بازار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 3 آبان 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/227094/بازار
شنبه 20 اردیبهشت 1404
چاپ شده
11
بازرگانان ایرانی از شمال برنئو مروارید، و از جزار فیلیپین طلا و عاج میآوردند و در بازارهای ایران عرضه میکردند (بلیایف، 234). بازارهای داخلی ایران از محصولات جماعات روستایی و املاک شخصی نیز برخودار بودند. در مآخذ بارها از بازارهای شهرها و حومههای آنها یاد شده است. بازارِ کاهفروشان تیسفون و بازار عمومی محصولات کشاورزی شهر آمِد در مآخذ سریانی سدههای 5 و 6م شهرتی بسزا داشتند. در مآخذ چینی نیز مطالبی دربارۀ کالاهایی که از سوی ایرانیان به فروش میرسید، ارائه شده است (پیگولوسکایا، «شهرها»، 253-252).در کتاب پنجم از مجموعۀ بختیشوع انواع ممکن قراردادها و معاملات میان خریدار و فروشنده و حل معضلات مربوط به معاملات طبق شرایط متعدد، از جمله شرط رسیدن کشتی به لنگرگاه، وجود کالا در کشتی و حمل آن به بازار، دکان و محل فروش درج گردیده است. بازرگانی به میزان قابل ملاحظهای توسط سازمانهای تجاری، مجامع، اتحادها و شرکتها انجام میگرفت. شرکتها (هَمباییه) سازمانهایی آزاد بودند (برای آگاهی از مشخصات همباییه، ﻧﻜ : پریخانیان، 483). در فصل چهارم کتاب پنجم این مجموعه به تفصیل از وضع شرکتها و حقوق و وظایف اعضای آنان سخن رفته است. دراین فصل آمده است که هرگاه یکی از اعضای شرکت اسیر شود، یا به خارج سفر کند، پس از بازگشت حق دارد سهم خود و منافع حاصل از فعالیت اقتصادی شرکت را دریافت نماید. اتحادها، جمعیتها و شرکتها (همباییه) دارای مالکیت خصوصی مشترک بودند. اعضا در کلیۀ امور مؤسسه شرکت داشتند. عضو همان است که در مآخذ سریانی شوتاپا به مفهوم «رفیق یا شریک» آمده است که معادل پهلوی آن «همباری» است. در قانوننامۀ پهلوی ماتیکان هزار دتستان مطالبی همانند نوشتههای مجموعۀ بختشیوع آمده است که هرگاه هدیه و پولی به شرکت تعلق گیرد، باید پذیرش پول به صورت قانونی درآید تا سهم هر یک از اعضای شرکت از آن معلوم و مشخص گردد. همۀ اعضای شرکت باید سهم برابر داشته باشند. قانون حافظ برابری حقوق همۀ اعضای شرکت باید سهم برابر داشته باشند. قانون حافظ برابری حقوق همۀ اعضای شرکت و تقسیم برابر سود میان آنهاست (پیگولوسکایا، همان 261-254).دگرگونیهای پدید آمده در نظام صنفی ایران مؤید اهمیت مقام و موقعیت تولید کنندگان شهری در اقتصاد عمومی کشور بود. پیشهوران شهری و بازرگانان به چنان مقام مهمی دست یافتند که در مآخذ و منابع از آنان با عنوان چهارمین صنف و عضو چهارم جامعه یاد شده است (همان، 277).
رضا، عنایتالله و دیگران، آب و فن آبیاری در ایران باستان، تهران، 1355ش؛ نامۀ تنسر به گشنسب، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1354ش؛ نیز:
Belyaev, E. A., araby, islam I arabskiĭ khalifat v rannee srednevekovie, moscow, 1966; chrisetensen A., l' iran sous les sassandes, copenhagen, 1944; dandamaev, M. A., iran pri pervykh akemenidakh, moscow, 1963; id and V.GA. lukonin kultura I ekonomika drevnego irana, moscow, 1980; perikhanyan, A. G., sasanidskiĭ sudebnik (mātakdān ī hazār dātastān), erevan, 1973; pigulevskaya, N. V., goroda irana v rannem srednevekovi, mosscow / leningrad, 1956; id, les villes de l'état iranien aux é poques parthe et sassanide, paris, 1963; id, vizantiya I iran na rubez VI I VII vekov, mosscow/ leningrad, 1946; id, vizantiya na putyakh v indiyu, mosscow/ leningrad, 1951.عنایتالله رضا
عناصر عملکردی شهرهای اسلامی که مجموعهای یکپارچه را تشکیل میدهند، عبارتند از حصار پیرامونی و دروازهها، ارگ، مسجد جامع، محلات و بازار (شوایتسر، 214؛ نیز اهلرس، 166-167؛ شرابی، 52)، اما در این میان، بازار به سبب مرکزیت اقتصادی و مالی خود، برای شهرهای این حوزۀ فرهنگی دارای اهمیتی اساسی است؛ ازاینرو، بازار شاخص اصلی شهرهای اسلامی، و درعینحال برجستهترین ویژگی آنها به شمار میرود (ویرت، «شهر شرقی...»، 84؛ شوایستر، 224، 219). در بازار شهرهای اسلامی، وجود مساجد، مدارس، بیمارستانها و تأسیسات تجاری ازجمله انبارها، دکانها و دفترها در مجاورت هم، کلیتی متمرکز را میسازد که از یک سو مبتنی بر اندیشۀ وحدت اسلامی است و از دیگر سو متضمن منافع شهرنشینان به شمار میرود (شرابی، همانجا).به این ترتیب، بازار پدیدهای مختص خاورمیانه و شمال آفریقاست و هنگامی میتوان از شهر به عنوان شهر اسلامی سخن گفت که دارای بازار باشد، زیرا اینگونه کانونهای خرید با این ویژگیها ــ چه در شرق باستان و چه در دیگر تمدنهای باستانی ــ دیده نشده است؛ به عبارت دیگر، هم در شهرهای شرق باستان و هم در شهرهای کهن غربی (رومی/ یونانی)، مرکز شهر به معابد، قصرها و میدانهای گردهمایی اختصاص داشت و تجارت و مبادلۀ کالایی اغلب در جلو دروازههای شهر، در بازارگاههای مجاور شهر، در بنادر و مانند آن صورت میگرفت، اما تنها در شهرهای اسلامی سدههای میانه است که بازار، به عنوان کانون فعالیتهای تجاری در مکانی ویژه، یعنی در مرکز و در قلب شهر جای گرفته است (ویرت، همان، 84-83).البته دربرپایی بازارها، سنت برآمده از تاریخ در بهرهگیری از فضا و همچنین میراث مبتنی بر ساختارهای شهری کهن نقشی مهم بر عهده داشته است (شرابی، 51)؛ بدینسان، ریشههای بازار اسلامی در شرق باستان قابل جستوجوست (ویرت، همان، 84؛ نیز 787-786/ VI، EI2؛ سلطانزاده، تاریخ...، 71) و بسیاری از بازارهای فعلی شهرهای اسلامی یا در محل بازارهای پیشین، یا در نزدیکی آنها شکل گرفتهاند (شرابی، همانجا)؛ برخی بازارهای ترکیه، از جمله ادرنه، بورسه و استانبول در محل بازارهای پیش از اسلام برپا شدهاند؛ همچنین قدمت بازارهای شهرهایی مانند حلب و دمشق به پیش از اسلام بازمیگردد. بازار سنتی اسکندریه در داخل شهر باستانی، ظاهراً در محل آگورای یونانی یا فوروم رومی برپا شده است. همچنین، دولت فاطمی به هنگام ساختن شهر قاهره، از طرح چهارگوشه، متشکل از دو محور اصلی متقاطع، 4 ربع و 4 دروازه بهره گرفت. ساختن دو محور که دروازههای شهر را به یکدیگر مربوط میساخت، زمینۀ گسترش بازار رد محدودۀ تحت پوشش خود را فراهم میساخت. در لیبی و مغرب نیز محل تأسیسات بازار به سدههای میانه بازمیگردد (همو، 52-51).به رغم این سابقه، سرآغاز ویژگی بخشیِ پدیدۀ بازار به شهرهای اسلامی را به سدههای میانه نسبت دادهاند. از این دوره به بعد است که بازار به عنوان یک نظام عملکردی یکپارچه در مرکز شهر، همراه با کلیت کالبدی و یکپارچگی فضایی و سازمانی آن، به عنوان دستاوردی خلاقانه در حوزۀ فرهنگ اسلامی مطرح شده است (ویرت، همانجا)؛ این روند تا سدههای بعدی ادامه یافت، به نحوی که بسیاری از مجموعه بناهای باشکوه در بسیاری از بازارها ، بهویژه در ایران، به سدههای 11 تا 13ق/ 17 تا 19 مربوط میشود (همانجا؛ نیز شرابی، 51). اهمیت بازار در حیات شهر اسلامی تا بدانجاست که در دورۀ معاصر برای آن جایگزینی با همان دامنۀ عملکرد و اثرگذاری شناخته نشده است (سلطانزاده، همان، 264).از سوی دیگر، شکلگیری بسیاری از شهرهای اسلامی را به وجود بازار و پدید آمدن محلات شهری به دور آن مربوط میدانستهاند؛ به این معنا که ابتدا بازار (و میدان) شناخته میشد و سپس محلههای مسکونی به دور آن شکل میگرفتند (حبیبی، 46-47)؛ در اصفهان پیش از سدۀ 16م میدان کهنه و بازار، کانون مرکزی شهر بهشمار میرفت و تمامی راههای ارتباطی و تجاری شهر، از آنجا شروع، و به آن ختم میشد (گاوبه، 50). به عبارت دیگر، محورهای اصلی و محل تلاقی آنها در میدان کهنه، بخشهای مختلف شهر را تشکیل میداد که به ناحیۀ بازار مرکزی تعلق داشتند. علاوه براین، برخی از محلها در بازارهای حاشیهای مجاور دروازهها و یا بازارهای خطی مستقر در طول راههای درون شهری پدیدار شده بودند (همو، 52).از همینرو، در بسیاری از شهرها، بازار در مرکز شهر قرار داشت و به عنوان کانون مرکزی شهر شناخته میشد (ویرت، همان، 83). در این میان، استقرار مسجد جامع در مجاورت بازار، نقشی مهم در ویژگی بازار داشت و آن را به عنوان مهمترین عنصر شکلدهی به شهر اسلامی مطرح میساخت (حبیبی، 46) و بهاینترتیب، بازار علاوه بر مرکزیت اقتصادی، مهمترین پیونددهندۀ فضاها و مراکز اقتصادی، مذهبی اجتماعی و سیاسی شهر به شمار میرفت (سلطانزاده، همان، 261). با توجه به مرکزیت بازار، در اغلب شهرهای اسلامی، بازار و دهانۀ اصلی آن به میدان مرکزی شهر باز میشد. علاوه بر این، دروازههای مختلف شهر به تفاوت در شکلپذیری بازار دخیل بودند (پیرنیا، 122). به همین سبب، حداقل یک یا چند راه اصلی درون شهری به بازار منتهی میشد. درمواردی، بازار از مهمترین دروازۀ شهر تا مرکز آن یا حتى تا دروازههای دیگر امتداد مییافت (سلطانزاده، فضاها...، 26-27). براین اساس، بازار مجموعهای متشکل از معابر و خیابانها بود که از یک سو مرکز شهر را به راههای ناحیهای و فرا ناحیهای شهری و روستایی متصل، و از دیگر سو بناها و تأسیسات مهم شهری را در مجموعهای بسته ویکپارچه در کنار هم مطرح میساخت. به این ترتیب، محور اصلی بازار قاعدتاً عنصر ارتباط دهندۀ کانونهای اصلی و مهم شهر (شرابی، 54-53؛ نیز سلطانزاده، همانجا)، و در یک کلام، ستون فقرات شهر اسلامی به شمار میرفت (حبیبی، 47-48).گرچه سرزمینهای مختلف اسلامی به هرحال از نظر اقلیم با یکدیگر تفاوتهایی دارند، اما این مسأله در ساخت و محل استقرار بازار در شهر تأثیر چندانی نداشته؛ هرچند نحوۀ استقرار شهرهای خاورمیانه پیوسته با تنوع همراه بوده است: شهرهایی مانند اسکندریه واستانبول در کنار دریا، بعضی شهرها مانند قیروان و مراکش در دشتهای خشک، برخی دیگر مانند بغداد و قاهره در کنار رودخانه و بعضی مانند ارزروم و شیراز در جلگههای مرتفع قرار گرفتهاند، اما بهرغم این تنوع موجود بین شهرهای اسلامی، از ایران تا اسپانیا و از ترکیه تا یمن، بازار همهجا در درون دیوارها و هستۀ مرکزی اینگونه شهرها استقرار یافته است. با اینهمه، با توجه به جایگاه بازار در بافت شهر، 4 نوع مختلف استقرار بازار قابل تشخیص است: 1. در محور اتصالی دو دروازه، مانند بازارهای الجزیره، قاهره، و قیروان و رباط؛ 2. در محور ارتباطی بین دروازۀ شهر و مسجدجامع یا ارگ، مانند بازارهای مدینه، تهران و تونس؛ 3. در محور اتصالی بین دو مسجد بزرگ یا مکان مقدس، مانند بازار اصفهان، استانبول و مکه؛ 4. در محور اتصالی مسجدجامع و ارگ یا بین ارگ و دیگر تأسیسات حفاظتی (دیوار شهر، دژها و مانند آن)، یا بین بندر و مرکزشهر؛ نمونۀ این نوع بازارها عبارتند از بازار حلب، بغداد، دمشق و کویت (شرابی، 52).براساس اطلاعات موجود، بازارهای شهری در اندلس طی دورۀ اسلامی شباهت زیادی به بازارهای مراکشی و عربی داشتند؛ هر چند امروزه این شباهتها به چشم نمیآید و اینگونه مقایسه غیرممکن شده است (همو، 55).بازارها وکاروانسراهای بین راهی نیز در شکلگیری شهرها (و بازار شهرها) اثرگذار بودند. بر همین مبنا، بسیاری از سکونتگاههای کوچک روستایی واقع در کنار راههای اصلی تجاری، با شکلگیری و گسترش بازار، به شهر تبدیل میشدند؛ بیدلیل نیست که بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ در کنار همین مسیرهای کهن تجاری برپا شدهاند (خیرآبادی، 60-61، 64-67).عملکردهای مختلف بازار مستلزم فضاها و اجزاء مختلف ساختاری بود که به این ترتیب، با بافت بازار و جایگاه آن در ساختار شهری ارتباطی نزدیک و ارگانیک داشت (ویرت، «شهر شرقی»، 83). ازاینرو، بازار از یک یا چند محور اصلی و چندین محور فرعی تشکیل میشد. در دو سمت هریک از این محورها، ردیفی یکنواخت و پیوسته از دکانها و حجرهها قرار داشت که برخی از آنها صرفاً محل عرضه و فروش کالا و بعضی دیگر به عنوان کارگاه، ضمناً محل تولید کالا نیز به شمار میرفت (سلطانزاده، فضاها، 43-44). به این ترتیب، اجزاء گوناگون بازار عبارت بودند از راستهها، بهعنوان اصلیترین عنصر که از تقاطع آنها چهار سو (چهارسوق) پدید میآمد، رسته (محل استقرار صنف)، دالان، سرا (خان یا تجارتخانه)، خانبار (کالنبار) به عنوان محل انبار و یا پردازش کالا، تیم یا تیمچه به عنوان محل تجمع چندین تجارتخانۀ همسان، قیصریه به عنوان محل کار صنعتگران ظریفکار و دکانهای مختلف که هر دسته از آنها به عرضۀ کالای معینی میپرداختند. در کنار این عناصر، مسجد، حمام، قهوهخانه، خوراکپزخانه و واحدهای فرهنگی یا خدماتی وجود داشتند (پیرنیا، 123-125؛ نیز حبیبی، 46-47). به این ترتیب، بازار تقریباً در تمام شهرهای خاورمیانه و شمال افریقا کانون اصلی فعالیتهای اقتصاد محسوب میشد (ویرت، همانجا) و به عبارتی، بازار برای شهرهای شرقی در عمل، همان بخش مرکزی تجارت در شهرهای امروزی به شمار میرفت (شوایتسر،219؛ نیز ایرانیکا، IV/ 25). گذشته از اهمیت بازارها در ساخت شهرها، یکی از عناصر کالبدی بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ، بازارگاهها و بازارچههای شهری است. بازارگاهها معمولاً بهصورت فضایی باز و ساخته نشده و به عنوان محل عرضۀ کالاهای گوناگون توسط دستفروشان مطرح بود؛ اینگونه بازارگاهها که در مواردی به صورت فصلی فعال بودند، ازجمله در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ وجود داشتند و حتى برخی شهرها را بازارگاه مینامیدند (پیرنیا، 120؛ نیز سلطانزاده، همان، 28-29، 52)؛ این احتمال وجود داشت که این بازارگاهها بهتدریج و با گسترش بیشتر به بازارهای دائمی تبدیل شوند (همانجا). برخی از این بازارگاهها در بیرون شهرها و معمولاً در مجاورت دروازهها قرار داشتند. کالاهایی که در این بازارگاهها عرضه میشد، کالاهای روزمره و ارزان قیمت و عمدتاً محصولات کشاورزی بود (همو، بازارها...، 53، 55). در مقابل، بازارچهها معمولاً در مرکز هر محله مستقر بودند و به رفع نیازهای روزمرۀ اهالی میپرداختند (پیرنیا، 121)؛ وسعت اینگونه بازارچهها که به دو صورت میدانگاهی یا گذرگاهی دیده میشوند، به وسعت محله و شمار ساکنان آن بستگی داشت. معمولاً بعضی از فضاهای عمومی محلهها، همچون مسجد، حسینیه، سقاخانه و آبانبار در کنار بازارچه قرار میگرفتند (سلطانزاده، فضاها، 29، 53).در دهههای اخیر، به واسطۀ تحولات همه جانبه، نقش عمده و کارکردهای اقتصادی پیشین بازارها نیز با دگرگونیهایی همراه شده است. از جمله به سبب تحول وسایل حمل و نقل، سراها و کاروانسراهای درون بازارها که زمانی کانون اصلی ورود و خروج کالایی به حساب میآمد، به مکانهایی برای صنایع دستی و یا فعالیتهای دیگر تبدیل شده است (شوایتسر، 221). بر اثر تجددگرایی در بخش تجاری و پدیدآمدن راسته خیابانهای امروزین، مکانهای خرید و فروش با الگوی غربی در شهرها به عنوان رقیب بازارهای سنتی مطرح شدهاند و شهرهای شرق اسلامی را با نوعی دوگانگی روبهرو ساختهاند (اهلرس، 285 ,281؛ نیز «دائرةالمعارف...»، I/ 335)، اما با اینهمه، هنوز هم بازارهای سنتی، از جمله در ایران کانون اصلی اقتصادی شهرها بهشمار میروند (اهلرس، پیرنیا، همانجاها؛ ویرت، همانجا، نیز «دربارۀ...»، 208).
اهلرس، اکارت، «تحولات شهری در ایران (1299 تا 1320ش)»، ایران: شهر ـ روستا ـ عشایر، ترجمۀ عباس سعیدی، تهران، 1380ش؛ پیرنیا، محمدکریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران، به کوشش غلامحسین معماریان، تهران، 1372ش؛ جبیبی، محسن، از شار تا شهر، تهران، 1375ش؛ خیرآبادی، مسعود، شهرهای ایران، ترجمۀ حسین حاتمینژاد و عزتالله مافی، مشهد، 1376ش؛ سلطانزاده، حسین، بازارهای ایرانی، تهران، 1380ش؛ همو، تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران، تهران، 1365ش؛ همو، فضاهای شهر در بافتهای تاریخی ایران، تهران، 1372ش؛ نیز:
Ehlerts, E., iran: grundzüge einer goegraphischen landeskunde, darmstadt, 1980; EI2; encylopedia of the modern middle east, new york etc., 1996; gaube, H and e. writh, der bazar von isfahan, wiesbaden, 1978; iranica; scharabi, M., der bazaz, das traditionelle stadtzentrum im nahen osten…, tübingen, 1985; schweizer, G., «Das funktionale gefüge der traditionellen islamisch-orientalischen, stadt» , Der islamische Orient, Koln, 1990; Writh, E. , «die orientalische stadt, ein Überblick aufgrund jüngere forschungen zur matereiellen kultur» , sonderdruck aus saeculum, 1975, vol. XXX (1); id, «zun problem des bazars», der islam, vol. LI(2).عباس سعیدی
بازار در شهرهای اسلامی کانون مرکزی تجاری اقتصادی و هدایت مالی ـ اعتباری بهشمار میرود (ویرت، «دربارۀ...»، 214). به این اعتبار، بازار نهتنها بهعنوان مرکز خرید و فروش دارای عملکرد تجاری است، بلکه بهعنوان کانون مالی ـ اعتباری، عملکرد ساماندهی فعالیتهای اقتصادی را نیز بر عهده دارد (همو، «شهر شرقی ...»، 83). به اینترتیب، بازار عمدتاً در زیر بخشهای اقتصادی خردهفروشی، عمدهفروشی، عرضۀ خدمات خصوصی و عمومی، صنایع دستی و تجارت ناحیهای و خارجی ــ یعنی فعالیتهای اقتصاد سنتی در بخشهای دوم و سوم (شرابی، 32؛ ویرت، «دربارۀ»، 218) ــ و آن قسمت از فعالیتها که در اختیار نظام مالی دولت نیست («دائرةالمعارف آکسفرد ...»، I/ 207)، اهمیت اساسی دارد.بهطورکلی، فضابندی و شکلپذیری بازار در گذر زمان، شدیداً تحت تأثیر اصول و قواعد عمومی تجارت در اسلام و بر مینای آزادی فعالیتهای اقتصادی ـ تجاری، قرار داشته است (شرابی، همانجا؛ شوایتسر، 224). به عبارت دیگر، مناسبات و فعالیتهای اقتصادی ــ و نیز سیاسی و فرهنگی ــ در خاورمیانه و در شمال آفریقا پیوسته با اعتقادات و احکام مذهبی پیوند پرمعنا داشته است. بنابراین، شکلگیری بازار به عنوان کانون تجارت شهری را نیز باید نتیجۀ چنین پیوندی بهشمار آورد (شرابی، 34). بدینسان، شالودۀ اقتصادی شکلپذیری و تکوین بازار بهعنوان کانون فعالیتهای اقتصادی ـ مالی عمدتاً عبارت است از نوعی سازمانبندی مبتنی بر اقتصاد خصوصی تجارت، حمل و نقل (جابهجایی) آزادانۀ کالا و تأمین نیازها و عرضۀ خدمات (همانجا).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید