آنكه تاریخ را وامدار خود ساخت / محمدجواد حجتی كرمانی

1393/2/21 ۰۹:۳۶

آنكه تاریخ را وامدار خود ساخت / محمدجواد حجتی كرمانی

من دورترین خاطره منحصربه‌فرد را در سال‌های میانی دهه بیست از استاد باستانی‌پاریزی دارم. سخن از نادره مردی است كه از جنوب شرق ایران، از خطه كرمان و سیرجان و پاریز برخاست و آثاری از خود به جای گذاشت كه در نوع خود بی‌نظیر بود. سخن از استاد فقید دكتر محمدابراهیم باستانی پاریزی است كه سجایای اخلاقی، موروثی و خانوادگی را با عشق و تلاش و سخت‌كوشی درآمیخت و از كتاب و طبیعت بسیار آموخت و با بیان شیرین و قلم سحّار خود برای نسل معاصر و آیندگان این مرز و بوم، میراثی نامیرا برجای نهاد. او فرزند یك روحانی روشن‌بین بود كه در كوهستانی در منطقه سیرجان كرمان پا به پهنه وجود گذاشت و با جهد و اجتهاد در عرصه علم و ادب و تاریخ پای نهاد و در این عرصه‌ها ـ به خصوص تاریخ ـ به آموزگاری بی‌بدیل تبدیل شد

 

من دورترین خاطره منحصربه‌فرد را در سال‌های میانی دهه بیست از استاد باستانی‌پاریزی دارم. سخن از نادره مردی است كه از جنوب شرق ایران، از خطه كرمان و سیرجان و پاریز برخاست و آثاری از خود به جای گذاشت كه در نوع خود بی‌نظیر بود. سخن از استاد فقید دكتر محمدابراهیم باستانی پاریزی است كه سجایای اخلاقی، موروثی و خانوادگی را با عشق و تلاش و سخت‌كوشی درآمیخت و از كتاب و طبیعت بسیار آموخت و با بیان شیرین و قلم سحّار خود برای نسل معاصر و آیندگان این مرز و بوم، میراثی نامیرا برجای نهاد. او فرزند یك روحانی روشن‌بین بود كه در كوهستانی در منطقه سیرجان كرمان پا به پهنه وجود گذاشت و با جهد و اجتهاد در عرصه علم و ادب و تاریخ پای نهاد و در این عرصه‌ها ـ به خصوص تاریخ ـ به آموزگاری بی‌بدیل تبدیل شد. او نخستین مراحل آموزش و پرورش را تحت رعایت پدر گذراند و پس از طی دوران دبستان و دبیرستان در پاریز و سیرجان برای تكمیل تحصیلات خود به كرمان آمد و در دانش‌سرای مقدماتی به درس و بحث پرداخت و پس از انتقال به تهران و طی مدارج دانشگاهی و عضویت در نهادهای فرهنگی گوناگون علمی، تجربه بسیار آموخت و به حق آموزگار معاصران و نسل‌های پس از خود شد.

 

مرا از دورترین ایام آشنایی با این استاد بزرگوار خاطراتی است كه كسی را در این خصوص مانند خود نمی‌یابم؛ حتی نزدیك‌ترین افراد خانواده، هم سن و سالان خود و نیز معاصران و استادان و شاگردان و همگنانش را. من در پیام به مجلس ختم آن مرحوم در مسجد جامع كرمان، از سال‌های میانی دهه بیست (25ـ26) یاد كرده بودم؛ نوجوانی پانزده شانزده ساله بودم كه جوانی برومند برای ادامه تحصیل از سیرجان به كرمان آمد و در جوار منزل ما در محله معروف به «آبگوشتی‌ها» در كوچه حاج‌مهدی زهروتاب (زهتاب) واقع در ضلع غربی مسجد ملك كرمان كه پدرم یكی از امامان جماعت آن مسجد بود، در منزل مرحوم حاج ابوطالب لاری كه هم كاسب بود و هم با سیمای نیكو و صدای خوشی كه داشت، مدیحه‌سرا و مرثیه‌سرای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود، منزل گزید.

من در آن سال‌ها، جوان ناشناسی را می‌دیدم كه از كوچه ما گذر می‌كرد و بعدها از زبان خود او شنیدم كه محمدابراهیم باستانی پاریزی بوده و در دانش‌سرای مقدماتی كرمان به ادامه تحصیل اشتغال داشته است. شادروان دكتر باستانی چندبار برای من از زمان همسایگی‌اش با ما خاطره‌ای آموزنده نقل كرد. او به خاطر داشت روزی در حالی كه از كوچه می‌گذشت، می‌بیند مردی كلاهی با بار خربزه‌ای سوار بر الاغ بر درِ خانه ما ایستاده و مرد دیگری با عمامه و قبا، همسایگان و رهگذران را به تناول و یا بردن خربزه فرا می‌خواند به طوری كه از خربزه‌های اهدایی، جز یكی یا نصفی برای خود او باقی نمی‌ماند. باستانی می‌گفت: مرد هدیه كننده خربزه‌ها شادروان خداداد پیلتن عموی زرتشتی شما بود كه كار اصلی‌اش كشاورزی بود و در ضمن به دعانویسی و تخم‌مرغ‌نویسی برای هم‌كیشان زرتشتی و نیز مسلمانانی كه به او عقیده داشته و مراجعه می‌كردند، نیز اشتغال داشت. اما مرد معمم توزیع‌كننده خربزه‌ها پدر شما مرحوم حاج میرزا عبدالحسین حجتی كرمانی بود كه به سائقه خصلت بخشندگی مثال‌زدنی‌اش هرچه برای او می‌آوردند ـ من جمله هدایای برادر زرتشتی‌اش ـ را به دیگران می‌بخشید.

از این خاطره منحصر به فرد كه بگذرم، به یاد می‌آورم چند سال بعد را كه دكتر باستانی در كرمان به انتشار نشریه هفتگی هفت واد مبادرت ورزید كه جز چند شماره توفیق انتشار نیافت و نیز نخستین اثر خواندنی او به نام پیغمبر دزدان در همین سال‌ها منتشر شد.

اكنون اجازه بفرمایید به شناخت بیش‌تری از شمایل مرحوم باستانی بپردازم ـ آن‌گونه كه خود شناخته‌ام: نخست بگویم امثال دكتر باستانی پاریزی كه در خاندان سنتی روحانی مذهبی و با خصلت‌های نیك ایرانی زاده شده و پرورش یافته و دارای تحصیلات جدید و آشنایی با دنیا و مسائل روز بودند، اكثراً با وجود دارا بودن اعتقادات اصولی محكم، اما متفاوت از اعتقادات عامه و حتی آموزش‌های رسمی علمای دینی می‌زیستند. اینان در مرحله عمل نیز روش‌ها و عملكردهای متفاوتی داشتند. از این میان آنان كه چون باستانی‌پاریزی با عشق و تلاش، صداقت و بی‌ریایی و آزادگی و میهن‌دوستی می‌زیستند، در عین احترام به اعتقادات، سنت‌ها، مراسم و مناسك عامه ـ و حتی خاصه ـ از نظر اعتقادی و عملی راه و رسمی ویژه برگزیده بودند. مثلاً دكتر باستانی بیش از آن‌كه اهل مسجد باشد با خانقاهیان دمخور و دمساز بود و از این‌رو با استاد فقید محمدجواد آموزگار كرمانی كه استاد مسلم ادبیات عرب در كرمان بود و مقام رسمی «شیخ» را در میان اهل خانقاه كرمان داشت و نیز شادروان شمس‌الدین حائری كه او نیز دارای مقامی خانقاهی بود، حشر و نشر داشت و این هماهنگی روحی و مسلكی بدان جا كشید كه وی با خواهر فرهیخته استاد شمس‌الدین حائری ازدواج كرد كه فرزندان گران‌مایه او از این مادر بزرگوار پا به عرصه وجود گذاشته‌اند.

سخن از جایگاه علمی و تحقیقی، تاریخی ـ ادبی و هنری استاد باستانی به خصوص در قلمرو تاریخ از عهده این حقیر ساخته نیست اما لازم است برای ادای حق استادی آن بزرگ‌مرد متواضع كه چون سروی تنومند سایه خود را بر سر ما شاگردان محفلی و كتابی و غیردانشگاهی خود می‌گسترانید، چند جمله‌ای بگویم: در این خصوص اشاره می‌كنم به سخنی كه در جلسه‌ای با حضور بزرگان اهل علم و ادب و تاریخ به میان آوردم و از باستانی به عنوان مردی «جهانی» یاد كردم كه مبالغه می‌نمود و شاید هم به راستی مبالغه بود. اما گذشته از این ادعا و عنوان، سخن من در آن جلسه و اكنون این بود و هست كه مرحوم باستانی در نگارش تاریخ، سبكی نو پدید آورد كه می‌توان او را در این سبك مبتكر و منحصر به فرد شمرد؛ چرا كه او از مقولات گوناگون اخلاق و سیاست، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی، احوال شخصی و معرفت‌الرجال، بوم‌شناسی و بسیاری دیگر از معارف بشری در روایات تاریخی خود بهره می‌گرفت و با آمیزه‌ای شیرین و دلپذیر از طنزهای نغز و پرمغز و آموزنده، خواننده را با بسیاری نكات و ظرایف تاریخی و اوضاع و احوال جغرافیایی و منطقه‌ای و خصال نیك و بد انسان‌ها و راز و رمز عروج و هبوط و اوج و سقوط و فراز و فرود ملل، اقوام و شخصیت‌های تاریخی در جای‌جای جهان آشنا می‌كرد. او از دورترین ایام تاریخی و حتی اساطیری انسان و از دورترین مناطق جغرافیایی و از انواع و اقسام موجودات و پدیده‌های طبیعی و انسان‌های اعصار مختلف از شرق و غرب عالم «پازل»‌هایی فراهم می‌آورد و با جفت و جور كردن و دوخت و دوز شرق و غرب و شمال و جنوب از دورترین ایام زندگی بشر و از دورترین نقطه ربع مسكون تا زمان و مكان حاضر و با به صحنه آوردن وقایع مهم و سرنوشت‌ساز تاریخی تا جزئیات وقایع‌گذاری افراد و اشخاص و جوامع ـ احیاناً گمنام و فراموش شده ـ صحنه‌هایی بی‌نظیر اما متناظر و مشابه و تماشایی در جلوی دیدگان خواننده می‌گشود كه عارف و عامی، حوزوی و دانشگاهی، تاریخ‌دان و سیاست‌شناس، جامعه‌شناس و روان‌شناس و طبیعی‌دان و انواع و اقسام خوانندگان را در سطوح بسیار متفاوت عالی و دانی، مجذوب و شیفته خود می‌كرد و هركس در هر سطحی از دانش و به اندازه استعداد پذیرش خود از آن سود می‌برد.

به پندار من، آن‌چه پاره‌ای از معاصران دانشمند و فرهیخته او را بر آن می‌دارد كه باستانی را در عداد مورخان محقق و صاحب‌نامی چون زرین‌كوب و زریاب خویی نشمارند و حتی او را محقق تاریخ‌ نشناسند‌ و حتی گاهی با بی‌انصافی او را در حد یك نقال تاریخ فرودآورند، آن است كه او به شیوه دانشگاهی و آكادمیك سخن نمی‌گفت و كتاب و مقاله نمی‌نوشت. فراز و فرود شگفتی انگیز نگارش‌ها و بیانات او كه برحسب تداعی معانی و شكار غیرمنتظره لحظات و حوادث تاریخی و موشكافی‌های رندانه و هنرمندانه احوال و روحیات شخصی و ترسیم بی‌نظیر اوضاع طبیعی و منطقه‌ای شكل می‌گرفت، اجتهادات تاریخی و آموزش‌های مهم اخلاقی و اجتماعی و سیاسی او را تحت‌الشعاع قرار می‌داد و بُعد اجتهادی و نظریه‌پردازی‌های احیاناً بدیع و ترو تازه او حتی از دید صاحب‌نظران فن پنهان می‌ماند.

من برآنم كه پاره‌ای از بزرگان صاحب نظر و اهل كتاب و مطالعه و تدریس و تألیف، در مورد كسانی مانند دكتر باستانی پاریزی با «حجاب معاصرت» مواجهند و با اندكی پیش‌داوری ذهنی ناشر از قلم ساده و متعارف، مردمی و به‌خصوص پراكنده نگاری آن مورخ صاحب سبك و نظر، با آثار او برخورد و در مورد او داوری می‌كنند. از این‌رو پیشنهاد می‌كنم مقدمات نقد علمی و تاریخی آثار دكتر باستانی در میزگردهایی با حضور هواداران و منتقدان علمی و تاریخی آن فقید سعید فراهم آید تا حق این شخصیت كم‌نظیر ادا شود و ابعاد مثبت و احیاناً كمبودهای آثار او از بُعد علمی و تحقیقی، بررسی و مورد پژوهشی نقادانه و بی‌طرفانه قرار گیرد. سخن خود را با طلب مغفرت برای روح پرفتوح او و امید بهره‌مندی روزافزون از همه استوانه‌های علم و فضیلت از موجودین و درگذشتگان به پایان می‌برم.
روزنامه اطلاعات

 

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: