1393/6/22 ۰۸:۰۸
بحث ما رسید به اینجا که ما مرکب از روح و جسم هستیم. روح از عالم ملکوت است و جسم از عالم ناسوت؛ او مجرد است و این مادّی؛ ترکیبی شده بین روح و جسم و نحوه ترکیب را نمیدانیم. این روح سه ابزار در جسم دارد و اگر بگوییم سه پیامبر در درون ماست، اشتباه نکردهایم: فطرت، عقل، و قلب و عواطف.
قلب، ابزار بُعد روحی
ابزار سومی خیلی مهم است. اگر بالاتر از فطرت و عقل نباشد، کمتر نیست. اگر قلب ما تابع روح باشد، کارهای زشت ما قلب را نکشته باشد و سیاه نکرده باشد و روح ما بتواند به قلب ما فرمان دهد، همه عواطف از اینجا سرچشمه میگیرد.
عاطفه اول مربوط به «ما و خدا»ست. همین طور که خدا ما را دوست دارد و از هفتاد پدر مهربان، مهربانتر است و مهربانی بالاتر از خدا نداریم، اگر ما دل داشته باشیم، تا سرحد عشق خدا را دوست داریم. اگر تا سرحد عشق خدا را دوست داشته باشیم، آنگاه گناه و نافرمانی از خدا در زندگی ما نیست و ما به طور ناخودآگاه گناه نمیکنیم، چه حقالله و چه حقالناس و چه گناه کوچک و چه گناه بزرگ. حالتی برای ما پیدا میشود که مییابیم در محضر خدائیم و باید ادب حضور را مراعات کنیم. ادب حضور زمانی مراعات میشود که در محضر خدا گناه در زندگی ما نباشد؛ مطیع خدا و رسولالله و ائم? طاهرین میشویم؛ برای اینکه به قول عوام: هرکه گوش را دوست دارد، گوشواره را نیز دوست دارد. کسی که خدا را دوست دارد، پیامبرش را نیز دوست دارد و از او متابعت میکند. اولی الامر را هم دوست دارد یعنی اهلبیت را دوست دارد و از آنها متابعت میکند. و به این جمله خدا صد در صد عمل میکند: أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و اُولی الأمر منکم:1 از خدا اطاعت کنید، از پیغمبر اطاعت کنید، از اهلبیت نیز اطاعت کنید.
نور باطن
اگر دل داشته باشیم، این حالت در آن پیدا میشود. آنگاه نورانیتی از طرف خدا در دل پیدا میشود: «أ فمن شرَح الله صدرهُ للاسلام فهو على نور من ربه فویلٌ للقاسیه قُلوبُهُم من ذکر الله اولئک فی ضلال مُبین: آیا كسی كه خدا سینهاش را برای [پذیرش] اسلام گشاده و [در نتیجه] برخوردار از نورى از جانب پروردگارش مىباشد، [همانند فرد تاریکدل است]؟ پس واى بر آنان که از سختدلى یاد خدا نمىکنند؛ اینانند که در گمراهى آشکارند»؛2یعنی کسی که دل دارد، خوشا به حال او و بر او مبارک باد و وای به کسی که دل ندارد!
در آیه دیگر، باز همین آیه است، اما با تأکید خاصی تکرار شده است: هرکه دل دارد و شرح صدر دارد، نور خدا را در دل دارد و مورد عنایت پروردگار عالم است؛ اما اگر کسی این دل را نداشته باشد و به عبارت دیگر دل ما ابزار برای روح ما نشده باشد، قرآن میفرماید: «فمن یرد الله أن یهدیهُ یشرح صدرهُ للإسلام و من یرد أن یضلهُ یجعل صدرهُ ضیقاً حرجاً کانما یصّعدُ فی السماء کذلک یجعلُ الله الرجس على الذین لا یؤمنون:3 کسى را که خدا بخواهد هدایت نماید، دلش را به پذیرش اسلام مىگشاید؛ و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را سخت تنگ مىگرداند؛ چنانکه گویى به زحمت در آسمان بالا مىرود. این گونه، خدا پلیدى را بر کسانى که ایمان نمىآورند، قرار مىدهد.» در آن آیه میفرماید: وای به کسی که دل ندارد، در این آیه میفرماید: پلید است آن دلی که گناه آن را از بین برده باشد.
دل ما خیلی کار میکند. در قرآن و روایات راجع به این قلب خیلی حرف زده شده است: «یوم لا ینفعُ مالٌ و لا بنُون، إلا من أتى الله بقلب سلیم: روزى که هیچ مال و فرزندى سود نمىدهد، مگر کسى که دلى پاک به سوى خدا بیاورد.»در روز قیامت هیچ چیز به درد نمیخورد به جز دل سالم؛ یعنی دلی که گناه سیاهش نکرده باشد. دلی که گناه او را نکشته باشد. دلی که گناه منحرفش نکرده باشد و ابزار روح ما باشد. پروردگار عالم او را خلق کرده برای اینکه ابزار روح باشد و ما را به خدا برساند: «أ فمن شرح الله صدرهُ للإسلام فهُو على نُور من ربه...»
این دل منور به نور خداست. حکومت خدا بر دل است و جداً خدا را مییابد. در شب یک لامپی روشن شود، شما آن را میبینید و اگر نور خدا در دل باشد، شما خدا را مییابید. این علم حضوری است و علم حصولی نیست و خیلی بالاست و یافتن است و آنچه علمای علم اخلاق به پیروی از قرآن و روایات به ما یاد میدهند، یافتنیهای ماست. دل ما برسد به آنجا که نور خدا در دل تجلی کند و خدا را ببیند. امام حسین(ع) در دعای عرفه به ما یاد میدهند: «عمیت عینٌ لا تراك: کور باد چشمی که تو را [ای خداوند] نبیند!» مرگ بر کسی که دل دارد، اما خدا را نمیبیند. آیهاش را خواندم: وای بر دلی که خدا را نمییابد و وای بر دلی که سیاه است و نور خدا در آن نیست.
روحالله
این یکی از نتایج قلب است؛ قلبی که تابع و ابزار روح باشد. آن جنبه ملکوتی ما که از طرف خداست و خدا اسمش را روحالله گذاشته است: «فإذا سوّیتُهُ و نفختُ فیه من رُوحی: چون او را [کاملاً] درست کردم و از روحم در آن دمیدم...»5 خطاب شد به ملائکه: وقتی روحم را در او دمیدم؛ یعنی وقتی مخلوق من که نظیر من است، روحم را در او دمیدم، برتر از همه میشود و همه به او سجده کنید: «فسجد الملائکه کُلهُم أجمعون، إلا إبلیس: فرشتگان همگى یکسره سجده کردند، مگر ابلیس.»6
این روح میتواند برای ما فطرتساز و عقلساز باشد؛ میتواند دلرا بسازد. ساختن دل و اینکه انسان دارای قلب شود، خیلی ارزش دارد. قلب گرچه همین چیزی است که در سینه همه ماست، اما ابزاری است برای روح؛ یعنی روح فرمان میدهد و قلب، ابزار روح واقع شود كه امام حسین(ع) میفرماید: این خدا را مییابد. امیرالمؤمنین(ع) نیز در نهجالبلاغه مشابه همین جمله را دارند که: «عمیت عینٌ لا تراك: کورباد چشمی که خدا را نبیند» و مرگ بر کسی که دل ندارد که خدا را بیابد.7 این نتیجه اول است.
محبت به دیگران
نتیجه دوم، عواطف راجع به دیگران است. میرسد به آنجا که حاضر نیست بیجا یک برگ درخت را بکند. در خدمت حضرت آیت الله شیخ مرتضی مظاهری(ره) بودیم که از علمای بزرگ اصفهان بود و به راستی به مقامهایی رسیده بود. من بچه بودم و در مقابل ایشان یک برگ درخت را بیجا کندم. ایشان اعتراض کردند و فرمودند: «چرا درخت را اذیت کردی و برگش را کندی؟»
مرحوم میرزا جواد آقاتهرانی(ره) مرد عجیبی بود و کسانی که در جبهه بودند، ایشان را و کارهایش را در جبهه دیدند. خیلی بالا بود و حضرت امام خیلی دوستش داشتند. یکی از بزرگان به من میگفت ایشان برای درس آمده بودند در صحن مطهر در مدرسه میرزا جعفر و وقتی وارد جلسه شدند، ناگهان برگشتند و گفتند: «صبر کنید، الان میآیم.» رفتند و ده دقیقهای طول کشید و برگشتند و درسشان را گفتند؛ اما قبل از درس از طلبهها عذرخواهی کردند که: «ببخشید ده دقیقه شما را معطل کردم. من وقتی وارد جلسه شدم، یک مورچه بر عبایم بود و من او را از خانه به اینجا آوردم، حال اگر درس می گفتم، او سرگردان میشد و خانهاش را گم میکرد، من رفتم خانه و مورچه را به خانهاش رساندم.»
انسان اگر دل داشته باشد، این طور میشود. آنگاه معنا ندارد که غیبت و تهمت و شایعهپراکنی و آبروی کسی را بردن و مال کسی را خوردن و توهین کردن در زندگیاش باشد. اگر غیبت میکنی و تهمت میزنی و توهین میکنی، اگر بداخلاق هستی، بدان که دل نداری. دلی که شما را زنده نگاه میدارد، حیوانها نیز دارند و مراد این دل نیست، بلکه دلی که ابزار روح واقع میشود. چیزی که در سینه ماست، یکی اینکه موجب زنده بودن ماست و اگر چند دقیقه کار نکند، ایست قلبی ما را از کار میاندازد و این قلب گاهی خودسر است و گاهی تابع شیطان است و گاهی تابع نفس امّاره است و همین است که گفتم: «فویلٌ للقاسیه قُلوبُهُم من ذکر الله»، یعنی وای بر این دل!
دلی که باید نور خدا در او باشد، کارش رسیده به اینجا که غیبت میکند، تهمت میزند، شایعهپراکنی میکند، مال مردم میخورد و آبروی مردم را میبرد. وای بر این دل! این دل باید برسد به آنجا که آقا میرزا جواد بشود و آقای شیخ مرتضی مظاهری شود و بگوید: من نباید مورچهای را سرگردان کنم و بگوید: چرا برگ درخت را کندی؟ آنگاه کار به جاهای خوبی میرسد.
پیغمبر اکرم(ص) سیزده سال در مکه هرچه گفتند، نشد؛ اما خیلی اذیتش کردند. در این اواخر قانون وضع کرده بودند برای بچهها که تا پیغمبر اکرم(ص) از خانه بیرون میآید، ایشان را سنگسار کنند. لذا تا حضرت از خانه بیرون میآمد، این بچهها و اراذل و اوباش سنگبارانش میکردند. گفته بودند: «سنگها را به سر و بالاتنة پیغمبر نزنید که شهیدش کنید؛ زیرا دردسر درست میشود، بلکه به ساق پایش بزنید که هم خیلی درد بیاید و هم او را نکشد!» سنگها به ساق پای پیغمبر(ص) میخورد. پیغمبر گاهی فرار میکرد و به مسجدالحرام میرسید و وقتی وارد مسجد میشد، اراذل و اوباش وارد مسجد نمیشدند. گاهی حضرت برمیگشت به خانه و بچهها جرأت نداشتند به خانه وارد شوند، اما خانه را سنگباران میکردند. گاهی هم فرار میکردند به بیابان. به حضرت خدیجه خبر میدادند، امیرالمؤمنین(ع) هم نوجوان سیزده سالهای بود، هر دو مقداری آب و غذا برمیداشتند، میرفتند در آن بیابان حجاز با هوای گرم و بی آب و علف، میگشتند و پیغمبر اکرم(ص) را بالاخره یک جایی زیر سایه سنگی یا بوته خاری پیدا میکردند. امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه نقل میکنند که خون از ساق پای مبارک پیغمبر اکرم میچکید، اما نفرین نمیکردند، بلکه زمزمه داشتند که «اللهم اهد قومی فانّهم لا یعلمون:8 خدایا، اینها نمیدانند و نمیفهمند،هدایتشان كن که مسلمان شوند. خدایا آنها را مؤاخذه نکن!»
پینوشتها:
1. النساء، 59.//
2. الزمر، 22.//
3. الأنعام، 125.//
4. الشعراء، 88 و 89.//
5. ص، 72.//
6. الحجر، 30 و 31.//
7. نهجالبلاغه، خطبه 179.//
8. الخرائج و الجرائج، ج1، ص164.
روزنامه اطلاعات
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید