دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • جاده ابریشم | جادّۀ اَبْریشَم، مجموعه‌ای از راههای بازرگانی و کاروان‌رو قدیمی که منطقۀ مدیترانه را با چین شرقی مرتبط می‌کرده است. کالاهای بسیاری از این راهها میان شرق و غرب آسیا و حوضۀ دریای مدیترانه مبادله می‌شد، اما چون ابریشم مهم‌ترین و گرانبهاترین کالایی بود که از این راهها می‌گذشت، بعدها به جادۀ ابریشم شهرت یافت. ابری...
  • جاربردی | جارَبَرْدی، فخرالدین احمد بن حسن (د رمضان 746/ ژانویۀ 1346)، ادیب، شارح و عالم نحوی. وی در جاربرد (به معنی قلعۀ آب، از مضافات‌ ارّان ــ در آن سوی ارس و شمال‌آذربایجان‌ــ که در حال حاضر در منطقۀ خودگردان قره‌باغ واقع شده است) به دنیا آمد (نسوی، سیرۀ جلال‌الدین...، 200: جاربرد، قس: سیرت جلال‌الدین...، 259: جاری...
  • جارودیه | جارودیه، از نخستیـن شـاخـه‌هـای زیـدیـه، منسـوب بـه ابوالجارود (ه‍ م) زیاد بن منذر. این فرقه را به سبب لقب ابوالجارود به سُرحوب (دربارۀ این لقب، نک‍ : فان اس، I/ 255)، سرحوبیه نیز نامیده‌اند (نک‍ : نوبختی، 48؛ سعد، 71).
  • جارالله رومی | جارُ اللّٰهِ رومی، ابوعبدالله ولی الدین بن مصطفى (د 1151ق/ 1738م)، فقیه و قاضی حنفی که بر علوم عقلی نیز چیرگی داشت.
  • جاحظ | جاحِظ، ابوعثمان عمرو بن بَحْر کنانی فُقیمی بصری، نویسنده‌ای کلان با ابعادی سخت گوناگون (د 255ق/ 869 م).
  • جاریة بن قدامه | جاریَةِ بْنِ قُدامه، از مـردان مشهــور دورۀ خـلافـت امیرالمؤمنین(ع) و از یاران آن حضرت. وی چون از تیرۀ بنی سعد قبیلۀ بزرگ تمیم بود، نسبت سعدی یافت (نک‍ : کلبی، 242؛ ابن سعد،7/ 56؛ برای سلسله نسب او، نک‍ : ابن عساکر،72/ 7). کنیۀ او را ابوایوب، ابویزید، ابوقدامه یا ابوعمرو نیز گفته‌اند (بلاذری، انساب...، 12/ 37...
  • جازان | جازان، یا جیزان، استان و شهری بندری در جنوب غربی عربستان سعودی. نام صحیح و تاریخی این منطقه که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نیز آمده (نک‍ : ابن آدم، 115، حاشیۀ 1؛ ابن سعد، 1/ 296)، جازان است، اما تلفظ محلی جیزان از سوی مردم آنجا، سبب شد که نام جیزان نیز رایج شود. در 1376ش/ 1997م جانشین امیر این استان، بخشنامه‌ا...
  • جازمیه |
  • جاسوسی | جاسوسی، مفهومی در فقه و حقوق موضوعه ناظر به فعالیت کسی که پنهانی یا تحت عنوان نادرست به گردآوری اطلاعات به نفع دشمن پردازد؛ چنین کسی با شرایطی که در فقه و حقوق مقرر است، به عنوان مجرم شناخته می‌شود و بسته به نوع فعالیت، محکومیتهایی برای او منظور می‌گردد.
  • جاسک | جاسْک، شهرستان و شهری بندری در استان هرمزگان:
  • جازموریان | جازْموریان، یا جَزْموریان، حوضه‌ای آبریز و دریاچه‌ای به همین نام در جنوب شرقی ایران. حوضۀ آبریز جازموریان با وسعـت 600‘69 کمـ‍‍ 2 ، از لحاظ تقسیم‌بندی هیدرولوژیکی ایران بخشی از حوضۀ مسدود میانی ایران به شمار می‌آید. نیمـۀ باختری این حوضـه بـه وسعت 600‘35 کمـ‍ 2 در استان کرمان، و نیمۀ خاوری آن به وسعـت 000‘34 ...
  • جاف | جاف، نام اتحادیۀ ایلی متشکل از گروهی از ایلات و طایفه‌های بزرگ و کوچک کُرد شافعی مذهبِ ساکن در مناطقی از سرزمین غرب ایران و کشور عراق.
  • جاگیر |
  • جالوت | جالوت، نام شخصیتی منفور در قرآن کریم که در جنگ با قوم طالوت، به دست داوود نبی کشته شد؛ قصص جالوت با روایات کتاب مقدس دربارۀ شخصیت جُلیات (گُلیات) دارای هماهنگی بسیار است.
  • جاط |
  • جاکارتا | جاکارْتا، پایتخت و بزرگ‌ترین شهر اندونزی. این شهر بندری و تجارتی همچنین مرکز یکی از ایالتهای اندونزی در جزیرۀ جاوه است («فرهنگ جهانی»؛ بریتانیکا). شهر جاکارتا در غرب جزیرۀ جاوه، در کرانۀ دریای جاوه جای دارد و رودخانۀ سیلیونگ (لیونگ) از میان آن می‌گذرد. جاکارتا در دشتی هموار و پست واقع شده است که در فصلهای بار...
  • جاکی | جاکی، یکی از ایلات بزرگ گروه لر شیعه مذهب کهگیلویه که به دو دستۀ لیراوی و چهار بنیچه منشعب می‌شدند. امروزه دیگر نامی از ایل جاکی و شاخه‌های آن در میان نیست و هر یک از ایلات و طوایف وابسته به آن به طور مستقل در استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده‌اند (‌فسایی، 2/ 1478؛ امان‌اللٰهی، 204-205؛ EI2, V/ 822؛ دومورنی، ...
  • جام |
  • جالینوس | جالینوس، پزشک، فیلسوف، منطق‌دان و عالم بلاغت یونانی. وی بزرگ‌ترین پزشك دوران متأخر باستان، و در کنار افلاطون، ارسطو، اقلیدس، ارشمیدس، بقراط، و بطلمیوس، یكی از مهم‌ترین و اثرگذارترین چهره‌های علمی و فلسفی دوران باستان است که آثار او قرنها در جهان اسلام و اروپا اساسِ آموزش و عمل پزشکی بود.
  • جام، مناره | جام، مِناره، از معدود یادمانهای باقی‌مانده از سلاطین غوری (حک‍ ح 390-612 ق/ 1000-1215م)، واقع در ایالت غور افغانستان. این مناره در ساحل چپ هریرود در محل تلاقی آن با جام رود، در دره‌ای دورافتاده سر برافراشته، و در 1381ش/ 2002م به عنوان نخستین اثر فرهنگی افغانستان در فهرست میراث فرهنگی جهان توسط سازمان یونسکو ب...
  • جام جم | جامِ جَم، جام منسوب به جم یا جمشید، شخصیت اسطوره‌ای هند‌و‌ایرانی که هم ظرفی برای شراب، و هم ابزاری برای پیشگویی و بازنمایی رویدادهای جهان بوده است.
  • جاماسپ‌نامه | جاماسْپْ‌نامه، عنوان رساله یا رساله‌هایی به نام جاماسپ حکیم، وزیر و دانشمند ایرانیِ یادشده در روایتهای تاریخی و دینی. در نوشته‌های اوستایی و پهلوی، جاماسپ که بِدَخشِ (= وزیر اعظمِ) گشتاسپ، پادشاه کیانی و از نخستین گروندگان به زردشت، و پس از او موبدان موبد است، شخصیتی خردمند تصویر شده است که به ویژه به سبب پیش...
  • جام جهان‌نما | جامِ جَهانْ‌نَما، از نشریات فارسی‌زبانِ هند که در 5 رجب 1237ق/ 28 مارس 1822م در شهر کلکته آغاز به انتشار کرد و به مدت 54 سال، یعنی تا 1293ق/ 1876م، به حیات خود ادامه داد.
  • جامد و مشتق | جامِدْ وَ مُشْتَق، دو اصطلاح در دستور زبان عربی. دستورـ نویسان عرب دو قسم از اقسام کلمه، یعنی اسم و فعل را به جامد (غیرمأخوذ) و مشتق (مأخوذ) تقسیم کرده‌اند. اسم جامد آن است که برگرفته از فعل نباشد و آن خود به دو نوع تقسیم می‌شود: 1. اسم ذات که بر اشیاء محسوس و مجسم دلالت دارد مانند حَجَر، سَقْف، رَجُل، فَرَس،...
  • جام جم | جامِ ‌جَم، منظومه‌ای به زبان فارسی و در قالب مثنوی، از اوحدی مراغه‌ای (ه‍ م، د 738ق/ 1338م)، شاعر و عارف ایرانی.
  • جامع |
  • جامع | جامِع، تخلص چند شاعر:
  • جامع البیان |
  • جامع الالحان | جامِعُ الْاَلْحان، از مهم‌ترین و مفصل‌ترین کتابهای فارسی موسیقی، تألیف عبدالقادر بن غیبی حافظ مراغی (ح 757- 838 ق/ 1356-1435م). در آغازِ اقدم نسخ به دست آمده به خط مؤلف (محفوظ در کتابخانۀ بادلیان، شم‍ Marsh 282)، در کنار عنوان کتاب و نام نویسنده، تاریخ محرم 808 ثبت شده، اما در پایان همین نسخه که مهر مؤلف را ن...
  • جامع | جامِع، عنوانی کلی برای کتابهایی که دربر دارندۀ احاديث پیامبر(ص) با جامعيتی در موضوعات گوناگون است و به طور طبيعی نزد شيعيان احاديث امامان معصوم (ع) را نيز شامل می‌‌گردد. اين شيوۀ تأليف که نزد فريقين دارای نمونه‌های پرشمار و گاه بسيار پراهميت است، افزون بر محدثان نزد بسياری ديگر از عالمان و نويسندگان مسلمان هم...
  • جامع التواریخ | جامِعُ التَّواریخ، کتابی مشهور، تألیف خواجه‌ رشیدالدین فضل‌الله طبیب همدانی. این کتاب از مهم‌ترین منابع تاریخ ایران و جهان به زبان فارسی است که خاصه بخش مربوط به دورۀ مغولان آن از اهمیت و ارزشی یگانه برخوردار است؛ چنان‌که برخی از دانشمندان آن‌ را «تاریخ کبیر» و اثری «عدیم النظیر»، «یکی از اعاظم کتب تاریخی» (ن...
  • جامع الازهر |
  • الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة |
  • جامع الحکمتین | جامِعُ الْحِکْمَتَیْن، عنوان کتابی از ابومعین حمید الدین قبادیانی مروزی، مشهور به ناصرخسرو در حکمت اسماعیلی. این رساله شرحی بر قصیده‌‌ای از ابوالهیثم احمد بن حسن جرجانی (ه‍ م) است که گویا به خواهش عین‌ الدین ابوالمعالی علی بن اسد بن حارث، امیرِ اسماعیلیِ بدخشان، نوشته شده است. به گزارش ناصرخسرو، ابوالمعالی در...
  • جامعه | جامِعه، کتـابـی نـام‌بـردار در روایـات شیعـه، بـه امـلای رسول‌الله (ص) و خط امیرالمؤمنین علی(ع). غالباً از جامعه در کنار متنی مشابه با عنوان جَـفر که آن نیز نگاشتۀ امام علی(ع) دانسته می‌شود، یاد شده است (تهانوی، 1/ 568). روایاتی از امام صادق و امام رضا(ع) جامعه را صحیفه‌ای از پوست به طول 70 ذراع، متن آن را ام...
  • جام کیخسرو |
  • جامعه، زیارت | جامِعه، زیارَت، گونه‌ای از آثارِ دعاییِ شیعه در تقابل با زیارات مختصه، در بر دارندۀ زیارت‌نامه‌هایی که می‌توان آنها را برای زیارت هر یک از 12 امام(ع)، یا همۀ ایشان با هم، در هر زمان و مکانی خواند. شاخص‌ترین فرد این نوع، «زیارت جامعۀ کبیره» است.
  • جامو و کشمیر |
  • جامی، پوربها |
  • جامگی | جامِگی، منسوب به «جامه» (در پهلوی: یامک yāmak و در فارسی باستان: *yāhma-، نک‍ : هوبشمان، 49؛ هرن، 93)، به معانی پارچۀ بافتۀ نادوخته، لباس و رخت پوشیدنی و گستردنی، پای پوش، خیمه، و نیز ظرف و جام آب و شراب که جامه در این دو معنی اخیر مرکب است از جام و هاء نسبت. ریشۀ جام در اوستایی به معنی بام خانه، سقف و چتر هم...
  • جان |
  • جانبلاط |
  • جامیان | جامیان، عنوان سلسله‌ای از پادشاهان مسلمان که طی سده‌های 8 تا 10ق/ 14-15م بر سند حکومت کردند. در نسب جامها که از قبایل سمه بودند، روایتهای گوناگون وجود دارد. برخی اصل آنها را سامی و عرب، و برخی دیگر ایرانی و از احفاد جمشید‌ گفته‌اند و لقب جام را هم که بر همۀ پادشاهان این سلسله اطلاق می‌شد، مأخوذ از نام جمشید د...
  • جامی رومی |
  • جامی، نورالدین | جامی، نورالدین (یا عمادالدین)، ابوالبرکات، عبدالرحمان ابن نظام‌الدین احمد بن محمد (817-898 ق/ 1414-1493م)، متخلص به جامی، شاعر، نویسنده، عارف و دانشمند نام‌آور و خاتم‌الشعرای بزرگ پارسی‌گوی سدۀ 9ق/ 15م.
  • جان جانان | جانِ جانان، یا مظهر، شمس‌الدین حبیب‌الله میرزا جان جانان، متخلص به مظهر، محدث، صوفیِ نقشبندی و شاعرِ پارسی‌گوی سدۀ 12ق/ 18م در شبه قارۀ هند. تاریخ ولادت او را میان سالهای 1109-1113ق/ 1697-1701م دانسته‌اند (غلام سرور، 1/ 687؛ عبدالحی، نزهة...، 6/ 53؛ اردو...، 21/ 273) و خود وی نیز در ترجمۀ احوالش که برای آزاد ...
  • جانکی | جانَکی، از طوایف لر شیعی مذهب پراکنده در منطقه‌ای به همین نام در استان خوزستان. منطقۀ جانکی در دامنۀ غربی ارتفاعات مُنگَشْت میان قلمرو ایلات بهمئی، بختیاری و طایفۀ مَکوند قرار گرفته است. این منطقه در گذشته از توابع مالمیر (مال امیر/ ایذج/ ایذه) بود. جانکی از سمت جنوب به خاک ایل بهمئی، از غرب به رامهرمز، از شم...
  • جانی | جانی، تخلص چند تن از شاعران پارسی‌گوی که از آن جمله‌اند:
  • جاندار، بنی |
  • جانورشناسی | جانِوَرْشِناسی، یا علم‌الحیوان، دانش مطالعۀ ساختمان بدن جانوران، بررسی صفات و شناسایی بیماریهای آنها و یافتن راههای درمان آن بیماریها. امروزه این مطالعات در شاخه‌های مختلف علومی چون زیست‌شناسی، علوم دامی و دامپزشکی انجام می‌گیرد، حال آنکه در گذشته این مجموعه در یک حوزه بررسی می‌شده است. همچنین در گذشته این گو...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: