صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / علوم / الحاوی /

فهرست مطالب

الحاوی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 آذر 1398 تاریخچه مقاله

اَلْحاوی، مجموعه‌ای از یادداشتهای محمد بن زکریای رازی (251-313ق / 865-925م) در پزشکی. این یادداشتها پس از درگذشت وی گردآوری شد و به صورت کتابی واحد درآمد. از این مجموعۀ عظیم تنها یک نسخۀ کامل در کتابخانۀ اسکوریال موجود، و نسخه‌های ناقص آن در کتابخانه‌های دنیا پراکنده است (اسکندر، «فهرست ... »، 104-105). این اثر و دیگر نوشته‌های رازی، مانند بیشتر نوشته‌های علمی قبل از سدۀ 5 ق / 11م، به زبان عربی است. متن کامل این مجموعه در 23 جلد (25 مجلد) در حیدرآباد دکن در فاصلۀ 18 سال منتشر شد (نک‍ : مآخذ). از این چاپ یگانه و با ارزش، تنها جلد اول آن توسط برایسن به صورت پایان‌نامۀ دکتری ویرایش و تصحیح شده است و دیگر جلدها متأسفانه ویرایش نشده‌اند و احتیاج به تصحیح فراوان دارند.

تاریخچۀ گردآوری الحاوی

به گفتۀ ابن‌ابی‌اصیبعه (1 / 314-315) جمع‌آوری یادداشتهای رازی به دستور ابن عمید، وزیر آل بویه (ه‍ م)، انجام شد. ابن‌عمید یادداشتهای رازی را از خواهر او خرید و گروهی از شاگردان رازی را مأمور کرد که آنها را مرتب کنند. به این ترتیب مجموعۀ یگانه‌ای حاصل شد که به نام الحاوی فی الطب شهرت یافت، بی‌‌آنکه نگارندۀ اصلی، یعنی محمد بن زکریای رازی آن را دیده و بررسی کرده باشد.
منابع دیگری مانند بیرونی (ص 6-11)، ابن ندیم (ص 356-359) و قفطی (ص 273-277) از این مجموعه تنها با نام الحاوی یاد نکرده‌اند، بلکه آن را الجامع، الجامع الکبیر، یا الجامع الحاصر نیز نامیده‌اند. هیچ‌یک از ایشان و حتى ابن ابی اصیبعه نسخۀ کاملی از الحـاوی را ندیده بـودند (نک‍ : اسکندر، «بررسی ... »، 73-92) و این امر باعث سردرگمی برخی محققان شده است. بیشتر نسخه‌های خطی الحاوی ناقص‌اند. برای این نقص علل بسیاری می‌توان آورد که یکی از آنها کثرت صفحات این مجموعه است؛ علت دیگر این است که کتابهای ساده‌تر پزشکی در سده‌های بعد از رازی همواره در دست بوده است. تحقیقات برایسن نشان می‌دهد که الجامع کتاب مشخصی است که رازی برای استفادۀ پزشکان نوشته، اما الحاوی مجموعۀ یادداشتهای او برای استفادۀ شخصی بوده است. وی برداشتها و استنباطهای شخصی خود را که حاصل مطالعۀ کتابهای پزشکان قدیم و معاصر بـوده، بـه صورت خلاصه‌ای نـوشته (اسکندر، همان، 98-100)، و هنگام نگارش کتابهای گوناگون خود به آنها رجوع می‌کرده است. ابن‌ابی‌اصیبعه (ص 315) به‌طور مشخص از مجموعۀ الحاوی یاد می‌کند و می‌گوید که رازی به پاکنویس کردن آن موفق نشده است (نک‍ : برایسن، 6, 22). برایسن تأکید می‌کند کـه الحاوی نه دائرة‌المعارف پزشکی است و نه تذکره یا زندگی‌نامۀ پزشکان، بلکه خلاصه‌ای از نقل قولهای بسیار از پزشکان است (ص 6).

محتوای الحاوی

شاگردان رازی یادداشتهای او را به روش معمول کتابهای پزشکی آن دوره منظم کردند، ترتیبی که از دورۀ جالینوس متداول شده بود. نظم مطالب در چاپ حیدرآباد بدین صورت است: بیماریها (ج 1-10)؛ نقرس، انگلها و جز آنها (ج 11)؛ زخمها (ج 12 و 13)؛ تبها (ج 14-16)؛ بیماریهای حاد (ج 17)؛ بحرانها (ج 18)؛ آزمایش ادرار، گزیدگیهای حیوان، سموم (ج 19)؛ مفردات، داروهای مرکب و داروسازی (ج 20-22)؛ و مصرف غذاها و نوشیدنیها و بیماریهای پوست (ج 23).
باید اشاره کرد که در این مجموعۀ وسیع هیچ سخنی از مسائل نظری، تشریح و جراحی به میان نیامده است. در هر‌یک از بخشهای الحاوی، رازی سخنان پزشکان قدیم را از طریق ترجمه‌های عربی آثار ایشان و نیز اقوال پزشکان هم‌زمان خود را ذکر می‌کند. برخی از این آثار عبارت‌اند از: آثار نویسندگان یونانی‌زبان مانند مجموعۀ بقراطی (آثار سدۀ 5 ق‌م تا سدۀ 1م، که توسط جالینوس جمع‌آوری شد)، روفوس (سدۀ 2م)، یحیى نحوی (سدۀ 6م)، بولس اجانیطی (سدۀ 7م)؛ آثار هندی و نوشته‌های سنسکریت مانند کَرَکه (سدۀ 3 ق‌م تا سدۀ 2م)، اشتانکر یا استانگاهاردیه اثر واگبهطه (ح سدۀ 7م)، سندهسار یا سدهساره اثر راوی گوپتا (ح سدۀ 7م)؛ آثار سریانیان مانند سرجیوس رأس‌العینی (د 536 م) و یوحنا ابن سرابیون (د ح 864 م)؛ آثار نویسندگان عرب‌زبانی چون تیاذوق (ه‍ م)، ابن ماسویه، ثابت بن قره (ه‍ م م)، یوسف ساحر (د 292ق / 905م)، و قسطا بن لوقا (ه‍ م). برای نمونه، تنها در جلد اول الحاوی نام بیش از 56 دانشمند و 89 کتاب آمده است (نک‍ : جم‍ ؛ برایسن، سراسر کتاب) و این امر نشان می‌دهد که منابع رازی تا چه حد وسیع بوده است. علاوه بر این وی از تجارب بالینی خود نیز یاد می‌کند، کما اینکه یکی از بخشهای مهم الحاوی، ذکر 33 بیمار و طریقۀ معالجۀ آنها ‌ست. 

روش نگارش الحاوی‌

 برایسن تنها جلد اول الحاوی را بررسی کرده است، اما می‌توان تحقیق او را دربارۀ روش نگارش این جلد به دیگر مجلدات آن نیز تعمیم داد. تحقیق برایسن بر پایۀ دو معیار انجام شده است: یکی بررسی نقل قولهای رازی از پزشکان دیگر، و دیگری سنجش جملاتی که رازی از خود و پس از لفظ «لی» آورده است. برایسن نقل‌قولهای رازی را تقسیم‌بندی می‌کند: نقل قولهای کامل و مطابق منابع یونانی که بسیار کمیاب است و به چند قول از بولس، اسکندر و جالینوس محدود می‌شود؛ جمله‌های بسیاری از بولس و اسکندر که به صورت خلاصه آمده است؛ جملاتی از جوامع اسکندرانی، جالینوس، اسکندر و حنین بن اسحاق که همراه با شرح آنها ذکر شده است؛ نقل‌قولهایی از متن کتابهای جالینوس که جالینوس، خود آنها را از دیگران نقل کرده است (ص 39-47). بسیاری از این اقوال بارها تکرار شده‌اند و گاهی عبارت دو نویسنده در پی هم آمده و تشخیص صاحب سخن دشوار است (همو، 23-66). 
رازی لفظ «لی» را در الحاوی به صورتهای متفاوت به کار برده است: گاهی عقیدۀ خود را ابراز کرده، ولی در بیشتر موارد چنین نیست، بلکه این عبارت را به معنای «برای خود حفظ شود» یا «ملاحظه شود» به کار برده است؛ گاهی نیز «لی» نقل قول از شخص دیگری است و نه از رازی (همو، 74-91). بر این اساس می‌توان گفت که رازی مطالب پزشکان مشهور را برای یادآوری خود به طور خلاصه یادداشت کرده، و نظر شخصی خود را کمتر آورده است.

الحاوی و روش رازی در آموزش پزشکی

رازی در آثار مختلف خود نوآموزان دانش پزشکی را راهنمایی می‌کند که پزشک خوب چگونه باید علم بیاموزد و می‌گوید که پزشک باید کتابهای بسیاری در اختیار داشته باشد و پیوسته به مطالعه مشغول باشد؛ این کار باید همراه با مداوای بالینی بیماران باشد. اما این فراگیری کافی نیست و پزشک باید کتابچه‌ای شخصی داشته باشد و تجربه‌ها و آموخته‌های خود را که در کتابها به‌طور ناقص آمده است، در آن بنویسد و حفظ کند. به‌نظر می‌رسد که رازی خود این اندرز را به‌کار بسته و الحاوی حاصل آن یادداشتها ست. برای نمونه در مقدمۀ کتاب الجُدری و الحصبة، رازی از آثار جالینوس در این باره یاد کرده است و با ذکر منبع، شمارۀ فصل و اسم کتاب ثابت می‌کند که جالینوس دربارۀ این بیماریها پراکنده‌گویی کرده است و سپس نظر خود را در آن باره می‌آورد (نک‍ : جم‍ (. در الشکوک (جم‍ ( نیز رازی همین روش را پیش می‌گیرد و قبل از هر انتقاد و بحثی ابتدا نام کتاب جالینوس، فصل، بخش و مطلب را به طور دقیق ذکر می‌کند و سپس انتقاد خود را می‌آورد و بعد پاسخ می‌دهد. 

شهرت الحاوی

متأسفانه از همان ابتدا بسیاری خصوصیت استثنایی این مجموعه را در نظر نگرفته‌اند و آن را در ردیف دیگر کتابهای رازی که برای استفادۀ عموم نوشته بوده است، قرار داده‌اند. اهوازی در مقدمۀ کامل الصناعة (1 / 5) کتابهایی را که پیش از وی نوشته شده نام برده، و بر الحاوی اشکال گرفته، و از حجم زیاد و عدم نظم و ترتیب آن انتقاد کرده است؛ حال آنکه خود در آنجا اشاره می‌کند که رازی هیچ‌گاه صورت نهایی کتاب را ندیده است. متأسفانه این اظهار‌نظر اهوازی مشهور شده است و بسیاری از محققان معاصر نیز آن را نقل کرده‌اند. دیگر پزشکان مسلمان نیز در آثار خود از الحاوی استفاده کرده‌اند (برای نمونه، نک‍ : اخوینی، نیز جرجانی، جم‍ ). 
برخی محققان معاصر مانند اشترومایر (سراسر مقاله)، ناتن (سراسر مقاله) و وایسر (سراسر مقاله) سعی کرده‌اند که با استفاده از الحاوی مراجع یونانی و غیر یونانی پزشکان اسلامی را شناسایی کنند. هرچند رازی در بیشتر موارد، مطالب را خلاصه کرده و تطبیق آنها با قول اصلی دشوار است، اما گاهی که امروزه مرجع اصلی در دست نیست به کمک یادداشتهای الحاوی می‌تـوان بـه نخستیـن تـرجمه‌های ‌یونـانی ـ عربـی دست یـافت (گارفالو، سراسر مقاله)؛ ازجمله، الحاوی منبع ارزشمندی برای بازیابی بخشهایی از نخستین ترجمۀ کتاب دیوسکوریدس (ه‍ م) 

دربارۀ داروهای مفرده است، زیرا در آن عباراتی از این ترجمه نقل شده است. همچنین محققان با مراجعه به الحاوی توانسته‌اند بعضی آثار پزشکی یونانی یا عربی را که امروزه در دست نیست، شناسایی کنند که از آن‌ جمله می‌توان به کتاب روفوس دربارۀ مالیخولیا (پورمان، سراسر مقاله) یا آثار ابن ماسویه اشاره کرد.

ترجمۀ الحاوی به لاتینی

ترجمه‌های متون پزشکی از عربی به لاتینی ازسدۀ 5 ق / 11م در اروپا آغاز شد و نخستین ترجمه‌ها از آثار رازی در سدۀ 6 ق / 12م در طلیطله (تولدو) به دست گراردوس کرمونایی انجام شد. او آثاری مانند المنصوری فی الطب، تقسیم العلل و المدخل الی الطب را به لاتینی ترجمه کرد. اما ترجمۀ الحاوی‌ دیرتر و در سدۀ 7ق / 13م به دست ابوالفرج بن سالم به دستور شارل اول، شاه ناپل و سیسیل (سل‍ 1266- 1285م) در ناپل انجام شد. شارل نماینده‌های خود را به دربار خاندان حفصیان در تونس (حک‍ 627-982ق / 1230-1574م) فرستاد تا نسخه‌ای از الحاوی را به‌دست آورند. کار ترجمه بر عهدۀ ابوالفرج بن سالم که یهودی‌مذهب و مسلط به زبانهای عربی و لاتینی بود، گذاشته شد. این ترجمه بسیار خوب از آب در آمده است، به دو دلیل: یکی وجود ترجمه‌های دیگری از کتابهای پزشکی به لاتینی و استفادۀ ابوالفرج از آن ترجمه‌ها، و دیگر آنکه ابوالفرج خود پزشک بود و با مباحث طرح‌شده در کتاب آشنایی داشت. از این ترجمه دو نسخۀ مصور در کتابخانۀ ملی پاریس (شم‍ 6912) و واتیکان موجود است. در نسخۀ پاریس تصحیحاتی در حاشیۀ متن وجود دارد که در نسخۀ واتیکان وارد متن شده است. هر دو نسخه دارای تصاویری است که داستان ترجمه را بیان می‌کند، یعنی سفر برای کسب نسخۀ عربی، ترجمه توسط ابوالفرج و تقدیم آن به شارل اول. این ترجمه به نام لیبرکنتینس مشهور شده، و در 1486م در برِشّا و در سالهای 1500، 1506، 1509 و 1542م در ونیز چاپ شده است. ترجمۀ لاتینی حتى برای فهم متن اصلی الحاوی بسیار راهگشا ست (برایسن، 92-112). 

مطالعات انجام شده دربارۀ الحاوی

از‌جمله مسائل قابل توجه در الحاوی‌ ذکر تجارب بالینی شخصی رازی است. رازی در الحاوی شرح حال دقیق 33 بیمار را همراه اسم، مشخصات، حرفه و رابطۀ خانوادگی آنها آورده است؛ حال آنکه در کتاب التجارب (نک‍ : سراسر اثر) که شرح حال عدۀ بسیاری از بیماران خود را آورده، تنها در یک مورد به مشخصات فردی بیمار اشاره کرده است و این خود دلیل دیگری است براینکه یادداشتهای جمع‌شده در الحاوی خصوصی و برای استفادۀ خود رازی بوده است. 

در جلد 22 یادداشتهای کوتاهی وجود دارد که به مقالۀ «الصیدنة فی الطب» مشهور است و تا‌کنون به زبانهای مختلف ترجمه شده است (برای ترجمۀ فرانسوی و آلمانی، نک‍ : کاتوزیان، «جدایی ... »، سراسر مقاله؛ قنواتی، سراسر کتاب). تنها در ترجمۀ فرانسوی است که لغت عربی «الصیدنه» به درستی به «داروسازی» یا «pharmacie» ترجمه شده (ترجمه به «مفردات» نادرست است)، زیرا حرفه‌های پزشکی، داروسازی و عطاری در جامعه مشخص بودند و شناخت آنها و ذکر لفظ «الصیدنه» در نوشتۀ رازی مهم است. رازی در اینجا می‌گوید که دو حرفه یا «صنعت» پزشکی و داروسازی باید از یکدیگر جدا باشند. در الشکوک، رازی همین مسئله را دربارۀ پزشکی و کیمیا، لزوم تخصص و احتیاج به تمیز دادن بین اهداف آنها بیان می‌کند (نک‍ : کاتوزیان، «قرع ... »، سراسر مقاله). طرح چنین بحثی راجع به لزوم تخصص در هر رشته و وابسته بودن پیشرفت علم به آن، از نظر تاریخ علم بسیار مهم است.
مباحث بسیاری از الحاوی هنوز مطالعه نشده است؛ به طور مثال، مقالۀ «فی استنباط الاسماء و الاوزان و المکائیل المجهولة الواقعة فی کتب الطب» (22 / 61-412) که در آن رازی از دشواری شناخت دقیق اسامی داروها و وزنها صحبت می‌کند. رازی که خود جداولی از این اصطلاحات فراهم آورده است، می‌گوید: این کار به سبب آنکه واحدها و لغات از زبانهای مختلفی مانند یونانی، فارسی، عربی، سریانی و هندی وام گرفته می‌شود، دشوار است.

مآخذ 

 ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299ق / 1882م؛ ابن ندیم، الفهرست؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، ‌به کوشش جلال متینی، مشهد، 1371ش؛ اهوازی، علی، کامل الصناعة الطبیة، قاهره، 1294ق؛ بیرونی، ابوریحان، رسالة فی فهرست کتب الرازی، به کوشش پاول کراوس، پاریس، 1936م؛ جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش محمدرضا محرری، تهران، 1382ش؛ رازی، محمدبن زکریا، التجارب، به کوشش خالد حربی، 2002م؛ همو، الجدری و الحصبة، به کوشش محمود نجم‌آبادی، تهران، 1371ش؛ همو، الحاوی، حیدرآباد دکن، 1374-1393ق / 1955-1973م؛ همو، الشکوک على جالینوس، به کوشش مصطفى لبیب عبدالغنی، قاهره، 1426ق / 2005م؛ قفطی، علی، تاریخ الحکماء، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، 1903م؛ نیز:

Bryson, J., The Kitāb al-Ḥāwī of Rāzī, Book one of the āwī on Brain, Nerve, and Mental Disorder: Studies in the Transmission of Medical Texts from Greek into Arabic into Latin, PHD dissertation, Yale University, 2000; Garofalo, I., «Some Questions about the Greek Sources of Rhazes’ Continens», Med Secoli, 2002, vol. XIV (2); Iskandar, A. Z., A Catalogue of Arabic Manuscripts on Medicine and Science, London, 1967; id., A Study of ar-Rāzī’s Medical Writing with Selected Texts and English Translations, A Thesis Submitted for the Degree of Doctor of Philosophy in the University of Oxford, Oxford, 1959; Kanawati, M.M., Ar- Rāzī Drogenkunde und Toxikologie im Kitāb al- Ḥāwī, Marburg, 1975; Katouzian, M., «La Cornue et l’alambic, instrument d’analyse et de preuve dans Les Doutes sur Galien De Rāzī», De Zénon d’Elée à Poincaré, Paris, 2004; id., «Séparation de la médecine et la pharmacie: Plaidoyer d’al-Rāzī», Science and Technology in the Islamic World, ed. S.M. Razaullah Ansari, Turnhout,2002; Nutton, V., «From Galen to Alexander, Aspects of Medicine and Medical Practice in Late Antiquity», Dumbarton Oaks Papers, 1983; Pormann, P., «Case Notes and Clinicians: Galen’s Commentary on the Hippocratic Epidemics in the Arabic Tradition», Arabic Sciences and Philosophy, Cambridge,2008, vol. XVII; Strohmaier, G., «Bekannte und unbekannte Zitate in den Zweifeln an Galen des Rhazes», Text and Tradition, Studies in Ancient Medicine and its Transmission, ed. K. Fischer, Leiden, 1998; Weisser, U., «Die Zitate aus Galens de Methodo medendi im Ḥāwī des Rāzī», The Ancient Tradition in Christian an Islamic Hellenism: Studies on the Transmission of Greek Philosophy and Sciences, ed. G. Endress, Leiden, 1977.
مهرناز کاتوزیان

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: