صفحه اصلی / مقالات / خضر /

فهرست مطالب

خضر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 12 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

در کنار بیشتر قدمگاههای خضر، یک یا چند درخت سدر (کُنار) وجود دارد که زائران به آن دخیل می‌بندند و زیر آنها شمع روشن می‌کنند. درخت سدر در باور مردم جنوب، درختی مقدس است. در بسیاری از مناطق، درختان سدر کهن‌سالی وجود دارند که خود زیارتگاه‌اند، مانند درخت کنار خواجه کریم در قشم، و پیر کُنَر (کنار) در نزدیکی روستاهای گراش و اِوَز از توابع لار. بسیاری از آداب، مراسم و نذرهایی که برای این درختهای مقدس اجرا می‌شود، شباهت فراوانی به آداب و مراسمی دارد که مردم در زیارتگاههای خضر به جا می‌آورند (نک‍ : انصاف‌پور، 105-114). 
در کنار بقعۀ خواجه‌خضر گناوه ــ که طی سالهای اخیر و در پی اجـرای طرحهای جدید شهرسازی تخـریب شد ــ دو درخـت کنار بسیار بزرگ وجود داشت که یکی را پیردار، و دیگری را کنیزک می‌گفتند. پیردار از کنیزک بزرگ‌تر بود. به گفتۀ مردم، این درختان نیاز به آراستن نداشتند. چون نظرکرده بودند، بدین ترتیب، شاخه‌های آنها را نمی‌شکستند؛ حتى شاخه‌های شکستۀ آنها را برای سوخت به کار نمی‌بردند و هنوز هم معتقدند که شبهای جمعه از محل آن بوی خوش به مشام می‌رسد (مساعد). 
در گورستان قدیم کازرون، قدمگاهی موسوم به خضر وجود دارد. محل این قدمگاه بقعۀ چهارگوشۀ کوچکی است که در عمق زمین و زیر ایوان مسجد گورستان قرار دارد. در جوار بقعه و به فاصله‌ای نه‌چندان زیاد، دو درخت کُنار وجود دارد: یکی موسوم به کنار حضرت خضر، و دیگری، که کمی دورتر است، موسوم به کنار حضرت عباس (ع). حاجتمندان به این درختان دخیل می‌بندند. سنگ گردی نیز در بقعه است که به باور مردم، جای پای حضرت خضر روی آن نقش بسته است (حاتمی، 83- 85). 
بقعۀ خضر روستای گرپان، از توابع میناب، یک چهاردیواری آجری است که گنبدی سفید دارد. به گفتۀ اهالی، این قدمگاه مار دارد و به کسی که ناپاک باشد یا نیت بد داشته باشد، اجازۀ ورود به آن را نمی‌دهد (جعفری). 
قدمگاه خضر روستای شاه مردانِ میناب ــ که طی سالهای اخیر، به شهید مردان تغییر نام یافته است ــ با قدمگاههای دیگر متفاوت است. محل قدمگاه سنگ‌چینی مدور شبیه نعل اسب، و بدون بنا یا چهاردیواری مسقف است. در کنار آن نیز، درخت کناری وجود دارد. قدمگاهِ خضرِ روستای زهوکی، از توابع میناب نیز ویژگی منحصربه‌فردی دارد. داخل بقعه همه‌چیز سفید است، حتى عَلَم آن که سفیدپوش شده است (نک‍ : ادامۀ مقاله). 
ذکر این نکته ضروری است که قدمگاههای خضر محدود به آنچه معرفی شد، نیستند. در فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، دهها آبادی موسوم به خضر، خواجه‌خضر یا نامهای مشابه معرفی شده است (نک‍ : پاپلی، 224، 228). افزون بر اینها، قدمگاههایی نیز وجود دارد که چون درون شهر یا روستای معینی‌اند، از آنها در این فرهنگ یاد نشده است. نیز برخی دیگر از این قدمگاهها، به ضرورت متن، در بخشهای دیگر مقاله توضیح داده شده‌اند. برخی دیگر از مکانهای منسوب به خضر که در این مقاله توضیح داده نشده‌اند، عبارت‌اند از: قدمگاه یوش، کوه خضر زنده در الیگودرز (باستانی، خاتون، 333)، بقعۀ خواجه‌خضر در بوشهر (مصطفوی، 427)، قدمگاه و محلۀ خضر نبی در برازجان، مسجد خواجه‌خضر در نائین، حمام خضر در جویم لارستان، قدمگاههای خضر در هویزه و رامهرمز (جعفری <قنواتی>، تحقیقات) و گرگان (ملگونف، 68؛ سفرنامه ... ، 47)، حوش‌الخضر (خانۀ خضر)، رأس‌الخضر، مرصغ‌الخضر در کیش (مختارپور، 14، 46-47)، بقعۀ خواجه‌خضر در منطقۀ فامور فارس (ثواقب، 221-222)، و کوه خضر در قم (نائینی، 1/ 456-457). 
در کنار این قدمگاهها باید به زیارتگاههای منسوب به الیاس نیز اشاره کرد؛ البته، زیارتگاههای الیاس بسیار محدود است، زیرا در فرهنگ مردم ایران، الیاس زیر دریا زندگی می‌کند. یکی از بابازارهای میناب ضمن تأکید بر این نکته، نتیجه می‌گرفت که الیاس نمی‌تواند قدمگاه داشته باشد (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در جزیرۀ هرمز، و روبه‌روی بقعۀ خضر، صخره‌ای بزرگ، دوپاره و سیاه‌رنگ در دریا هست که به آن سنگ الیاس می‌گویند. این سنگ شباهتی کلی به پای انسان دارد. به گفتۀ مردم، آب دریا هر قدر هم بالا بیاید، این سنگ زیر آب نمی‌رود. به باور آنها، این سنگ مدام در حال رشد است و حضرت الیاس هم به طور مداوم نوک آن را می‌چیند. آنها می‌گویند اگر این سنگ زیر آب برود، قیامت برپا می‌شود (همو، تحقیقات). 
به گفتۀ یکی از اهالی جزیره، خضر و الیاس برادرند. بر سر ارث پدر میان آنها اختلاف پیش می‌آید و الیاس تصمیم می‌گیرد خضر را ترک کند؛ از‌این‌رو، سر به دریا می‌گذارد. همان‌طور که می‌رفته است، خضر به او می‌گوید بمان و او هم می‌ماند. این سنگ جای ماندن او ست (جعفری). در روستای کرگان میناب نیز بقعه‌ای مخروبه از جنس سنگ وجود دارد که به زیارت الیاس معروف است (همو). در پشت خانعلی یزد زیارتگاهی به نام پیر الیاس وجود دارد که از بقاع مقدس زردشتیان است و در آنجا، برای حاجت‌خواهی، چراغ روشن می‌کنند (شهمردان، 171؛    مزداپور، 25). در دهکدۀ پیر بکران در بلوک لنجان، در 30کیلومتری جنوب غربی اصفهان، آرامگاه یکی از عارفان سدۀ 7 ق/ 13 م، وجود دارد که در کنار آن، قطعه‌سنگی هست که روی آن فرورفتگی‌ای دیده می‌شود. مسلمانان آن را جای پای دلدل، و یهودیان جای پای اسب حضرت الیاس می‌دانند (مهدوی، 155-156). 
در گذشته، میان مردم تالش رسم بود که هنگام شیوع سرخک، برای پیشگیری از بیمارشدن فرزندانشان، یک روز پیش از طلوع آفتاب یا پس از غروب آن، به نام هریک از بچه‌های خانه یک سکۀ یک‌ریالی نذر می‌کردند و سپس یکی از اعضای خانواده سکه‌ها را در مشت می‌گرفت و به کنار دریا می‌رفت؛ نخست، به دریا سلام می‌گفت و تعظیم می‌کرد، سپس با لحنی آرام و مؤدبانه می‌گفت: «ای الیاس پیغمبر! به این نیت نذری آورده‌ام که نذرکننده‌ها به سرخک مبتلا نشوند»؛ پس از آن، سکه‌ها را روی امواج دریا می‌ریخت، دوباره تعظیم می‌کرد و حدود 50 قدم عقب‌عقب می‌رفت؛ وقتی از دریا دور می‌شد، برمی‌گشت و به خانه می‌رفت (عبدلی، مطالبی ... ، 149). 

نقش خواب در حکایتهای منسوب به خضر

ساخت بسیاری از بقعه‌های منسوب به خضر با خواب و خواب‌گزاری مرتبط است؛ به این ترتیب که خضر به خواب کسی می‌آید و از او می‌خواهد که در محلی معین، بنا یا بقعه‌ای بسازد. متولی بقعۀ خضر آبادان می‌گفت که حضرت خضر به خواب جد اعلای آنها می‌آید و می‌گوید: در همین نقطۀ کنونی بقعه‌ای بساز؛ او باور نمی‌کند. بار دیگر، هنگامی که وی خوابیده بود، خضر او را بیدار می‌کند، دستش را می‌گیرد و به محل کنونی بقعه می‌آورد و می‌گوید: اینجا را بساز، و بعد شخصی به نام استاد جمعۀ بنّا را ــ که ساکن بصره بوده است ــ به عنوان بنّای ساختمان به او معرفی می‌کند. شخصی که خضر به خوابش آمده بوده است، همه را جمع می‌کند و موضوع را به آنها می‌گوید و سپس به بصره می‌رود و استاد جمعه را پیدا می‌کند. بنا نیز تصدیق می‌کند که خضر به دیدار او نیز آمده، و به او گفته است که باید در فلان نقطه، بنا را بسازد (جعفری؛ برای روایتی دیگر از این خواب، نک‍ : بخش پیشین مقاله). 
در پاریز سیرجان، قطعه‌سنگی وجود دارد که به باور مردم، جای پای حضرت خضر روی آن نقش بسته است. مردم منطقه به آن «ردو» یا «سنگ ردو» می‌گویند. سالها پیش، چند تن از جوانان آبادی برای اذیت‌کردن یکی از پیرمردان معتقد به خضر، این سنگ را به کنار رودخانه می‌برند و زیر سنگهای دیگر پنهان می‌کنند. شب‌هنگام، همان پیرمرد کسی را در خواب می‌بیند که به او می‌گوید سنگ در فلان جای رودخانه زیر ریگها پنهان است. پیرمرد صبح زود به همان نشانی می‌رود و سنگ را برمی‌دارد و به جای نخست آن برمی‌گرداند (باستانی، کوچه ... ، 364-365، نیز حاشیۀ 29). 
در بیرجند نیز تکیه‌ای نیمه‌ویران وجود داشته که مشهور است شبی مردی زاهد خواب می‌بیند که حضرت خضر در ایوان شمالی تکیه نشسته است و مردم به این امید که خداوند به آنها عمر طولانی بدهد، به زیارت او می‌روند. فردای آن روز وقتی زاهد خواب خود را برای مردم بازگو می‌کند، آنها نیز اقدام به بازسازی تکیه می‌کنند و نام خاجی‌خزر (خواجه‌خضر) را بر آن می‌گذارند (رضایی، 140-141). 
در روستای دودر، از توابع میناب، قدمگاه خضر بنایی مدور از سنگ و کاهگل، با سقفی حصیری و شاخه‌های نخل است. سالها پیش مردم روستا تصمیم می‌گیرند که بنا را بازسازی کنند؛ ازاین‌رو، بنای کهنه را خراب می‌کنند و بنایی سیمانی می‌سازند، اما طولی نمی‌کشد که مردم یکی‌یکی خواب خضر را می‌بینند که از این کار ناراضی است. برای همین، مردم بنای تازه‌ساز را تخریب می‌کنند و با همان مصالح قبل قدمگاه را می‌سازند (جعفری). 
جهانگیر اوشیدری، از نویسندگان زردشتی، نیز از نقش خواب در ایجاد بنایی به نام خواجه‌خضر پیر در سدۀ 11 ق/ 17 م، در کرمان یاد کرده است. وی به نقل از دستور نوشیروان مرزبان، از روحانیان سدۀ 11 ق، نوشته است که شبی مهر ایزد در خواب بر او آشکار می‌شود و دستور می‌دهد در نقطه‌ای از شهر کرمان جایگاهی مقدس بسازد که مردمان بسیاری از 72 ملت در آنجا به نماز و نیایش و سجود بپردازند و نام آن را خواجه‌خضر پیر بگذارد. دستور نوشیروان نیز پس از این خواب، در 1018 ق/ 1609 م چنین زیارتگاهی می‌سازد (ص 276- 278). 
میان مردم کرمان حکایتی نیز رایج است که ساخت مجموعۀ گنجعلی خان را با خوابی به خواجه‌خضر مربوط می‌کند. براساس این حکایت، پیرمردی بینوا که دخترش در حال زایمان بوده است، تنها وسیلۀ خود را به 3 عباسی به رهن می‌گذارد تا از این پول برای دخترش دارو و غذا تهیه کند. حضرت خضر 3 بار در هیئت پیرمردی گدا، سر راه او می‌آید و او هربار یک عباسی به این گدا می‌دهد و چون پولی برای وی باقی نمی‌ماند، به خرابه‌ای می‌رود و ناله و زاری می‌کند؛ در آن هنگام، گنجی شامل «هفت خمرۀ خسروی» پیدا می‌کند؛ مقداری از آن را صرف خرید دارو و غذا می‌کند و موضوع را به دخترش می‌گوید. او به توصیۀ دختر، این موضوع را فردای همان روز به گنجعلی خان، حاکم کرمان، می‌گوید. از قضا، همان شب خضر به خواب گنجعلی خان می‌آید و تمام جزئیات ازجمله نام آن پیرمرد را به او می‌گوید و از او می‌خواهد ضمن کمک به پیرمرد، گنج را صرف ساخت بناهای عام‌المنفعه کند. گنجعلی خان نیز با اجازۀ شاه عباس، مجموعۀ معروف به گنجعلی خانی شامل بازار، حمام، مدرسه، ضراب‌خانه، مسجد و آب‌انبار را می‌سازد (همت، 160-164). 
در برخی از متون تفسیری نیز از این‌گونه خوابها نقل شده است؛ ازجمله اینکه، خلیفۀ اول قیامت را به خواب می‌بیند که همۀ پیامبران بر کرسی نشسته‌اند. پیامبر اسلام (ص) با گریه و التماس از خداوند بخشش همۀ امت خود، حتى گناهکاران را درخواست می‌کند. پس از مدتی، پیامبر (ص) رو به خلیفه می‌کند و می‌گوید: «ای ابوبکر! مژده ترا که بخشیدند». خلیفه می‌خواهد بپرسد همه را بخشیدند یا گروهی را، که همان دم با کوفتن در خانه‌اش از خواب بیدار می‌شود و پرسش او بی‌پاسخ می‌ماند. ناگهان از بیرونِ در صدا می‌زنند: ای ابوبکر! همه را بخشیدند. پس از آن متوجه می‌شود که صاحب صدا خضر بوده است (بخاری، 1/ 155-156). همان‌گونه که مشخص است، بخشی از این واقعه در خواب، و بخشی دیگر که مکمل بخش اول است، در بیداری اتفاق افتاده است. 
در متون تاریخی نیز حکایتهایی با موضوع خواب و خضر آمده است. در تاریخ بیهقی از زبان سبکتگین، سر دودمان غزنویان، نقل شده هنگامی که غلام بوده است، خضر به خواب او می‌آید و به او می‌گوید که پادشاه می‌شود، و در عین حال تأکید می‌کند: «چون این پایگاه بیافتی، با خلق خدای نیکویی کن و داد بده»، و سپس از سبکتگین می‌خواهد که با او عهد ببندد. سبکتگین اضافه می‌کند: «دست بدو دادم و پیمان کردم، دستم نیک بیفشرد» (ص 255). این بن‌مایه در برخی افسانه‌ها و داستانهای ادب عامه نیز وجود دارد. در روایتی از افسانۀ پادشاه حسود، تیپ 465 فهرست آرنـه ـ تامپسون، حضرت خضر چندبار به خواب قهرمان افسانه می‌آید و ضمن راهنماییهایی، به او می‌گوید: «از این پس، کاروبارت خوب می‌شود، ولی مواظب باش که به مردم ظلم نکنی» (انجوی، «دختر شهر ... »، 232). 
در برخی از حکایتهای مربوط به عاشیق (ه‍ م)های آذربایجان، خضر در لباس درویشی، و با چهره‌ای نورانی، به خواب قهرمان داستان می‌آید و دختری را به او معرفی می‌کند و می‌گوید: «او را به تو و تو را به او نامزد کردم». شخصی که چنین خوابی را می‌بیند، پس از بیدارشدن، صاحب تواناییهایی می‌شود که پیش از آن، فاقد آنها بوده است. در دلِ او نوری می‌درخشد و به طور ناگهانی عاشیق می‌شود، و می‌تواند ساز بنوازد، آواز بخواند و شعر بسراید؛ وی از ضمیر انسانها آگاه، و با داستانهای پیامبران و پادشاهان آشنا می‌شود؛ مانند حکایتهایی که دربارۀ عاشیق قوربانی و عاشیق غریب در میان مردم رایج است. از سوی دیگر، برای دختری که این شخص عاشق او شده است، نیز چنین واقعه‌ای رخ می‌دهد و او هم از آیندۀ خود باخبر، و منتظر رسیدن قهرمان داستان، عاشق خود، می‌شود (سفیدگر، 142-143). 
نگاهی اجمالی به خوابهای منسوب به خضر مشخص می‌کند که این خوابها بسیار روشن و گویا هستند؛ به‌گونه‌ای که از فرط گویایی، به تفسیر و تأویل آنها نیازی نیست و ازاین‌لحاظ، با خوابهای کهن و اساطیری ایران مشابهت کامل دارند. خوابهای اخیر نیز از ابهام به دورند و معماگونه نیستند (کیا، 170)، مانند بسیاری از خوابهایی که در شاهنامه نقل شده‌اند، ازجمله خواب سیاوش (نک‍ : فردوسی، 2/ 343-346). از سوی دیگر، خوابهای کهن ایرانی به‌گونه‌ای است که گویا خواب‌دیدن با پنداره یکسان است و مرزی میان خواب و بیداری نیست (کیا، 160). شاید روشن‌ترین و بهترین مصداق این‌گونه خوابها، خواب گودرز باشد که در پایان داستان کین سیاوش می‌آید؛ بدین مضمون که شبی سروش را به خواب می‌بیند و سروش به او می‌گوید که برای رهایی ایران از مشکلات باید کیخسرو را از توران بیاورد. سروش حتى به او می‌گوید که از میان پهلوانان ایران، این کار فقط از عهدۀ گیو برمی‌آید: ز گردان ایران و گردنکشان/ نیابد جز از گیو ازو کس نشان (فردوسی، 2/ 413). 
در افسانه‌های عاشقانۀ ایرانی نیز خوابها کم‌وبیش همین ویژگی را دارند که کهن‌ترین نمونۀ آنها، افسانۀ مادی اُداتیس و زریادرس است (نک‍ : تفضلی، 18- 19؛ نیز نک‍ : ه‍ د، خواب). خوابهای مربوط به خضر نیز کم‌وبیش همین ویژگیها را دارند. 

کارکردهای خضر در فرهنگ مردم

خضر کارکردهای متنوعی در فرهنگ مردم ایران دارد. او هم برکت‌زا، هم مشکل‌گشای درماندگان، و هم راهنمای گم‌گشتگان است؛ همچنین، در ادب شفاهی و به‌ویژه در افسانه‌ها، به‌عنوان شخصیتی ضد جادویی حضور دارد که قهرمان را از دست نیروهای شر نجات می‌دهد. 

مشکل‌گشایی و حاجت‌خواهی

مردم با توسل به خضر از او برای حل مشکلات و برآورده‌شدن نیازهایشان مدد می‌جویند. برخی از مشکلات و حاجتهایی که برای رفع آنها به خضر متوسل می‌شوند، عبارت‌اند از: رفع نازایی و بچه‌دارشدن، پسرخواهی، شفا و درمان بیماری، بخت‌گشایی، آزادی عزیزان از زندان و جز اینها. اغلب توسل‌کنندگان به خضر زنان و دختران‌اند. این موضوع در برخی مناطق آن‌قدر جدی است که در آیینهای مرتبط با خضر هیچ مردی حق شرکت ندارد؛ حتى زنان باردار نیز نمی‌توانند در آنها حضور یابند، زیرا ممکن است جنین آنها پسر باشد (نک‍ : ادامۀ مقاله). شیوه‌های توسل به خضر عبارت‌اند از: زیارت قدمگاههای خضر، دیدار با او، و اجرای آیین سفرۀ خضر. 

1. زیارت خضر

در مناطقی که زیارتگاههای خضر وجود دارد، مردم حتى با طی فاصله‌های نسبتاً دور، با نذرهای متفاوت به آنجا می‌روند و درخواستهای خود را با خضر در میان می‌گذارند؛ برای نمونه، مردم شهرهای مختلف خوزستان به زیارت روستای خضر در نزدیکی آبادان می‌روند. 
یکی از عمومی‌ترین نذرهایی که در زیارتگاههای خضر می‌کنند، روشن‌کردن شمع (ه‍ م) است. در قدمگاههای خضر در جزایر و بنادر خلیج فارس، افزون بر شمع، سوزاندن اسفند و بخور (ه‍ م) ــ به‌ویژه عود و گشته ــ بسیار مرسوم است. گشته ماده‌ای خوش‌بو ست که آن را در مراسم زار (ه‍ م) نیز    می‌سوزانند. از رایج‌ترین کارهای دیگر، بستن پارچۀ سبز یا گره‌زدن آن به نقاط مختلف زیارتگاه است. یکی دیگر از نذرهای عمومی، درست‌کردن چای و شربت و توزیع آن میان زائران است. در برخی زیارتگاههای خضر، مانند «دست خضر» در شیراز، گوسفند نیز قربانی می‌کنند (ثابت، 48- 49). در قدمگاههای خضر در جزایر و بنادر خلیج فارس، قربانی‌کردن بز و بزغاله نیز رایج است. رواج این عمل در برخی مناطق مانند رستمی از توابع بوشهر، و کولغان از توابع میناب به اندازه‌ای است که کنار هریک از قدمگاهها بنایی کوچک برای قربانی‌کردن تدارک دیده‌اند (جعفری). گوشت قربانی را ممکن است، به صورت خام میان زائران تقسیم کنند یا در همان‌جا غذایی بپزند و توزیع کنند. 
در بقعۀ خضر شهرضا زنان بیشتر کاچی نذر می‌کنند (قاسمی). در کازرون، زنان و دخترانی که به زیارت خضر می‌روند، افزون بر روشن‌کردن شمع، آش‌رشته، آجیل مشکل‌گشا و نقل و نبات خیرات می‌کنند و نیز بر کف دست دختران دم بخت حنا می‌گذارند (حاتمی، 84). 
 

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: