مقاله

نتیجه جستجو برای

هابرماس بزرگترین نظریه پرداز اجتماعی معاصر است که بعد از آدورنو و هورکهایمر مدتی رهبری و هدایت مکتب فرانکفورت را بر عهده داشت و به تعبیری فعال ترین و مؤثرترین نماینده و رهبر نسل دوم مکتب فرانکفورت به شمار می رود. اگرچه مسئله نقد محور اصلی اندیشه متفکران فرانکفورت است، اما نظریه انتقادی و مسئله نقد برای این متفکران صورت واحدی نداشته است. به نظر هابرماس پیشینیان واقعیت بازگونه را کل واقعیت می‌شناختند و مارکس آن را لحظه ای از واقعیت می‌دانست، لحظه‌ای که باید عوض شود.

( ادامه مطلب )

درباره شعر ـ این شاخه پُر بار و گرانقدر درخت هنر و فرهنگ و ادب پارسی‌ـ فراوان گفته‌اند و فراوان‌تر هم خواهند گفت و به گمانم هنوز ناگفته‌های زیادی باقی مانده و خواهد ماند و هر چقدر حول این محور مهم و نیرومند صحبت کنند و بنویسند و پژوهش کنند، باز هم در حد شایگانی آن سخن نرفته است.

( ادامه مطلب )

فیلسوف و عارف و طبیب قرن هفتم هجری جناب حکیم اوحد‌الدین طبیب رازی از جمله متفکران و نویسندگان کمتر شناخته شده در تاریخ ادبیات ایران(به ویژه در دوران معاصر و امروز کشورمان) محسوب می‌شود. طبیب‌ رازی،‌هم به نثر می‌نوشته و هم به نظم. او در شعر به «اوحدی» تخلص می‌کرده و هم به «رازی» و آثاری که از او بر جای مانده، تحقیقاً در دو زمینه «طبی ـ علمی» و «فلسفی ـ عرفانی» است و چنین بر می‌آید که از سویی «حکیم و طبیب» بوده است و از سوی دیگر فیلسوف و عارف و شاعر.

( ادامه مطلب )

مسأله‌ اصلی‌ که‌ هرمنوتیک‌ متون‌ با آن‌ سروکار دارد فهم‌ وتفسیر متون‌ است. گرچه‌ هرمنوتیک‌ گام‌ به‌ گام‌ و تدریجاً‌ کار خود را به‌ همه‌ علوم‌ انسانی‌ گسترش‌ داده‌ است‌ و حتی‌ امروزه‌ مباحثی‌ از آن‌ در بیرون‌ از قلمرو تفسیر متون، از قبیل‌ جامعه‌ شناسی، روانشناسی، معرفت‌ شناسی، فلسفه، سیاست‌ و غیره‌ نیز مطرح‌ می‌شود، ولی‌ اکثر مباحث‌ آن‌ با فهم‌ و تفسیر متون‌ ارتباط‌ دارند.

( ادامه مطلب )

اگر او مانیسم را «انسان گرایى» تفسیر کنیم، در مقابل «خداگرایى» قرار مىگیرد. فهم دقیق اومانیسم به فهم «هم زمانى» و «در زمانى» آن احتیاج دارد. آنچه تا حالا بررسى شده است اومانیسم یک زمانى یا همزمانى است و فهم تاریخى آن کمتر مورد توجه واقع شده است.

( ادامه مطلب )

نگاهی به یک روایت درباره چهره های حاکیمت و نظام اسلامی از نگاه امام صادق(ع) امام صادق (ع)، اصحاب و شاگردان زیادی داشتند که تعداد آنها تا چهار هزار نفر هم گفته شده است. ولی این تعداد زیاد همان هایی بودند که در درس های عمومی شرکت داشتند و به فراخور استعداد خود، در فقه، تفسیر، عقاید و علوم دیگر علم آموزی می کردند.

( ادامه مطلب )

جهالت مدرن در عصر کنونی مهمترین عامل دوری انسان از صلح ومدارا است. از همین رو وظیفه عالمان و کسانی که سخنانشان در دیگران نافذ است این است که به زدودن جهالت از پندار وکردار جوامع بیاندیشند وراههای عملی برای برون رفت از چنین وضعیتی را تبیین کنند.تداوم چنین وضعیتی آثار بسیار زیانباری را در پی خواهد داشت.

( ادامه مطلب )

طی دو قرن اخیر نگرش واقع گرایانه به دین، که مدت ها تنها نحوه نگرش به دین شمرده می شد، تحت الشعاع شماری از اندیشه های نوظهور قرار گرفته است که می توان از میان آنها به واقع گرایی انتقادی و ناواقع گرایی دینی اشاره داشت. هیک در این نوشتار که فصل اول کتاب او تحت عنوان "مسائل مورد مناقشه در الهیات و فلسفه دین" را به خود اختصاص داده است، درصدد تشریح این شیوه های تفکر نوین به دین و رابطه میان آنها است با روشن ساختن این مطلب که روایت های ناواقع گرایانه دینی معاصر، متشکل از تفسیرهایی دینی هستند نه تفسیرهای ضد دینی.

( ادامه مطلب )

مواجهه با مرگ نماینده نوع نگاه به مرگ است و نگاه به مرگ برخاسته از نگاه به زندگی و نگاه به زندگی برخاسته از نظام جهان‌بینی و الهیاتی هرکسی است. عوامل پیدا و پنهان فراوانی هستند که بر نگاه یک فرد به مرگ می توانند موثر باشند. یکی از روش های کشف این عوامل توجه به کاربردهای زبانی و دایره واژگان آن شخص است که سبک فرد را می سازد و درون وی را فاش می کند. در این مقاله ابتدا وارد زبان مولوی در رابطه با مرگ‌خواهی او می شویم. مرگ خواهی مولانا البته با عوامل گوناگونی از جهان‌بینی مولوی مرتبط است که پرداختن به همه آنها میسر نیست.

( ادامه مطلب )

تاکنون از جایگاه ایران در فلسفه تاریخ هگل و نقشی که هگل برای ایران در نخستین دقایق تاریخ بشری یا نخستین دقیقه ظهور آگاهی قایل می‌شود، سخن بسیار گفته شده است. اما مساله مهم، درک نسبتی است که هگل میان ایران و اروپا، یا به طور کلی میان شرق و غرب برقرار می‌سازد. هگل ایران را در ابتدای مسیر تکوین روح و به تعبیری، پیش‌درآمدی بر تمدن غرب معرفی می‌کند. آیا بدین وسیله می‌توان ادعا کرد که تمدن غرب و شرق ماهیتاً یکی‌اند و یکی از دل دیگری برآمده است، یا برعکس، آیا می‌توان به این بهانه نشان داد که از منظر هگل، روح دیگر از جهان شرقی رخت بربسته ولذا جهان امروز، بازنمایی کننده همان دوگانه کهن یونانی (اروپایی) متمدن/ غیر یونانی (غیراروپایی) بربر است؟ آیا در این میان می‌توان سخن از نوعی راه سوم گفت؟

( ادامه مطلب )

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: