صفحه اصلی / مقالات / خضر /

فهرست مطالب

خضر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 12 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

خضر در یکی از داستانها تأکید می‌کند که به کمک همۀ گم‌گشتگان یا درماندگان نمی‌رود؛ ازجمله، اینکه به آنهایی که محبت پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را در دل نداشته باشند، کمک نمی‌کند. همچنین، اگر کسی جنب باشد یا پدرش از او راضی نباشد، خضر اجازه ندارد که به او کمک کند (ابوطاهر، ابومسلم‌نامه، 1/ 450). در مناقب‌نامه‌های عارفان، که بیشتر حکایتهای آنها در ادبیات شفاهی ریشه دارند، نیز مطالبی در این‌باره نقل شده است. در مناقب اوحدالدین کرمانی آمده است: هنگامی که وی در سفر حج استراحت می‌کرده، خواب بر وی غلبه می‌کند؛ پس از مدتی که از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند که از قافله بازمانده، شخصی بالای سر او بوده است که بعد مشخص می‌شود خضر است. خضر دستش را می‌گیرد و با دو ـ سه گام او را به کاروان می‌رساند (ص 66-67). 
خضر در میان اهل فتوت نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. در فتوت‌نامه‌های برخی از اصناف، از او به‌عنوان پیر یاد شده است. در «فتوت‌نامۀ شاطران»، خضر در کنار 6 پیامبر دیگر به عنوان «سر دوندگان و پرندگان عالم و سیاح اهل العرب و العجم ... و سرخیل عیاران و سیاران» معرفی می‌شود (چهارده ... ، 125-126)، و اینکه عمرو امیه سیاحی را از خضر گرفته است (همان، 131). در رساله‌ای دیگر، ضمن شرح مراتب هفت‌گانۀ درویشی، مرتبۀ سوم که سیاحی است، به خضر منسوب شده است (همان، 289؛ نیز نک‍ : سی ... ، 143؛ فتوت‌نامه‌ها ... ، 197؛ آیین ... ، 112). 
در «رسالۀ خبازان» آمده است که جبرئیل شخصی را به عنوان نانوا به حضرت سلیمان (ه‍ م) معرفی می‌کند و توضیح می‌دهد که وی «این کار نانوایی را به‌غایت نیکو می‌داند و تعلیم این کار را از خواجه‌خضر زنده دارد» (چهارده، 157). این شرح مبتنی بر برکت‌بخشی خضر است. براساس رساله‌ای دیگر، «خضر کوزه‌چی» است که آب حیات در دست او، و روشنایی چشم از او ست (سی، 49). در همین ارتباط، در فتوت‌نامۀ سلطانی آمده است که خضر پیوسته در بیابانها می‌گردد و تشنگان را آب می‌دهد. او سقایان را دوست دارد و از دست آنها آب می‌خورد، اما آنها او را نمی‌شناسند (نک‍ : کاشفی، 294؛ قس: جامی، 598- 599، که دربارۀ سقایی سعدی در بیت‌المقدس و دیدار او با خضر گفته است). در «فتوت‌نامۀ سلمانیان» نیز آمده است که سنگ و تیغ، از ابزار اصلی سلمانیان، از پیامبران ماقبل به خضر، و از وی به پیامبر اسلام (ص) رسید (نک‍ : فتوت‌نامه‌ها، 81، 84، نیز 178؛ برای برخی دیگر از مقامات خضر در میان فتیان، نک‍ : آیین، 130؛ کاشفی، 154؛ چهارده، 131). سرانجام اینکه در «فتوت‌نامۀ شاطران»، پاپوش و پنبۀ پاپوش به خضر منسوب است (همانجا). 

خضر و آب

در بسیاری از حکایتهای منسوب به خضر و باورهای متفاوت، بر ارتباط خضر و آب تأکید شده است. این ارتباط به حدی است که برخی پژوهشگران خضر را موکل بر آبها می‌دانند (میرشکرایی، «خضر»، 40). در گوشه‌وکنار ایران، شمار زیادی چشمه وجود دارد که منسوب به خضرند و از آنها به‌عنوان چشمۀ شفابخش نیز یاد می‌شود. در کنار نظرگاه خضر در کوه آبیدر سنندج، چشمۀ آبی است که آن را «کانی شفا» می‌گویند و به باور مردم، آب آن شفابخش است (سلیمی، گفت‌وگو). در کوه پارو در حوالی کرمانشاه، چشمه‌ای جریان دارد که می‌گویند در یک سوی کوه، آب آن سرد، و در سوی دیگر گرم است. گفته می‌شود حضرت خضر در این کوه از نظرها پنهان شده است (ماسه، 1/ 409-410). شبیه این باور را دربارۀ چشمه و زیارتگاه خواجه‌خضر روستای خیر استهبان نیز می‌گویند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
در کجور نوشهر، دریاچه‌ای وجود دارد که به خضر رودکنار و نیز خواجه‌خضر موسوم است. به گفتۀ اهالی، خضر از روی این دریاچه عبور کرده است؛ ازاین‌رو، مردم باور دارند که نباید این دریاچه آلوده شود، که در غیر این صورت، سیل جاری می‌شود. هنگامی که باران زیاد می‌بارد و بیم راه‌افتادن سیل وجود دارد، مردم به آنجا می‌روند تا اگر شیئی آلوده در دریاچه باشد، آن را بیرون بیاورند (خرمی). در جادۀ کرمانشاه به کامیاران نیز دریاچه‌ای به نام سراب خضر وجود دارد. در غار دارنوی نزدیک ملایر، دریاچه‌ای زیرزمینی است که به باور مردم، دختران خضر و الیاس در آن آب‌تنی می‌کنند (نک‍ : بخش مشکل‌گشایی، در همین مقاله). 
متولیان قدمگاههای خضر در روستای زیدون، از توابع بهبهان، بر این باورند که در زیر محل قدمگاه چشمه‌های پرآبی وجود دارد (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در شمال شرقی روستای ایراج، از توابع خور و بیابانک، بر روی یکی از 33 چشمه‌سار روستا، زیارتگاه خواجۀ خضر بنا شده است. مردم ایراج باور دارند خضر از این چشمه گذشته، و از این‌رو، این چشمه به نام او موسوم شده است. آب این چشمه از 32 چشمۀ دیگر شیرین‌تر، و به باور مردم، شفادهندۀ بیماریها ست. زنان شبهای جمعه برای حاجت‌روایی به زیارت می‌روند و آش نذر می‌کنند (طباطبایی). 
در شهمیرزاد، این باور وجود دارد که در لحظه‌ای معین از شب تیرماه سیزده (ه‍ م) خضر می‌آید و در همان لحظه، آبها لال می‌شوند و جویبارها از صدا می‌افتند. ترکمنها معتقدند که این واقعه در شب 27 ماه رمضان اتفاق می‌افتد و در منطقۀ دشت ساوه و روستاهای مناطق کوهستانی تفرش این اتفاق را هم‌زمان با تحویل سال می‌دانند. به باور آنها، کسی که لحظۀ سکون آب را ببیند، هر نیازی از خضر بخواهد، برآورده می‌شود. در همدان و کرمانشاه معتقدند در شب عید قربان به‌سبب عبور خضر، آبها به خواب می‌روند. در روستای نومندان هشتپر تالش معتقدند که این واقعه در یکی از شبهای قدر روی می‌دهد. آنها همچنین بر این باورند که در این شب با عبور خضر، درختان به زمین خم می‌شوند. این باورها، با اندکی تفاوت، در مناطق دیگر نیز گزارش شده است (میرشکرایی، «خضر»، 40، انسان ... ، 63-64). 
مردم اورمیه نیز بر این باورند که حضرت خضر انگشت خود را در دریاچۀ آنها زده، و به دریاچه امر کرده است که کسی را غرق نکند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در اصفهان مردم معتقدند اگر کسی آب به خواب ببیند، از چشمۀ خضر به او آب داده‌اند (میرشکرایی، همان، 64). افزون بر اینها، در گوشه‌وکنار ایران چشمه‌هایی منسوب به خضر وجود دارد که به‌جز آنهایی که در این مقاله آمد، می‌توان به چشمۀ خضر گلپایگان و چشمۀ خضر بندر رستمی، از توابع بوشهر نیز اشاره کرد. 

روزهای منسوب به خضر

در فرهنگ مردم ایران، روزهای معینی به خضر اختصاص دارند. در ارتباط با این روزها باورهایی وجود دارد و آداب و آیینهایی برگزار می‌شود. این موضوع زمینه‌ای ایجاد کرده است تا برخی پژوهشگران نقش خضر را همچون یکی از فرشتگان گاه‌شماری و تقویم مورد مطالعه و پژوهش قرار دهند. در این‌باره، به‌ویژه به نقش خضر در جشنهای دوره‌ای زمستان و بهار توجه شده است، که ازجمله می‌توان به برخی از آیینها و مراسم موسوم به خدیرنبی (خضرنبی) در استانهای غربی، یا مراسم جشن چهلم بهار میان عشایر کرمان اشاره کرد (برای آگاهی از این پژوهش، نک‍ : کراسنوولسکا، 178-197). 
اگرچه قائل‌شدن چنین نقشی برای خضر با برخی مناسبتها انطباق دارد، اما توضیح‌دهندۀ همۀ نقشهای خضر، که برخی از آنها اهمیت بسزایی نیز دارند، نیست؛ برای نمونه، می‌توان به باورهای مردم به نقش خضر در نجات گم‌گشتگان، نقش او در کمک به بخت‌گشایی دختران و نیز کمک به زنان دیرزا، و بهبود بیماران و جز اینها اشاره کرد. جدا از این، روزهایی نیز در فرهنگ مردم ایران به خضر اختصاص دارند که ارتباطی با جشنهای دوره‌ای ندارند؛ برای نمونه، در بسیاری از شهرها، روزهای معینی از هفته به زیارت قدمگاههای خضر می‌روند (نک‍ : ادامۀ مقاله). در سیه‌چشمۀ ماکو، 15 بهمن را روز خدیرنبی می‌گویند. آنها بر این باورند هنگامی که حضرت خضر به طلب آب حیات به ظلمات رفت، در چنین روزی از ظلمات بیرون آمد. مردم نیز که نگران او بودند، با دیدن وی جشن گرفتند. براساس روایتی دیگر، حضرت خضر در چنین روزی چشمۀ آب حیات را پیدا کرد و از آن خورد و در آن تن خود را شست و به این ترتیب، به عمر جاودانه دست یافت تا به گرفتاران کمک کند. در این شب، مردم حتماً پلو می‌پزند و مقداری از آن را به همراه هدیه‌هایی دیگر، ازجمله چند متر پارچه، برای دخترانشان که در خانۀ شوهرند، می‌فرستند. به باور مردم، هنگام جشن، حضرت خضر به خانۀ آنها می‌آید و بر پختن پلو و چگونگی برگزاری جشن نظارت می‌کند. در این روز، بزرگ‌ترها به بچه‌ها عیدی می‌دهند (انجوی، جشنها، 2/ 133-134). 
در برخی دیگر از آبادیهای ماکو آخرین چهارشنبۀ بهمن‌ماه را عید خضرنبی می‌دانند و از شب قبل، برای صبح روز عید حلیم تدارک می‌بینند. در این روز، مردم به هم «عیدمبارکی» می‌گویند و به دیدار آشنایان و همسایگان می‌روند. مردم دربارۀ سبب این جشن و پختن حلیم می‌گویند: در گذشته‌های دور، خانواده‌ای هنگام شب حلیم می‌خورده‌اند؛ ناگهان صدایی از پشت‌بام می‌شنوند که می‌گوید: «به من بدهید»؛ آنها به پشت‌بام می‌روند و چون کسی را نمی‌بینند، از این‌رو، فکر می‌کنند که صاحب صدا خضر بوده است. از آن زمان، هرسال در چنین روزی حلیم می‌پزند و جشن می‌گیرند (همان، 2/ 131-132؛ برای موارد دیگر از آداب عید خضرنبی، نک‍ : بخش سفرۀ خضر، در همین مقاله). 
در بندرعباس، چهارشنبه روز خضر است. در این روز، به نیت خضر به دریا می‌روند، زیرا باور دارند که خضر نیز به دریا می‌آید؛ حتى هنگامی که دستۀ دلفینها در آب ظاهر شوند،    می‌گویند اینها همراهـان خضرند. در پایان نیـز، مقـداری از آب دریـا را ــ کـه متبـرک‌شدۀ خضر می‌دانند ــ بـا خـود بـه خانـه می‌آورنـد و در گوشه‌ای از خانه، معمولاً در طاقچه می‌گذارند. آنها همچنین معتقدند ممکن است خضر در کوچه‌های شهر به گردش بپردازد؛ ازاین‌رو، کوچه را جارو می‌زنند و در خانه‌ها را باز می‌گذارند تا خضر با نگاه خود، خانه را متبرک کند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
برخی از زردشتیان روز چهارشنبه‌سوری به پیر خواجه‌خضر الله‌آباد یزد، و روز تولد اَشوزردشت به بقعۀ پیر خواجه‌خضر محمدآباد می‌روند (همو، تحقیقات). در مناطقی نیز که قدمگاه خضر وجود دارد، مردم روز معینی از هفته را به زیارت آن مکان می‌روند؛ برای مثال، در نیریز و کازرون روزهای شنبه، در آمل سه‌شنبه، و در همدان پنجشنبه (نک‍ : بخشهای دیگر مقاله). در تهران و شیراز نیز آخرین جمعۀ سال را منسوب به خضر می‌دانند (هدایت، 126؛ همایونی، گوشه‌ها ... ، 192؛ فقیری، «سفره‌ها»، 7؛ نیز نک‍ : بخش سفرۀ خضر، در همین مقاله). 
در اورمیه، 3 روز مانده به پایان چلۀ کوچک را عید خدیر نبی می‌گویند و آن را جشن می‌گیرند. در گذشته، در این شب دایره و تنبک می‌زدند و می‌رقصیدند و اعتقاد داشتند در این شب، حتماً خضر و الیاس به خانه‌های مردم می‌آیند (انجوی، همان، 2/ 41). در چالوار سلطانیه، بزرگداشت خضر میان دو چلۀ زمستان برگزار می‌شود. از نظر آنها، خضر 4 پیشاهنگ یا پیک دارد که با هم برادر، و پشتیبان همۀ حیوانات و جانداران‌اند و نماد آنها 4 شب جمعه است: دو شب جمعۀ آخر چلۀ بزرگ و دو شب جمعۀ اول چلۀ کوچک. از نظر آنها، اگر خضر نبی نبود، چلۀ کوچک همه‌چیز را نابود می‌کرد؛ او به مردم امید می‌دهد که سرمای چلۀ کوچک کوتاه است (همان، 2/ 42-44). در روستای خضر آبادان، 15 شعبان را روز تولد خضر می‌دانند؛ ازاین‌رو، آن را جشن می‌گیرند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
کردهای ایزدی نخستین پنجشنبۀ ماه فوریه را به نام عید خضر الیاس جشن می‌گیرند. آنهایی که نامشان خضر یا الیاس است، باید 3 روز پیش از آن را روزه بگیرند. ایزدیان به مناسبت این روز نانی شیرین به نام سویق می‌پزند و به هنگام دید و بازدیدهای عید با آن از مهمانان پذیرایی می‌کنند. افزون بر دید و بازدید، مکانهای مقدس را نیز زیارت می‌کنند (یوسفی، 158). کردهای ایل خلیکانلو، ساکن در آذربایجان غربی، پایان بهمن‌ماه را پایان زمستان می‌دانند و معتقدند از این پس، گله‌هایشان تلف نمی‌شود. به همین مناسبت، شب اول اسفند را جشن می‌گیرند و به آن عید خضرنبی می‌گویند. در این شب دوشیزگان، بانوان و جوانان به رقص و پای‌کوبی می‌پردازند و اشخاصی نیز خود را شبیه حاجی‌فیروز (ه‍ م) درمی‌آورند و اعمالی شبیه او انجام می‌دهند (راسخ، 229-230). در مناطق مرکزی ایران، شب اول اسفند را با عنوان «اسفندی» جشن می‌گیرند و در آن، به تازه‌عروسان هدیه می‌دهند (نک‍ : ه‍ د، اسفندی). 

آیینها و باورهای دیگر

افزون بر آنچه گفته شد، آیینها و باورهای دیگری در ارتباط با خضر وجود دارد؛ مثلاً، زنانی که دچار دیرزایی می‌شوند، افزون بر کارهای متفاوت، به خضر نیز توسل می‌جویند، دو رکعت نماز می‌خوانند و آن را به خضر و الیاس هدیه می‌کنند و این ذکر را بر زبان می‌رانند: «یا خضر و یا الیاس، بنده از بنده خلاص» (مؤیدمحسنی، 327؛ باستانی، خاتون، 296). برای رهایی زندانی نیز همین کار را می‌کنند و می‌گویند: «یا خضر و یا الیاس، بنده از بند خلاص» (مؤیدمحسنی، همانجا). در برخی مناطق به هنگام خشک‌سالی و دیرآمدن باران، آیینهای باران‌خواهی (ه‍ م) را با توسل به خضر اجرا می‌کنند. در برخی از روستاهای کرانۀ خلیج فارس این مراسم در قدمگاههای خضر اجرا می‌شود (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در ایل قاراپاپاق نیز ضمن خواندن شعرهای ویژۀ مراسم، از خضر الیاس مدد می‌جویند (قهرمان‌پور، 349). 
تفأل به خضر، یا خضر و الیاس برای اقدام به کاری معین نیز رایج است؛ مثلاً در برازجان، شماری از دانه‌های تسبیح را میان دو دست می‌گیرند. سپس آنها را یکی‌یکی به طرف دیگر نخ رها می‌کنند و به ازای هر دانه به ترتیب، نام خضر، الیاس و ابلیس را بر زبان می‌رانند. اگر آخرین دانۀ تسبیح با نام خضر مصادف باشد، نتیجۀ فال بسیار خوب است، اگر الیاس باشد، نتیجۀ آن معلوم نیست، یعنی ممکن است خوب یا بد باشد، و اگر ابلیس باشد، دست به آن کار نمی‌زنند، زیرا نتیجه‌اش حتماً بد خواهد بود (خلعتبری، 91). در ماکو و آبادیهای آن، نمونه‌ای دیگر از تفأل به خضر رایج است، به این ترتیب که در روز عید خضر (نک‍ : بخشهای پیشین همین مقاله)، پسری که بخواهد پیش‌بینی کند همسر او از چه خانواده‌ای خواهد بود، نان شورمزۀ کوچکی، به اندازۀ کلوچه، می‌پزد و روی بام خانه می‌گذارد و خود مخفی می‌شود و منتظر می‌ماند تا کلاغ آن را بردارد. پسر جوان کلاغ را با چشم دنبال می‌کند تا ببیند بر کدام بام می‌نشیند؛ بر این باورند هرجا که کلاغ نشست، دختر آن خانه همسر آیندۀ او خواهد بود (انجوی، جشنها، 2/ 131-133). 
میان عشایر سلیمانی کرمان، این باور وجود دارد که شیر میش و بز مال خواجه‌خضر است و نباید آلوده شود و چشم ناپاک به آن بیفتد؛ ازاین‌رو، به هنگام ماست‌زدن و کره‌گیری، رفتارهایی برای نگهبانی از شیر به‌جا می‌آورند، ازجمله اینکه از ورود افراد ذکور، حتى مردان و پسران خانواده، به محل ماست‌بندی    جلوگیری می‌کنند و نیز 4 طرف دیگ ریسمان می‌کشند و با قیچی    پشم‌چینی پیرامون اجاق خط می‌کشند و در حقیقت، دیگ و اجاق را حصار می‌کنند تا از چشم بد دور بمانند. آنها بر این باورند که در زمان بستن شیر و تبدیل آن به ماست، حضرت خضر بر سر دیگ می‌آید و آن را نظر می‌کند (عبدالله، 399-401). 
دامداران جبال بارز کرمان هرسال، یک گوسفند را نذر خواجه‌خضر می‌کنند و آن را برای نری‌دادن به رمه‌ها و افزایش باروری در نظر می‌گیرند (میرشکرایی، «تحلیلی»، 370). میان برخی ایلات، هنگام گرفتن بره‌ها و بزغاله‌ها از شیر و شروع به شیردوشی، مراسمی برپا می‌کنند که معمولاً با پختن آش شیر همراه است. این روز معمولاً چهلم بهار یا روزهای پس از آن است. در ایلات و عشایر سیرجان، بافت و بردسیر در این روز با شیر گله، آش‌رشته‌ای به نام آش شیر یا آش خواجه‌خضر می‌پزند و آن را میان خود و خویشاوندان و همسایگان تقسیم می‌کنند (فرهادی، واره، 218). در ایل بچاقچی، روز چهلم بهار، شیر را به نذر خواجه‌خضر به مردم می‌دهند (میرشکرایی، همانجا). 
نذر شیر آش برای خضر در مناطق دیگر، ازجمله آمل نیز رایج است (نک‍ : بخشهای پیشین مقاله). بنا به باورهای مردم کوه‌نشین گیلان، شخصیتی به نام سیاگالش وجود دارد که کارکردهای متفاوتی، ازجمله حمایت از گوزنها و آهوان در مقابل شکارچیها و نیز نگهبانی از احشام دامداران، به‌ویژه گاوهای آنها دارد. سیاگالش در سرمای سخت از گاوهای دامداران مواظبت می‌کند. او معمولاً با دادن وسیله‌ای برکت‌زا به شکارچی، یا دادن مقداری برنج به وی، باعث افزایش ثروت شکارچی، و تأمین زندگی‌اش می‌شود، و از وی می‌خواهد که دیگر به شکار نپردازد. او همچنین، شکارچیان خاطی و طمع‌کار را تنبیه می‌کند (بشرا، 11 بب‍ ؛ حسن‌زاده، افسانه ... ، 1/ 34- 45؛ کاشانی، 169-170). به باور مردم تالش، اگر کسی در نگهداری از گاو شایستگی نشان دهد و باعث خشنودی سیاگالش شود، سیاگالش ریسمان کوچکی را به او می‌دهد که سبب برکت‌زایی در زندگی‌اش می‌شود. میان بخشی از تالشیها، به‌ویژه شیعه‌مذهبها، سیاگالش همان خضر است (عبدلی، تالشیها، 158). 
در افسانه‌ای که در دلیجان، از مناطق مرکزی ایران، ثبت شده است، حضرت خضر شکاری را که مرد شکارچی کشته است، زنده می‌کند و سپس عصای برکت‌دهندۀ خود را به شکارچی می‌دهد و از او می‌خواهد که دیگر به شکار نرود (نوبان، 257- 258). 
 

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: