صفحه اصلی / مقالات / افغانستان /

فهرست مطالب

افغانستان


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 آبان 1398 تاریخچه مقاله

 با واژه‌های ناشاعرانۀ توپ، تفنگ، الكتریك، تلگراف و ... پر كنند (نك‍ : طرزی، 111؛ نیز نك‍ : ژوبل، 50-53؛ كهزاد، 378-379). همین مقدار دگرگونی هم در شعر روزگار امان‌الله، گامی به پیش تصور می‌شد. شاعرانی چون عبدالعلی مستغنی (1252-1312ش) هواخواه رأی و نظر محمود طرزی در شعر بودند و مسائل روز را وارد شعر كلاسیك كردند (نك‍ : دیوان، كابل، 1334 ش؛ نیز نك‍ : ژوبل، 50 به بعد؛ صدقی، 13). مستغنی با ملك‌الشعرا بهار و شعر وی آشنایی داشته، و ظاهراً متأثر از وی بوده است. بهار نیز مستغنی و مدایح او را در ستایش پیامبر اكرم (ص) و پیشوایان دین می‌شناخته، و در سوگ او مرثیه گفته است (نك‍ : 2 / 1277- 1278). از دیگر شاعران ممتاز و دارندۀ دیوان شعر در این دوره می‌توان از عبدالهادی داوی، متخلص به پریشان نام برد كه به پیروی از سبك عراقی قصیده می‌گفت. وی اشعار اقبال لاهوری (به زبان اردو) را با عنـوان لآلی ریختـه بـه نظـم فـارسی ترجمـه كـرد (نك‍ : خسته، معاصرین ... ، 84-87؛ كهزاد، 381؛ حنیف، 184). حافظ عبدالله قاری (د 1322 ش / 1943 م) نیز از دانشمندان ادیب عصر امانی است كه در شعر، خود را «شیفتۀ طرز بیدل و كلیم» معرفی می‌كرد ( دیوان، كابل، 1302 ش).
در میان ادیبان نقاد و طنزنویس این دوره باید از محمد اسماعیل سیاه، متخلص به گوزك یاد كرد. او شاعری مردمی بود و طنزهای او به نظم و نثر ورد زبان مردم افغانستان است. وی علاوه بر دیوان (هرات، 1348 ق) مطایباتی دارد كه به پیروی از عبید زاكانی، البته فراخور عصر و زمانۀ خود ساخته است (نك‍ : آرزو، 57؛ حنیف، 648-650). مهم‌ترین اثر منظوم او مثنوی سگ و شغال (ساختۀ 1348 ق) است كه زمینه‌های تجدد طلبی عصر امان‌الله را مورد نقد و ایراد قرار داده است (نك‍ : گوزك، 216 به بعد).
انتقادهایی از نوع یاد شده از یك سو، و تسلط یافتن حبیب‌الله كلكانی از تاجیكان افغانستان بر كابل (1307ش) از سوی دیگر، مجموعۀ تجدد طلبیهای عصر امان‌الله را به فراموشی سپرد (نك‍ : ایرانیكا، I / 555). با قدرت یافتن نادرشاه (سل‍ 1308-1312 ش) درهای اصلاح‌طلبی بر روی مردم بسته شد و با آمدن محمدظاهر شاه (سل‍ 1312-1352 ش) با آنكه افغانستان به عنوان كشوری بی‌طرف در جهان سوم شناخته می‌شد، ضعف دولت مركزی و ناتوانیهای اقتصادی، به حیثیت ملی كشور لطمه وارد كرد. در عرصۀ ادب و فرهنگ نیز در سالهای نخست حكومت ظاهرشاه چیزی جز تقلید و تتبع عرضه نمی‌شد. با اینهمه، بعضی از نویسندگان و ادیبان كشور كه به اصلاح‌طلبی و تجددخواهی كشورهای همسایه و دیگر فرهنگهای جهان نظر داشتند، همچنان به مبارزۀ قلمی و فرهنگی ادامه دادند.
در میان سالهای 1330-1334 ش عبدالحی حبیبی در پاكستان حزب سیاسی آزاد افغانستان را تأسیس كرد. این حزب كه به ریاست وی اداره می‌شد، نشریۀ آزاد افغانستان را در پیشاور پاكستان منتشر می‌كرد. در این نشریه از اوضاع جهان، مسائل جهان اسلام، روابط فرهنگی ایران و افغانستان سخن می‌رفت، ادبیات گذشتۀ فارسی معرفی و تبلیغ می‌شد و با نشر اشعار طنزآمیز و شعر مقاومت و انقلابی به زبانهای فارسی و پشتو از اختناق و بی‌قانونیهای حكومت انتقاد می‌شد (نك‍ : آزاد افغانستان، شم‍ 1، ص 8، شم‍ 3، ص 5) و دولتمردان به درك اصول حقوق بشر و رعایت دموكراسی و رواج آزادی در كشور فراخوانده می‌شدند (نك‍ : همان، شم‍ 80، ص 1).
در این دوره طریقه‌های صوفیانه و خانقاهی در افغانستان ادب صوفیانه را به صورت سنتی و تكرار تجربه‌های عرفانی مشایخ گذشته، چونان خواجه عبدالله انصاری، سنایی، جامی و به ندرت مولوی، پی می‌گرفتند. در افغانستان این دوره كه سلسله‌های چشتیه، قادریه، نقشبندیه و مجددیه، حلقه‌های صوفیانه را رسمیت می‌دادند (نك‍ : روا، 70-74): صوفی عبدالحق بیتاب (نقشبندی) شعر صوفیانه می‌سرود و تصوف را در دانشگاه كابل تدریس می‌كرد (نك‍ : ژوبل، 26-27؛ خسته، همان، 72)؛ محمد سرور دهقان هم به تبع سعدی و حافظ نظم صوفیانه می‌ساخت (نك‍ : همان، 108-109)؛ صوفی غلام نبی عشقری (د 1358 ش) نیز به پیروی از بیدل، صائب، حافظ و مولوی، تجربه‌های عارفانۀ خود را به نظم می‌كشید (نك‍ : وجودی، 13 به بعد؛ خسته، همان، 109).
با اینهمه، 3 رخداد مهم در این دوره، سبب رشد و قوام تحقیقات ادبی، تاریخی و فرهنگی در زبان فارسی دری شد:
رخداد نخست تأسیس «انجمن تاریخ افغانستان» بود كه در 1321ش در كابل آغاز به كار كرد. این انجمن كه در زمینۀ ادب، تاریخ و فرهنگ افغانستان تحقیق می‌كرد، در سالهای نخست، توسط احمد علی كهزاد (1287-1362 ش) اداره می‌شد؛ سپس عبدالحی حبیبی سرپرستی آن را برعهده گرفت. انجمن تاریخ تا واپسین سالهای دهۀ 1360 ش به فعالیتهای خود ادامه داد. عده‌ای از ادیبان، مورخان و هنرمندان خبیر كشور در آنجا به تحقیق و پژوهش می‌پرداختند. در واقع، منشأ رواج مبانی و مبادی تحقیقات دانشگاهی در زمینۀ ادب و فرهنگ همین مركز بود. رئیس سالهای نخست آن ــ احمدعلی كهزاد ــ ازجمله مورخان ادب‌شناس كشور به شمار می‌آمد. وی تاریخ ادبیات افغانستان (كابل، 1330ش) را با همكاری میرغلام محمدغبار و دیگران تألیف كرد. تاریخ افغانستان مشتمل بر دو جلد (كابل، 1323-1325ش) از جمله آثار اوست (برای آگاهی از دیگر آثار او، نك‍ : نائل، كهزاد ... ، 13- 88). عبدالحی حبیبی نیز از مورخان كتاب‌شناس این دوره بود كه علاوه بر تحقیقات تاریخی، ادبی و هنری، اهتمام وی در تصحیح چندین متن دیرینۀ فارسی مانند طبقات الصوفیۀ خواجه عبدالله انصاری (كابل، 1341ش)، طبقات ناصری (كابل، 1325ش) و فضائل بلخ (تهران، 1350ش) پایۀ تحقیق متون را در افغانستان استوار ساخت. فصلنامۀ آریانا كه نزدیك به 3 دهه از سوی انجمن تاریخ انتشار یافت، تحقیقات ادبی، تاریخی و هنری محققان و ادیبان این دوره را به جهان معرفی می‌كرد.
رخداد دیگر، برقراری روابط دوستانه و پیوندهای بسیار صمیمانه میان ادیبان و محققان ایران و افغانستان بود، به طوری كه این روابط، سبب آمد و رفت آنان به كشورهای همدیگر، و تبادل رأی و نظر در میان آنان شد و زمینۀ اهدا و اتحاف آثار موردنظر را در میان آنان فراهم آورد. این پیوندهای دوستانۀ فرهنگی كه در میان ادیبان و دانشمندان ایران و افغانستان بسیار صمیمانه می‌نمود، نه تنها در پیشرفت تحقیقات ادبی و تاریخی در افغانستان مؤثر افتاد، بلكه به ذهنیت وطن فرهنگی فارسی زبانان در این دوره مجال طرح داد. همكاری فرهنگی دولت ایران با دولت ظاهرشاهی هم صورتی یافت كه بیشتر نشریات هفتگی ایران در سطحی گسترده، در بازار مطبوعات كابل عرضه می‌شد. رایزنی فرهنگی سفارت ایران در كابل نیز روابط فرهنگی ادیبان و دانشمندان دو كشور را پخته و استوار و سازنده گردانیده بود. نشر برخی از تحقیقات ادیبان و محققان افغانستان در فصلنامه‌های منتشر شده در تهران مانند راهنمای كتاب، یغما، وحید، سخن و هنر و مردم و نیز انتشار بعضی از آثار ادبی، تاریخی و هنری ادیبان و محققان افغانستان توسط بنیاد فرهنگ ایران و دانشگاه تهران، در رشد و شكوفایی ادب و فرهنگ در افغانستان عصر مورد بحث مؤثر و مفید بود.
پیوند فرهنگی دو كشور با اشتغال شماری از دانشجویان افغانستانی دانشگاههای ایران، از دهۀ 1340 ش به كمال مطلوب رسید. این دانشجویان در دانشگاههای ایران، بیشتر در زمینۀ علوم انسانی ــ اعم از ادبیات فارسی و تاریخ ــ به تحصیل اشتغال داشتند. آنان علاوه بر آنكه خاطرات تاریخ یگانۀ دو كشور را احیا كردند، در انتقال تجربه‌های ادبی، پژوهشی وآموزشی ایران به افغانستان كوشیدند و اكثر آنان در زمینه‌های ادب و تاریخ، آثاری تحقیقی پدید آوردند و منتشر كردند.
اما رخداد سوم این دوره، آزادی نسبتاً مطلوبی بود كه در 1344ش در حوزۀ مطبوعات اتفاق افتاد. با فاصلۀ اندكی مطبوعات آزاد حزبی در كشور شروع به كار كرد. نشریه‌های خلق و سپس پرچم از سوی احزاب كمونیست كه با حزب تودۀ ایران نیز رابطه داشتند، منتشر شد. نشریۀ هفتگی افغان ملت هم توسط عده‌ای كه در پی ملیت افغان بودند، انتشار یافت. شعلۀ جاوید نیز نشریه‌ای حزبی به همین نام بود كه از آرمانهای چین كمونیست دفاع می‌كرد. در كنار اینها، دولت هم نشریاتی به نامهای انیس، اصلاح و كابل تایمز (به زبان انگلیسی) منتشر می‌كرد (نك‍ : دوپری، 59-66؛ مشعوف، 70). آنچه در میان نشریات ایدئولوژیك دولتی و آزاد در واپسین سالهای دهۀ 1350 ش جلب توجه می‌كرد، هفته نامۀ هنری و طنزآمیز ترجمان بود كه چون به ابتكار ادیب معاصر علی اصغر بشیر هروی فراهم می‌آمد، سهم آن در رشد ادبیات سیاسی در افغانستان قابل تقدیر است (نك‍ : دوپری، 66). نشریه‌های یاد شده از یك سو، و مجله‌های فصلی و ماهیانه مانند كابل، عرفان، ادب، پیام حق، ژُوِنْدون (زندگی)، پُشتون ژَغ (آواز پشتون) از سوی دیگر، و نیز تألیف و ترجمه و انتشار دائرةالمعارف آریانا (كابل، 1328- 1348ش) سطح تحقیقات و اطلاعات ادبی و فرهنگی را در كشور گسترده‌تر كرد و رویكردهای ادبی جدید و تازه در حوزۀ ادب فارسی در افغانستان فراهم آورد.
شعر نو كه در ایران، پیش از 1325 ش توسط نیما یوشیج مجال ظهور یافت، بعضی از شاعران دهه‌های 1330 و 1340ش را در افغانستان تحت‌تأثیر قرار داد. البته در افغانستان ادیبانی بودند كه با شعر نو در زبانهای انگلیسی، فرانسه و شاید عربی و تركی نیز آشنایی داشتند، با اینهمه، در دو دهۀ یاد شده سخنورانی مانند خلیل‌الله خلیلی، عبدالحسین توفیق، غلامرضا مایل و دیگران كه در شعر نو كلاسیك تجربه‌های موفق شاعرانه داشتند، به شعر نو نیمایی روی آوردند (برای نمونه‌های شعر نو آنان، نك‍ : مولایی، برگزیده، 59؛ مایل، امواج ... ، 18، 32، جم‍ ؛ غواص، 13 به بعد؛ مایل هروی، سایه ... ، 69-70)، اما رویكرد آنان به شعر نو البته ابتدایی و نارسا بود. به همین سبب، برخی از آنان مانند خلیلی به سوی شعر سنتی و كلاسیك فارسی بازگشتند و عده‌ای دیگر به هر دو گونه شعر، سنتی و نو فارسی پرداختند. شاعرانی كه از اواخر دهۀ 1340 و تمام دهۀ 1350 ش سرودن شعر نو را تجربه می‌كردند، موفق شدند كه این گونۀ شعر فارسی را در حوزۀ ادبیات افغانستان به پیش ببرند و شعر نو را در آن كشور شكوفا سازند. بارق شفیعی از 1335 ش به بعد نمونه‌های استواری از این نوع شعر عرضه داشت ( ستاك، كابل، 1342ش؛ شهر حماسه، كابل، 1358 ش). محمود فارانی ( آخرین ستاره، كابل، 1342 ش؛ رؤیای شاعر، كابل، 1346 ش)؛ غلام مجدد لایق ( بادبان، كابل، 1360 ش) و واصف باختری (در كوچه‌های سرخ شفق، كابل، 1360 ش) از جمله نوپردازانی هستند كه در عرصۀ تجربه‌های شعر نو فارسی دری در این دوره، سهمی چشمگیر و درخور توجه دارند.
گفتنی است كه تجربۀ شعر نو در افغانستان به هیچ روی تا پایان دورۀ ظاهر شاه، همسنگ و هموزن شعر سنتی و كلاسیك فارسی نشد. هیچ گونه نظریۀ شعر شناسانه‌ای هم دربارۀ شعر نو ــ كه باعث رهیافت دقیق سخنوران و ادیبان آن كشور به این موضوع شود ــ عرضه نگردید. از این روی، شعر سنتی با همان حدود شناختۀ كهن و با موازین پذیرفتۀ پیشین معیار شاعری و سخنوری تلقی می‌گردید. انبوهی از شاعران این دوره با شناختهای عادی همچنان به تقلید و تتبع آثار استادان پیشین شعر فارسی، خصوصاً سعدی، حافظ، مولوی، جامی، بیدل، صائب، پروین اعتصامی، رهی معیری، ملك الشعرا بهار و غیره، غزل ساخته‌اند كه نام و نشان آنان را می‌توان در تذكره‌های ادبی مانند پر طاووس (تدوین حنیف بلخی)، سیماها و آواها (تدوین نعمت حسینی)، معاصرین سخنور و یادی از رفتگان (تدوین خستۀ بخارایی) بازیافت. از این خیل گستردۀ شاعران، بعضی نه به اعتبار دفترهای منظومشان، كه به سبب ورودشان به قلمروهای تحقیق و ترجمه، در تاریخ ادب و پژوهشهای ادبی و فرهنگی درخور طرحند و آثارشان مورد توجه است؛ از این جمله‌اند: خال محمد خستۀ بخارایی؛ صلاح‌الدین سلجوقی مترجم اخلاق ارسطو (كابل، 1346 ش) و مؤلف نقد بیدل (كابل، 1343ش)؛ عبدالغفور روان فرهادی مترجم گیت آنجلیِ رابیندرانات تاگور به نظم (كابل، 1354ش)، سرگذشت پیر هرات اثر دو بوركوی (كابل، 1350ش) و قوس زندگی منصور حلاج اثرِ لوئی ماسینیون (كابل، 1952م)؛ عبدالرئوف فكری سلجوقی مؤلف خیابان (هرات، 1344 ش)، گازرگاه (هرات، 1345ش) و ذكر برخی از خوشنویسان و هنرمندان (كابل، 1349ش)؛ رضا مایل مؤلف شرح حال و زندگی و مناظرات امام فخر رازی (كابل، 1343ش)، میرزایان برناباد (كابل، 1347ش)، اصطلاحات فن كتاب‌سازی (تهران، 1353 ش) و طریق قسمت آب قلب هرات (تهران، 1348 ش)؛ محمدعلی كهزاد كه پیش‌تر به آثارش اشاره شد.
البته در میان این گروه از شاعران، كسانی هم بودند كه هرچند در حوزۀ نقد ادبی و پژوهشهای تاریخی اهتمام كردند، اما شعر و شاعری را ركن ركین زندگی فرهنگی خویش محسوب می‌داشتند و شعر سنتی را با جان و روان نو می‌سرودند. خلیل‌الله خلیلی به این مناسبت، بزرگ‌ترین شاعر این دوره به شمار می‌رود كه شعر سنتی فارسی را در افغانستان به سطح شعر نوكلاسیك ارتقا داد. تجربه‌های شاعرانۀ او در قصیده، غزل و مثنوی ــ كه متأثر از ویژگیهای شعر استادان سبك خراسانی و مشخصه‌های شعر مولوی است ــ به دوام و استمرار حیات شعر سنتی و كهن فارسی در افغانستان كمك كرده است (نك‍ : مایل هروی، برگ ... ، 830؛ خلیلی، 36 به بعد).
در 1343 ش قانون اساسی افغانستان نوشته شد (نك‍ : كلیفرد، 184 به بعد). رجال سیاسی پشتون به سرپرستی رِشتِین كوشیدند تا زبان پشتو را به عنوان یگانه زبان رسمی كشور در متن قانون اساسی به تصویب رسانند، اما اعتراض جدی مردم از یك سو، و دفاع نمایندگان فارسی زبان قانون‌گذار از دیگرسو، از این امر جلوگیری كرد.سرانجام، پشتونها پذیرفتند كه رسمیت زبانهای دری (فارسی) و پشتو را در قانون اساسی بگنجانند (فرهنگ، 1(2) / 721، 722، 725). بدین ترتیب، افغانستان كشوری دو زبانه شد و امكانات محدود مربوط به زمینه‌های آموزش و پرورش و نیز قابلیتهای مطبوعاتی و استعدادهای فرهنگی به دو نیم گردید. نیمۀ نخست و سنگین‌تر آن به رشد زبان و ادب پشتو اختصاص یافت و نیمۀ واپسین و سبك‌تر آن در راه ادامۀ حیات زبان و ادب فارسی دری صرف شد.
تا پیش از 1343 ش، زبان پشتو در قلمرو زبان فارسی دری به‌عنوان یكی از زبانهای هند و آریایی مورد توجه بود. پشتوزبانان در قلمروهای سیاسی افغانستان و پاكستان، با استفاده از آثار استادان زبان و ادب فارسی به نظم و نثر زبان پشتو می‌پرداختند. آنانكه در ادوار نخستین عهد اسلامی، به طور طبیعی، گذر زبانی كرده، و فارسی دری را به عنوان زبان فرهنگی، دینی و اجتماعی خویش برگزیده بودند (نك‍ : مایل هروی، تاریخ، 107-110)، آنگاه كه به زبان مادری خویش هم می‌سرودند و می‌نوشتند، به تجربه‌ها و آثار ادبی و فرهنگی استادان زبان فارسی نظر داشتند. رحمان بابا از شاعران مشهور پشتون، سخت تحت‌تأثیر حافظ قرار داشت (الفنستون، 191؛ رحمان بابا، 19 به بعد). خوشحال خان خَتَك هم برپایۀ غزلیات سعدی و حافظ غزل می‌ساخت (هیواد مل، 34-35). ادیبان پشتون با چنین نگاهی نه تنها ادب و زبان پشتو را در قلمرو فارسی دری به پیش بردند، بلكه خود در شكوفا كردن حیات ادبی فارسی دری سهیم شدند و آثاری به نظم و نثر به زبان فارسی ساختند و پرداختند (نك‍ : همو، 7 به بعد، 71 به بعد، 159 به بعد).
تا زمانی كه زبان پشتو به عنوان یكی از زبانهای محلی در نواحی شرقی افغانستان، كاركرد ادبی داشت و ادبیات قومی پشتونها را به دور از هیاهوی سیاسی در گسترۀ زیستی آنان تحمل می‌كرد و رواج می‌داد، بعضی از فارسی زبانان افغانستان نیز آثاری به آن زبان می‌نوشتند؛ چنانكه آخوند درویزه كه تاجیك و فارسی‌زبان بود، به اعتبار آنكه بیشتر پیروان سلسلۀ روشنیه پشتون بودند، شماری از آثارش را در رد و طرد فرقۀ یاد شده به پشتو تألیف كرد (نك‍ : الفنستون، 207- 208) و شاعران فارسی‌گوی آن كشور همچون عبدالعلی مستغنی و حاذقۀ هروی، پیرو شعر پروین اعتصامی، هم به پشتو شعر گفتند (ژوبل، 55؛ غواص، 13-14).
از هنگامی كه دو زبان فارسی و پشتو زبان رسمی شد، در حقیقت قابلیتها و استعدادهای محدود اقتصادی، ادبی و فرهنگی كشور، صرف طرح و عرضۀ مفهومی واحد با دو صورت زبانی گردید و نتیجۀ آن رخداد این شد كه از یك سوی، ادب فارسی دری سیر طبیعی و معمولی خود را از دست داد و از دیگر سوی، پاره‌ای از استعدادهای واژگانی فارسی در افغانستان مختل گردید و از قوه به فعل نرسید و واژه‌های پشتو بر آن تحمیل شد و وجه زیبایی شناختی آن مخدوش و مغشوش گردید (نك‍ : مایل هروی، سایه، 140-141).
با اینهمه، تحقیقات علمی و نقد ادبی در زمینه‌های گوناگون فرهنگی ادامه یافت. میرغلام محمدغبار، عبدالحی حبیبی، فوفلزایی و دیگران تحقیقات تاریخی را پیش بردند. محمدحنیف بلخی، محمداعلم غواص، حسین نائل، پویا فاریابی، اسدالله حبیب و دیگران به تحقیق در تاریخ ادبیات دری همت گماشتند.
ادبیات داستانی به اسلوب غربی در افغانستان كه با ترجمۀ فاجعه‌های پاریس (اثر مونته پن) توسط محمود طرزی آغاز شد و با نوشتن نخستین داستان به نام جهاد اكبر (اثر محمدحسین) ادامه پیدا كرد (نك‍ : بیژند، نخستین ... ، 4، «هفتاد ... »، 127؛ گل كوهی، 1- 8)، در دهه‌های 1340 و 1350 ش سامان یافت. اكرم عثمان، اسدالله حبیب، رهنورد زریاب، روستا باختری، ظریف صدیقی و بهاءالدین مجروح از داستان‌نویسان مشهور این دوره به شمار می‌آیند (نك‍ : بیژند، همان، 136).
با روی كار آمدن كمونیستها در 7 اردیبهشت 1357 امنیت نسبی عصـر محمـد زایـی ــ آن هم در هیأت جمهوری محمد داوودخان ــ فرو پاشید. جوانان حزبی به نشر ادب كمونیستی ــ كه از زبان و اندیشه‌های حزب تودۀ ایران متأثر بود ــ پرداختند. نویسندگان محقق، ادیب و مورخ كشور در آكادمی علوم افغانستان جمع شدند و «اتحادیۀ شاعران و نویسندگان» در كابل به نشر گستردۀ متون فارسی و دفترهای شعرا و داستانهای نویسندگان معاصر پرداخت. زبان فارسی دری در دهۀ 1370 ش پاره‌ای از واژه‌های دخیل و بیگانۀ تحمیل شده را ترك كرد. در این دوره از یك سو ادبیات داستانی شكوفا شد و داستان‌نویسانی چون ببرك ارغند، اسدالله حبیب، عالم افتخار، سالم شایق، كامله حبیب، سپوژمی زریاب، جلال نورانی و دیگران به انتشار داستانهای محلی و ملی اهتمام كردند (نك‍ : همان، 136-141)؛ و از دیگر سو، شعر نو با نگاه به شعرهای فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، توللی، احمد شاملو و دیگران بیشتر تجربه شد. شاعران جوان چون رازق رویین، عبدالقهار عاصی، محمد عاقل بیرنگ كوهدامنی، عارف پژمان، لطیف پدرام و دیگران از شاعران نامدار این دوره‌اند (برای نمونۀ شعراین دوره، نك‍ : دركوچه‌های سرخ شفق، گزینۀ شعر امروز، كابل، 1360 ش).
عدم موفقیت كمونیستها در كشورداری و ورود ارتش سرخ به افغانستان (1358 ش) امواج مهاجران آن كشور را به سوی ایران، پاكستان و كشورهای آمریكایی و اروپایی سرازیر ساخت. ادیبان، محققان و نویسندگان كشور در دوران مهاجرت به تحقیقات ادبی، تاریخی، زبان‌شناختی و ... توجه كرده‌اند و زمینه‌های فرهنگی را خصوصاً در ایران، پاكستان و آمریكا، و در سالهای اخیر در تاجیكستان و آلمان نیز، ادامه داده‌اند.

 

مآخذ

آرزو، عبدالغفور، سیاه سپید اندرون، تهران، 1377 ش؛ آرین‌پور، یحیى، از صبا تا نیما، تهران، 1351ش؛ آزاد افغانستان، پیشاور، 1330ش، شم‍ 1، 1331ش، شم‍ 3، 1333ش، شم‍ 80؛ آهنگ، محمدكاظم، سیر ژورنالیزم در افغانستان، به كوشش ق. عارفی، كابل، 1349ش؛ ابوالحسن گلستانه، مجمل التواریخ، به كوشش مدرس رضوی، تهران، 1356 ش؛ الفنستون، مونت استوارت، افغانان، ترجمۀ محمدآصف فكرت، مشهد، 1376 ش؛ بچكا، یرژی، ادبیات فارسی در تاجیكستان، ترجمۀ محمود عبادیان و دیگران، تهران، 1372 ش؛ بهار، محمدتقی، دیوان، به كوشش مهرداد بهار، تهران، 1368 ش؛ بیژند، فرید، نخستین داستانهای معاصر دری، كابل، 1365 ش؛ همو، «هفتاد سال داستان‌پردازی نوین در افغانستان»، ادبیات معاصر دری افغانستان، به كوشش شریف حسین قاسمی، دهلی، 1994 م؛ جاوید، احمد، نگاهی بر نقش فرهنگی افغانستان در عهد اسلامی، كابل، 1355 ش؛ حبیب، اسدالله، «جنبش جنگنامه‌سرایی در شعر دری سدۀ نُزده افغانستان»، خراسان، كابل، 1360ش، س 2، شم‍ 1؛ حنیف، محمد، پر طاووس، كابل، 1364ش؛ خستۀ بخارایی، خال محمد، معاصرین سخنور، كابل، 1339ش؛ همو، یادی از رفتگان، كابل، 1344ش؛ خلیلی، خلیل‌الله، كلیات اشعار، به كوشش عبدالحی خراسانی، تهران، 1378 ش؛ دوپری، لویس، «ركن چهارم»، ترجمۀ علی احمد راسخ، درّ دری، 1377 ش، س 2، شم‍ 6- 8؛ رحمان بابا، دیوان، پیشاور، 1987 م؛ روا، الیور، افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، 1369 ش؛ روان فرهادی، عبدالغفور، مقالات محمود طرزی در سراج الاخبار افغانیه، كابل، 1355ش؛ ریاضی هروی، محمدیوسف، عین الوقایع، به كوشش محمدآصف فكرت، تهران، 1369ش؛ ژوبل، محمد حیدر، نگاهی به ادبیات معاصر در افغانستان، كابل، 1337ش / 1958م؛ شاه شجاع درّانی، خُمستان، به كوشش میراخی خان و محمدنیاز علی كاتب، دهلی، 1308 ق؛ شهرستانی، شاه‌اكبر، «ادبیات معاصر زبان فارسی دری در افغانستان»، ادبیات معاصر دری افغانستان، به كوشش شریف حسین قاسمی، دهلی، 1994 م؛ صدقی، محمدعثمان، سیر ادب در افغانستان، كابل، 1340ش / 1961م؛ طرزی، محمود، ادب در فن، كابل، 1333ق؛ غبار، میرغلام محمد، افغانستان در مسیر تاریخ، كابل، 1326 ش؛ غواص، محمداعلم، شعرای معاصر هرات، هرات، 1320 ش؛ فرهنگ، میرمحمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، قم، 1371 ش؛ فكرت، محمدآصف، مقدمه بر عین الوقایع (نك‍ : هم‍ ، ریاضی هروی)؛ فوفلزایی، عزالدین، تیمورشاه درّانی، كابل، 1346ش؛ فیض محمد، سراج التواریخ، تهران، 1372-1373ش؛ كلیفرد، مری لویس، سرزمین و مردم افغانستان، ترجمۀ مرتضى اسعدی، تهران، 1368 ش؛ كهزاد، احمدعلی و دیگران، تاریخ ادبیات افغانستان، كابل، 1330 ش؛ گل كوهی، حسین، داستانها و دیدگاهها، پیشاور، 1374 ش / 1996 م؛ گوزك، محمداسماعیل سیاه، مثنوی سگ و شغال، به كوشش عبدالغفور آرزو، مشهد، 1377 ش؛ مایل، رضا، امواج هریوا، كابل، 1342 ش؛ همو، «سرودگری از زمین داور»، خراسان، 1362ش، س 3، شم‍ 3؛ همو، معرفی روزنامه‌ها، جراید و مجلات افغانستان، كابل، 1345ش؛ مایل هروی، نجیب، برگ بی‌برگی، تهران، 1378ش؛ همو، تاریخ و زبان در افغانستان، تهران، 1362 ش؛ همو، سایه به سایه، تهران، 1378 ش؛ مشعوف، میرمحمد یعقوب، «نگاهی گذرا به تاریخ مطبوعات افغانستان»، درّ دری، 1377ش، س 2، شم‍ 6- 8؛ مولایی، محمد سرور، «بازگشت ادبی در افغانستان»، سخن، تهران، 1348 ش، دورۀ 19، شم‍ 1؛ همو، برگزیدۀ شعر معاصر افغانستان، تهران، 1350ش؛ نائل، حسین، سیری در ادبیات سدۀ سیزدهم، كابل، 1365ش؛ همو، كهزاد و پژوهشهای او، كابل، 1366ش؛ نوری، نور محمد، گلشن امارت، كابل، 1956م؛ وجودی، حیدر، مقدمه بر از خاك تا افلاك عشق غلام نبی عشقری، كابل، 1370ش؛ هیواد مل، زلمی، رشد زبان و ادب دری در گسترۀ فرهنگی پشتو زبانان، پیشاور، 1376 ش / 1997 م؛ نیز:

 

Iranica
نجیب مایل هروی

 

صفحه 1 از11

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: