مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ابراهیم بن عماد | اِبْراهیمِ‌ بْنِ عِماد، یا میرابراهیم سیفی حسنی قزوینی ملقب به شمس‌النّهار، از نستعلیق‌نویسان معروف ایران در سدۀ 11ق / 17م. او خوشنویسی را از پدرش میرعماد، که سرآمد نستعلیق‌نویسان عهد خویش بود، فرا گرفت (ایرانی، 124). وی احتمالاً در 1008ق / 1599م همراه پدر به اصفهان رفت و در کتابخانۀ عبدالرّشید دیلمی معروف به...
  • ابراهیم بن محمد ثقفی | اِبْراهیمِ ‌بْنِ مُحَمَّدِ ثَقَفی، ابواسحاق ابراهیم ‌بن محمدبن سعید ابن هلال ‌بن عاصم ‌بن سعد بن مسعود ثقفی (ح 200-283ق / 816-896م)، مورخ، محدث، فقیه و مفسر شیعی کوفی اصفهانی. نام وی، پدر و اجدادش را به اختلاف ابراهیم ‌بن محمد ثقفی مدینی (عقیلی، 1 / 64)، ابواسحاق ابراهیم‌ بن محمد اصفهانی ثقفی (ابن ندیم، 224)،...
  • ابراهیم بن مهزیار | اِبْراهیمِ‌ بْنِ مَهْزیار، ابواسحاق اهوازی از محدّثان شیعی سده‌های 2 و 3 ق / 8 و 9 م. از تاریخ زندگی او اطلاع کافی در دست نیست و تنها از لابه‌لای کتابهای حدیث و رجال می‌توان آگاهیهایی در این باره به دست آورد. تبارش در دَوْرَق خوزستان می‌زیستند و پدرش در آغاز مسیحی بوده و سپس به اسلام گرویده است (نجاشی، 2 / 74...
  • ابراهیم پاشا داماد | اِبْراهيمْ پاشا، داماد (د 1010 ق / 1601 م)، از دولتمردان عثمانی در زمان مراد سوم (953-1003 ق / 1546-1595 م) و داماد وي، و نيز صدراعظمِ محمد سوم (974-1012 ق / 1566-1603 م) و معروف به فاتح قانيژه (قانيسه يا قانيجه در مجارستان). اصلاً از اهالی بُسنی، يكی از ايالات يوگسلاوي بود (عثمان‌زاده، 45؛ اوزون چارشيلی، III...
  • ابراهیم تهرانی | اِبْراهیمِ تِهْرانی، مشهور به میرزا عمو، از خوشنویسان توانای قلم نستعلیق در نیمۀ دوم سدۀ 13 و آغاز سدۀ 14ق/ 19م و شاگرد میرزا غلامرضا اصفهانی. ابراهیم خوشنویسی توانا بود كه در كتیبه‌نویسی آثاری برجسته از خود برجای نهاده است (بیانی، 1/18). آثار تاریخ‌دار او در 1291-1314ق/1874-1896م نوشته شده است. كتیبه‌های باز...
  • ابراهیم پاشا نوشهرلی | اِبْراهیمْ پاشا نَوْشَهِرْلی، یا نوشهری (1073(؟)-1143 ق / 1663-1730 م)، سیاستمدار، داماد و صدراعظم فرهنگ دوست و ادب‌پرور سلطان عثمانی احمد سوم. وی در روستای موشقره2 (نوشهر كنونی) از توابع دهستان اورگوب3 واقع در بخش نیدۀ (نكیدۀ) ایالت قرامان زاده شد. تاریخ تولد او به طور دقیق معلوم نیست، اما از آنجا كه به هنگا...
  • ابراهیم پاشا صدراعظم | اِبْراهیمْ پاشا، دومین صدراعظم سلیمان قانونی دهمین سلطان عثمانی (حك‍ 926-974 ق / 1520-1566 م)، معروف به ابراهیم پاشای «مقبول»، «مقتول» و «فرنگی» (صدارت: 929-942 ق / 1523-1535 م) (مراد بیك، 3 / 239؛ عثمان‌زاده، 24). او در پارغه (پارگا، پارگه) از توابع استان یانیه (یانیا) در اپیر آلبانی زاده شد. پدرش یونس (اوزو...
  • ابراهیم امام | اِبْراهیم اِمام، ابواسحاق ابراهیم بن محمّدبن علیّ بن عبداللـه بن عبّاس (82-132 ق / 701-750 م) سامان‌دهندۀ دعوت عباسیان بر ضدّ امویان و برادر سفّاح و منصور نخستین و دومین خلیفۀ عباسی. پدرش محمدبن علی به تحریک ابوهاشم عبداللـه‌بن محمدبن حنفیّه، پس از مرگ ابوهاشم دست به کار دعوت سرّی بر ضدّ امویان شد و در حُمَیم...
  • ابراهیم بن اغلبی | اِبْراهیمِ بْنِ اَحْمَدِ اَغْلَبی، ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن محمد ابن‌اغلب (حک‍ 261- 289 ق / 875-902 م) معروف به ابراهیم اصغر، یکی از معروف‌ترین امیران اغلبی و نهمین فرمانروا از این خاندان. از دوران کودکی و نوجوانی او آگاهیی در دست نیست. در روزگار فرمانروایی برادرش ابوعبداللـه، معروف به ابوالغرانیق، والی قیر...
  • ابرار | اَبْرار، واژه‌ای است عربی به معنی نیکان و نیکوکاران که چندین بار در قرآن کریم آمده و از این طریق در عرف متصوفه و اهل سیر و سلوک نیز راه یافته است. در قرآن مجید: برخی از مفسران و نیز بسیاری از فرهنگ‌نویسان این واژه را تنها جمع بَرّ دانسته‌اند (طبری، 4 / 142؛ طبرسی، 2 / 908؛ ابن‌اثیر، 1 / 116؛ قرطبی، 19 / 125)،...
  • جعفی |
  • جعل | جَعْل، اصطلاحی فلسفی به معنای ابداع هویت و ذاتِ شیء به نحو خاص که همان وجود شیء است. جعل در لغت به معنای خلق و صنع و صیرورت، و در اصطلاح فیلسوفان به معنای ایجاد است.
  • جغاله زاده سنان پاشا |
  • جغتای |
  • جعیفران موسوس | جُعَیْفِرانِ مُوَسْوِس، جعیفران بن علی بن صفر ابناوی (منسوب به ابناء خراسان) که از نیمه‌های عمر، لقب موسوس یافت. نسبت ابناوی او را ابوالفرج (20 / 202)، خطیب بغدادی (7 / 163) و دیگران شرح داده، و گفته‌اند که از زادگان «سپاه خراسانی» (سپاه عربی / ایرانی آغاز دورۀ عباسی در خراسان) بوده است.
  • جغتای | جَغَتای، یا چَغَتای، جَغاتای، پسر دوم چنگیز از خاتون بزرگ او یسونجین بیکی (در جامع‌التواریخ رشیدالدین، 1 / 94: بورته اوجین). به گفتۀ جوینی (1 / 29) «ازین خاتون 4 پسر بود ... که تخت مملکت را به مثابۀ 4 پایه ... بودند.
  • جغتای، خانات | جَغَتای، خانات، عنوان سلسله‌ای از فرزندان جغتای، که اولوس جغتای نیز خوانده می‌شدند و مدت 136سال (از 624 تا 760ق / 1227-1359م) بر ماوراءالنهر و بخشی از خوارزم، کاشغر، ختن و نواحی دیگر حکومت کردند تا سرانجام امیرتیمور در 771ق / 1369م آن را برانداخت.
  • جغتایی، زبان و ادبیات | زَبانْ وَ اَدَبیّات، از زبانهای ترکی شرقی که در آسیای مرکزی و بخش اروپایی روسیه از آغاز سدۀ 9 تا اوایل سدۀ 14ق / 15-20م، زبان نوشتاری، ادبی و دیپلماسیِ مسلمانان ترک، و میراث ادبی آن زبان بود (جانپُلات، 769؛ «دائرةالمعارف ترک1»، XI / 319). این نام برگرفته از نام جغتای، پسر دوم چنگیزخان است که بنا بر وصیت پدرش،...
  • جغتو |
  • جفری | آرتور1 (1892-1959م / 1271- 1338ش)، قرآن‌پژوه و متخصص زبانها و ادیان سامی. وی در مِلبورن استرالیا دیده به جهان گشود، تحصیلات مقدماتی و دانشگاهی را در همان شهر آغاز کرد، در میانۀ تحصیلات و در آغاز جنگ جهانی اول به جای خدمت سربازی به کالج مسیحی مدرس در هند اعزام شد (بَدو، 49) و حدود 5 سال در آنجا به تدریس و مطال...
  • حاکم شرع | حاکِمِ شَرْع، اصطلاحی در فقه و عرف جوامع اسلامی به معنای قاضی دینی. مصداق اصلی این تعبیر در اندیشۀ شیعی امام معصوم یا نایب خاص آن حضرت است که با گسترشی در معنا، فقیه جامع‌الشرایط را نیز دربر می‌گیرد.
  • حاکم جشمی* |
  • حاکم لاهوری | حاکِمِ لاهوری، عبدالحکیم، حکیم بیگ‌خان، متخلص به حاکم، تذکره‌نویس و شاعر پارسی‌گوی سدۀ 12ق / 18م. وی فرزند شادمان‌خان از اعیان قوم ازبک بلخ بود
  • حال* |
  • حاکم شهید | حاکِمِ شَهید، ابوالفضل محمد بـن محمد بـن احمد سلمی (د 334ق / 945م)، فقیه و محدث حنفی مرو که چندی نیز عهده‌دار وزارت بود. در منابع حنفی، «حاکم» به تعبیر مطلق هم اشاره به او ست
  • حالتی | حالَتی، مصطفى عزمی‌زاده افندی (977-1040ق / 1570-1631م)، از شاعران و دانشمندان عثمانی. وی در استانبول به دنیا آمد. پدرش پیرمحمد عزمی افندی خود یکی از شاعران عثمانی و معلم سلطان مراد سوم بود
  • حاکم نیشابوری | حاکِمِ نِیْشابوری، ابـوعبدالله محمدبن عبدالله ضَبیّ طَهمانی (ربیع‌الاول 321- صفر 405 / مارس 933 - اوت 1014)، محدث پرآوازۀ ایرانی و صاحب کتاب معروف المستدرک علی الصحیحین.
  • الحاکم بامرالله فاطمی | اَلْحاکِمُ بِاَمْرِاللّٰهِ فاطِمی (ز 25 یا 26 ربیع‌الاول 375ق / 15 یا 16 اوت 985م)، ابوعلی منصور الحاکم بامرالله بن نزار عبیدی، ششمین خلیفۀ فاطمی و شانزدهمین امام اسماعیلیه.
  • حالی | حالی، الطاف حسین، شاعر، ادیب، منتقد، محقق و تذکره‌نگار ادب فارسی و اردو در شبه قاره (1253-1333ق / 1837-1914م).
  • حالی اصفهانی* |
  • حامدبن خضر خجندی* |
  • حائری، ابو الفتح | حائِری، ابوالفتح نصرالله بن حسین موسوی فائزی، ملقب به عزالدین (یا صفی‌الدین)، ادیب، شاعر، خطیب، محدث و مورخ امامی سدۀ 12ق / 18م.
  • حامیم بن من الله | حامیمِ بْنِ مَنَّ الْلّٰه (مق‍ 315ق / 927م)، ابومحمد، ملقب به مفتری، از مدعیان نبوت در مغرب در سدۀ 4ق / 10م. وی از بربرهای غماره بود، و با خانواده‌اش در نزدیکی شهر تطوان، کنار کوهی که بعدها به‌نام او (حامیم) مشهور شد، ساکن بودند
  • حائری، حاج شیخ عبدالکریم | حائِری، حاج شیخ عبدالکریم مِهرجَردی یزدی، ملقب به آیت‌الله (د ذیقعدۀ 1355 / ژانویۀ 1937)، فقیه امامی، زعیم دینی و مؤسس نوین حوزۀ علمیۀ قم
  • حامدبن عباس | حامِدِ بْنِ عَبّاس، ابومحمد (د 311ق / 923م)، دیوان‌سالار دستگاه خلافت عباسی و وزیر المقتدرباللٰه. ذهبی (سیر، 14 / 356) کنیۀ او را ابوالفضل آورده است.
  • حامدی | حامِدی، ابراهیم بن حسین بن ابی‌السعود همدانی (د 16 شعبان 557 ق / 31 ژوئیۀ 1162م)، دومین داعی مطلق دعـوت طیّبی ـ مستعلوی در یمن
  • الحاوی | اَلْحاوی، مجموعه‌ای از یادداشتهای محمد بن زکریای رازی (251-313ق / 865-925م) در پزشکی. این یادداشتها پس از درگذشت وی گردآوری شد و به صورت کتابی واحد درآمد.
  • حائطیه* |
  • حائل | حائِل، استان و شهری در شمال عربستان سعودی. استان حائل با 887‘ 103 کمـ 2 مساحت و 970‘585 تن جمعیت (2010م / 1389ش) در منطقۀ کوهستانی نجد واقع شده است
  • حب* |
  • حبرون* |
  • حبر* |
  • حبسیه سرایی | ‌‌حَبْسیّه‌سُرایی، سرودن اشعاری توسط شاعر زندانی در وصف زندان و سختیها و رنجهای حاصل از آن. کلمۀ حبسیه صفتی است که به جای موصوف نشسته...
  • حبشی بن جناده | حُبْشیِ بْنِ جُناده، ابوالجَنوب سَلولی، از کهترانِ اصحاب پیامبر(ص). در روایتی از خود او آمده که وی در 3 غزوه حضور داشته است
  • حبشی، سلاطین | حَبَشی، سَلاطین، عنوانی برای 4 پادشاه سیاه پوستِ مسلمان و مستقل بنگال در سدۀ 9ق / 15م که بعضی از مورخان از آنان همانند افراد یک خاندان یاد کرده‌اند (نک‍ : زامباور، 428)،..
  • حبس |
  • حبقوقِ نَبی | حَبَقّوقِ نَبی، یکی از انبیای بنی‌اسرائیل که مقبره‌ای در تویسرکان منسوب به او ست. از زندگی و جزئیات احوال حبقوق آگاهی چندانی در دست نیست
  • حبش حاسب مروزی | حَبَشِ حاسِبِ مَرْوَزی، احمد بن عبدالله، منجم فعال در نیمۀ اول قرن 3ق / 9م. از نسبت او بر می‌آید که اصلش از مرو بوده است.
  • حبله رودی* |
  • حبشه | حَبَشه، سرزمینی کهن در مشرق افریقا. حبشه به سرزمینی وسیع در شاخ افریقا و ساحل غربی دریای سرخ اطلاق می‌شد

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: