صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / تدمر /

فهرست مطالب

تدمر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 4 آبان 1398 تاریخچه مقاله

تَدْمُر، شهری کهن در شمال بادیة الشام. تدمر با 086، 53 تن جمعیت (1385ش / 2006م) در °34 و´32 عرض شمالی و °38 و ´ 17 طول شرقی در فاصلۀ حدود 210 کیلومتری شمال شرقی دمشق واقع است و یکی از شهرهای استان حمص در سوریه به‌شمار می‌آید («فرهنگ...»؛ بریتانیکا؛ «اطلس...»، فهرست، 18).
نام این شهر در آثار جغرافی‌دانان اسلامی عموماً به صورت تَدْمُر آمده است (ابن خردادبه، 76؛ یاقوت، 1 / 828؛ یعقوبی، «البلدان»، 324، تاریخ، 2 / 134؛ بلاذری، 111؛ دینوری، 20؛ ابن فقیه، 110؛ اصطخری، 13). این نام در نوشته‌های هیروگلیفی متعلق به دورۀ حمورابی (سدۀ 18ق‌م) تَدمِر (نک‍ : بونی، 16)، و در اسناد دورۀ تیگلات پیلسر اول، پادشاه آشور (1112-1074ق‌م) به‌عنوان شهری در قلمرو اموریان، به‌صورت تَ ـ اَد ـ مُر آمده است (کلنگل، 168؛ جودائیکا، XV / 697؛ پاولی، XXXVI / 262-263).
وجه تسمیۀ این شهر به درستی شناخته نیست. ظاهراً این نام برگرفته از لفظ عربی تَمْر (به عبری تامار) به معنای نخل (خرما) است (پاولی، XXXVI / 262؛ جودائیکا، بونی، همانجاها؛ هاکس، 244). این نام در دوره‌های بعدی توسط یونانیان ورومیان به پالمیرا (احتمالاً با توجه به معنای ظاهری و برگرفته از پالمای نانی و لاتین، به معنی نخل خرما) تغییر یافت (یوسفوس، II / 258؛ پاولی، همانجا؛ کوک، 215) که عیناً ترجمۀ نام اصلی آن بود (پاولی، همانجا؛ جودائیکا، XV / 696). براساس خبر یوسفوس (سدۀ 1م)، حتى پس از تغییر نام شهر، ساکنان بومی‌ناحیه‌آن‌را به‌همان نام‌پیشین ــ تدمر ــ ‌می‌خواندند‌(همانجا). از آنجا که در محل این شهر اصولاً نخل (خرما) نمی‌روید، احتمال داده‌اند که با امکان جای‌گزینی «پ» به «ت» در یونانی در بخش اول این نام، بخش دوم پالمیرا (میرا) نیز همان قسمت دوم نام شهر (مُر) باشد (پاولی، همانجا). علاوه بر این، معنای نام تدمر را با توجه به ویرانه‌ها و مقابر فراوان در محل و با تکیه بر تلفظ محلی آن، تَتْمُر (دفن کردن)، به لفظ دمار (و نیز تدمیر در عربی) مربوط دانسته‌اند (بونی، همانجا). این شهر در زمان هادریانوس (نیمۀ نخست سدۀ 2م) ظاهراً مدت کوتاهی، هادریانا (پاولی، XXXVI / 263) و پالمیرا (ی) هادریانوس (کلنگل، همانجا) خوانده می‌شد. نام امروزین این محل تدموره (تدمورا) است (جودائیکا، همانجا).
آثار برجای مانده از دوره نوسنگی در ناحیۀ بیابانی تدمر (موسیل، 487؛ پلینی، II / 287, 289)، دیرینگی سکنای انسان در آنجا را به حدود هزارۀ 7ق‌م می‌رساند (بونی، 14). گرچه زمان برپایی شهر تدمر به درستی معلوم نیست، اما برپایۀ یافته‌های باستان‌شناختی در معبد بل (بعل)، این شهر از اوایل عصر برنز (ح هزارۀ 2ق‌م) پیوسته مسکون بوده است (کلنگل، همانجا). ظاهراً هستۀ نخستین شهر تدمر توسط اعراب بیابان‌گردی که عهده‌دار راهنمایی و هدایت کاروانهایی بودند که از بادیة الشام می‌گذشتند و به مبادلۀ کالاهای بازرگانی می‌پرداختند، در اطراف چشمه‌ای پر آب موسوم به اِفقی بنیاد نهاده شد (بونی، نیز کلنگل، همانجاها). این اعراب که نخستین ساکنان تدمر بودند، به تدریج با آرامیان درآمیختند و زبان و خط آنان را پذیرفتند (فاینگی، 481؛ حتی، 386-387؛ بونی، 16). سپس اموریان از طوایف سامی غربی، در آنجا نفوذ کردند و با مردم شهر درآمیختند (کلنگل، همانجا).
موقعیت مناسب جغرافیایی و واقع بودن تدمر در محل تلاقی راههای کاروان‌روی که بین‌النهرین را به سوریه و از سویی دیگر آسیای صغیر در شمال را به نواحی جنوبی آن مرتبط می‌ساخت، سبب شد تا این شهر در اواخر هزارۀ 2ق‌م به عنوان منزلگاهی مهم اهمیت یابد و به تدریج جای‌گزین شهر ماری که در آن روزگار یکی از منزلگاههای مهم بر سر راههای ارتباطی بین النهرین بود، گردد (هریس، 10).
توسعه و ثروت تدمر در این زمان، این شهر را در معرض تهاجمات اقوام بیابان‌گرد قرار داده بود (کلنگل، جودائیکا، همانجاها). تیگلات پیلسر اول خبر می‌دهد که 28 بار طوایف اهلامو و آرامی را تعقیب کرده است و حتى دو بار در طول یک سال از فرات گذشته، و آنان را از تدمر عقب رانده است (پریچارد، 275؛ کلنگل، همانجا). این تهاجمات آسیبهای بسیاری بر تدمر وارد ساخت، به گونه‌ای که تا مدتها پس از آن نامی از این شهر در نوشته‌ها دیده نمی‌شود؛ اما تدمر دوباره رونق گذشتۀ خود را بازیافت و در منابع سدۀ 1ق‌م از آن به عنوان شهری مهم یاد شده است (همانجا).
این شهر آن‌قدر مهم بوده است که در عهد عتیق بنیاد آن را به سلیمان ‌نبی نسبت داده‌اند (نک‍ : دوم ‌‌تواریخ، 8 : 4؛ نیز EI2).‌ این ‌روایت که توسط برخی از مورخان دورۀ باستان و جغرافی‌نویسان مسلمان تکرار شده است (نک‍ : یوسفوس، یعقوبی، «البلدان»، ابن فقیه، همانجاها)، پذیرفتنی نیست، زیرا شواهد حاکی از آن است که تدمر پیش از سلیمان بنیاد یافته است و احتمالاً او به سبب اهمیت بازرگانی تدمر به بازسازی آن پرداخته است (هاکس، 249؛ یاقوت، 1 / 829). حتى برخی از محققان در دست‌یابی سلیمان بر تدمر هم تردید کرده‌اند و بر این باورند که چیرگی‌سلیمان بر دمشق ــ که لازمۀ دست‌یابی او بر تدمر بود ــ در آن زمان ناممکن بوده است و تدمر مذکور در تورات را جایی دیگر و یکی از دژها و استحکامات سلیمان در جنوب سرزمین فلسطین و در بیابان یهودیه دانسته‌اند (نک‍ : پاولی، XXXVI / 266؛ اسمیث، 389؛ جودائیکا، XV / 697).
تدمر همانند برخی دیگر از شهرهای منطقه، همچون حمص، دمشق و ادسا، از دیرباز توسط فرمانروایان محلی اداره می‌شد و دولتی‌کوچک، اما خودمختار به‌شمار می‌رفت (حتی، 84؛ نیز نک‍ : بریتانیکا)، چنان‌که به هنگام تشکیل ایالت رومی «سوریه» توسط رومیان در 63ق‌م، تدمر جزو این ایالت به حساب نیامد و به صورت واحدی مستقل میان دو امپراتوری روم و ایران باقی ماند (کلنگل، همانجا). به گزارش پلینی (77م) واقع بودن تدمر میان دو امپراتوری روم و ایرانِ اشکانی و ساسانی اهمیت خاصی به این شهر بخشیده بود و میان آنها دست به دست می‌گشت (نک‍ : II / 289؛ کلنگل، 168؛ بونی، 18). پس از آنکه پترا، مرکز مهم پادشاهی نبطیان و یکی از مراکز عمدۀ بازرگانی آن زمان، در 106م به هنگام سلطنت ترایانوس (تراژان)، به دست رومیان افتاد، تدمر به سبب موقعیت مهم بازرگانی که به دست آورد، اهمیت بیشتری یافت (فاینگی، 480-481؛ حتی، 85).
با گسترش نفوذ رومیان در نواحی غربی فرات، با آنکه تدمر به صورت شهری خراج‌گزار زیر نظر فرمانده رومیِ ایالت ــ که در انطاکیه به سر می‌برد ــ اداره می‌شد، با این همه، استقلال‌ نسبی خود را کم و بیش حفظ کرد. سنگ‌نبشته‌های سدۀ پایانی پیش از میلاد و سدۀ نخستین میلادی به رواج نوعی سازمان‌دهی یونانی با برخورداری از تشکیلات شهری آنان، همچون سنا و شورای شهر (آگورا) اشاره دارند (بونی، 18-19؛ حتی، 84-85؛ جودائیکا، همانجا).
در دورۀ فرمانروایی هادریانوس (117- 138م) و ظاهراً پس از دیدار او از این شهر در 129م، روابط تدمر با امپراتوری روم از نو تنظیم گردید (پاولی، XXXVI / 263). در این دوره، تغییراتی در مقررات ادارۀ امور شهر داده شد که هر چند به قوانین یونانی شهرهای قلمرو رومیان بسیار نزدیک بود، اما اختیاراتی نیز برای آن قائل بود (بونی، 20). بر این اساس، تدمر «شهر آزاد» خوانده شد و با واگذاری ادارۀ امور مالی و گمرکی شهر به سنا و شورای شهر، بار دیگر خودمختاری خود را بازیافت (پاولی، XXXVI / 264؛ بونی، همانجا؛ نیز نک‍ : بریتانیکا). به این ترتیب، تدمر خارج از اتحادیه‌های گمرکی سوریه، رأساً به دریافت مالیات و عوارض گمرکی می‌پرداخت و گرچه بخشی از درآمدهای عمومی را به خزانۀ رومی ارسال می‌داشت، اما از نظر مالی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود (پاولی، همانجا). در مقابل، حاکم تدمر مأموریت دفاع از مرزهای شرقی را برعهده داشت (بونی، همانجا). علاوه بر آن، حفاظت از کاروانها توسط سواران کمان‌دار تدمری در مقابل بیابان‌گردان، 
راهنمایی آنها در گذر از بیابان و نیز تعیین عوارض بر کالاهایی که وارد شهر می‌شد، برعهدۀ رؤسای شهر بود (حتی، 84).
سنگ‌نبشته‌ای از 137م در نزدیکی ساختمان شورای شهر تدمر به دست آمده که حاوی جدول میزان مالیات و عوارض گمرکی تمام کالاهای بازرگانی است (پاولی، همانجا؛ کلنگل، 169). این سنگ‌نبشته به عرض 5 متر به زبانها و خطوط یونانی و پالمیری، مشتمل بر بیش از 400 سطر و مبتنی بر مصوبۀ سنا دربارۀ صورت قیمتها و عوارض گمرکی است. دو زبانی بودن این سنگ‌نبشته مبیّن اهمیت و نقش ارتباطی آن میان شرق و غرب است (همانجا؛ بریتانیکا). در فهرست کالاهای این سنگ‌نبشته، پیش از هر چیز به برده، و پس از آن به خشکبار، خرما و انجیر خشک، پشم، ظروف شیشه‌ای، پنیر، عطریات، روغن زیتون، روغن حیوانی، ماهی نمک سود، غلات، گوسفند و بز، پوست، کاه، شراب، گندم و مجسمه‌های برنزی اشاره شده است (پاولی، حتی، همانجاها). در این سنگ‌نبشته مقررات قیمت‌گذاری برای استفاده از دو چشمۀ شهر نیز آمده است (کلنگل، 169)، یعنی ضمن دریافت عوارض از کاروانها به سبب برخـورداری از تسهیـلات بارگیـری و باراندازی، از آب مصرفی نیز عوارض دریافت می‌شد (جودائیکا، XV / 697).
یکی از مهم‌ترین پیامدهای حضور رومیان در تدمر تأثیر هنر رومی در این شهر بود. نفوذ یونانی ـ پارتی از بابل و سلوکیه در دجله، جای خود را به نفوذ یونانی ـ رومی از انطاکیه و غرب داد. معبد بزرگ بعل که در 32م برپا شد و معبد نبو متعلق به نیمۀ دوم سدۀ نخست میلادی، نمونه‌هایی از تأثیرات هنر رومی در این شهر است (بونی، 18-19). در این دوره کلبه‌های گلین تدمر به تدریج به خانه‌های ساخته شده با سنگ بدل گشت و خیابانهای نسبتاً وسیعی طراحی و احداث شد که اصلی‌ترین آنها به‌ معبد بعل منتهی می‌شد. بدین‌سان، شهر کم‌کم چهره‌ای رومی‌ـ یونانی گرفت و در کنار گسترش تجارت، صنعتگری و حتى کشاورزی رو به رشد نهاد و به صورت یکی از ثروتمندترین شهرهای منطقه درآمد (حتی، همانجا).
در این دوره فعالیتهای اقتصادی تدمر از طریق جادۀ ابریشم تا هندوستان و چین در شرق، و تا ایتالیا در غرب، گسترش یافت. ضمناً به وسعت معابد بعل، نبو، بعل شَمین و اَلّات افزوده شد و یا آن پرستشگاهها تعمیر و بازسازی شدند. قسمتهایی نیز به بنای شورای شهر افزوده شد و راستۀ خیابانی از وسط شهر، شرق و غرب تدمر را به یکدیگر متصل ساخت و بدین‌سان، چهرۀ شهر دگرگون شد (بونی، 20).
هرچند اقتصاد تدمر برپایۀ بازرگانی استوار بود، اما شواهد باستان‌شناختی مربوط به دورۀ رومیان نشان می‌دهد که کشاورزی و دامداری در اطراف این شهر از دیگر منابع اقتصادی آن به شمار می‌رفت. ضمناً در جنوب و شرق شهر تدمر کارگاههای استخراج نمک نیز فعال بود که نمک موردنیاز اهالی شهر و کوچندگان ناحیۀ پیرامونی را تأمین می‌کرد. بدین‌سان، برخلاف امروز، در دورۀ رومیان در قسمت غربی بادیة الشام جمعیت بیشتری زندگی می‌کرد و عرصۀ کشاورزی در این ناحیه گسترده‌تر بود (کلنگل، 167-168‌). با گسترش و توسعۀ راههای ارتباطی رومی که تدمر را به دمشق از یک سو، و شهرهای واقع در کرانه‌های فرات از دیگر سو مرتبط می‌ساخت، بر شکوفایی و آبادانی این شهر افزوده شد (حتی، 85).
تدمر در زمان فرمانروایی سپتیمیوس سوروس (193- 211م) صحنۀ جنگهای امپراتوری روم با شرق بود (پاولی، همانجا). او تدمر را به‌جایگاه یک کلنی (زیستگاه) رومی در ایالت سوری ‌ـ فنیقی، به مرکزیت حمص (امسا) که از بزرگ‌ترین شهرهای سوریه (شام) به شمار می‌رفت (نک‍ : یعقوبی، «البلدان»، 324)، ارتقا داد، و ساکنان آن را به عنوان «شهروندان رومی» که مجبور به پرداخت «عوارض ارضی» نبودند، به رسمیت شناخت (کلنگل، 168؛ نیز نک‍ : بریتانیکا).
 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: