دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • الش | اَلْش، شهری كوچك و كهن در شرق اندلس، در 20 كیلومتری جنوب غربی لقنت (آلیكانته). این شهر امروزه به نام قدیم آن الچه خوانده می‌شود. این نام در منابع به صورت آلش (ابوعبید، 2/ 892) و الس (ضبی، 277) نیز آمده است.
  • الرور |
  • الطاف |
  • الرا | اِلُرا، شهری در شهرستان اورنگ آباد در استان مهاراشترا در مركز هند. الرا را برخی وِرولا یا اِلورا و اِلاپورا به معنی شهر هِلْ نامیده، و برخی دیگر آن را با نام تامیلی اِلو ـ اورو، به معنی شهر قانون (قانون‌آباد)، معادل دانسته‌اند (ERE, V/ 269). مردم هند این شهر را یرولا و بالُرا و وارولا هم می‌نامند ( آسیاتیكا، ...
  • الست | اَلَسْت، اصطلاحی است برگرفته از قرآن كه بنابر نظر شماری از محدثان، مفسران و عارفان به پیمانی اشاره دارد كه خداوند در نشأۀ خاصی در عالمی به نام «عالم ذرّ» از همۀ آدمیان گرفته، و مضمون و محتوای آن اقرار به ربوبیت خداوند بوده، و ناظر است به توحید فطری و ذاتی انسان. تعبیر «اَلَسْت» از یكی از آیه‌های سورۀ اعراف گر...
  • الشتر | اَلَشْتَر، شهری از شهرستان سلسله در استان لرستان. نام الشتر در مآخذ اسلامی به صورتهای لاشتر (اصطخری، 197؛ ابن حوقل، 2/ 358، 360)، لیشتر ( حدود العالم، 407؛ ابن‌اثیر، 10/ 398؛ راوندی، 209، 229) و اشتر (ظهیرالدین، 55) آمده است. یاقوت آن را به دو گونۀ اشتر و لاشتر آورده، ولی تلفظ محلی آنجا را لیشتر دانسته است (1...
  • الغاز و احاجی | اَلْغازْ وَ اَحاجی، دو واژۀ تقریباً مترادف كه معادل چیستان و معما (ه‍ م) است:
  • الحان | اَلْحان، جمع لحن، به معنی ترجیع صوت در غناء. در موسیقی لحن غالباً به معنای كلی آهنگ و آواز خوش و موزون ذكر شده است (شروانی، 14؛ لاذقی، 37- 38؛ نیز نک‍ : خلیل بن احمد، 3/ 229-230؛ صفی‌پوری، 4/ 1135-1136؛ تهانوی، 2/ 1308؛ آنندراج، ذیل لحن). در رساله‌ها و متون موسیقایی قدیم نیز غایت و مفهوم موسیقی «نهادن لحنها» ...
  • الغ بیگ کورگان | اُلُغْ بِیگِ كورْگان (مق‍ 853 ق/ 1449م)، فرزند ارشد شاهرخ و نوۀ امیر تیمور كورگان، فرمانروای خراسان و شاهزادۀ هنرمند و هنرشناس تیموری. نام اصلی وی به نوشتۀ بیشتر تاریخ‌نویسان محمد طَرَقای (طرغای یا ترقای)، و به نوشتۀ برخی از تاریخ‌نویسان عرب تِمُر (تیمور) بود و به احترام نیا یا نیای بزرگش (پدر تیمور)، «اولوغ ...
  • الفت اصفهانی | اُلْفَتِ اِصْفَهانی، محمد کاظم نوری (د 1300 یا 1301 ق/ 1883یا 1884 م)، متخلص به الفت از شاعران دورۀ قاجار. پدرش زین‌العابدین بیک که از اهالی نور مازندران بود، به اصفهان رفت و در آنجا به استخدام دولت درآمد و الفت در اصفهان دیده به جهان گشود (هدایت، 1/ 127). تاریخ دقیق ولادت وی روشن نیست، اما در دیوان او قصیده‌...
  • الف |
  • الفت شیرازی | اُلْفَتِ شیرازی، محمود، شاعر سدۀ 13ق/ 19م و از ندیمان فتحعلی شاه قاجار. تخلص او را افزون بر الفت، ساغر نیز نوشته‌اند (دیوان بیگی، 1/ 722؛ حسینی، 2/ 971). از زندگی او آگاهی اندکی در دست است و در مآخذ موجود به تاریخ تولد و وفات وی اشاره‌ای نشده است. او در شیراز می‌زیست و از خادمان محمد حسین آصفی، یکی از اشراف ش...
  • الف | اَلِف (آ، ا)، نخستین حرف از حروف الفبای زبان فارسی. الف هم در ترتیبِ اَبْتَثی (ا، ب، ]پ[، ت، ث، ... ) و هم در ترتیب ابجدی (ا، ب، ج، د، ... ) سر سلسلۀ حروف است. از لحاظ آواشناسی، این حرف چون در آغاز كلمه باشد، مركب است از یك صامت حلقی (همزه در اصطلاح قدما) و یك مصوّت كوتاه (چنانکه در «ابر») یا مصوت بلند (چنانک...
  • الفت کاشانی | اُلْفَتِ کاشانی، میرزا محمدقلی، یا محمدعلی (د پس از 1245 ق/ 1829 م)، شاعر و خوشنویس دورۀ فتحعلی شاه قاجار. اصل او از ایل افشار است (بسمل، 398؛ محمود میرزا، 1/ 157؛ دیوان بیگی، 1/ 156). گویند نیاکانش به فرمان شاه عباس از آذربایجان به عباس‌آباد اصفهان آمدند. ثمر نایینی (نک‍ : تربیت، 50) محل تولد او را در اصفهان...
  • الفاظ | اَلْفاظ، عنوان بخشی از بدنۀ اصلی اصول فقه كه به عنوان مقدمه‌ای برای استنباط احكام شرع از ادله، به بررسی مباحث لفظی می‌پردازد. مبحث الفاظ در كتب اصول فقه همواره به عنوان بخش آغازین مطرح بوده، و چگونگی ارتباط آن با علم اصول و گنجیدن آن در تعریفهایی كه از علم اصول ارائه شده، مورد بحث بوده است. با وجود تأخری كه ا...
  • الف لیلة و لیله |
  • الالفین، کتاب |
  • الفتکین | اَلْفْتِکین (محرف الب‌تکین که به صورت افتکین و هفتکین نیز آمده است)، ابومنصور شرابی (د 368 یا 372ق/ 979یا 982م)، از امرای ترک آل‌بویه (ه‍ م) که پس از مرگ معزالدوله یک چند بر دمشق و برخی شهرهای شام فرمان راند.
  • الکا |
  • الفیه | اَلْفیّه، نامی برای منظومه‌های هزار بیتی که به منظور آسان ساختن فراگیری و حفظ اصول و قوانین مربوط به دانشهای گوناگون، به ویژه دستور زبان عربی سروده می‌شد. از آغاز سدۀ 4 ق/ 10 م گرایشی نو در جهت تألیف کتابهای آموزشی دستور زبان عربی پدیدار شد و دانشمندانی چون ابن‌سراج (د 316 ق/ 928 م)، زجاجی (د 337 ق/ 948 م)، ا...
  • الله آباد | اللّٰه‌آباد، شهری در استان اوتارپرداش در شمال هند و مرکز اداری ناحیه‌ای به همین نام این شهر در محل برخورد دو رودخانۀ گَنگ و جُمنا قرار گرفته است (ابوالفضل، آیین ... ، 2/ 71).
  • القاص میرزا | اَلْقاصْ میرْزا (921- مق‍ ‍956 ق/ 1515- 1549م)، ملقب به ابوالغازی، فرزند شاه اسماعیل اول صفوی. وی مقارن با جنگ چالدران در تبریز دیده به جهان گشود (خواندمیر، غیاث‌الدین، 4/ 550؛ دربارۀ علت نام‌گذاری او، نک‍ : سیوری، 93). نام او را به صورتهای القاسب (خواندمیر، امیرمحمود، 405؛ افوشته‌ای، 96)، القاس (قزوینی، یحیى...
  • الله وردی خان | اَللّهْ‌‌وِرْدی خان (د 14 ربیع‌الآخر 1022 ق/ 24 مۀ 1613م)، حاکم فارس و سردار قدرتمند شاه‌عباس اول صفوی. وی از ارمنیهای مسیحی گرجستان بود که در نوجوانی به بردگی فروخته شد و پس از آنکه چندبار صاحب وی تغییر کرد، سرانجام در زمرۀ غلامان دربار شاه طهماسب اول درآمد و به اسلام گروید (دلاواله، 331)؛ سپس به خدمت حمزه م...
  • الله | اَللّٰه، خدای یکتا در قرآن کریم، پرستش الله و نفی پرستش هر خدایی جز او، از دیرباز به عنوان اساسی‌ترین آموزۀ دین اسلام مطرح بوده، و به تعبیری اسلام چیزی جز آیین پرستش الله نبوده است. دو شعار اصلی دین اسلام یا شهادتین بر مدار الله قرار دارد: در شهادتِ نخست وجود هر خدایی جز الله انکار می‌شود و در شهادت دوم حضرت ...
  • الفبا | اَلِفْبا، مجموعۀ حروفی كه با ترتیبی قراردادی مرتب شده است و صداهای یك زبان را معین می‌كند. كلمۀ الفبا از نام دو حرف نخستین حروف ــ در بیشتر مجموعه‌هـا ــ به وجود آمده است. ترتیب الفبای ابجدی ــ چنانکه خواهیم دید ــ بسیار كهن است، اما شاید لاتینی كهن‌ترین زبانی باشد كه تركیب الفبا را (از قرن 2 م به بعد) به كار...
  • الم |
  • الم |
  • الله وردی خان، پل | اَلله وِرْدی خان، پُل، پلی بر زاینده‌رود در اصفهان که دو بخش شمالی و جنوبی خیابان مشهور چهار باغ را به هم می‌پیوندند. این پل با 295 متر درازا و 5/ 13 متر پهنا و 33 چشمه طاق، بزرگ‌ترین پل تاریخی دایر ایران به شمار می‌آید ( گزارش ... ، 11؛ قس: پوپ، III/ 1236). این پل به نامهای «شاه ‌عباسی»، «چهار باغ»، «سی و سه...
  • المالی | اِلْمالی، مرکز شهرستانی به همین نام از توابع استان انطالیه در ترکیه. در منابع مختلف، نام آن به صورت آلمالی (IA, IV/ 238) و اِلمالو (EI2, II/ 695؛ بستانی، 4/ 292)، به معنی شهر سبب (اولیا چلبی، IX/ 278؛ EI2، همانجا) نیز آمده، و نامهای پیشین آن کابالی و آمِلاس بوده است (YA, II/ 794؛ «دائرة‌المعارف ... »، II/ 746...
  • الیاس بن اسحاق |
  • المریه | اَلْمَریّه، شهر و ایالتی در جنوب شرقی اندلس، در ساحل مدیترانه. جغرافی‌نگاران مسلمان المریه را در کورۀ البیره و از اقلیم چهارم دانسته‌اند (یاقوت، 4/ 517؛ ابوالفدا، 176؛ قس: ادریسی، 2/ 537) که میان مرسیه در شرق، و غرناطه و مالقه در غرب موقعیت مهمی داشت (زهری، 101؛ ابوالفدا، همانجا). المریه در آغاز به عنوان قلعۀ...
  • المعی کاشغری | اَلْمَعِی کاشْغَری، عنوان مشترک دو تن از عالمان کاشغر در سدۀ 5 ق/ 11 م. شواهدی چون انتساب این خاندان به کاشغر و توجه متأخرترین فرد شناخته شدۀ خاندان به شرح حال عالمان کاشغر، به ظاهر نشان از آن دارد که اصل این خاندان از کاشغر در منطقۀ ترکستان چین بوده است. در سدۀ 5ق، آنگاه که سلسلۀ مسلمان قراخانی از گسترش فرهن...
  • الور |
  • الوار | اَلْوار، شهر و شهرستانی به همین نام در استان راجستان در شمال غرب هند. این شهر در فاصلۀ 129 کیلومتری جنوب غربی دهلی («دائرةالمعارف ... »، II/ 737). در شرق کوههای اراوالی (سوجیش، 43) و در °27 و ´46 عرض شمالی و °76 و ´37 طول شرقی ( بریتانیکا، میکرو، I/ 285) قرار دارد. یک خندق و یک دیوار قدیمی دور شهر الوار وجود ...
  • النجق | اَلَنْجَقْ، قلعۀ استواری در نخجوان. نام این قلعه در متون اسلامی و غیراسلامی به صورتهای اَلَنجه (نسوی، 207؛ جوینی، 2/ 157؛ گلپینارلی، 10). النجا (حسینی، 226؛ ابن‌عربشاه، 62، 63)، النجاق (اولیا چلبی، 2/ 240)، اَلَنجک (اقبال، 1/ 118)، الینجک (سومر، I/ 30؛ مینورسکی، 91, 93)، اَلَنجیک یا آلانجیک (لسترنج، 167) و اَ...
  • الوار گرمسیری | اَلْوارِ گَرْمْسیری، یكی از بخشهای دوگانۀ شهرستان اندیمشك (خوزستان). این بخش در منتهى‌الیه شمالی استان خوزستان قرار گرفته، و از شمال به بخشهای مركزی (ملاویِ شهرستان پل دختر) و پاپی (شهرستان خرم‌آباد)، از جنوب به بخشهای حومه (مركزی شهرستان اندیمشك)، سردشت (شهرستان دزفول) و بخش مركزی (شهرستان شوش)، از شرق به بخ...
  • الوندبیگ |
  • الویری |
  • الوند | اَلْوَنْد، شهری در استان قزوین. این شهر با °36 و ´10 عرض شمالی و °50 و ´4 طول شرقی (مفخم، 34)، یكی از شهرهای 12 گانۀ استان قزوین ( سازمان ... ، 38) است كه با موقعیتی دشتی و اقلیمی معتدل در 12كیلومتری جنوب شرقی شهر قزوین قرار دارد ( فرهنگ جغرافیایی ... ، 1/ 19) و از لحاظ اداری جزو بخش مركزی شهرستان قزوین به شم...
  • الوند | اَلْوَنْد، رشته كوهی در غرب ایران (استان همدان). این نام در منابع ایرانی ـ اسلامی معمولاً به صورت اَرْوَند (ابن‌فقیه، 220؛ مجمل التواریخ ... ، 81؛ یاقوت، 1/ 225؛ قزوینی، 342؛ حمدالله، 72؛ پورداود، 2/ 327) آمده است؛ ضمناً آن را به شكل آلوند ( برهان ... ، 1/ 58)، اراوند (همان، 1/ 96) و اونیران (پردولاماز، 75) ن...
  • الهام | اِلْهام، اصطلاحی عرفانی. در لغت مأخوذ از «لهم»، به معنای در دل افكندن، فرا دل دادن، فرو خوردن (راغب، ذیل لهم؛ زوزنی، 2/ 69؛ دهار، 1/ 68؛ ابن منظور، ذیل لهم؛ نیشابوری، 30/ 100) و در اصطلاح عارفان واردی است غیبی، یا القای معنى و معرفتی كه به طریق فیض، بدون اكتساب، فكر و استفاضه به دل می‌رسد، و البته هیچ نشانه، ...
  • الهی | اِلٰهی، منظومه‌هایی صوفیانه و مردم‌پسند در وصف پیامبر(ص)، اولیا و مشایخ طریقت با مضامین مذهبی در ادبیات ترك كه در خانقاهها و اماكن مذهبی به صورت هم‌آوایی یا تك صدایی بدون استفاده از آلات موسیقی ترنم می‌شد. بدین ترتیب، الٰهی از نظر آهنگ و موارد كاربرد از دیگر سرودهای عامیانه متمایز است (II/ 51؛ EI2).
  • جابیه | جابیه، روستایی از توابع دمشق در سده‌های نخستین اسلامی که امروزه به صورت خرابه‌ای باستانی در حوران، از توابع منطقۀ اِزرع، در استان درعای سوریه واقع است. این خرابه بر «تلّ جابیه» ــ که مخروطی آتش‌فشانی در حدود 80 کیلومتری جنوب دمشق و 4 کیلومتری شمال غربی شهر نَوى واقع است و از سمت غرب بر دشتی هموار مشرف است ــ ...
  • جاثی على رکبتیه | جاثی عَلى رُکْبَتَیْه، هفتمین صورت از صور فلکی نیمکرۀ شمالی که به صورت مردی بر زانو نشسته با دو دست باز و کشیده، یکی به سمت ستارگان اِکلیل شمالی و دیگری به سمت ستارگان نَسر واقع، تصور شده است (بیرونی، التفهیم، 92؛ صوفی، 77، نیز ترجمۀ فارسی، 54).
  • جاثیه | جاثیه، چهل و پنجمین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف و شصت و پنجمین سوره به ترتیب نزول (زهری، 28؛ ابن ضریس، 74؛ ابن ندیم، 28؛ زرکشی، 1/ 193؛ سیوطی، الاتقان، 1/ 38-39، 78، 175-176؛ رامیار، 586). این سوره مکی است (قرطبی، 16/ 156؛ سیوطی، الدر...، 7/ 422)، در حالی که مفسرانی از تابعین چون حسن بصری و جابربن زید و عکرم...
  • جابر جعفی | جابِرِ جُعْفی، ابـومحمـد جابـر بـن یزیـد (د 128ق/ 746م)، محدثِ مفسر، فقیه و متکلم کوفی، و از اصحاب برجستۀ امام باقر و امام صادق(ع). او کوفی و از خاندان جعفی، یکی از تیره‌های قبیلۀ مذحج بود که از یمن به کوفه کوچ کردند (کشی، 192‌؛ سمعانی، 2/ 67-68‌؛ ابن منظور، ذیل جعف؛ برای اختلاف در تاریخ وفات وی، نک‍ : بخاری،...
  • جاجرم | جاجَرْم، شهرستان و شهری تاریخی در استان خراسان شمالی.
  • جاجرمی، محمد | جاجَرْمی، محمد بن بدر، از شاعران و ادیبان سدۀ 7-8 ق/ 13-14م، و گردآورندۀ اثر معروف مونس الاحرار فی دقائق الاشعار. دانسته‌های اندکی از زندگی او در دست است؛ حتى از اثر او نیز جز چند اشارۀ کوتاه، اطلاعات چندانی به دست نمی‌آید. جاجرمی در مونس الاحرار، نام خود را به گونه‌های مختلفی آورده است، از جمله: محمد بن بدر ...
  • جاجیم | جاجیم، دست بافته‌ای فاقد پرز که عموماً با استفاده از دار افقی و به شیوۀ «تارِ رو» بافته می‌شود. برخی آن را واژه‌ای فارسی ( آنندراج، ذیل جاجم؛ داعی‌الاسلام، نیز گلکاریان، ذیل واژه) و برخی دیگر ترکی ( غیاث‌اللغات؛ ردهاوس، 633 ؛ پرهام، 2/ 39) و مرتبط با واژۀ ترکی میانۀ یادیم، به معنای فرش و قالیچه می‌دانند (کلاو...
  • جاجرمی، طالب | جاجَرْمی، طالب، از شاعران فارسی‌گوی سدۀ 9ق/ 15م. او اهل جاجرم از توابع بسطام خراسان، و از بزرگ‌زادگان و شاعران معروف آن دیار بود (دولتشاه، 424؛ آفتاب رای، 1/ 409؛ هدایت، 377؛ نفیسی، 1/ 301). وی در شعر و شاعری شاگرد شیخ نورالدین آذری طوسی به شمار می‌آید (دولتشاه، هدایت، همانجاها؛ طاشکندی، 99؛ آذر، 74؛ نفیسی، ه...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: