مقاله

نتیجه جستجو برای

به مناسبت چهلم استاد باستانی پاریزی چهل روز گذشت، به چهل شب رسید، چهل شب به یاد كسی كه هزار سخن است در وصفش، چهل قافله در رمزِ بی‌مرز بودنش در انتظار ماندند، و چله‌نشینان اندوهش با یاد او مرور می‌كنند شب و روز را، همیشه و هنوز را.

( ادامه مطلب )

دکتر سیدیحیی یثربی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی به بررسی موضوع اقتصاد مقاومتی و راهکارهای اجرایی شدن آن در جامعه پراخته است.

( ادامه مطلب )

پژوهش حاضر معطوف به بررسی انتقادی مبانی نظری و معرفتی دیدگاه‌های همایون کاتوزیان درباره تاریخ و جامعه ایران است. رویکرد حاکم بر نظریات کاتوزیان متعلق به فضای مدرنیته اروپاست؛ فضایی که منجر به پدیدآمدن گفتمان شرق‌شناسی و اروپامحوری سلبی حاکمی بر آن شده است. کاتوزیان تحت‌تاثیر گفتمان مدرنیته و اصول حاکم بر ادبیات شرق‌شناسی، در برابر صفات جامعه (مترقی) غرب و خصوصا اروپا، جامعه ایران را به لحاظ تاریخی، جامعه‌ای «راکد، غیرعقلانی و عقب‌مانده» که همواره گرفتار «حکوت استبدادی» یا «حکومت خودکامه ایرانی» بوده، نشان داده است. وی با برجسته کردن استبداد و بی‌قانونی در تاریخ ایران، غالب امور مربوط به جامعه و فرهنگ ایران در عرصه تاریخی را به عرصه سیاست و دولت تقلیل داده و سعی در تبیین عقب‌ماندگی جامعه ایران از منظر دولت‌محوری از نوع خودکامه و استبدادی دارد. وی به تبعیت از رویکرد تحلیلی و معرفتی حاکم در نظریه شیوه تولید آسیایی مارکس و استبداد شرقی مفروض برای چنین ساختاری و تحت‌تاثیر نظام معرفتی متعلق به مدرنیته، قایل به اصالت تردیدناپذیر تجربیات و جریان تاریخی جامعه اروپایی بوده و وقتی ساختارهایی چون نظام طبقاتی، فئودالیسم، سرمایه‌داری و بورژوازی از نوع اروپایی را در ایران مشاهده نمی‌کند در ظاهر مطالعات تطبیقی، اما از جایگاه اروپامحوری سلبی، عکس خصوصیات تاریخی مذکور را در زمینه توضیح و تبیین تاریخ ایران به کار می‌گیرد.

( ادامه مطلب )

محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب «ایران، جامعه کوتاه‌مدت و سه مقاله دیگر» و در بررسی مشکلات توسعه سیاسی و اقتصادی بلندمدت در ایران، تاکید دارد که ایران برخلاف جامعه درازمدت اروپا جامعه‌ای کوتاه‌مدت بوده است. به نظر او «در این جامعه تغییرات - حتی تغییرات مهم و بنیادین - اغلب عمری کوتاه داشته است.

( ادامه مطلب )

در سال 1376 دكتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، در نامه‌ای به این‌جانب می‌نویسد: «ما یك ضرب‌المثل كرمانی داریم كه می‌گوید: «دوستی بی‌سبب میشه، ولی دشمنی بی‌سبب نمی‌شه!» و سپس به شرح موضوع می‌پردازد ـ اصل نامه را در این یادداشت خواهم آورد ـ ولی به نظرمن دوستی بین حقیر، از تبریز و باستانی از پاریز، خیلی هم بی‌سبب نبود، بلكه عامل اصلی آن الفت قلبی، پیوند فكری، از راه دور با استاد بود. در واقع علاقه به ادبیات و تاریخ و فرهنگ در ایجاد این پیوند و آشنایی و دوستی دراز مدت، عامل اصلی و سبب ساز بود.

( ادامه مطلب )

من دورترین خاطره منحصربه‌فرد را در سال‌های میانی دهه بیست از استاد باستانی‌پاریزی دارم. سخن از نادره مردی است كه از جنوب شرق ایران، از خطه كرمان و سیرجان و پاریز برخاست و آثاری از خود به جای گذاشت كه در نوع خود بی‌نظیر بود. سخن از استاد فقید دكتر محمدابراهیم باستانی پاریزی است كه سجایای اخلاقی، موروثی و خانوادگی را با عشق و تلاش و سخت‌كوشی درآمیخت و از كتاب و طبیعت بسیار آموخت و با بیان شیرین و قلم سحّار خود برای نسل معاصر و آیندگان این مرز و بوم، میراثی نامیرا برجای نهاد. او فرزند یك روحانی روشن‌بین بود كه در كوهستانی در منطقه سیرجان كرمان پا به پهنه وجود گذاشت و با جهد و اجتهاد در عرصه علم و ادب و تاریخ پای نهاد و در این عرصه‌ها ـ به خصوص تاریخ ـ به آموزگاری بی‌بدیل تبدیل شد

( ادامه مطلب )

یكی از معماهای ناگشوده قدیم در آن چه از محیط فرهنگی شاهنامه می‌دانیم آن است كه نگارگری این كتاب با اسم و رسم والایی كه به هم رسانده، حدود 300 سال پس از پدید آمدن نخستین نسخه‌های خطی از خود كتاب سابقه دارد. درباره این معما به چندین طریق می‌توان سخن گفت.از هر طرف هم كه به راه شكافتن این معما برویم چیزی بر آشنایی ما با فرهنگ ایران افزوده خواهد شد. اما هیچ یك از این راه‌ها و افزوده‌ها سر به سر چنگی به دل نمی‌زند. حرف این مقاله این است كه راه درست حل معما شاید شناخت بهتر و كامل‌تر پیامدهای اجتماعی و اندیشه‌ای حاكمیت مغولان و یا غرابت‌های فرهنگ شهری آن روزگار باشد.

( ادامه مطلب )

...مطالعه در بعضی زمینه‌ها (مثل ایجاد تشكیلات راه‌آهن، امكانات راه‌سازی، چینی‌سازی و بالاخره تشكیلات پستی .... و غیره) از كارهای این هیات بود و هرچند ماه یك بار یكی از اعضاء هیات با مراجعت به ایران و آوردن وسائل خریداری شده جدید و كسب دستورات، مجدداً به محل ماموریت خود در فرانسه مراجعت می‌كرد.

( ادامه مطلب )

«داد» در تقابل با «بیداد» است. آمدن «داد» رفتن «بیداد» را درپی دارد، این تقابل هم چون تقابل روز و شب، نیكی و بدی، شادی و غم،‌ مرگ و زندگی است؛ گویی تا زمانه زمانه است «داد» و «بیداد» در ستیز با یكدیگرند. به هر كجا كه «داد» خانه بنیان كند، «بیداد» را گزیری جز گریز نیست. آبادی آن، ویرانی دیگریست. «داد» چشمه‌ها را پُرآب، رودخانه‌ها را خروشان،‌ دشت‌ها را سبز، دل‌ها را شاد، «بیداد» رودها را خشكان، جنگل‌ها و دشت‌ها را تباه،‌ ابرها را نازا و دل را غمین می‌دارد.

( ادامه مطلب )

استیلای مغول بر ایران كه از اوایل قرن هفتم تا آخر قرن هشتم طول كشید با آن‌كه ابتدا در سفال‌سازی و فلزكاری و معماری تأثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را به كلی تغییر داد. نقش‌هایی كه از پیش از اسلام رواج داشت متروك شد. تركیب‌‌ها و تصاویر همه از رواج افتاد. رنگ روشن و حتی گاهی سفید كه برای زمینه طرح‌‌ها انتخاب می‌شد تا طرح و شكل را برجسته‌تر جلوه دهد، دیگر به كار نرفت و به جای آن رنگ‌های تند و تیره برای زمینه كار معمول شد كه مجموعاً به كلی بی‌برق است و تنها وسیله برای ایجاد برجستگی و تضاد، كه همه هنرمندان بدان متوسل شدند، به كار بردن الیاف فلزی بود؛ یعنی رشته‌های طلا كه دور ریسمان می‌پیچیدند. حتی روش كار هم تغییر كرد. پیش از آن، پارچه‌هایی كه رنگ روشن‌ و كدر داشت و گاهی اطلس متداول بود، اما از این پس اطلس و انواع آن و پارچه‌های راه‌راه بسیار معمول شد. هَمّ هنرمندان مصروف این می‌شد كه آثارشان جلوه فراوان آنی داشته باشد و در نظر اول نفاست پارچه آشكار شود.

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: