خودشناسی / آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری - بخش سوم

1393/6/15 ۱۱:۱۷

خودشناسی / آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری - بخش سوم

بحث رسید به اینجا که روح بالاتر از هر کاری است. بعد از خلقت اهل‌بیت(ع) خلقت این روح است؛ اما نمی‌دانیم حقیقتش چیست و شناخته نشده است. نه از جهت شهود و نه از جهت علم. نحوه ترکیبش را هم هیچ کس نمی‌داند. روح و جسم ما یک ترکیب در خارج است که به آن «نفْس» و یک فرد از انسان می‌گوییم. نحوه ترکیب را نیز احدی نتوانسته جزماً بگوید چیست. ما مرکب از روح و جسم هستیم و قرآن به این بُعد خیلی اهمیت داده و گفته این از من است. به همه ملائکه گفته وقتی روح را در انسان دمیدم، همه به او سجده کنید.

 

 

بحث رسید به اینجا که روح بالاتر از هر کاری است. بعد از خلقت اهل‌بیت(ع) خلقت این روح است؛ اما نمی‌دانیم حقیقتش چیست و شناخته نشده است. نه از جهت شهود و نه از جهت علم. نحوه ترکیبش را هم هیچ کس نمی‌داند. روح و جسم ما یک ترکیب در خارج است که به آن «نفْس» و یک فرد از انسان می‌گوییم. نحوه ترکیب را نیز احدی نتوانسته جزماً بگوید چیست. ما مرکب از روح و جسم هستیم و قرآن به این بُعد خیلی اهمیت داده و گفته این از من است. به همه ملائکه گفته وقتی روح را در انسان دمیدم، همه به او سجده کنید.

این روح در بدن ما ابزاری دارد که با آن کار می‌کند. ابزار اولش «فطرت» یعنی عمق جان است. حقیقت‌یابی‌ها و حقیقت‌جویی‌ها از این فطرت سرچشمه می‌گیرد. عمق جان ما هم به مبدأ اقرار دارد، هم به معاد. روح است که می‌فهمد و می‌یابد، اما به واسطه عمق جان، یعنی فطرت. ابزار دیگر «مغز» است كه به واسطه آن، تعقل و تفکر دارد.

ما می‌توانیم به واسطه عقل، دنیا و آخرت خود را جداً تأمین کنیم. ملت عقب مانده، بی‌عقل است. ملتی هم که جهنمی شده، بی‌عقل است. قرآن می‌فرماید جهنمیان با هم درد دل می‌کنند و تأسفبار می‌گویند: «لو كُنّا نسمعُ أو نعقلُ ما كُنّا فی‏ أصحاب السعیر»:1 اگر می‌شنیدیم یا تعقل داشتیم، جهنمی نمی‌شدیم! باز در آیه دیگر می‌فرماید: کسانی که تعقل و تفکر ندارند و به عبارت دیگر کسانی که حرف این روح را نمی‌شنوند و در کارها خودسر و شهوتران و دنیاپرستند، عقل ندارند: «و من یرغبُ عن ملّه إبراهیم إلا من سفه نفسه‏؟»2کسی که ملت ابراهیم را ندارد و مسلمان نیست و تقید به ظواهر شرع ندارد و به عبارت دیگر حرف این روح را نمی‌شنود، نادان است.

خوشا به حال کسانی که تعقل و تفکر دارند. ما مسلمانها از بی‌عقلی و بی‌فکری، کارمان به اینجا رسیده که هفتاد و دو ملت شده‌ایم. مگر پیغمبر اکرم(ص) ملت ما را تعیین نکرد؟ آیا یک سنی پیدا می‌شود که بگوید ما غدیرخم نداریم؟ یکی پیدا می‌شود که بگوید حدیث ثقلین نداریم؟! کسی پیدا می‌شود بگوید پیغمبر اکرم(ص) امیرالمؤمنین(ع) را به خلافت منصوب نکرده است؟ این از ضروریات اسلام است. اگر پیغمبر هم نفرموده بود، اگر عقل داشتیم، همین را دلالت می‌کرد که بعد از پیغمبر اکرم(ص) باید مثل پیغمبر بر این ملت حکومت كند؛ اما چه شد که چنین شد؟!

همین کسانی که دو ماه قبل قضیه غدیرخم را دیده بودند، هنوز پیكر پیغمبر دفن نشده، همه رفتند! مگر می‌شود علی را خانه‌نشین کرد؟ حضرت زهرا(س) به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «شنیده‌ام که به تو سلام و اعتنا نمی‌کنند.» فرمود: «سلام هم که می‌کنم، جواب نمی‌دهند!» اینها از بی‌عقلی است. اینها فکر فلسفی و فکر ملاصدرا و اسفار و شاگردان ملاصدرا نمی‌خواهد، بلکه اگر عوامانه هم فکر کنند، نباید غیر علی جایگزین شود؛ اما این‌طور شد.آنجا که باید فکر کنند، نکردند و به قول سلمان فارسی كه به فارسی ‌گفت: «کردید، نکردید!»3 به راستی کردند و ده سال حکومت اسلام با آن پیروزی‌ها داشتند؛ اما كار رسید به اینجا که علی را رها کردند.

الان ما نباید «داعش» داشته باشیم؛ این داعش را شیطان درست می‌کند، یعنی صهیونیسم و امریکا و استکبار جهانی؛ اما چرا در میان ما مسلمانها؟ دلیلش بی‌فکری و بی‌عقلی است. وقتی انسان فکر نداشته باشد، کارش می‌رسد به اینجا که در مقابل دوربین، شکم یک جوان را پاره می‌کند و جگرش را بیرون می‌آورد و می‌خورد! این فیلم را به همه دنیا نشان می‌دهد. وقتی انسان فکر نداشته باشد، به اینجا می‌رسد.

مردم كه حسابی سرخورده بودند، با ولع و زور امیرالمؤمنین(ع) را خلیفه کردند؛ اما با بی‌عقلی و بی‌فکری سه جنگ پیش آوردند. جنگ آخر، خوارج نهروان است، مثل این داعشی‌ها. در تاریخ می‌خوانیم خوارج نهروان خیلی مقدس بودند و بر اثر نماز شب، پینه بر پیشانی آنها بود.راوی می‌گوید: نصف شب درخدمت امیرالمؤمنین(ع) به آن طرف می‌رفتیم و صدای قرآن شنیدیم و جاذبه تلاوتش مرا گرفت؛ اما امیرالمؤمنین(ع) اعتنا نکرد و فرمود: بیا برویم. تعجب کردم که او باید خیلی از این صدا خوشش بیاید، پس چرا بی اعتناست؟ بالاخره در جنگ نهروان یک کشته به رو افتاده بود، به پشت انداختش و گفت: «این همان کسی است که قرآن می‌خواند و صوتش تو را جذب کرده بود!»

اگر انسان بی‌عقل شود، مانند همین خوارج نهروان می‌شود که رسیدند به زن بارداری که شوهر جوانش همراه بود. فهمیدند اینها شیعه هستند. یکی از خوارج نهروان نظیر همین داعشی‌ها سر مرد را در مقابل زنش بُرید و بعد به زن گفت: «بچه‌ای که در شکم داری، پسر است یا دختر؟» گفت: نمی‌دانم. شکمش را پاره کرد و بچه را بیرون آورد كه پسر بود و در حالی که مادر در حال مردن بود، سر بچه را گرفت و گفت: «بچه‌ات پسر است» و بعد سر هر دو را برید. وای به کسی که عقل و تعقل ندارد!

قرآن می‌فرماید کسی که تعقل و تفکر ندارد و کسی که علم دین ندارد، از هر میکروبی، میکروب‌تر است: «انّ شرّ الدّواب عند الله الصُمُ البُكمُ الذین لا یعقلون‏»:4پست‌تر از هر میکروبی، اوست که خدا عقل را داده، اما روح نمی‌تواند به آن فرمان دهد و فلج شده است. لذا در آیات فراوانی می‌فرماید: «أفلا تعقلون؟»، «أفلا تتفکرون؟» چرا عقل نداری؟ چرا فکر نداری و چرا فکرش را نمی‌کنی؟ تشیع روشن است و مثل آفتاب است. پس داعشی‌ها دشمن آن هستند؛ زیرا عقل و فکر ندارند. قرآن مرتب می‌گوید: «أ فلا تعقلون» و بعضی اوقات می‌فرماید: «لعلّكُم‏ تتفكرون»، «لعلكم‏ تعقلون». بعضی اوقات می‌فرماید: ای مردم! ما قرآن را فرستادیم و دوست داریم که تعقل و تفکر کنید. پس تعقل و تفکر داشته باشد تا تو را برساند به جایی که به جز خدا نداند. و الا اگر آدم بی فکر باشد، فکرش را صرف دنیا می‌کند، صرف شهوت و غضب و اختلافها و به جان هم افتادن و یکدیگر را خراب کردن!

 

تعقل فلسفی، تعقل عوامانه

قرآن می‌فرماید: ببین فرمانده کل قوا یعنی روح تو که روح من است و روح خودم را در تو دمیدم و تعقل و تفکرت باید زیر نظر این باشد، آنگاه عالی درمی‌آید، اگر تفکر و تعقل و فرمانبرداری از روح نباشد، اگر مقدس باشد، به قول جرج جرداق: «می‌رسد به اینجا که ولی خدا را در خانه خدا قربه‌الی‌الله بکشد!» زیرا تعقل ندارد و فکر نمی‌کند تا نتیجه بگیرد. مراد از تفکر و تعقل در قرآن، تفکر و تعقل فلسفی نیست، بلکه تعقل و تفکر عوامانه است که زیر نظر روح، ما را صددرصد رستگار می‌کند.

اگر تعقل را در دست شهوت دهیم، می‌شود این بی‌عفتی و بی‌غیرتی امروز. اگر آن را به دست اقتصاد ناسالم دهیم، اقتصادی می‌شود که الان برای همه و مخصوصاً برای فقرا و ضعفا و بیچاره‌ها کمرشکن شده است. اسلام اقتصاد و حجاب و عفاف و قانون مواسات دارد و همه اینها با فکر عوامانه درست می‌شود. به شرط اینکه زیر نظر روح الله فکر کنیم. وقتی زیر نظر روح، تعقل و تفکر کنیم، یک آدم حسابی می‌شویم. سواد ندارد، اما عقل دارد.

اگر هم بی عقلی در مسیرتقوا بیفتد، در روایات زیاد آمده که تقوای منهای تعقل و تفکر هیچ ارزش ندارد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: تعریف کسی را می‌کردند و من خیلی دلم می‌خواست او را پیدا کنم. روزی در کوچه پیدایش کردم: مردم اطرافش را گرفته و التماس دعا می‌گفتند و از او مسأله می‌پرسیدند. صبر کردم تا مردم رفتند و او تنها شد و رفت، من هم به دنبالش رفتم. دیدم به مغازه نانوایی رفت و دو نان دزدید و در مغازه میوه‌فروشی دو تا انار دزدید و به خرابه‌ای رفت و آنها را به فقرا داد. تعجب کردم و جلویش را گرفتم و گفتم: «این چه کاری بود که کردی؟ دزدی و صدقه‌ات را هم دیدم.» گفت: «معلوم می‌شود که مسأله بلد نیستی! مگر قرآن نخوانده‌ای؟ قرآن می‌فرماید: من جاء بالحسنه فلهُ عشرُ أمثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزى‏ إلا مثلها و هم لا یظلمون: هرکه کار خوب کند، خدا ده برابر به او می‌دهد و هرکه کار بد کند، خدا یک برابر به او کیفر می‌دهد.5 من دو نان و دو انار دزدیدم، چهار گناه در نامه عملم نوشته شد؛ بعد به خرابه رفتم و این چهار تا را صدقه دادم كه هر کدام ده ثواب دارد، چهل ثواب بردم. چهار گناه را از آن كم كن، سی و شش تا بُرد کردم!» امام صادق(ع) ‌فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چهار دزدی کردی و بدون اجازه صاحبش، صدقه دادی و تصرف کردی. نه تنها ثواب نبردی، بلکه هشت گناه کردی!»6

اگر انسان با منبر و ولایت سر و کار نداشته باشد، خوارج نهروان یا این آدم عامی می‌شود. من زیاد دیده‌ام که می‌خواهد با فکر عوامانه‌اش زرنگی کند، اما نمی‌شود. خواجه عبدالله می‌گوید: «الهی، به هر که عقل دادی، چه ندادی؟ و به هرکه عقل ندادی، چه دادی؟»آدم عقل نداشته باشد و تمام دنیا از آنش باشد، آنگاه تمام دنیا موجب می‌شود که او جهنمی شود. آدم عقل داشته باشد و هیچ نداشته باشد، همان عقل او را بهشتی می‌کند.

 

تعریف فكر و عقل

تعریف عقل در قرآن و روایات زیاد شده و تعریف فکر هم زیاد شده است: «تفكرُ ساعه خیرٌ من عباده سنه»:7یک سال شبانه‌روز نماز و روزه و عبادت کنید و اما اگر سه ربع ساعت پای منبر بنشینید، امام صادق(ع) می‌فرماید: ثواب این سه ربع بالاتر از آن یک سال است. امام(ره) در چهل حدیث نقل کرده‌اند: «تفكرُ ساعه خیرٌ من عباده سبعین سنه»:8 یک ساعت فکر کردن ثوابش بالاتر از هفتاد سال عبادت است. هفتاد سال شبانه روز عبادت کردن و یک ساعت پای منبر نشستن. آنگاه این یک ساعت افضل از آن هفتاد ساعت است؛ زیرا عقل و تفکر است که انسان را سعادتمند می‌کند، و الا اگر آدم بی‌عقل و بی‌فکر باشد و عقلش زیر پوشش روح نباشد، سعادت نیست و آنگاه می‌شود مقدسهای صدر اسلام با آن همه خدمتشان که بعد خاک بر سر اسلام کردند!

 

پی‌نوشتها:

1ـ ملک، 10

2ـ بقره، 130

3ـ تذکره‌الخواص، ص63

4ـ انفال،22: قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا كران و لالانى‏اند كه نمى‏اندیشند.

5ـ انعام، 160

6ـ الاحتجاج، ج2، ص369.

7ـ تفسیرالعیاشى، ج 2، ص 208

8 ـ چهل حدیث، ص191

روزنامه اطلاعات

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: