دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابن حداد، ابوعبدالله | اِبْنِ حَدّاد، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ احمد قيسی‌ ملقّب‌ به‌ مازِن‌ (د 480 ق‌/ 1087 م‌)، شاعر، اديب‌، دانشمند و موسيقی‌دادن‌ عصر ملوك‌ الطوايفی‌ در اندلس‌، كه‌ از باب‌ انتساب‌ به‌ يكی‌ از نياكانش‌ ابن‌ حداد خوانده‌ شده‌ است‌. از تاريخ‌ تولّد و دوران‌ جوانی‌ او اطلاعی‌ در دست‌ نيست‌. تنها می‌دانيم‌ كه‌ اهل‌ وادی‌...
  • ابن حداد، ابوعثمان | اِبْنِ حَدّاد، ابوعثمان‌ سعيد بن‌ محمد غسّانی‌ (219-302 ق‌/ 834-914 م‌)، فقيه‌، متكلم‌ و اديب‌ مغربی‌. صفدی‌ (15/ 179، 256) شرح‌ حال‌ او را در دو جا با نامهای‌ ابوعثمان‌ القيروانی‌ و ابن‌ الحداد القيروانی‌ آورده‌ است‌. او اهل‌ قيروان‌ بود و در آنجا زيست‌ و هرگز، به‌ علت‌ فقر، سفر نكرد و هيچ‌ گاه‌ حج‌ نگزارد، ...
  • ابن حسام خوافی | اِبْنِ حُسامِ خوافی‌، مولانا جمال‌الدين‌ محمدبن‌حسام‌ (د 737 ق‌/ 1337 م‌)، شاعر سده‌های‌ 7 و 8 ق‌/ 13 و 14 م‌. وی‌ در اصل‌ از مردم‌ خواف‌ بوده‌ ولی‌ در شهر هرات‌ زندگی‌ می‌كرده‌ است‌ و مرقدش‌ نيز در آنجاست‌. ابن‌حسام‌ از شاعران‌ دربار ملك‌ شمس‌الدين‌ كَرت‌ بوده‌ و در قصيده‌ای‌ كه‌ در 729 ق‌ به‌ زبان‌ عربی‌ سر...
  • ابن حسدای | اِبْنِ حَسْدای‌، ابوالفضل‌، حسدای‌ بن ‌يوسف‌ بن ‌حسدای ‌اسرائيلی‌ (د پس‌ از 478 ق‌/ 1085 م‌)، وزير، كاتب‌ و شاعر عصر ملوك‌ الطوايف‌ اندلسی‌. وی‌ كه‌ از يك‌ خاندان‌ بزرگ‌ يهود برخاسته‌ بود (صاعد، 205)، بعدها اسلام‌ آورد (مقری‌، 3/ 293). نيای‌ وی‌، حسدای‌، از احبار بزرگ‌ يهود و از پيشگامان‌ فقه‌ و تاريخ‌ يهود د...
  • ابن حسول |
  • ابن حضرمی | اِبْنِ حَضْرَمی‌، عبدالله‌ بن‌ عمرو (عامر؟) بن‌ عبدالله‌ بن‌ عماد (مق‍ 38 ق‌/ 658 م‌)، از امرای‌ طرفدار بنی‌اميه‌ كه‌ در كشمكشهای‌ امويان‌ با علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ (ع‌) بر سر خلافت‌ نقش‌ مهمی‌ داشت‌.
  • ابن حسام قهستانی | اِبْنِ حُسامِ قُهِسْتانی‌، يا خوسفی‌، شمس‌الدين‌ محمد بن‌ حسام‌الدين‌، از شاعران‌ معروف‌ شيعی‌ سدۀ 9 ق‌/ 15 م‌. وی‌ در حدود 782 ق‌ در خوسف‌ قهستان‌ (كه‌ اكنون‌ از نواحی‌ بيرجند است‌) زاده‌ شد و در همانجا به‌ تحصيل‌ مقدمات‌ علوم‌ پرداخت‌. به‌ گفتۀ مولانا حسامی‌ واعظ در مزارنامه‌، پدران‌ وی‌ اهل‌ علم‌ و ارشاد ب...
  • ابن حماد، ابوحیان | اِبْنِ حَمّاد، ابوحيّان‌ اسماعيل‌ بن‌ حمّاد بن‌ ابو حنيفۀ كوفی‌، قاضی‌ و فقيه‌ حنفی‌ (د 212 ق‌/ 827 م‌). نيای‌ بزرگ‌ او اهل‌ كابل‌ بود و برخی‌ او را منسوب‌ به‌ بابل‌ يا انبار يا نسا يا ترمذ دانسته‌اند (ابن‌ نديم‌، 255؛ ابن‌ خلكان‌، 5/ 405). از اسماعيل‌ نقل‌ شده‌ است‌ كه‌: من‌ اسماعيل‌ بن‌ حمّاد ابن‌ نعمان‌ بن...
  • ابن حمائل |
  • ابن حفصون | اِبْنِ حَفْصون‌، عمر بن‌ حفصون‌ بن‌ جعفر بن‌ شتيم‌ (د 306 ق‌/ 918 م‌)، از مخالفان‌ سرسخت‌ امويان‌ اندلس‌. جد پدری‌ وی‌ يكی‌ از زمين‌داران‌ بود كه‌ اسلام‌ را پذيرفت‌ (EI2). پدرش‌ با درآمد زمينهای‌ نياكان‌ خود روزگار می‌گذراند. از آنجا كه‌ ابن‌ حفصون‌ نيز از مسيحيت‌ به‌ اسلام‌ گرويده‌ بود، در برخی‌ مآخذ از او ب...
  • ابن حماد، ابوالحسن | اِبْنِ حَمّاد، ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ حماد بن‌ عبيدالله‌ بن‌ حماد عبدی‌ بصری‌، فقيه‌، محدث‌ و شاعر امامی‌ سدۀ 4 ق‌/ 10 م‌. در نسبت‌ وی‌ كه‌ عبدی‌ (منسوب‌ به‌ عبدالقيس‌) يا عَدَوی‌ (منسوب‌ به‌ بنی‌ عدی‌) بوده‌ است‌، ميان‌ محققان‌ اختلاف‌ است‌ (نجاشی‌،244؛ علامۀ حلی‌، ايضاح‌، باب‌ علی‌؛ حائری‌، 215؛ خويی‌، 11/ 396؛...
  • ابن حماد یا ابن حمادو | اِبْنِ حَمّاد، يا ابن‌ حَمّادو، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ علی‌ بن‌ حَمّاد بن‌ عيسی‌ بن‌ ابی‌ بكر صنهاجی‌، شاعر، فقيه‌، محدث‌، مورخ‌ و قاضی‌ بربر (د 628 ق‌/ 1231 م‌). وی‌ منسوب‌ به‌ قبيلۀ بنی‌ حمّاد، از طوايف‌ بربر و اهل‌ روستای‌ حمزه‌ نزديك‌ قلعۀ حماد بود (صفدی‌، 4/ 157؛ غبرينی‌، 218). او در قلعۀ حماد كه‌ از مراكز...
  • ابن حمدون | اِبْنِ حَمْدون‌، خاندانی‌ بغدادی‌ كه‌ از اوايل‌ سدۀ 3 ق‌/ 9 م‌ چند تن‌ از افراد آن‌ در علم‌ و ادب‌ و موسيقی‌ شهرت‌ يافتند و متوالياً در خدمت‌ و منادمت‌ چند تن‌ از خلفای‌ عباسی‌ بودند. از اصل‌ و نسب‌ اين‌ دودمان‌ اطلاع‌ دقيقی‌ در دست‌ نيست‌. بحتری‌ شاعر معروف‌ سدۀ 3 ق‌ در قصيده‌ای‌ كه‌ در مدح‌ يكی‌ از افراد اي...
  • ابن حمزه، شریف حسن | اِبْنِ حَمْزه‌، شريف‌ حسن‌ بن‌ حمزة بن‌ علی‌ طبری‌ مرعشی‌ (د 358 ق‌/ 969 م‌)، محدث‌ امامی‌. نسب‌ او با 6 واسطه‌ به‌ امام‌ زين‌العابدين‌ (ع‌) می‌رسد. خاندان‌ او كه‌ به‌ جهت‌ انتساب‌ به‌ جدش‌ علی‌ مرعش‌، مرعشی‌ خوانده‌ می‌شدند، از علويان‌ ساكن‌ طبرستان‌ بودند. ابن‌حمزه‌ خود نيز به‌ گفتۀ فخر رازی‌ (ص‌ 170) اهل‌ ...
  • ابن حمدیس | اِبْنِ حَمْديس‌، ابومحمد عبدالجبار بن‌ ابی‌ بكر بن‌ محمد بن‌ حمديس‌ ازدی‌، از شاعران‌ نام‌آور سيسيل‌ (صقليه) (د رمضان ‌527 ق/ ژوئيۀ 1133 م). او در شهر سرقوسه‌ ديده‌ به‌ جهان‌ گشود و ايام‌ جوانی‌ را در آنجا و نيز در توطس‌ گذراند (ابن‌ حمديس‌، 33، بيت‌ 2). مورخان‌ متقدم‌ سال‌ ولادت‌ او را ضبط نكرده‌اند، ولی‌ از...
  • ابن حمدون، ابو المعالی | اِبْنِ حَمْدون‌، ابوالمعالی‌، محمد بن‌ حسن‌، ملقب‌ به‌ كافی‌ الكفاة (495-562 ق‌/ 1102-1167 م‌)، اديب‌ و شاعر بغدادی‌. خاندان‌ وی‌ همه‌ اهل‌ علم‌ و فضل‌ بودند. پدرش‌ كه‌ ظاهراً مشاغل‌ ديوانی‌ نيز داشته‌ است‌، در محاسبات‌ و امور اداری‌ صاحبنظر بود و كتابی‌ در همين‌ باب‌ تأليف‌ كرده‌ است‌ (ابن‌خلكان‌، 4/ 382). ب...
  • ابن حمزه، نصیرالدین | اِبْنِ حَمْزه‌، نصيرالدين‌ ابوطالب‌ عبدالله‌ بن‌ حمزة بن‌ عبدالله‌ بن‌ حمزة بن‌ حسن‌ بن‌ علی‌ طوسی‌ مشهدی‌ شارحی‌، عالمِ امامی‌ سدۀ 6 ق‌/ 12 م‌. گفته‌ شده‌ كه‌ ابن‌حمزه‌ با شيخ‌ طوسی‌ رابطۀ نسبی‌ داشته‌ (حسن‌ بن‌ زين‌العابدين‌، 15 ب‌) و نيز دايی‌ پدر خواجه‌ نصيرالدين‌ طوسی‌ بوده‌ است‌ (ابن‌فوطی‌، 5/ 177). از ...
  • ابن حمزه، عمادالدین | اِبْنِ حَمْزه‌، عمادالدين‌ ابوجعفر محمد بن‌ علی‌ بن‌ حمزۀ طوسی‌، فقيه‌ امامی‌ سدۀ 5-6 ق‌/ 11-12 م‌ و صاحب‌ كتاب‌ الوسيلة. از زندگی‌، مشايخ‌ و شاگردان‌ وی‌ هيچ‌ گزارش‌ صحيحی‌ در دست‌ نيست‌. قديم‌ترين‌ كسی‌ كه‌ از او نام‌ برده‌، منتجب‌الدين‌ (د بعد از 600 ق‌) است‌ كه‌ ضمن‌ ذكر او در فهرست‌ (ص‌ 164) به‌ عنوان‌ ف...
  • ابن حمویه |
  • ابن حنزابه |
  • ابن حنبلی | اِبْنِ حَنْبَلی‌، ابوعبدالله‌ رضی‌الدين‌ محمد بن‌ ابراهيم‌ بن‌ يوسف‌ ابن‌ عبدالرحمن‌ حلبی‌ (908-971 ق‌/ 1502-1563 م‌)، مورخ‌، لغت‌شناس‌، شاعر و فقيه‌ حنفی‌ مذهب‌. اشتهار او به‌ ابن‌حنبلی‌ از باب‌ انتساب‌ به‌ نيای‌ بزرگش‌ عبدالرحمن‌ است‌ كه‌ قاضی‌ حنابله‌ در حلب‌ بود (نک‍ : فاخوری‌، 1(1)/ 7). پدرش‌ (د 959 ق‌/ ...
  • ابن حنش | اِبْنِ حَنَش‌، ابوعبدالله‌ شرف‌الدين‌ محمد بن‌ يحيی‌ بن‌ احمد بن‌ حنش‌ (ح‌ 650- 719 ق‌/ 1252- 1319 م‌)، فقيه‌ و متكلم‌ زيدی‌ يمنی‌. پدر وی‌ يحيی‌ و نيای‌ او احمد بن‌ سلطان‌ حنش‌ از فقيهان‌ يمن‌ بوده‌اند (ابن‌ ابی‌ الرجال‌، 4/ 409). ابن‌حنش‌ نزد پدر خود يحيی‌ بن‌ احمد (د 697 ق‌/ 1298 م‌) و عبدالله‌ بن‌ علی‌ بن...
  • ابن ارمنازی | اِبْنِ اَرْمَنازی، ابوالفرج غیث بن علی بن عبدالسلام صوری (443- 509ق / 1051-1115م)، مورخ، محدث، ادیب و نویسندۀ شامی. ابن ارمنازی به خط زیبا و نوشته‌های فراوانش شهرت دارد. تبار او از ارمناز (شهركی قدیمی در حدود پنج فرسنگی حلب) بود و در صور به تدریس و خطابه و نقل حدیث اشتغال داشت (یاقوت، 1 / 217؛ ابن خلكان، 297؛...
  • ابن اذینه | اِبْنِ اُذَینه، عمر بن محمد بن عبدالرحمن بصری، محدّث و فقیه در سدۀ 2ق / 8م. از زندگی و تاریخ ولادت و مرگ او چیز زیادی دانسته نیست. همین اندازه روشن است كه او از اصحاب امام جعفر صادق (ع) بوده است (برقی، 47؛ نجاشی، 283). وی را از شاگردان و اصحاب امام موسی كاظم (ع) نیز دانسته‌اند (برقی همانجا). به گفتۀ نجاشی او ...
  • ابن ارطاة* |
  • ابن اخوه، ضیاءالدین | اِبْنِ اِخْوَه، یا اِبْن اُخُوَّه، ضیاءالدین محمد بن محمد بن احمد بن ابی‌زید قرشی (648- 729ق / 1250- 1329م)، فقیه و محدّث شافعی. در مورد كُنیۀ وی، اگرچه این كُنیه پیش از او نیز سابقه داشته (نك‍ : ابن خلكان، 3 / 394، 402)، به جهت عدم حركت‌گذاری، نحوۀ تلفظ در متون روشن نیست. مستشرقانی كه از دهۀ 40 قرن حاضر به ش...
  • ابراهیم شاه افشار | اِبْراهیمْ شاهِ اَفْشار (مق‍ 1162 ق / 1749 م)، فرزند ابراهیم خان ظهیرالدوله برادر نادرشاه كه پس از برادر خود علیقلی خان عادلشاه (علیشاه) مدتی بر بخشهایی از قلمرو افشاریه سلطنت كرد و چون نتوانست از عهدۀ دفع شاهرخ برآید، دستگیر شد و به فرمان وی به قتل رسید. وی نخست محمدعلی بیك نام داشت، لیكن پس از آنكه پدرش ابر...
  • ابراهیم طباطبا* |
  • ابن احنف* |
  • ابن احمر* |
  • ابن اخضر | اِبْنِ اَخْضَرْ، عبدالعزیز بن محمود بن مبارك بن محمود جُنابَذی (524-611ق / 1130-1215م)، مورخ، فقیه و محدث حنبلی و از حافظان بنام حدیث. به گفتۀ یاقوت (د 627ق / 1230م) كه در روزگار ابن‌اخضر می‌زیست و در شمار شاگردان او بود، ابن‌اخضر از یك خانوادۀ ایرانی جنابذی (گنابذی، گنابادی) بود. خود او در بغداد متولد شد و د...
  • ابن احمر، ابوالخطاب | اِبْنِ اَحْمَر، ابوالخطاب عمرو باهلی (د بعد از 75ق / 694م)، شاعر مخضرم. از زندگی او هیچ اطلاعی در دست نیست ولی ابوعمروبن العلاء در ستایش او گفته است كه وی از میان فصیح‌ترین عربان، یعنی ساكنان یذْبُل و قَعاقع برخاسته است (ابن‌قتیبه، الشعر و الشعراء، 1 / 275). از گزارش عطوان می‌توان دریافت كه وی چند سالی پیش از...
  • ابن اخشید | اِبْنِ اِخْشید، ابوبكر احمد بن علی بن مَعْجور (270-326ق / 883- 938م)، متكلم، فقیه و مفسّر و یكی از رؤسای معتزله. برخی وی را ابن‌اَخشاد (طوسی، 167؛ یاقوت، 16 / 101)، ابن‌اخشیاذ (صفدی، 7 / 216) و ابن اخشاذ (خطیب، 4 / 309) نیز نامیده‌اند، احتمالاً او را از آن جهت بدین نامها خوانده‌اند كه وی در محله‌ای در بغداد ب...
  • ابن احمر، ابوالولید | اِبْنِ اَحْمَر، ابوالوالید، اسماعیل بن یوسف بن خزرجی، ادیب، شاعر، فقیه و مورخ سدۀ 8- 9ق / 14-15م و از مقربان خاص ابوعنان مرینی در مغرب. مخلوف كنیه او را ابوالفدا (؟) آورده است (ص 232). «احمر» شهرت یكی از نیاكان او بوده است. تاریخ ولادت او معلوم نیست، اما دایه به استناد برخی قراین تولد او را بین 725-727ق / 132...
  • ابن ابی شریف | اِبْنِ اَبی شَریف، ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن ابی‌بكربن علی بن مسعود بن رضوان مرّی، ملقب به برهان‌الدین، فقیه و قاضی شافعی مقدسی قاهری. وی در 18 ذیقعدۀ 836ق / 6 ژوئیه 1433م در بیت‌المقدس زاده شد (سخاوی، 1 / 134) و در محرم 923ق / 1517م در قاهره درگذشت (ابن ایاس، 5 / 161). علوم مختلف را در زادگاه خویش و نزد بر...
  • ابن ابی الشکر | اِبْنِ اَبی الشُّكْر، محیی‌الدّین ابوالفتح (یا ابوالكریم: مستوفی، 812) یحیی بن معروف به حكیم مغربی (د 682ق / 1283م)، منجّم و مهندس مسلمان. وی اهل قُرطُبه بود و پس از آنكه فقه مالكی را در همان شهر فراگرفت، به دمشق رفت و به خدمت الملك النّاصر یوسف ایوبی پیوست. وی در بغداد شرف‌الدین هارون بن شمس‌الدین جوینی را ن...
  • ابن ابی سمال | اِبْن اَبی سَمّال، عنوان دو تن از محدثان شیعی در سدۀ 2ق / 8م به نامهای ابراهیم و اسماعیل، فرزندان ابوبكر محمد بن ربیع بن سِمْعان بن هُبَیرة بن مُساحقِ اَزْدی اسدی. سلسله نسب این خاندان به قبیلۀ بنی اسد می‌رسد (ابن حزم، 194-195). این خاندان در كوفه از كهن‌ترین خاندانهای شیعی بوده و در سده‌های نخستین اسلامی راو...
  • ابن ابی السرور | اِبن اَبی‌السُّرور، نام دو تن از یک خاندان مصری شافعی در سدۀ 11ق / 17م. نسب این خاندان به ابوبکر بن ابی قحافه می‌رسد و به همین مناسبت به بکری و صدیقی شهرت یافته‌اند (محبی، 1 / 117): 1. زین‌الدین محمدبن ابی‌السرور (د 1028ق / 1619م). از زندگی او اطلاع روشنی در دست نیست. او آثار چندی، که غالباً در تاریخ و ادب اس...
  • ابن ابی شنب | اِبْنِ اَبی شَنَب، محمّدبن عربی (1286-1347ق / 1869- 1929م)، ادیب و پژوهشگر الجزایری. نام او به‌صورت الجزایری آن ابن شنب است كه در میان فرانسویان و از آنجا در زبانهای دیگر، به‌صورت بن شنب شهرت یافته است. گویا نیاكان محمد از افسران ترك بودند كه به مصر اعزام شده بودند. بعدها شاخه‌ای از آنان، به الجزایر كوچید. پد...
  • ابن ابی زید | اِبْنِ اَبی زَید، ابومحمد عبدالله بن ابی زید عبدالرحمن قیروانی (310-386ق / 922-996م)، پیشوای مذهب مالكی عصر خود در قیروان. وی از نَفْزۀ ‌اندلس بود (یاقوت، 5 / 296). بروكلمان زادگاه او را نِفزاوه (واقع در افریقیه: یاقوت، همانجا) و تولدش را (316ق / 928م) می‌داند (GAL, I / 187; GAL, S, I / 301). بنابر آنچه مشهور...
  • ابن ابی المعالی | اِبْنِ اَبی الْمَعالی، تاج‌الدّین محمود خُواری، یا خواری، از بزرگ‌ترین لغت‌شناسان نیشابور (یاقوت، 19 / 135: زنده در 580ق / 1184م) به قول سیوطی (2 / 283)، از خاندانی كهن كه بسیاری ازافراد آن در قضا و حكومت دست داشتند. وی را گاه «ابن الخواری» خوانده‌اند و «خواری»، منسوب به شهر خوار بین ری و سمنان، در متون عربی ...
  • ابن ابی منصور | اِبْنِ اَبی مَنْصور، ابوعلی یحیی، منجم ایرانی (د پس از 215ق / 830م). نام اصلی وی «بزیست» (ابن اسفندیار، 137) و بر كیش زرتشت بود. او در طبرستان زاده شد و پدرش فیروزان كه در منابع به عنوان ابومنصور از او یاد می‌شود، منجم منصور خلیفه بود (خطیب، 4 / 318؛ ابن خلكان، 6 / 79). بزیست در آغاز كار در خدمت فضل بن سهل وز...
  • ابن ابی یعفور | اِبْنِ اَبی یعْفور، ابومحمد، عبدالله بن ابی یعفور عبدی كوفی (د 131ق / 749م)، محدث شیعی و از خواص اصحاب امام جعفر صادق (ع). او را به سبب انتساب به عبدالقیس بن اقصی، از نوادگان ربیعة بن نزار، عبدی گفته‌اند (سمعانی، 9 / 190-192؛ برقی 22). نام پدرش كه به ابویعفور اكبر شهرت داشت (ابن‌حجر، 12 / 281)، واقد و به قولی...
  • ابن ابی یعلی | اِبْن اَبی یعلى، ابوالحسین محمد بن محمد بن حسین بن محمد بن خلف بن فَرّاء (451-526ق / 1059-1131م)، محدّث، اصولی، مورّخ، قاضی و فقیه حنبلی بغدادی (ابن جوزی، مناقب، 529؛ صفدی، 1 / 159). ابن عساكر (7 / 11، 282، 294 به بعد) و یافعی (3 / 251) در بسیاری از موارد او را ابن الفرّاء نامیده‌اند. كلمۀ فَرّاء به معنای پوس...
  • ابن اثال | اِبْنِ اُثال، پزشک، داروساز و سم‌شناس ماهر مسیحی در سدۀ 1ق / 7م (مق‍ ‍55ق / 675م). وی در دمشق زاده شد، علوم پزشکی را در اسکندریۀ مصر فراگرفت و پس از بازگشت به زادگاهش، در همانجا به طبابت پرداخت (ابن ابی اصیبعه، 2 / 24؛ نامۀ دانشوران، 3 / 425-426). مقارن فتح شهرهای شام به دست مسلمانان (17ق / 638م) و زمان حکومت...
  • ابن ابی هریره | اِبْنِ اَبی هُرَیره، ابوعلی حسن بن حسین (د 345ق / 956م)، از بزرگان و مشاهیر شافعیه، قاضی و فقیه عراقی ساكن بغداد (خطیب، 7 / 299؛ سُبكی، 2 / 206) فقه را نزد ابوعباس بن سُرَیج (د 306ق / 918م) و ابواسحاق مروزی (د 340ق / 951م) در بغداد فراگرفت (ابن خلكان، 2 / 75؛ ابن عماد، 2 / 370) و با ابواسحاق سفری به مصر كرد (...
  • ابن اثردی | اِبْنِ اَثْرَدی، شهرت خاندانی از پزشكان سدۀ 5 و 6ق / 11 و 12 م. تلفظ جزء دوم این نام به طور قطع معلوم نیست و به صورتهای اَثُرْدی، اَثْرَدی و اَثَرْدی آمده است (صفدی، 15 / 247، ضبط از مصحح؛ اولمن، GAL, S, 885; 225). از 5 تن از این خاندان آگاهیهای مختصری در دست است. موطن و محل فعالیت ایشان، آنگونه كه از منابع م...
  • ابن اثیر، ابوالحسن | اِبْنِ اَثیر، ابوالحسن علیّ بن ابی الكرم محمد بن عبدالكریم بن عبدالله شیبانی (4 جمادی‌الاول 555-630ق / 13 مه 1160-1233م)، ملقب به عزّالدّین و مشهور به ابن اثیر جَزَری، مورخ، ادیب و محدّث. زندگی ابن اثیر در جزیرۀ ابن عُمر (ه‍ م) زاده شد. پدرش در دستگاه آل زنگی بود و در 579ق / 1183م به موصل منتقل شد (ابن‌اثیر، ...
  • ابن اجا، محب الدین | اِبْن اَجا، یا آجا، محبّ‌الدّین ابوالثّنا، محمود بن محمّد بن محمود بن خلیل مَقَرّ قونَوّی الأصلِ حلبی حنفی (854-925ق / 1450- 1519م)، قاضی و دبیر. پدرش محمد مردی دانشمند بود (نك‍ : ابن اجا، ابوعبدالله محمد). سخاوی درحالی‌كه از همین شخص و از خال او احمد بن ابی بكر به تفصیل سخن می‌راند، دربارۀ محمود بن اجا كه مو...
  • ابن اجا، محمدبن محمود |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: