1393/2/20 ۱۰:۲۳
استیلای مغول بر ایران كه از اوایل قرن هفتم تا آخر قرن هشتم طول كشید با آنكه ابتدا در سفالسازی و فلزكاری و معماری تأثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را به كلی تغییر داد. نقشهایی كه از پیش از اسلام رواج داشت متروك شد. تركیبها و تصاویر همه از رواج افتاد. رنگ روشن و حتی گاهی سفید كه برای زمینه طرحها انتخاب میشد تا طرح و شكل را برجستهتر جلوه دهد، دیگر به كار نرفت و به جای آن رنگهای تند و تیره برای زمینه كار معمول شد كه مجموعاً به كلی بیبرق است و تنها وسیله برای ایجاد برجستگی و تضاد، كه همه هنرمندان بدان متوسل شدند، به كار بردن الیاف فلزی بود؛ یعنی رشتههای طلا كه دور ریسمان میپیچیدند. حتی روش كار هم تغییر كرد. پیش از آن، پارچههایی كه رنگ روشن و كدر داشت و گاهی اطلس متداول بود، اما از این پس اطلس و انواع آن و پارچههای راهراه بسیار معمول شد. هَمّ هنرمندان مصروف این میشد كه آثارشان جلوه فراوان آنی داشته باشد و در نظر اول نفاست پارچه آشكار شود.
ترجمه: دكتر خانلری
استیلای مغول بر ایران كه از اوایل قرن هفتم تا آخر قرن هشتم طول كشید با آنكه ابتدا در سفالسازی و فلزكاری و معماری تأثیر مهمی نداشت، طراحی پارچه را به كلی تغییر داد. نقشهایی كه از پیش از اسلام رواج داشت متروك شد. تركیبها و تصاویر همه از رواج افتاد. رنگ روشن و حتی گاهی سفید كه برای زمینه طرحها انتخاب میشد تا طرح و شكل را برجستهتر جلوه دهد، دیگر به كار نرفت و به جای آن رنگهای تند و تیره برای زمینه كار معمول شد كه مجموعاً به كلی بیبرق است و تنها وسیله برای ایجاد برجستگی و تضاد، كه همه هنرمندان بدان متوسل شدند، به كار بردن الیاف فلزی بود؛ یعنی رشتههای طلا كه دور ریسمان میپیچیدند. حتی روش كار هم تغییر كرد. پیش از آن، پارچههایی كه رنگ روشن و كدر داشت و گاهی اطلس متداول بود، اما از این پس اطلس و انواع آن و پارچههای راهراه بسیار معمول شد. هَمّ هنرمندان مصروف این میشد كه آثارشان جلوه فراوان آنی داشته باشد و در نظر اول نفاست پارچه آشكار شود. شاخ و برگهایی از نوع نیلوفر رایج شد. در تصاویر نقش جانوران و پرندگان عجیب چینی یا پرندگان دیگر كه جنبه تزیینی داشت به كار میرفت. این نقوش در طرح پارچه تكرار میشد و اغلب چنان در كنار هم قرار میگرفت كه بیننده احساس حركت مورب میكرد.
سبكی كه در تمام دوره استیلای سیاسی و فرهنگی مغول ادامه داشت كم و بیش یكنواخت و یكسان بود. اصل و منشأ طرحهای این دوره غالباً نامعلوم است، ولی این نكته از نظر اطلاعات تاریخی چندان مهم نیست.
در دوره سلطنت تیموریان در قرن نهم طرح پارچهها ظریفتر و گیراتر و از حیث تركیب گستردهتر شد. اما اطلاعاتی كه از پارچهبافی این زمان داریم غیرمستقیم است، زیرا حتی یك قطعه پارچه كه تاریخ بافت آن میان سال 800 و نیمه دوم قرن دهم دوره رونق و اعتلای فرهنگ صفوی باشد در دست نیست. تنها تصاویری از پارچههای این دوره در مینیاتورها باقی مانده كه یگانه اسناد ماست و آن نیز ممكن است به حسب ذوق و سلیقه نقاش تغییر یافته باشد؛ یعنی شاید او به سلیقه خود رنگهای دیگری به كار برده یا به تناسب مجلس طرح پارچه لباسها را خود ابداع كرده است.
هنگامی كه ابریشم طبیعی باز در دسترس قرار گرفت، شیوه تازهای در پارچهبافی ایجاد شد. از یك طرف، تكامل طرحهای اسلیمی و از طرف دیگر، ترقی نقش گل برگهای طبیعی در این شیوه تأثیر فراوان داشت.
نمونههای این شیوه از دوره سلطنت شاه عباس اول به بعد بسیار است و خاصه بعد از این زمان به حدی قطعات پارچه كه باقی مانده فراوان است كه موجب تعجب میشود. برای لباسهای درباری یكی از انواع پارچه كه رواج بسیار داشت زربفت بود. این پارچه متنی محكم داشت و از رشتههای طلا و نقره كه یكی در میان و راه راه بافته میشد حاصل میگشت. نقش گلهای آن را از ابریشم براق نرم نزدیك به رنگ متن میبافتند. بلبلی نسبتاً بزرگ یا آهویی به نسبت كوچك یا پروانهای به اندازه طبیعی، از نقوش معمول این پارچههاست و بافتن بعضی نقوش كوچك یا الیاف طلا روی زمینه نقره برجنبه تجملی پارچه میافزود.
از مختصات دیگر پارچهبافی این دوره تافتههای سنگین و چین خوردهای است كه با همین شیوه بافته شده و همانگل و بتهها با فواصل بیشتر از حد عادی بر آن نقش شده است و كنارههای آن به قیطانهای فلزی محدود شده است. رنگهای رایج این دوره عنابی روشن و آبی فیروزهای است. اما رنگهای ملایمتر مانند گُلبهی و آجری و قهوهای و خاكستری و بنفشهای عادی نیز در این نوع پارچه و انواع دیگر معمول بوده است.
دو ابتكار فنی در این دوره به وجود آمد كه مایه پیشرفت هنر نساجی شد: یكی پارچه چندتابی و دیگر مخمل. پارچه چندتابی پارچهای است كه در آن دو یا چند پارچه ساده چنان درهم بافته شده كه گویی هریك مستقل است، اما به طوری با هم جور شدهاند كه طرح و گل و بته را برجسته و روشن جلوه دهد. این طرز پارچهبافی كه در آن دست هنرمند بسیار بازتر است برای ساختن دشوارترین تصاویر به كار میرفت. بزرگترین استاد این هنر غیاث الدین علییزدی كه میتوان او را از بزرگترین استادان در همه ادوار دانست. این استاد با آمیختن سه پارچه به رنگهای سبز و سرخ و سفید قابهایی ایجاد كرده كه نه تنها گلهای ظریف و پرندگان و جانوران طبیعی بلكه حتی نقش یك جوان درباری در حال استراحت را دربردارد. عجب نیست اگر غیاثالدین مردی ثروتمند و از مقربان دربار بوده باشد، زیرا حتی در پایتخت كشورهای دور مانند هندوستان و مملكت عثمانی و مغرب زمین به هنرش مشتری و خریدار بسیار داشته است.
گویا داستان عاشقانه لیلی و مجنون، این استاد را كه در عین حال شاعر و بافنده و طراح و حتی در اواخر عمر زاهد بوده است، كاملاً مجذوب ساخته بود. روی پارچه اطلسی لیلی را نشان میدهد كه در هودجی روی شتر از بیابان میگذرد و دلداده او مجنون با تن نحیف در كناری نشسته و با ددان الفت گرفته است. اطراف این مجلس را گل و بتههایی كه در نساجی معمول است فراگرفته و فراوانی این طرحها مانع آن است كه تصویر اساسی، یعنی شكل انسانها، بیش از حد برجسته جلوه كند و بر اثر آن با نیت اصلی طراح كه زینت پارچه است مغایرت داشته باشد. با این حال همین نقش كوچك چنان لطف و زیبایی طبیعی دارد كه موضوع اصلی طراحی قرار میگیرد.
مهمترین مخملهای این دوره كه در طرح آنها تصویر انسان به كار رفته و به همین شیوه است نیزظاهراً از آثار همین استاد زبردست میباشد. هرچند تنها یك قطعه است كه امضای او را دارد اما از روی سبك همه را میتوان از او دانست. این سه نمونة طراحی با سه چهار پارچه دیگر كه نقش گل و بوته دارد همه از خیمهای كه متعلق به خانوادة سنگوسكوی لهستانی بوده به دست آمده است. رئیس این خانواده بنا به روایت بازماندگانش هــنگام محاصرة وین (1683 م= 1095هـ .ق.) اسیر شده بود. اما در این زمان طرحها و حتی خود پارچهها هفتاد و پنج تا هشتاد سال كهنه بوده است. پارچهای كه دارای امضاست مجلسی از یك داستان عاشقانة دیگر ایرانی یعنی خسرو شیرین را نشان میدهد.
اما پارچهای كه پر جلوهتر و از جنبة فنی نیز جالبتر است دارای نقش مجلس شكاری است. این قطعه كه متعلق به قسمت بالای چادر و به همین سبب از همه قطعات دیگر بزرگتر است در موزة بُستن است. در این مجلس شكارگران پیاده و سواره با تیر و كمان و خنجر با شیران و پلنگان خشمگین در پیكارند یا در كمین بز كوهی نشستهاند، یا گلة آهویی از پیششان میگریزد. موضوع مجلس بسیار كهن است و كاملاً رنگ ساسانی دارد، اما در اینجا یك صحنة شكار جلوه داده شده و شكلها با مهارت و به سبك طبیعی مینیاتور ترسیم شده است و با آنكه طراحی با تار و پود پارچه بسیار دشوار است، همة جانوران به نسبت جنس هر یك، درنده و جنگجو یا چابك و گستاخ، نشان داده شدهاند و تخته سنگهای رنگارنگ و تك درختهای كج و گل و بتهها به بیننده حالت تماشای منظرة طبیعی میدهد. رنگها مانند مینای سیال جلوهگر است.
سبك اسلیمی و نقوش مربوط به آن بیشتر در قالیبافی به كار میرفت، ولی مخملبافی نیز به خوبی مورد استعمال یافت. یكی از بهترین آثار موجود یك نوع مخمل گلدار است كه طرح آن بسیار به فرشهای زیر ظرفی شباهت دارد، اما ترنجهای كنگرهدار و برگهای ظریف شاخهها و برگهای دندانهدار تاك و سلسلة گلهای زیبا و پرندگان دُم بلند از مختصات قالی ابریشمی كاشان است. كاشان در بافتن پارچههای ظریف، خصوصاً مخمل، شهرت فراوان دارد و این قطعه به خوبی علت این شهرت را نشان میدهد.
شیوة طراحی غیاثالدین از طرحهای قرن دهم كه دورة اول سلطنت صفویان است اقتباس شده است. دورة دوم هنر صفوی در زمان شاه عباس اول (998ـ1037 هـ) به رهبری نقاش زبردست او، رضای عباسی، رونق و رواج گرفت. سبك خاص و ممتاز او كه با آثار غیاثالدین تفاوت بسیار داشت در طرح انواع مخملها مورد استفاده واقع شد. در این شیوه به جای آنكه نقشهای كوچكی رسم شود كه در یك طرح كلی و حركتی مشترك با هم رابطه و تناسب پیدا كنند، تصویرهای بزرگی طرح میشود. نقوش فرعی تنها برای پر كردن فضای خالی به كار میرود.
یكی از نمونههای بارز این سبك، كه به دست یكی از شاگردان متعدد او ایجاد شده و با آنكه چندان برجسته و مرغوب نیست از روی بیتوجهی جزءِ آثار خود استاد به شما رفته است، مخملی است كه از گنجینة سلطنتی جیپور به بازار رسیده است. بافت این پارچه زیبا و رنگ آن دلآویز و تركیب طرح كاملاً دقیق و منظم است.
بافندگان یزد كه غیاثالدین پیشوای ایشان بود در ساختن پارچههایی تخصص داشتند كه یك گیاه پر گل، اغلب سوسن و گاهی لاله، نقش اصلی آن بود و دور آن را هلالی شبیه به طاق محراب میگرفت. مخملهای گرانبهای دیگری نیز در هندوستان بافته میشد و از روی قراین چنین برمیآید كه بافندگان یزدی را برای كار در دستگاههای نساجی به هند دعوت میكردند.نسبت دادن بعضی از این انواع به طور خاص به یكی از دو كشور هند و ایران كار بیهودهای است. اما سرخی رنگ یكی از این طرحهای گل لاله و ظرافت حاشیة آن به مقایسه با درشتی طرح متن به خوبی نشان میدهد كه بافندة آن مدتی در سرزمین هند ساكن بوده است.
زیبایی ظاهری و اثر آنی طرحها در بیننده و دور بودن از ریزهكاریهای دقیق، با وجود دقت در طراحی،ثابت میكند كه ذوق و سلیقة پادشاهان مغول هند در ایجاد آنها مراعات شده است.
از این قطعات غیرمشخصتر، قلمكاری است كه در طرح آن درختان موهوم و جانوارن ظریف و گلهای نسبتاً معمولی و نقوش دیگر قراردادی، به رنگهای سبز تیره و قرمز روشن و دو نوع بنفش به كار رفته است. شكل درختها و جانواران و شیوة رنگآمیزی كاملاً هندی است، اما نظیر آن را در آثار دیگر هندی، با آنكه نمونة پارچههای نخی آن فراوان است، نمیتوان یافت. البته جنبة تزیینی و مهارتی كه در طراحی و بافندگی آن به كار رفته است قابل انكار نیست.
طرحی كه روی یك پیراهن غیرمعمولی به كار رفته در واقع نمونهای از هنر تذهیب كتاب است نه هنر نساجی. زیرا خانهها و مربعات میان خطوط آن همه پر از نوشتة آیات قرآن و ادعیه است كه برای منظور خاصی به جای صفحة كتاب روی پارچة پیراهن نقش شده است. با این حال، باید اذعان كرد كه به كار بردن هنر خطاطی در این مورد بسیار با موفقیت توأم بوده و جنبة قدس و ایمان در این پیراهن گرانبها به خوبی جلوه كرده است. كسی كه این پیراهن تقوی را با آیات و ادعیهای كه بر آن نقش است. در برداشته البته با خضوع بیشتری به درگاه خداوند عبادت میكرده است. اما درست نمیدانیم كه این پیراهن را بر اندام پادشاهی یا عارف و زاهدی دوخته بودند.
مهارت و بلندنظری و مواد مناسبی كه در كارگاههای دوران صفوی ایجاد شده بود، هنر بافندگی را در سراسر قرنِ آخرِ آن سلسله، كه ایران از نظر سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رو به زوال بود، همچنان در ترقی نگه داشت. و سپس حملة افغانان به این هنر نیز مانند امور دیگر تمدن و فرهنگ ایران لطمة فراوان زد. اما همینكه ایران خواست در پی جبران گذشته برآید صنعت نساجی در مغرب زمین ماشینی شده و برای تولید بسیار آماده بود.
اكنون هنرمندان ایران باید هنر خود را با وضع صنعتی جدید تطبیق كنند. سنتهای گذشته هنوز در یزد برجاست و مهارت هنرمندان در انتظار تشویق و پشتیبانی درست و دقیقی است. اما در یزد و مدرسة هنرهای زیبای تهران نمونههای كافی و كاملی از آثار ادوار گذشته وجود ندارد. هنوز نمیدانیم كه در این انقلاب صنعتی جدید چه مقدار از ارزشهای هنری قدیم باقی خواهد ماند یا تجدید خواهد شد. البته طراحی خوب در نساجی ماشینی هم مورد استفاده است. رنگرز میتواند رنگهای طبیعی ثابت و زیبا و بادوام بسازد. انواع بافتها بسیار متعددتر شده است. راه پیشرفت باز است. اما همت را چگونه باید برانگیخت؟
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید