ترجمه محیاسادات اصغری در زبان روزمره و نیز زبان علمی، ابهام و ایهام در كلام یك نقص محسوب میشود و مخاطب انتظار دارد كه گوینده مقصود خود را شفاف بیان كند به نحوی كه معنای كلام مشخص باشد. اما زبان شعر كاملا به عكس است و ایهام در آن باعث غنای آن میشود. از سوی دیگر بر اساس بعضی از نظریات، شعر غنی شعری است كه دغدغه نخستین آن «معنا» نباشد، بلكه صورت در آن بر معنا غالب باشد كه این خود باعث تشدید ایهام معنایی میشود. ایهام نه تنها در نوع هنری شعر؛ بلكه در هنرهای دیگر نیز كاربرد دارد و اساسا هنر معنای قطعی، تام و مطلقی را به مخاطب انتقال نمیدهد.
بنا دارای سه ساحت است: ساحت اول نوعی سرپناه است در جهت حفظ و امنیت انسان در برابر گزندها. ساحت دوم ساختمان است که در آن علاوه بر کارکردهای مورد نیاز، عناصری از زیبایی شناسی و امنیت روانی ظهور می یابد. ساحت سوم معماری است یعنی بنایی که در آن معنا مقدم بر فرم است و به یک عبارت در معماری، معانی و مفاهیم صورت تجسمی می یابند. بنابراین معماری زبان و بیان معانی و مفاهیم است و به همین دلیل دربر دارنده هویت و فرهنگ یک ملت و تمدن.
این نوشتار درصدد ارائه هرمنوتیک فلسفی از نگاه هایدگر است و نشان داده شده است که هرمنوتیک با کتاب "هستی وزمان " هایدگر وارد مرحله ای متفاوت از "هرمنوتیک روش شناختی" شد. برای این کار به یکی ازمطالب مهم کتاب "هستی و زمان" یعنی "دازاین" پرداخته ایم. "دازاین" به عنوان وجودی که درمتن زندگی پرتاب گشته و از توانائی هایی برای رسیدن به آینده که زمان اصیل و اصلی است، برخوردار می باشد که لازمه آن از نظر هایدگر فهم و تفسیر است. واژگان کلیدی: پدیدارشناسی، هستی شناسی، دازاین، پرتاب شدگی، تفسیر.
آشنایی ایرانیان با تمدن غرب در چند سده اخیر فراز و فرود بسیار داشته و از سطح تا عمق گسترده شده است. به نظر نگارنده این آشنایی سیری تکاملی بر بستر زمان دارد و به سه مرحله تقسیم می شود. نخستین مرحله، آشنایی کودکانه و سطحی است و از تمدن غرب فقط صورت آن را می بیند. دومین مرحله تکامل آشنایی اگرچه عمیق تر است اما به دلیل مشکلات ایدئولوژیک از واقعیت بسیار فاصله دارد. اما سومین مرحله زمان پختگی و اندیشه خردورزانه درباره غرب و نسبت ما با آن است. الف) میرزا ابوالحسن خان ایلچی و ناصرالدین شاه، ب) جلال آل احمد، ج) داریوش شایگان و رضا داوری اردکانی، مصادیق مراحل تکاملی این آشنایی هستند.
زنده یاد علی دشتی درواپسین فصلِ کتاب نقشی ازحافظ خود ، باعنوان «انجام ،حافظ دراعتدال »، ضمن نتیجه گیری از مجموع صحبت هایش درخصوص اینکه حافظ چگونه از آراءِ عمیق فلسفی خیام ، ازروح صوفیانه وشوریدۀ مولانا، و ازهنرزبان آوری و شیوۀ غزلسرایی سعدی تأثیرپذیرفته ودرنهایت هم چگونه توانسته است با هنرمندی به تلفیقی بسیار اعجاب انگیزدرطرزشاعری خود موفق شود دربارۀ رمزجاودانگی میراث هنری خواجه شیراز به نکته ای بسیارظریف ، ازسرخرد اندیشی اشاره کرده است که جای تأمل فراوان دارد : « اعتدال ، فضیلت گرانبهایی است که دست یافتن بدان دشواراست .
«سه چیز است که برای هر انسان متعارفی روشن و واضح میباشد و آدمی در آن تردیدی به خود راه نمیدهد، نخست آنکه خودش هست و وجود دارد. دوم آنکه بیرون از او چیزهایی وجود و واقعیت دارند و سوم او میتواند آنها را بشناسد و از آنها آگاه شود» (ترجمه و شرح بدایه الحکمه علامه طباطبایی، شیروانی) --------- «ذهن انسان فقط جهان خارجی را منعکس نمیکند، بلکه خود در تشکیل شناسایی سهم عمدهای دارد و این خود انسان است که دادههای خارجی را صورت و سامان میبخشد» (فلسفه نقادی کانت، کریم مجتهدی) .
تصور عمومی این است که در این صد سال گذشته میزان القابی که برای عالمان دینی به کار رفته و همچنان به کار می رود روندی مضاعف و روزافزون داشته است. درست است القابی مانند آیة الله العظمى برای فقیهان از پدیده های بسیار جدید است اما واقع این است که میزان القابی که گذشتگان برای عالمان دین در نظر می گرفته اند و آنان را شایسته آن القاب می دانسته اند به مراتب بیشتر و قوی تر و با بار معنایی گسترده تری بوده است.
طبیعتاً آن چیزی که از من انتظار میرفت در این زمینه به آن توجه کنم، تجربهی ایرانی مواجهه با جامعهشناسی مدرن است که این تجربه چه ویژگیهایی داشته و چگونه صورت گرفته است؛ خود این واژهی تجربه و تجربهی ایرانی مقداری ما را به عالم تاریخ و مقداری هم به عالم پدیدارشناسی میبرد، بهویژه زمانی که مفهوم مواجهه هم در میان باشد؛ از طرفی باید تجربهی خود را به شیوهای پدیدارشناسی روایت کنیم و از سوی دیگر مواجهه مطرح است.
دوازدهمین هماندیشی حلقه نشانهشناسی تهران با موضوع «نشانهشناسی تاریخ» در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این هماندیشی ۱۳ مقاله ارائه شد و اساتید حوزه تاریخ و نشانه شناسی سخنانی ایراد کردند. گزارش نخست این هم اندیشی به سخنان دکتر منصوربخت اختصاص داشت که در خصوص وارونه خوانی (یا خوانش توهمی) از نشانه های تاریخ در جهان معاصر (نمونه موردی ایران) سخن راندند. بخش دوم گزارشی بو د از سخنان دکتر محمدعلی اکبری در این هم اندیشی با موضوع تاریخ بهمثابه خاطرهی جمعی و پروژهی هویتسازی ملی در ایران معاصر.
فلسفه یا به طور کلی تفکر، لازمه اعتدال و نظم و درست زندگی کردن است؛ یعنی بدون تفکر، نظم و عقل و صلاح و سلامت وجود ندارد. اینکه در دوران جدید میان علم و فلسفه و اخلاق و سیاست جدایی افتاده است، امری است که متفکران باید در باب آن تأمل کنند. البته گرفتاریهایی از این قبیل همواره بوده است؛ زیرا ما محدودیم و اقتضای محدودیت، افتادن در بند تعارضها و تضادهاست.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید