1393/7/12 ۰۸:۴۵
حضرت موسی(ع) خیلی زحمت کشید و بالاخره توانست فرعون با آن قلدری را که نه تنها شاه بود، بلکه ادعای خدایی میکرد و مردم این ادعا را پذیرفته بودند و از نظر نیرو و امکانات و شخصیت اجتماعی خیلی بالا بود و حضرت موسی تک بود و هیچ کس را نداشت، فقط حضرت هارون همراهش بود، پیروز شد؛ زیرا از خداوند خواسته بود: «شرح صدر بده تا کارهایم آسان شود. و احلُل عُقده من لسانی»:1خدایا، شرح صدر بده تا بتوانم در مقابل این قلدر قد علم کنم و زبان نافذ داشته باشم: «یفقهوا قولی».2 با این نیرو در مقابل فرعون آمد و پیروزی بالاخره از چوپانی بود که هیچ نداشت و دشمن را با ذلت عقب زد و با عزت به جایش نشست و دین خدا را عزت بخشید به واسط سعه صدر.
لذا این قلب که «محل عطوفتها» و «نفس لوّامه» است و شاید بتوان گفت بالاترین این دو کار، این قلب گاهی اراده قوی و اطمینان صددرصد است و شناخت وظیفه و عمل کردن به آن و اگر خیلی بالا باشد، امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) میشود.
اراده و سعه صدر به اندازه قوی میشود كه در آن جلسه، ابن زیاد جسارت کرد و گفت: «دیدی خدا با شما چه کرد؟!» حضرت زینب(س) فرمود: «ما رأیتُ إلا جمیلا!» ابن زیاد که برای جشن و شماتت جلسه گرفته بود، به اندازهای له شد که بنا کرد دیوانهوار به سر مقدس جسارت کردن. یزید و ابنزیاد میدانستند جسارت کردن به سر امام حسین(ع) خیلی سنگین است، اما دستپاچه شدند. آدمی که شرح صدر نداشته باشد، در مشکلات دستپاچه میشود و وقتی دستپاچه شد، همه چیز را از دست میدهد. حتی میرسد به جایی که دینش را از دست میدهد و بنا میکند به بدگفتن به خدا.
سعه صدر زینبی
حضرت زینب(س) كه سعه صدر و تحمل و بردباری دارد، در آنجا که باید گریه کند، گریه میکرد. به گودال قتلگاه میآمد و فریادها بر سر دشمن میآورد. آنجا که باید پرستاری بچهها را کند، حسابی انجام میداد و مثل اینکه اصلاً چیزی پیدا نشده و آنجا که باید تبلیغ کند، تبلیغ میکرد. حتی آنجا که باید دلداری دهد، مثل امام سجاد(ع) را دلداری میداد. به این سعه صدر میگویند؛ لذا صددرصد هم پیروز بود. پیدا شدن این [ویژگی] مشکل است، اما باید پیدا کنیم. و گرنه در جزر و مد روزگار خود را گم میکنیم و غرق میشویم. به قول امیرالمؤمنین(ع): «الدُنیا بحرٌ عمیقٌ، و قد غُرق فیها خلقٌ كثیر».3 دنیا مثل دریای ژرف است و نود درصد مردم هم در آن غرق میشوند؛ بردباری و شخصیت ندارند و به خاطر هیچ، خودش را گم میکند. وقتی خودش را گم کرد، دنیا و آخرتش را میدهد.
قرآن راجع به زنها جمله عجیبی دارد، میفرماید: تو باید پوشیده باشی تا تو را به عنوان زن باشخصیت بشناسند، و الا اگر روگرفتن نبود، همهکس و همه چیز تو را میبرد. با یک پیامک یا یک جمله عشق دیوانگی، میروی. پس با حجاب و با شخصیت باش تا نتوانند تو را ببرند. اگر عفت نداشتی، شخصیت نداری. پیغمبر اکرم(ص) رد میشدند، دیدند دستهای اطراف یک نفر را گرفتهاند. فرمودند: «چه خبر است؟» گفتند: «دیوانه است.» فرمود: دیوانه نیست، مریض است. دیوانه کسی است که در کوچه با طرز راه رفتنش، مردم را به خود جلب میکند. او دیوانه و بیشخصیت است.4
حجاب
قرآن میفرماید: «یا أیها النبی قل لأزواجك و بناتك و نساء المُؤمنین: یدنین علیهن من جلابیبهنّ ذلك أدنى أن یعرفن فلا یؤذین و كان الله غفوراً رحیما»:5ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به همه زنان مؤمن بگو که: خوب رو بگیرید و حجابتان رها نباشد. [این براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، [به احتیاط] نزدیكتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.] این پوشش علامت شخصیت توست و اگر نداشته باشی، سعه صدر نداری و وقتی سعه صدر نداری، به جای اینکه بروی زیر نظر زهرا و امیرالمؤمنین، میروی زیر نظر استکبار جهانی! صهیونیستها برای این وضع خیلی خوشحالند و جشن میگیرند؛ برای اینکه اگر فساد اخلاقی یک جامعه را بگیرد، آن جامعه تباه میشود.
شادی دشمن
الان ما صهیونیستها را خوشحال کردهایم، برای اینکه فساد اداری داریم. فساد اداری یعنی با هم دشمن هستیم. وقتی این آقا ببیند کارش در این اداره درست نمیشود، التماس میکند، مجبور میشود رشوه بدهد و هر کاری میکند. این که پشت میز نشسته، آدم بیشخصیتی است، و الا اگر شخصیت و سعه صدر داشت، کار او را فوراً انجام میداد. فساد اداری دشمنی میآورد. الان بسیاری از مردم دشمن دولتند به خاطر ادارهایها؛ زیرا کارشان را انجام نمیدهند. علاوه بر رشوهخواری و پارتیبازی، تنبلی و بیکاری و کم کاری به این دلیل است که سعه صدر نیست.
وقتی سعه صدر نیست، با یک لیسانس گول میخورد. اگر دکترا بگیرد، چه غروری پیدا میکند و اگر ارباب رجوع سلام کرد، جوابش را نمیدهد! غرور یعنی نداشتن سعه صدر. خیلیها دشمن یکدیگرند، برای اینکه ارباب رجوع است و در ادارهای کار دارد، اما کارش را انجام نمیدهند. این اداری علاوه بر اینکه حقوقی که میگیرد حرام است، پشت میزی هم که نشسته، حرام است. بچههایی که بد هستند، به خاطر لقمه حرام است. ما چرا باید اقتصاد ناسالم داشته باشیم؟ چرا باید فقر در جامعه ما باشد؟!
ریشه مشكلات
امیرالمؤمنین(ع) در نماز جمعه در مقابل دوست و دشمن گفتند: «در این پنج سال حکومت من، یک نفر فقیر نیست. از نظر خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج همه در رفاهند.» در این پنج سال سه جنگ روی دست امیرالمؤمنین(ع) گذاشتند؛ اما حضرت توانست اقتصاد اسلامی را پیاده کند و وقتی اقتصاد اسلام پیاده شد، صد در صد فقر نیست. وقتی امام زمان بیایند، با خرق عادت به یک شبانهروز دنیا را فتح میکند و به شش شبانه روز مسلط بر جهان میشود؛ اما بعدش معجزه نیست، بلکه پیاده شدن قرآن است. پیاده شدن قرآن یعنی زندگی منهای فقر و نگرانی و غم و غصه، یک زندگی صددرصد بهشتی. اما الان چرا بازاریها اینقدر بیرحم هستند؟! این تفاوت نرخها در بازار برای چیست؟!
من بچه بودم و با بازاریها تماس داشتم. آنها تقید به نماز و خدمت و ارزان فروشی بودند و تک نرخی آنها زبانزد بود؛ اما الان هر کسی نرخی درست کرده است. اقتصاد وابسته به بازار است و بازار باشخصیت. رادیو وقتی میخواهد اصفهان را بگوید، میگوید «پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی»؛ اما بازارمان عروسک بازی شده است! برای اینکه یک بلوز بفروشد، یک عروسک درست میکند و این بلوز را به تن عروسک میکند، اینها بیشخصیتی است. از این دو بدتر، فساد اقتصادی است. شما بازاریها اگر یک خانم روگرفته و یک خانم بدحجاب به مغازهتان بیاید، بعضی از شماها خانم چادری را رها میكنید و به آن خانم بیحجاب اهمیت میدهید و بعد به سراغ خانم چادری بروید! همه اینها بیشخصیتی است و وقتی سعه صدر نباشد، کار میرسد به اینجا که من و شما باید خون گریه کنیم.
چرا دبیرستانها اینقدر بد شده؟ این تقصیر همه است. تقصیر آموزش و پرورش و تقصیر مردم است. رفته دانشگاه درس بخواند، اول چیزی که کنار زده میشود، حجاب و عفاف است. قرآن میگوید حجاب یعنی شخصیت؛ باید حجاب باشد، و الا آدم بیشخصیتی هستی. اما الان چادر کهنه و مختص پیرزنها شده است، وضع بعضی از پیرزنها هم بد شده است! اما دانشگاه رفتهها هرچه چهار تا اصطلاح بیشتر، وضع حجاب بدتر ! بترسید از روزی که اینها دست و پاپیچ ما شود! باید بترسیم و به خود ننازیم و به گناهانمان فکر کنیم. فساد اخلاقی خیلی خطر دارد و تقصیر همه است. اقتصاد بیمار دست خودمان است. این مصائب و بلاهایی است که خودمان بر سر خودمان آوردهایم. فساد اداری بدتر از فساد اقتصادی، و هر دو بدتر از فساد اخلاقی و فساد اخلاقی بدتر از هردو و همه زیر سر بی شخصیتی است.
دیدار یار غایب
پدر آیت الله سیستانی ـ از علمای بزرگ مشهد ـ نذر کرده بود چهل نماز امام زمان در چهل مسجد بخواند تا حضرت را ببیند. دامادشان برای ما تعریف کرد که در مسجد چهلم نزد او آمدند و گفتند: امام زمان در این خانه است و تو را میخواهد. مرحوم آیت الله سیستانی گفتند: به آن خانه رفتم و دیدم خانم خانه از دنیا رفته و امام زمان آمده تا نمازش را بخواند. بعد رو به من کردند و فرمودند: «این خانم یک عمر با حجاب و عفاف بود و در زمان پهلوی [كه حجاب را ممنوع كرده بودند،] اصلاً از خانه بیرون نیامد.» به این زن باشخصیت میگویند و ما باید در این اوضاع فکری کنیم.
پینوشتها:
1. طه، 27: «از زبانم گره بگشاى.»
2. طه، 28: «[تا] سخنم را بفهمند.»
3. التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری(ع)، ص432.
4. الخصال، ج1، ص 332.
5. الأحزاب، 59.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید