صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / ابراهیم پاشا صدراعظم /

فهرست مطالب

ابراهیم پاشا صدراعظم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 20 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

اِبْراهیمْ پاشا، دومین صدراعظم سلیمان قانونی دهمین سلطان عثمانی (حك‍ 926-974 ق / 1520-1566 م)، معروف به ابراهیم پاشای «مقبول»، «مقتول» و «فرنگی» (صدارت: 929-942 ق / 1523-1535 م) (مراد بیك، 3 /  239؛ عثمان‌زاده، 24). او در پارغه (پارگا، پارگه) از توابع استان یانیه (یانیا) در اپیر آلبانی زاده شد. پدرش یونس (اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»، II / 546) دریانورد بود (هامر پورگشتال، 5 / 36) و عثمان‌زاده نسب او را به یانقو بن مادیانه، بانی افسانه‌ای دیوارهای دفاعی استانبول می‌رساند (ص 24). در كودكی، دزدان دریایی ابراهیم را اسیر كرده، در شهر مغنیسا (مانیسا، مغنیسیه) به بیوه زنی ترك فروختند. این زن به تربیتش همت گماشت و او را دانش و هنر از جمله موسیقی بیاموخت. سلطان سلیمان كه در ایام ولیعهدی در مغنیسا می‌زیست، هنگام گردش در شهر صدای ساز او را شنید و آنچنان شیفته گردید كه به‌رغم میل صاحبش او را خرید (هامر پورگشتال، 5 / 36؛ «دائرةالمعارف پادشاهان عثمانی» I / 227) و در دفتر ویژۀ خود به كار گمارد. ابراهیم با ذكاوت و لیاقت فوق‌العاده‌اش توجه و علاقۀ سلیمان را به خود جلب كرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد كه سلیمان دوری او را حتی برای مدتی كم تحمل نمی‌كرد (مراد بیك، 3 / 244). او كه یار وفادار و مشاور ارزشمند شاهزادۀ عثمانی شده بود، پس از چندی ابتدا مقام «طوغانچی» (شكاربان و مسئول مرغان شكاری) و آنگاه مقام اتاق‌داری خاص «خاص اوداباشی» وی را بر عهده گرفت. بعد از درگذشت سلیم و بر تخت نشستن سلیمان، ابراهیم نیز همراه ولینعمت خود به استانبول آمد و در همان مقام اتاق‌داری خاص به خدمت مشغول شد. علاقۀ سلطان به او روزبه‌روز افزون‌تر و دوستی آن دو مستحكم‌تر می‌شد.
در پی مخالفت صدراعظم پیری پاشا با لشكركشی سلیمان به جزیرۀ رودس، فرمانروای عثمانی كه برای ارتقاء مقام ابراهیم پاشا دنبال فرصت می‌گشت، پیری پاشا را از صدارت عزل و بازنشسته كرد و طی فرمانی در 13 شعبان 929 ق / 26 ژوئن 1523 م مهر صدارت عظمی‌را به ابراهیم پاشا (آغا) داد (عطایی، 93؛ قره چلبی‌زاده، 419؛ منجم‌باشی، 3 / 480؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 36) و در عین حال بیگلربیگی روم ایلی را نیز به وی واگذار نمود (عثمان‌زاده، 24). پیشرفت سریع و روزافزون ابراهیم و انتصاب وی به بالاترین مقام حكومتی كه برخلاف عرف معمول در خاندان عثمانی انجام یافته بود، موجب شگفتی و حتی حسد درباریان شد و برخی مدعیان مقام صدارت را آزرده خاطر ساخت، به طوری كه احمد پاشا وزیر ثانی كه در تاریخ عثمانی به احمد پاشای خائن شهرت دارد و صدارت عظمی‌ را حق خود می‌دانست، مخالفت آغاز كرد و خواستار حكومت مصر شد. سلطان سلیمان نیز برای پایان دادن به اختلافات اركان دولت و كارگزاران حكومت، با درخواست وی موافقت كرد (منجم‌باشی، 3 / 480؛ ‌هامر پورگشتال، 5 / 36). احمد پاشا در 10 رمضان 929 ق / 24 ژوئیه 1523 م به سوی مصر حركت كرد. او پس از ورود به مصر برای به دست آوردن سلطنت در مصر به مقدمه‌چینی پرداخت. دربار عثمانی پس از آگاهی از اقدامات احمد پاشا، موسی بیك، یکی از مأموران وفادار خود را مأمور سركوبی وی نمود، امّا احمدپاشا با اطلاع از این امر آشكارا علم طغیان برافراشت (منجم‌باشی، همانجا). این امر نخستین حادثۀ مهمی‌ است كه ابراهیم پاشا پس از رسیدن به صدارت با آن روبه‌رو شده است. از سوی دیگر، وی، محمد بیک یکی از گماشتگان سلطان سلیم در مصر را كه در ظاهر با احمد پاشا همكار و در نهان طرفدار سلطان عثمانی بود، مأمور فرونشاندن فتنه كرد. احمد كه یارای مقاومت نداشت، فرار كرد و به قبیلۀ بنی بكر پناهنده شد و سرانجام توسط محمدبیك دستگیر شد و به قتل رسید (همو، 3 / 481؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 40). پس از این موفقیت، ابراهیم پاشا در 930 ق /  1524 م طی مراسم باشكوهی كه شخص سلطان نیز در آن حضور داشت، ازدواج كرد. اگرچه برخی مورخین عثمانی مانند منجم‌باشی (3 / 481) و نیز‌ هامر پورگشتال (5 / 41) و به نقل از آنان، تاریخهای اخیر و حتی «دائرةالمعارف اسلام» او را شوهر خدیجه خواهر سلطان نوشته‌اند، اما اوزون چارشیلی مورخ بزرگ معاصر ترك نادرست بودن این موضوع را ثابت كرده است. وی به استناد مآخذ دست اول قرن 10 ق و بعد مانند طبقات الممالك و درجات المسالكِ جلال‌زاده مصطفی چلبی معروف به نشانچی وقایع نگار و «رئیس الكتابِ» ابراهیم پاشا، كنه الخبار تألیف عالی، روضة الابرارِ قره چلبی‌زاده، حدیقة الوزراء عثمان‌زاده، و اسناد آرشیو «توپ قاپو» ثابت كرده است كه ابراهیم پاشا داماد خانوادۀ سلطنتی نبوده است، زیرا در هیچ یک از مآخذ فوق اشاره‌ای به این موضوع نشده و در نامه‌های متعددی که ابراهیم پاشا به مناسبتهای گوناگون در سفر و حضر به همسرش نوشته است، عناوین رایج درباری را به کار نبرده است. نویسندۀ مقاله معتقد است که این شبهه بر اثر تشریفات زیاد و پرشکوه و حضور سلطان در مراسم عروسی او که احتمالاً هزینۀ آن را نیز پرداخته، حاصل شده است (نک‍ : اوزون چارشیلی، «ابراهیم پاشا ... »، XXIX / 355-361). گذشته از این، نام همسر ابراهیم محسنه بوده است و نه خدیجه (همان، 361).
پس از فرونشانده شدن آشوب احمد پاشای خائن در مصر، حکومت آنجا به قاسم پاشا معروف به گوزلجه و «دفترداری» (امور مالی) آن به محمدبیگ واگذار گردید، اما بروز اختلاف میان این دو مأمور عالی رتبه، نظام امور مصر را از هم گسست. پادشاه برای حل این اختلاف به ابراهیم پاشا فرمان داد که به مصر برود. جمعه اول ذیحجۀ 930 ق / 30 سپتامبر 1524 م، ابراهیم پاشا در‌حالی‌که اسکندر چلبی «دفتردار». جلال‌زاده مصطفی چلبی «وقایع‌نگار»، خیرالدین «علوفه‌چی» و محمد صوفی‌زاده «چاوشی باشی» او را همراهی می‌کردند به اتفاق 30 نفر چاوش، 500 ینی‌چری با 10 فروند کشتی، از استانبول به سوی مصر بادبان کشید (صولاق‌زاده، 448؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 43). سلیمان نیز به نشانۀ احترامِ صدراعظم خود، او را تا جزایر نزدیک استانبول بدرقه کرد. رسیدن موسم زمستان و طوفانهای شدید، ادامۀ سفر از راه دریا را غیرممکن ساخت (منجم‌باشی، 3 / 481) ابراهیم پاشا ناگزیر پس از سه هفته در خلیج «مرمریس» لنگر انداخت و تصمیم گرفت که از راه خشکی به سفر ادامه دهد (هامر پورگشتال، 5 / 43). وی ابتدا به حلب آمد، آنگاه در جمادی‌الآخر 931 ق / 2 آوریل 1525 م وارد قاهره شد (صولاق‌زاده، 449؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»، II / 320) و ورود او با استقبال مردم مواجه گردید. ابراهیم در مدت اقامت چند ماهه‌اش در مصر به دادرسی و از میان بردن نارضایی مردم و تنظیم امور پرداخت. وی براساس قوانین قایتبایِ غوری قانون جدید مالی وضع کرد. دو تن از شیوخ قبایل بنی‌حواره و بنی‌بقر به نامهای احمد بن بقرا و میر علی بن عمر را از مقام خود معزول نمود و زندانیانی را که به سبب عدم توانایی در بازپرداخت قروض خود دربند بودند، آزاد ساخت. مسجد عمروعاص را به هزینۀ شخصی خود تعمیر نمود و میزان مالیاتی را که باید به خزانه واریز شود، تعیین کرد (صولاق‌زاده، 449؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 44) و نیز سکه ای از زرِ ناب ضرب کرد که «ابراهیمی» نام یافت (عطایی، 93). ابراهیم پس از آنکه ادارۀ امور مصر را به سلیمان پاشا بیگلربیگی سوریه سپرد، از راه خشکی به استانبول مراجعت کرد. در میان راه مرعش به قیصریه از شورش ترکمانان ذوالقدر و اجاق‌زاده آگاه شد، اما با مذاکره با آنان و بازگرداندن املاک ضبط شدۀ ایشان، به غائله خاتمه داد و در 18 ذیقعدۀ 931 ق / 6 سپتامبر 1525 م وارد استانبول شد (İA, V(2) / 909؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»، II / 321). این حسن تدبیر و پیروزی وی در حل مسائل مصر، محبوبیت او را نزد سلطان عثمانی بالا برد. زمانی که ابراهیم در مصر بود، مخالفانش ینی‌چریها را تحریک کردند و به شورش واداشتند. شورشیان خانه‌های ایاس پاشا وزیر ثانی و عبدالسلام دفتردار او را مورد حمله قرار دادند. ابراهیم بعد از بازگشت مسببین حادثه را به شدت گوشمالی داد (منجم‌باشی، 3 / 481).
سیاست توسعۀ ارضی سلیمان قانونی، برخلاف پدرش سلیم، متوجه اروپا بود. دولت عثمانی که بخشی از شبه جزیرۀ بالکان را تسخیر کرده بود، مجارها را بزرگ‌ترین سد راه خود می‌دانست و به همین جهت در فرصتهای مناسب و به بهانه‌های گوناگون به مجارستان و توابع آن لشکرکشی می‌کرد که یکی از مهم‌ترین آنها لشکرکشی به مُهاچ است در این حمله، ابراهیم پاشا که تازه از مصر بازگشته بود به عنوان جلودار سپاه عثمانی به سوی بلگراد حرکت کرد. ابتدا قلعۀ پتروارادین (ورادین) بعد از 12 روز محاصره به دست ابراهیم پاشا گشوده شد (فریدون بیک، 547- 548؛‌ هامر پورگشتال، 5 /  58)، آنگاه دژ مستحکم اُیلُلوق فتح گردید (همو، 5 /  59)، و ساکنان آن امان یافتند سلیمان به کسی که خبر این پیروزی را آورده بود 000‘1 سکه پاداش داد و از همراهان ابراهیم پاشا قدردانی کرد (همانجا). ابراهیم پاشا در رأس قشون عثمانی، پس از عبور از رودخانۀ «دراوه» در 12 ذیقعدۀ 932 ق / 20 اوت 1526 م واد صحرای مهاج شد، لکن در همین جا غافلگیر شد و به محاصره افتاد و نزدیک بود گرفتار آید که با حملۀ خسروپاشا و بالی بیگ حلقۀ محاصره شکست و ابراهیم از مهلکه نجات یافت (صولاق‌زاده، 453؛ فریدون بیک، 546-551). پس از آن قلعه و شهر بودین(بوداپست؛ نک‍ : قاموس الاعلام، ذیل بودَه) تسخیر گردید که غنائم و جنگ‌افزارهای زیادی از آنجا آورده شد. در میان این غنائم 3 تندیس بود که ابراهیم پاشا آنها را به استانبول آورد و در برابر کاخ خود واقع در میدان اسب‌دوانی (آت میدانی) نصب کرد (صولاق‌زاده، 459؛ ‌هامر پورگشتال، 5 /  68). این عمل ابراهیم، اعتراض برخی از رجال و بدخواهان را فراهم آورد، به طوری که او را به بت‌پرستی متهم ساختند. در این میان، فغانی، شاعر معروف آن زمان با سرودن بیت زیر او را هجو کرد و به دنبال آن به دستور پاشا کشته شد:

دو ابراهیم آمد به دیر جهان                   یکی بت‌شکن شد یکی بت‌نشان

(قنالی‌زاده، 1 / 765). هنگامی‌که ابراهیم پاشا درگیر نبرد در مجارستان بود، عده‌ای در آناتولی سر به شورش برداشتند. مهم‌ترین این یاغیان، قلندر نام از پیروان فرقۀ بکتاشیه بود. او با گردآوری 000‘30 نفر داعیۀ حکومت داشت و در آناتولی ناآرامی ‌به وجود آورد (صولاق‌زاده، 464). این خبر هنگامی ‌به سلیمان رسید که در قلعۀ وارداین بود. وی ابتدا بهرام پاشا بیگلربیگی آناتولی را با عجله به مقابلۀ قلندر فرستاد (همانجا) و پس از بازگشت به استانبول ابراهیم پاشا را به فرونشاندن فتنۀ قلندر مأمور ساخت. ابراهیم با 000‘3 ینی‌چری و 000‘2 سرباز دیگر به جانب قلندر حرکت کرد. هنگامی‌ که ابراهیم پاشا به آق‌سرای (ﻫ م) رسید، قلندر بکتاشی و اطرافیانش فرار کردند و بهرام پاشا بیگلربیگی آناتولی و محمودپاشا بیگلربیگی قرامان به تعقیب او پرداختند. در محلی به نام «صحیفه» میان طرفین جنگ شدیدی درگرفت که نیروهای ابراهیم شکست خوردند و عده‌ای از امیرانش کشته شدند و ابراهیم نیز به اِلبِستان عقب‌نشینی کرد (منجم‌باشی، 3 / 483). اطرافیان قلندر که از حملۀ مجدد ابراهیم پاشا بیمناک بودند، به تدریج او را ترک کردند. ابراهیم نیز با اغتنام فرصت در محلی به نام «باش ساز» باقیماندۀ نیروهای یاغی را منهزم ساخت و به فتنۀ قلندر خاتمه داد و در 13 ذیقعدۀ 933 ق / 11 اوت 1527 م به استانبول بازگشت (همانجا؛ صولاق‌زاده، 465؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 70-71).
بعد از مراجعت ابراهیم پاشا به پایتخت شخصی بنام ملاقابض، با مطرح کردن مسائلی چون برتری حضرت عیسی (ع) بر خاتم الانبیاء (ص) در کوی و برزن آشوب جدیدی برپا کرد. فناری‌زاده قاضی عسکر روم ایلی و محیی‌الدین چلبی قاضی عسکر آناتولی نتوانستند ادعای او را رد کنند. این امر موجب عدم رضایت مردم شد و سرانجام به دستور ابراهیم پاشا مجلسی به عضویت شیخ‌الاسلام کمال پاشازاده و سعدالدین مفتی استانبول تشکیل گردید. قابض در این مجلس محکوم و اعدام گردید (هامر پورگشتال، 5 / 72-73؛ صولاق‌زاده، 468).
سلطان سلیمان که در 935 ق در تدارک لشکرکشی جدید به اتریش بود، با صدور فرمانی مبنی‌بر اهدای طبل و پرچم مخصوص و افزایش حقوق از 2 میلیون به 3 میلیون آقچه، ابراهیم پاشا را به مقام «سرعسکری» (فرمانده کل) منصوب کرد و به علما، وزرا، ارکان دولت و ضابطان ملک و ملت فرمان داد که اطاعت از او را واجب شمارند (فریدون بیک، 544-546). همچنین 3 عدد پوستین ویژه تشریفات و 9 رأس اسب که یکی از آنها به زین و یراق و شمشیر مرصع مزیّن بود برای او فرستاد (هامر پورگشتال، 5 / 84). ابراهیم نخستین سرعسکر تاریخ عثمانی است. او ابتدا قاسم پاشا وزیر ثانی و بیگلربیگی روم ایلی را در 3 شعبان 935ق /  آوریل 1529 م به عنوان جلودار به ادرنه فرستاد و خود نیز در 2 رمضان 935 ق / 10 مۀ 1529 م همراه سلطان سلیمان از استانبول حرکت کرد و بعد از گذشتن از صوفیه و بلگراد به مجارستان رسید. یانوش پادشاه اَنْکَروس (مجارستان) به استقبال آمد و اظهار اطاعت کرد و حکومت آنجا مجدداً به وی واگذار شد (صولاق‌زاده، 471). در محرم 936 ق /  سپتامبر 1529 م ابراهیم پاشا بار دیگر بودین را تصرف کرد. نیروهای عثمانی به مرزهای اتریش رسیدند، آنگاه شهر وین را که تا آن موقع پای هیچ یک از نیروهای مسلمان به آن حدود نرسیده بود، محاصره کردند (منجم‌باشی، 3، 486؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 87 به بعد). مقاومت دلیرانۀ مدافعان شهر از یک سو و نامساعد بودن شرایط جوی از سوی دیگر، نیروهای عثمانی را مجبور ساخت که دست از محاصره بکشند و عزم مراجعت نمایند (هامر پورگشتال، 5 / 93- 98). این نخستین ناکامی ‌سلطان و صدراعظمش ابراهیم پاشاست. آن دو برای سرپوش گذاشتن بر این ناکامی، در نزدیکی وین دیوان بزرگ را تشکیل دادند. سلطان سلیمان، امیران شرکت کننده در این لشکرکشی را هر یک به فراخور حال پاداش داد که ابراهیم پاشا نیز یک قضبه شمشیر جواهرنشان دریافت کرد (هامر پورگشتال، 5 / 94). ابراهیم که در بازگشت در عقب نیروها حرکت می‌کرد، تاج مقدس مجارها را که به یغما گرفته بود، به آنان بازگرداند (منجم‌باشی، 3 / 487). در 937 ق دومین هیأت سفرات فردیناند امپراتور اتریش که شوالیه ژوزف دولامبرگ و نیکولایوریشیچ در آن عضویت داشتند با ابراهیم پاشا مذاکره و با پادشاه ملاقات کردند (هامر پورگشتال، 5 / 104). زمانی که هیأت مشغول مذاکرات صلح بود، یکی از سرداران فردیناند به نام کیلیوم، بودین را محاصره کرد و عده‌ای از کارگزاران عثمانی را به قبل رساند (همو، 110). همین امر سلیمان را برای بار پنجم به لکشرکشی به مجارستان ـ اتریش وادار ساخت. فرماندهی سپاه عثمانی این بار نیز با ابراهیم پاشا بود. این لشکرکشی که در اصل علیه شارل کن امپراتور آلمان بود غیر از تسخیر قلعه گونش (کوسگ) (منجم‌باشی، 3 /  488؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 112-114) نتیجۀ دیگری نداشت. این قبیل اقدامات نظامی ‌بی‌حاصل از سویی و اندیشۀ حمله به ایران از دیگر سو، دولت عثمانی را وادار ساخت که هیأت اعزامی ‌فردیناند و پیشنهاد صلح وی را بپذیرد. ژروم دوزارا، نمایندۀ اتریش با 10 نفر همراه به استانبول آمد. ابتدا با ابراهیم پاشا و سپس با سلطان ملاقات کرد. در این ملاقات از سفیر خواسته شد که با تسلیم قلعۀ اسْترگون به منازعات خاتمه دهد. این درخواست از سوی فردیناند پذیرفته شد و کورنولیوس دوبله چیوس شپیر به استانبول آمد (همو، 128- 129). ابراهیم پاشا نیز با اختیارات کامل از جانب دولت عثمانی مأمور مذاکره با سفیر گردید. سیاست و هوشیاری وی در این مذاکرات، به مناسبات خصمانۀ دو دولت پایان داد و به انعقاد نخستین عهدنامۀ صلح اتریش ـ عثمانی منجر شد (همو، 5 / 142). پس از امضای این قرارداد، سلطان سلیمان برای لشکرکشی به ایران آماده شد. در این میان، اولامه سلطان امیر الامرای آذربایجان به دربار عثمانی پناهنده شد و با توجه به لشکرکشی شاه تهماسب به هرات و دوری وی از پایتخت سلطان عثمانی را تشویق کرد به ایران حمله برد. همچنین شورش شرف خان حاکم بدلیس علیه عثمانی (روملو، 237؛ قاضی احمد قمی، 1 / 215-216) اندیشۀ حمله به ایران را در او تقویت کرد. این بار نیز ابراهیم پاشا با عنوان «سرعسکر» فرمان یافت که به ایران برود. وی در اوایل ربیع‌الآخر 940 ق /  اکتبر 1533 م با چندین هزار «سواره و پیاده و تفنگ‌انداز» (مطراقچی، 213-214) از استانبول خارج و عازم ایران گردید. تعداد لشکریان ابراهیم پاشا را 80 تا 90 هزار نوشته‌اند (اسکندر منشی، 1 / 67؛ روملو، 237؛ اولیا چلبی، 4 / 231). زمانی که ابراهیم به قونیه رسید خبر یافت که شرف بیک حاکم بدلیس کشته شده است (هامر پورگشتال، 5 / 145). ابراهیم بلادرنگ امیر شمس‌الدین پسر شرف بیک را به امارت بدلیس منصوب کرد (بدلیسی، 563) و بدین وسیله از او دلجویی کرد، آنگاه به حلب رفت و زمستان را در آنجا گذراند. در همین شهر با کاپیتان خیرالدین باباروس افسر نیروی دریایی فاتح الجزایر دیدار کرد، همچنین با قلعه‌داران برخی از قلاع مرزی ایران مذاکرات دوستانه‌ای انجام داد و آنها را به همکاری در موقع حرکت قشون راضی ساخت. در رمضان 940 ق /  مارس 1533 م از حلب به سوی آذربایجان حرکت کرد و قلعه‌های اَرجیش، عادلجواز و اخلاط را تسخیر نمود (منجم‌باشی، 3 / 490؛ صولاق‌زاده، 483؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 145). وی، در اول ذیقعدۀ 940 ق / 14 مه 1534 م به دیار بکر آمد و پس از یک توقف 6 هفته‌ای برای سامان دادن نیروهایش، ابتدا اولامه را با 000‘10 نفر به تبریز فرستاد و خود نیز در ذیحجۀ 940 ق /  ژوئن 1534 م با جمیع امرا و بیگلربیگیها از دیار بکر خارج و در اوایل محرم 941 ق /  ژوئیۀ 1534 م وارد تبریز شد و از همانجا اولامه را به اردبیل و خسروپاشا را به تصرف دژ النجق فرستاد و بدین ترتیب اکثر شهرهای آذربایجان به دست ابراهیم پاشا افتاد (روملو، 237- 238؛ اسکندر منشی، 1 / 67؛‌ هامر پورگشتال، 5 /  148). ابراهیم بعد از تسخیر تبریز، در محلۀ شنبِ غازان قلعه‌ای ساخت و 000‘1 نفر تیرانداز را به محافظت گمارد و آنگاه در ییلاق سعیدآباد (سعدآباد) در شرق تبریز اردو زد (همانجا). از سوی دیگر شاه تهماسب پس از شنیدن خبر آمدن ابراهیم به ایران، لشکرکشی در خراسان متوقف ساخته، به عزم پایتخت و مقابله با دشمن حرکت کرد. ابراهیم پاشا نیز بعد از آگاهی از توجه شاه تهماسب به سوی آذربایجان به سبب عدم توانایی در مقابله با وی و نیز با توجه به خواست ینی‌چریها مبنی بر حضور پادشاه در جبهه، از سلطان سلیمان خواست که به ایران بیاید و هدایت سپاه را شخصاً بر عهده گیرد (روملو، همانجا). سلطان سلیمان که در اواخر ذیقعدۀ 940 ق /  مه 1534 م از استانبول حرکت کرده بود در 18 ربیع‌الاول 941 ق / 27 سپتامبر 1534 م وارد تبریز شد (برای آگاهی از جزئیات این لکشرکشی که به «سفر عراقین» شهرت دارد، نک‍ : مطراقچی، جم‍ ؛ فریدون بیک، 584-587) و از آنجا به اورجان که اردوی ابراهیم پاشا در آن مستقر بود رفت و سپس آن دو به اتفاق به جانب سلطانیه حرکت کردند (مطراقچی، 216). شاه تهماسب نیز که در این موقع در قزوین بود، بهرام میرزا و القاص میرزا را به مقابله فرستاد. آنها در محلی به نام قره آغاج با ابراهیم پاشا به جنگ پرداختند، اما شکست خوردند و ابراهیم به سلطانیه آمد (روملو، 249). بارش برف سنگین و سرمای شدید ابراهیم پاشا و سلطان سلیمان را از ادامۀ عملیات بازداشت و آن دو، ناگزیر از راه ابهر، درگزین، همدان و قصر شیرین به بغداد رفتند (همانجا؛ مطراقچی، 216). ابراهیم بعد از رسیدن به موصل از محمدخان ولی بغداد خواست که صلح را بپذیرد. محمدخان که از وفاداران خاندان صفوی بود، اگرچه کلید شهر را برای ابراهیم فرستاد، اما خود پل روی دجله را منهدم ساخت و از راه بصره به دزفول آمد. به این ترتیب ابراهیم پاشا و سلطان وارد بغداد شدند (روملو، 252؛ اسکندر منشی، 1 /  68). هنگام اقامت در بغداد، اسکندر چلبی دفتردار که از همراهان ابراهیم پاشا بود و ابراهیم او را رقیب خود می‌دانست به تحریک و دسیسۀ وی به دستور سلطان کشته شد (منجم‌باشی، 3 / 491؛ صولاق‌زاده، 487؛ فریدون بیک، 592). همچنین در همین مدت سلیمان و ابراهیم به برخی امور سر و سامان داده و مرقد حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) را زیارت کردند (هامر پورگشتال، 5 / 151)، سپس بغداد را ترک گفتند و در 28 رمضان 941 ق / 2 آوریل 1535 م عازم تبریز شدند (همو، 158؛ فریدون بیک، 593). در جنگ با فرستادگان تهماسب، نیروی جلودار عثمانی نتوانست مقاومت کند و شکست خورد. سلطان سلیمان که از این هزیمت به سختی برآشفته بود، امرایش را مورد مؤاخذه قرار داد (روملو، 257؛ اسکندر منشی، 1 /  69) و بعد از ورود به تبریز به اتفاق صدراعظمش ابراهیم پاشا به استانبول مراجعت کرد.
ابراهیم پاشا، بعد از بازگشت به استانبول با نمایندۀ دولت فرانسه ملاقات و دربارۀ حق قضاوت کنسولی مذاکره کرد و عهدنامه‌ای میان دو دولت منعقد شد (هامر پورگشتال، 5 / 160؛ جودت 1 /  349-351). این عهدنامه آخرین سند تاریخی زمان صدارت ابراهیم پاشاست. وی که 13 سال و اندی با قدرت تمام کشور را اداره کرد، از چنان مقام و منزلتی برخوردار بود که در میان وزرای عثمانی نظیر نداشت. ارتقاءِ از غلامی ‌به صدارت او را دچار غرور بیش از حدی کرده بود به طوری که خود را همطراز سلطان می‌دانست و از عناوین خاص سلطنت استفاده می‌کرد. مثلاً در جریان «سفر عراقین» منادیان سپاه هنگام اعلان فرمان، او را «سرعسکر سلطان» خطاب کردند که این امر موجب اعتراض اسکندر چلبی گردید و حتی این موضوع را یکی از علل دشمنی ابراهیم با وی می‌دانند (اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»، II / 337؛ ‌هامر پورگشتال، 5 / 161). علاقۀ مفرط پادشاه به او و نیز سیاست و تدبیر و کاردانیش او را مرد قدرتمند دولت عثمانی کرده بود. خودش در این باره به فرستادگان فردیناند چنین می‌گوید: «این دولت بزرگ را من اداره می‌کنم، زیرا تمام قدرت در دست من است. من ایالتها را تقسیم می‌کنم، مأموریتها را من می‌دهم. پادشاه بزرگ بدون تصویب من کاری انجام نمی‌دهد، زیرا که جنگ، صلح، ثروت و قدرت در دست من است ... » (اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»،II / 356-357). اما این قدرت فزون از حد که او را به اوج اقتدار رساند عامل سقوطش نیز گردید. سلطان سلیمان که از قدرت فوق‌العادۀ او بیمناک شده بود، برای عزل وی در پی بهانه بود. لشکرکشی بی‌حاصل به ایران، اعمال خلاف قانون، بی‌احترامی ‌به مقدسات در برخی مواقع، نقش وی در اعدام اسکندر چلبی و جز آن، سوءظن پادشاه را نسبت به وی افزایش داد تا سرانجام وقتی در شب 21 رمضان 942 ق / 15 مارس 1536 م به روال معمول برای صرف طعام در دربار ماند و همانجا نیز به استراحت پرداخت، سحرگاه او را در بسترش مرده یافتند. گویند قره علی جلاد او را خفه کرد (منجم‌باشی، 3 / 491-492؛‌ هامر پورگشتال، 5 / 162-163). جنازۀ او در زاویۀ جان فدا واقع در محلۀ غلطه (گالاتا) به خاک سپرده شد (رفعت، 1 / 21؛ عثمان‌زاده، 26). ماده تاریخ درگذشت او «مست لاهوت» است (ایوانسرایی، 36). ابراهیم پاشا گذشته از سیاستمداری، مردی ادب دوست و شاعرپرور نیز بوده است. گرچه «فغانی» به مناسبت هجو او کشته شد، اما شاعرانی مانند امینی (نوایی، 406)، خیالی (قنالی‌زاده، 1 / 354 به بعد) مورد حمایت او بودند. نیز چنانکه پیری رئیس می‌نویسد، با کمک مالی او کتاب بحریه را تمام کرد (پیری رئیس، 7). همچنین کتاب میسّرة العلوم در قواعد زبان ترکی که توسط «قدری» نوشته شده و در 933 ق /  1527 م به او تقدیم شده است. ابن کمال نیز کتاب دقائق الحقائق را که مترادف ترکی برخی کلمات فارسی را تحقیق کرده، به او هدیه نموده است (ریو، II / 514؛ اوزون چارشیلی، «تاریخ عثمانی»، II / 595, 634؛ شیفر، 30). از ابراهیم پاشا آثار تاریخی و خیریۀ زیادی باقی مانده است که دو مسجد به نامهای سلطان سلیمان و ابراهیم پاشا در جزیرۀ رودس (چلیک کول،51-53)، ساختمان دیوان همایون (اوزون چارشیلی، «نظام دریاداری دولت عثمانی»، 8)، مسجد «یاغ قپان»، تکیه‌ای در نزدیکی مسجد «قوم قاپی» که زنش محسنه خاتون به نام او ساخته، مسجد، مدرسه، دارالحدیث، حمام و شیرآب برای استفادۀ مردم در شهرهای مکه، سلانیک، هزارگراد و قَوَله و کاخ مشهورش در میدان اسب‌دوانی در استانبول از آن جمله است (İA).

مآخذ

اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ اولیاچلبی، سیاحت‌نامه، به کوشش احمد جودت، استانبول، 1314 ق / 1896 م؛ بدلیسی، امیرشرف خان، شرفنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1343 ش؛ پیری رئیس، چند صفحه از کتاب بحریه، ضمیمۀ Afetinan (نک‍ : مآخذ فرنگی)؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، 1306 ق /  1889 م؛ رفعت، احمد، لغات تاریخیة و جغرافیة، استانبول، 1299 ق؛ روملو، حسن بیک، احسن التواریخ، به کوشش چارلز نارمن سِدون، کلکته، 1931 م؛ صولاق‌زاده، محمد، تاریخ، استانبول، 1297 ق / 1880 م؛ عثمان‌زاده، احمد نائب، حدیقة الوزراء، استانبول، 1271 ق؛ عطایی، عطاءاللـه (نوعی‌زاده)، حدائق الحقایق فی تکلمة الشقایق ذیل شقایق نعمانیة، استانبول، 1268 ق / 1852 م؛ علیشیر نوایی، میرنظام‌الدین، مجالس النفائس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، 1363 ش؛ غفاری، احمد، تاریخ جهان آرا، تهران، 1343 ش؛ فریدون بیک، احمد توقیعی، منشآت السلاطین، استانبول، 1274 ق /  1858 م؛ قاضی احمد قمی، احمدبن حسین، خلاصة التواریخ، به کوشش احسان اشراقی، تهران، 1359 ش؛ قره چلبی‌زاده، عبدالعزیز، روضة الابرار المبین بحقایق الاخبار، به کوشش سعداللـه سعید و عبدالوهاب طاغستانی، قاهره، 1248 ق / 1832 م؛ قنالی‌زاده، حسن، تذکرة الشعرا، به کوشش ابراهیم قوتلوق، آنکارا، 1978، 1981 م؛ مرادبیک، محمدمراد، تاریخ ابوالفاروق، به کوشش عمر فاروق، استانبول، 1328 ق / 1910 م؛ مطراقچی، بیان منازل سفر عراقین سلطان سلیمان خان، به کوشش یوردآیدین، آنکارا، 1978 م؛ منجم‌باشی، احمد، صحائف الاخبار، ترجمۀ احمد ندیم، استانبول، 1285ق /  1868م؛‌ هامر پورگشتال، یوزف، دولت عثمانیه تاریخی (تاریخ دولت عثمانی)، ترجمۀ محمدعطا، استانبول، 1332 ق / 1914 م؛ نیز:

Afetinan, A., Piri reis’in hayatı ve eserlerı, Ankara, 1983; Ayvansarâyî, Hafiz Hüseyn, Vefeyat-i selatin ve mesahir-i Rical, Istanbul, 1978; Çelikkol, Z., Rodos, taki Türk Eeserlerı ve Tarihçeleri, Ankara, 1986; İA; Osmanlı Padisahlari Ansiklopedisi, İstanbul, 1986; Rieu, Charles, Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, Oxford, 1966; Schefer, Charles Antoine Galland, Istanbul’a air Günlük Anılar (1672-1673), Ankara, 1973; Uzunçarsılı, I. H., »Kanuni sultan süleyman’in vezir-i âzami makbul ve mektul Ibrahim Pasa Damadi degildi«, Belleten, Vol. XXIX, no 114, 1966, id, Osmanli devletinin Merkez ve Bahriye TeԴkilatı, Ankara, 1983; id, Osmanli Tarihi, Ankara, 1983.

علی‌اکبر دیانت

 

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: