داشته است. مهمترین این عوامل نزدیک بودن و در مجاورت هم قرا داشتن محلها و پرهیز از تداخل روزهای بازار با هم بوده است. برخی از هفته بازارها با خرید و فروش یک یا چند بازار با هم بوده است. برخی از هفته بازارها به خرید و فروش یک یا چند نوع کالا و متاع خاص یا حیوانهایی مانند اسب و گاو و گوسفند، یا فرآوردههای لبنی و یا انواع صنایع دستی اختصاص داشتهاند (یادداشتهای مؤلف). عواملی مانند شبکۀ راهها و برخی امکانات طبیعی هم در پیدایی و گسترش بازارهای هفتگی دارای نقش و اهمیت خاص بودهاند؛ مثلاً در کشور مغرب بازارهای هفتگی را غالباً در مجاورت چاههای آب و چشمهها برپا میکردهاند تا دسترسی روستاییان شرکت کننده در بازارها به آب آسان باشد (شکویی، 1/ 184-185).در قدیم، در حوزههای جغرافیایی ـ فرهنگی مختلف سرزمین ایران بزرگ مانند بخارا، گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و خوزستان هفته بازارهایی برقرار بوده که در نوشتههای برخی جغرافیدانان و تاریخنویسان اسلامی معروفترین آنها اشاره شده است. این هفته بازارها معمولاً به نام روز تشکیلشان در هفته (مثلاً شنبهبازار، یا یکشنبه بازار) نامیده میشدهاند.نرشخی در شرح بازارهای ادورای بخارا از پنجشنبه بازار اسکجکت، روستایی در 4 فرسخی راه بخارا به سمرقند، یاد میکند و مینویسد که مردم این ده همه بازرگان و توانگردند و از آنجا کرباس بسیار خیزد (ص 18). مقدسی در وصف سرزمین و مردم دیلمان به هفته بازارهای روستایی دشت گرگان اشاره میکند ومینویسد که هر ده دیلمان یک روز هفته بازار داشته است (ص 369).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید