مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اعلامیۀ جهانی حقوق بشر | اِعْلامیۀ جَهانیِ حُقوقِ بَشَر، سندی که در 10 دسامبر 1948 و پس از سپری کردن مراحل مذاکرات فشرده و متعدد به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید. این سند مهم‌ترین سند حقوق بشری از حیث آثاری است که بر فلسفه، حقوق، سیاست و در یک‌کلام تمامی ساحتهای حیات انسان معاصر داشته است.
  • اعظمی زنگنه | اَعْظَمی زَنْگَنِه، عبدالحمید (1283-4 فروردین 1330 ش/ 1904-25 مارس 1951 م)، حقوق‌دان، سیاستمدار، رئیس دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران و قاضی دادگستری.
  • اعسار | اِعْسار، اصطلاحی فقهی و حقوقی، ناظر به فردی که از پرداخت دیون و تکالیف خود یا هزینه دادرسی ناتوان است.
  • اعراض | اِعْراض، اصطلاحی فقهی و حقوقی، به معنای گونه‌ای عمل حقوقی یک‌جانبه یا ایقاع به‌مثابۀ روی گردانیدن از مالکیت، بدون قصد تملیک یا اباحۀ انتفاع از جانب مالک به غیر.
  • اعدام | اِعْدام، کشتن قانونی انسان به سبب ارتکاب برخی از جرائم خصوصی یا عمومی پیش‌بینی شده در قانون. اعدام از عدم به معنی نیستی، و در معنای مقابل وجود و هستی، به معنای نابود کردن است. اعدام یک مجازات ترهیبی و ترذیلی جرائم عمومی به شمار می‌رود (علی‌آبادی، 2/ 15). لازمۀ قانونی‌بودن قتل انسانها وجود یک حکومت است؛ بنابرا...
  • اعتراف | اِعْتِراف، نک‍ : اقرار در امور.
  • اعتراض شخص ثالث | اِعْتِراضِ شَخْصِ ثالِث، عنوانی در قانون آیین دادرسی مدنی. یکی از طرق فوق‌العاده شکایت از آرای حقوقی، مستندِ به مادۀ 417 قانون آیین دادرسی مدنی، مصوب 1379 ش، است و بنابر آن اگر در خصوص دعوایی، رأیی صادره شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نمایندۀ او در دادرسی که منتهی به رأی شده است، به‌عنوان ...
  • اعتراض به حکم غیابی | اِعْتِراضِ بِه حُکْمِ غیابی، نک‍ : حکم.
  • اعتبار امر مختوم | اِعْتِبارِ اَمْرِ مَخْتوم، قاعده‌ای حقوقی مبنی‌بر اینکه حکم دادگاه رسیدگی پرونده معتبر و لازم‌الاجرا ست.
  • اعاده دادرسی در امور حقوقی | اِعادِۀ دادْرَسی دَرْ اُمورِ حُقوقی، از طرق قانونی و فوق‌العاده برای شکایت از آرا که ویژۀ احکام بوده و رسیدگی دوباره به دعوا را نزد مرجع صادرکنندۀ حکم امکان‌پذیر می‌سازد.
  • اعاده دادرسی در امور کیفری | اِعادِۀ دادْرَسی دَر اُمورِ کِیْفَری، یکی از شیوه‌های فوق‌العادۀ اعتراض به آرای قطعی در پرونده‌های حقوقی و کیفری و خلافِ اصل فراغ دادرس و قاعدۀ اعتبار امر مختوم. در واقع، اصولی مانند «مطابقت رأی با واقعیت» یا مصالحی مانند «تحقق عدالت» بر اصول پیش‌گفته غلبه می‌یابند و باعث تجویز اعادۀ دادرسی می‌شوند.
  • اظهارنامه | اِظْهارْنامِه، وسیله‌ای برای اظهار رسمی مطالب به طرف دیگر، و دربردارندۀ مشخصات و نشانی اقامتگاه اظهارکننده، موضوع اظهارنامه، مشخصات و نشانی اقامتگاه مخاطب و خلاصۀ اظهارات و پاسخ آن. اظهارنامه در گذشته به صورت فرمهایی چاپی از طرف دادگستری تهیه و در اختیار متقاضیان قرار می‌گرفت و ولی امروزه اغلب به صورت الکترون...
  • اطلاق و عموم | اِطْلاقْ وَ عُموم، اصطلاحی رایج در اصول فقه، منطق و تفسیر. اطلاق به معنای رهایی و عموم به معنای شمول و فراگرفتن است. اطلاق در اصطلاح اصول فقه و علم حقوق به دلالت بر موارد شایع از یک جنس تعبیر می‌شود؛ عموم نیز ویژگی و حالت کلمه‌ای است که همۀ افرادی را که به آن نامیده می‌شوند، فرا گیرد.
  • اضرار | اِضْرار، نک‍ : لاضرر، قاعده.
  • اصول محاکمات حقوقی | اُصولِ مُحاکِماتِ حُقوقی، نک‍ : آیین دادرسی مدنی.
  • اصول اربعه | اصول اربعه، نک‍ : اصل.
  • اصل مصونیت پارلمانی | اَصْلِ مَصونیَّتِ پارْلِمانی، مصونیت قانونی نمایندگان مجلس از تعقیب یا توقیف قضایی با هدف حمایت از اظهار نظرات و گفتار آنها.
  • اصل محلی بودن قانون | اَصْلِ مَحَلّی بودَنِ قانون، نک‍ : اصل صلاحیت سرزمینی.
  • اصل لزوم | اَصْلِ لُزوم، اصل در عقودْ لزوم و پایبندی به آنها ست، مگر به علل قانونی غیرلازم و جایز باشد. اصل لزوم مورد اتفاق قانون‌گذار و بسیاری از فقها و حقوق‌دانان است، اما برخی با تردید در حاکمیت اصل مذکور، اصل را عدم لزوم دانسته‌اند، مگر لزوم آن ثابت گردد (نراقی، 13-14).
  • زکات | زَکات، مفهومی در فقه اسلامی ناظر به دهشی آيينی که فرد اجلای آن، پرداخت ده‌يک از مال معين است. اين دهش، فروع گسترده و پيچيدگیهايی در احکام دارد که بسط آن، فصل مهمی از فقه اسلامی را به خود اختصاص داده است. در تاريخ تمدن اسلامی، گردآوری زکات و توزيع آن، زمينه‌ساز ايجاد نهادی مدنی بوده است؛ همچنين سابقۀ ديرپای اي...
  • زکرویه بن مهرویه | زَکْرَوَیْهِ بْنِ مِهْرَوَیْه، یکی از اولین داعیان اسماعیلی در عراق. اطلاعات چندانی دربارهٔ دهه‌های نخستین زندگی این داعی در دست نیست، اما دربارۀ دوران بعدی و فعالیتهای زکرویه به‌عنوان یک داعی اسماعیلی، به‌جز تاریخ طبری ــ که قدیم‌ترین منبع دربارۀ او ست ــ مطالبی در روایات جدلی ضد اسماعیلی آمده است. این روایا...
  • زکریا، پدر یحیی | زَکَريّا، پدر یحیى، از صالحان قوم بنی‌اسرائيل نام‌برده‌شده در قرآن کريم. نام زکريا در قرآن 7 بار در سوره‌های آل‌عمران (3/ 37 ، 38)، انعام (6/ 85)، مريم (19/ 2، 7)، و انبياء (21/ 89)، و قصۀ آن حضرت، در کنار قصۀ حضرت مريم آمده است. براساس نوع بيان قصص در قرآن کريم، آنچه را دربارۀ زکريای نبی در آيات الٰهی است می...
  • زکریا | زَکَریّا، یا زکریای نبی، عنوان زکریا بن برخیا بن عِدّو (سدۀ 6 ق‌م)، از انبیای نامدار بنی‌اسرائیل که کتـابی به نام او در بخش انبیای کتاب مقدس عبری و عهد عتیق موجود است.
  • زکریا انصاری | زَکَریّا اَنْصاری، فـرزند محمد بن احمد بن زکریـا سُنَیکی مصری شافعی (823-926 ق/ 1420-1520 م)، ملقب به شیخ‌الاسلام و قاضی‌القضات و مکنى به ابویحیى، فقیه، اصولی شافعی و مفسر قرآن کریم و از حفاظ حدیث. وی در سنیکه در استان شرقیۀ مصر به دنیـا آمد. در 841 ق بـرای ادامۀ تحصیل به قـاهره رفت و در الازهر اقامت کرد (سخا...
  • زکریا، بنی |
  • زکی، محمدامین | زَکی، محمد امین، سیاستمدار، شاعر، روشن‌فکر و تاریخ‌نگار معاصر کُرد. محمد امین فرزند عبدالرحمان در سال 1297 ق/ 1880 م، در محلۀ گویژه در شرق سلیمانیه به دنیا آمد. لقب «زکی» بعدها به‌سبب هوش و زکاوت فراوانش به او داده شد و تا پایان عمر، به همان لقب شناخته می‌شد (جمال غفور، 10).
  • زکریای ملتانی |
  • زکریای طیفوری |
  • زکی پاشا | زَکی‌ پاشا، احمد (1283-1353 ق/ 1867-1934 م)، مترجم و محقق مصری.
  • زکی خان |
  • زکی خان زند |
  • زکی محمدحسن |
  • زلاقه | زَلّاقه، دشتی هموار در غرب اندلس.
  • زلالی خوانساری | زُلالیِ خوانْساری (د ح 1024 ق/ 1615 م)، شاعر فارسی‌زبان سبک هندی.
  • زلزال | زِلْزال، نودونهمین سورۀ قرآن کریم به ترتیب مصحف، و نودوسومین سوره در ترتیب نزول.
  • زلزل | زَلْزَل، منصور بن جعفر، موسیقی‌دان، عودنواز و خوانندۀ سدۀ 2 ق/ 8 م.
  • دشتستانی | دشتستانی /daštestâni/، گویش شهرستان دشتستان، از گروه گویشهای جنوب غربی.
  • اصل قانونی بودن جرم و مجازات | اَصْلِ قانونی بودَنِ جُرْم وَ مُجازات، نک‍ : اصل قانونمندی حقوق جنایی.
  • اصل قانونمندی حقوق جنایی | ‌‌‌اَصْلِ قانونْمَنْدیِ حُقوقِ جِنایی، حقوق جنایی یکی از شاخه‌های علمِ حقوق است که درون‌مایۀ آن، در پرتو نظامهای حقوقی گوناگون، از هنجارهایی تشکیل می‌شود که می‌توان آنها را اصلهای بنیادی یا عمومی حقوق جنایی نامید. از نظر تطبیقی جُرم به‌مثابۀ موضوع حقوق جنایی، در نظام حقوقی کامن‌لا (مانند انگلستان) عبارت است ا...
  • اصل علنی بودن محاکمات | اَصْلِ عَلَنی بودِنَ مُحاکِمات، از مهم‌ترین اصول و لوازم دادرسی عادلانه به معنای تضمینات کلی که در نظام قضایی برای رعایت حقوق طرفین در فرآیند دادرسی انواع دعاوی، در دادگاهی صلاحیت‏دار، مستقل و بی‌طرف پیش‏بینی شده است (بهادری، 10).
  • اصل عدم تبرع | اَصْلِ عَدَمِ تَبَرُّع، از اصول حقوقی به این معنا که هرگاه در مجانی بودن استیفا از مال یا عمل دیگری تردید باشد، اصل بر عدم مجانی بودن آن است.
  • اصل عدم | اَصْلِ عَدَمْ، دستورالعمل یا فرض قانونی که در هنگام شک در وجود یافتن چیزی به آن رجوع می‌شود.
  • اصل صلاحیت سرزمینی | اَصْلِ صَلاحیتِ سَرْزَمینی، صلاحیت یک کشور برای رسیدگی به جرمی عادی یا بین‌المللی که تمام یا بخشی از آن در داخل قلمرو حاکمیت آن، اعم از قلمرو زمینی، دریایی و هوایی و اعم از کشتیها و هواپیماهای آن کشور، واقع شده‌ است. این اصل دربردارندۀ هر 3 جلوۀ حاکمیتی صلاحیت تقنینی، صلاحیت قضایی و صلاحیت اجرایی است (کیتی‌چا...
  • اصل صحت | اَصْلِ صِحَّت، قاعده‌ای عقلی که به‌طور معمول افعال افراد را در رعایت مصالح جمعی صحیح می‌انگارد، مگر آنکه فساد آنها معلوم شود.
  • زمام | زِمام، دیوانی مستقل و نیز یکی از دوایر هریک از دیوانها، که رشتۀ اصلی آن دیوان یا دوایر دیگر را در دست دارد.
  • زلزله |
  • زمان | زَمان، مفهومی در طبیعیات و از عوارض جسم و حرکت. فیلسوفان و دانشمندان در چیستی و تعریف، و حتى در واقعیت زمان اختلاف دارند، زیرا زمان به هیچ‌یک از حواس پنج‌گانه درک نمی‌شود و درعین‌حال ملازم همۀ ادراکات است. زمان نسبتی نیز با دهر (ه‍ م) و سرمد دارد که ساحت بی‌زمانی است و غالباً آنها را در سلسله‌مراتب عالم در طو...
  • اصل حاکمیت قانون | اَصْلِ حاکِمیّتِ قانون، حاکمیت قانون ازجمله آرمانهای نظام سیاسی و اصول مکتب دستورگرایی است که به‌لحاظ تاریخی پیشینه در یونان باستان دارد. در آغاز برای بیان این مفهوم از واژۀ «ایزونومیا» استفاده می‌شد که معنای آن برابری در برابر قانون بدون توجه به ویژگیهای فردی بود. سپس این واژه به صورت «ایزونومی» به کار رفت ک...
  • اصل شخصی بودن مجازاتها | اَصْلِ شَخْصی بودَنِ مُجازاتها، از اصول اساسی حاکم بر مجازات که اِعمال هرگونه پاسخ کیفری در قبال عمل مجرمانه را فقط نسبت به شخصی که مرتکب جرم شده، جایز می‌داند. این اصل در ادبیات حقوق بین‌الملل به صورت «اصل مسئولیت فردی»2 تثبیت شده است. به‌رغم اینکه در برخی کاربردها، اصل شخصی بودن مجازات را در معنای «تناسب عق...
  • زمان شاه درانی |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: