صفحه اصلی / مقالات / خضر /

فهرست مطالب

خضر


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 12 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

خضر، آب حیات و جاودانگی

خضر هم در فرهنگ و ادب رسمی، و هم در فرهنگ و ادب شفاهی از جاویدانان است. مردم معمولاً از خضر با تعبیر خضر زنده یاد می‌کنند. در ادبیات کتبی، سبب این جاودانگی نوشیدن آب زندگانی دانسته شده است. خضر طی سفر اسکندر به ظلمات پیشرو سپاه او ست و هنگامی که به چشمۀ زندگانی می‌رسد، از آن می‌نوشد؛ اما اسکندر که بین راه خضر را گم کرده است، از این آب محروم می‌ماند. این داستان به صورتهای مختلف و با تفاوتهایی، در ادبیات کتبی آمده است (برای نمونه، نک‍ : فردوسی، 6/ 91 بب‍ ؛ نظامی، 1148-1153؛ هفت‌کشور ... ، 87-90؛ بوشنجی، 401-402؛ نیز نک‍ : ه‍ د، آب حیات). براساس روایتی دیگر خضر پس از فرونشستن توفان نوح و در پاداش دفن جسد حضرت آدم در بیت‌المقدس عمر جاودان می‌یابد (تجارب ... ، 53). در ادبیات شفاهی و به‌ویژه در بیشتر روایتهای مربوط به افسانۀ به ظلمات رفتن اسکندر برای دست‌یافتن به آب حیات، سخنی از همراهی خضر با او نیست (نک‍ : بوشنجی، همانجا). 
در روایتی که در پاریز سیرجان ثبت شده است، خضر به همراه گروهی از دوستانش بر سر یک دوراهی، از اسکندر جدا می‌شود. آنها پس از مدتی به چشمۀ آب حیات می‌رسند، از آن می‌نوشند و مشکی پرمی‌کنند و برمی‌گردند. در بین راه، مشک را بر درخت بنه‌ای آویزان می‌کنند و در پی اسکندر می‌روند. در غیاب آنها، کلاغی مشک را سوراخ می‌کند و مقداری از آب را می‌نوشد و بقیۀ آن پای درخت بنه ریخته می‌شود. به همین سبب، مردم این منطقه باور دارند که درخت بنه 000‘1 سال عمر می‌کند (باستانی، نون ... ، 7- 9). 
مردم لرستان و ایلام درخت بادام کوهی یا همان بنه را درختی مقدس می‌دانند و بر این باورند که نباید آن را برید، زیرا، عصای خضر از چوب این درخت است (اسدیان، 234)؛ اما افزون بر این روایت، باورهایی نیز وجود دارد که بر ارتباط خضر با آب حیات ناظر است؛ مثلاً به باور مردم تالش، روزی حضرت خضر مقداری آب زمزم به کلاغ می‌دهد که ببرد روی سر انسانها بریزد تا آنها به زندگی جاوید دست یابند؛ اما کلاغ روی درخت شمشاد ــ که آن موقع همیشه سبز نبود ــ می‌نشیند و تلاش می‌کند که آب را روی خود بریزد، اما ظرف آب از دستش رها می‌شود و آبها روی درخت شمشاد می‌ریزد. از آن روز درخت شمشاد همیشه‌سبز می‌ماند (عبدلی، تالشیها ... ، 157؛ برای اشاره‌های دیگر دربارۀ ارتباط خضر با آب حیات، نک‍ : بخش روزهای منسوب به خضر، در همین مقاله). مردم بسیاری از مناطق از خضر با تعبیر خضر زنده یاد می‌کنند (نک‍ : سلیمی، زمستان، 146؛ فقیری، گوشه‌ها ... ، 24؛ سایکس، 141؛ باستانی، خاتون ... ، 333). 
در برخی مناطق، مانند کرمانشاه (ماسه، 1/ 409-410)، بلوچستان (سایکس، همانجا) و روستای خیر استهبان (جعفری <قنواتی>، تحقیقات)، از مکانهایی یاد می‌شود که از نظر مردم، محل پنهان یا غایب‌شدن خضر است. برخی دامداران نیز بر این باورند که خضر همیشه در پشم گوسفند و شتر است (شاه‌حسینی، 88). در برخی مناطق نیز باور دارند که باید به گدایان و درویشان سلام کرد، زیرا ممکن است خضر باشند که به صورت گدا و درویش ظاهر شده‌اند (هدایت، 83). در برخی باورها و افسانه‌ها نیز کارکردهای خضر با دیگر مقدسان مشابه است، به‌گونه‌ای که گاه جای همدیگر را می‌گیرند. مثلاً در روایتی از افسانۀ تیپ E641‘1 پادشاهی می‌خواهد حضرت خضر را ببیند و در روایتی دیگر از همین تیپ، پادشاه قصد دیدار با حضرت امام زمان (ع) را دارد (مارتسلف، 238). در برخی مناطق، از جمله روستای خواجه خضر زیدون، از توابع بهبهان، از خضر به عنوان یکی از یاران امام زمان (ع) یاد می‌شود (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در طرائـق الحقائـق هم آمده است مـراد از خضر ــ کـه بعضی او را دیده‌اند ــ امام زمان (ع) است (نک‍ : معصوم‌علیشاه، 1/ 522). 

مکانهای منسوب به خضر

در نقاط مختلف ایران چشمه‌ها، دریاچه‌ها، غارها و به‌ویژه قدمگاههایی منسوب به خضر وجود دارد و در کنار برخی از این مکانها، بقعه‌هایی نیز ساخته شده است. به باور مردم، این مکانها همه مقدس، و محل حاجت‌خواهی و توسل است. در کنار این بقعه‌ها، معمولاً قبرستانی متروکه یا دایر نیز وجود دارد. گنبد بقعه‌ها و دیوار داخلی آنها به رنگ سبز یا سفید، یا ترکیبی از این دو رنگ است. به این ترتیب که اگر گنبد سبز باشد، رنگ داخلی سفید است و برعکس. در بیشتر این بقعه‌ها، تا مدتی پیش سنگهایی، معمولاً به رنگ سیاه و استوانه‌ای یا بیضی‌شکل وجود داشت که مردم با توسل به آنها حاجت‌خواهی می‌کردند (نک‍ : ادامۀ مقاله)؛ بیشتر این سنگها طی چند سال گذشته ناپدید شده‌اند. دربارۀ چگونگی شکل‌گیری هریک از این مکانها حکایتهایی در میان مردم رایج است. در اینجا برخی از بقاع مشهور خضر به اختصار معرفی می‌شوند: 

1. قدمگاه خضر در آبادان

این قدمگاه در نزدیکی آبادان، و بر کرانۀ بهمنشیر واقع، و در زبان مردم به خِدْرِ زنده مشهور است. یاقوت در سدۀ 7 ق/ 13 م اشاره‌ای به آن دارد (3/ 597- 599). ابن‌بطوطه نیز در سدۀ 8 ق/ 14 م از آن با عنوان مزاری منسوب به خضر و الیاس نام برده است (ص 269). ساختمان فعلی بقعه نیز قدمتی بیش از 500 سال دارد، زیرا براساس کتیبۀ موجود بقعه، سال ساخت آن 920 ق/ 1514 م است. از سقف بقعه، لنگری چوبی به همراه زنجیری آویزان است. براساس حکایتی که میان مردم رایج است، در زمانی دور، حضرت خضر به قصد سفر در همین نقطه در یک کشتی می‌نشیند. ناخدا از او می‌خواهد که از کشتی پیاده شود. خضر هرچه اصرار می‌کند، ناخدا نمی‌پذیرد که او در کشتی بماند؛ به ناچار، پیاده می‌شود و رو به آسمان، به خدا شکایت می‌کند. در همان زمان، کشتی به دور خود می‌چرخد و در کنار ساحل وارونه می‌شود، به‌گونه‌ای که لنگر آن به سقف ساختمانی که همان‌جا بوده است (بقعۀ فعلی خضر)، می‌چسبد؛ در همان لحظه، خضر نیز از چشم مردم غیب می‌شود (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
براساس روایتی دیگر، خضر در نزدیکی محل فعلی بقعه، قصد سوارشدن به کشتی را دارد. ناخدای کشتی مانع او می‌شود و کشتی را به راه می‌اندازد. وقتی کشتی از ساحل دور می‌شود، خضر دعا می‌کند که کشتی به ساحل برگردد. خداوند دعای او را برآورده می‌کند. مردمی که در آنجا بوده‌اند، کشتی را تکه‌تکه می‌کنند و هرکس تکه‌ای را به‌عنوان تبرک به خانه می‌برد. شخصی که لنگر کشتی نصیب او می‌شود، بقعه‌ای می‌سازد و لنگر کشتی را به سقف بقعه می‌چسباند (همو، تحقیقات). این دو روایت از معدود روایتهایی‌اند که از خضر چهره‌ای غیررئوف ترسیم کرده‌اند. 
براساس روایتی دیگر که در همین منطقه رایج است و با حکایتهای دیگر منسوب به خضر هماهنگی دارد، خضر کشتی در حال غرق شدنی را نجات می‌دهد و صاحب یا ناخدای آن، کشتی را به ساحل، محل فعلی بقعه، می‌آورد و به سبب خستگی، همان‌جا می‌خوابد. خضر به خواب وی می‌آید. او به خضر می‌گوید که نمی‌داند چه کسی کشتی را نجات داده است. خضر ضمن معرفی خود، می‌گوید که او نگهبان دریاها، دریانوردان و اموال و زندگی آنها ست. صاحب کشتی نیز پس از بیدار شدن، اقدام به ساختن این بنا می‌کند (همو، تحقیقات؛ برای روایتی دیگر از این خواب، نک‍ : ادامۀ مقاله). 
به باور مردم منطقه، خضر زنی دارد که در همین قدمگاه است و خضر برای دیدن او، سالی یک‌بار در یکی از شبهای جمعه به قدمگاه می‌آید (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). از میرسیدعلی همدانی، عارف سدۀ 8 ق/ 14 م، نقل شده است که خضر در یکی از سواحل عروسی کرده، و صاحب فرزندانی شده است، اما زن و فرزندانش نمی‌دانند که «کدخدای خانۀ ایشان» خواجه‌خضر است (نک‍ : ابن‌کربلایی، 2/ 267). 

2. بقعۀ پیر خدر (خضر) در همدان

این بقعه در روستای خضر و بر فراز کوهی به همین نام در نزدیکی همدان قرار دارد. بقعه در میان مردم، به گنبد سبز و امامزاده خضر معروف است. خاقانی (520-582 ق/ 1126-1186 م) در وصف راه همدان، به این بقعه اشاره کرده است: آبش به لطافت انگبین‌وار/ بادش ز نشاط زعفران‌بار/ / پس ساخته خضر در حریمش/ حلوای مزعفر از نعیمش (ص 90، نیز نک‍ : 89). صاحب راحة الصدور نیز در سدۀ 7 ق/ 13 م، ضمن شرح سلطنت طغرل سلجوقی و سفر او به همدان، به کوه خضر در ورودی همدان اشاره کرده است که باباطاهر و چند پیر دیگر در آنجا با سلطان سلجوقی دیدار می‌کنند. باباطاهر به وی توصیه می‌کند که با مردم با احسان و عدل رفتار کند و سلطان نیز می‌پذیرد (نک‍ : راوندی، 98- 99). این واقعه در روایت شفاهی تغییراتی کرده، و سلطان سلجوقی جای خود را به یکی از امیران مغول داده است. براساس این روایت، باباطاهر در کنار این بقعه با یکی از امیران مغول که قصد غارت شهر و کشتار مردم را داشته است، صحبت، و او را از این کار منصرف می‌کند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
بقعۀ خضر بنایی چهارضلعی است که گنبد آجری کم‌خیزی بر بالای آن قرار دارد. داخل بقعه محرابی گچی ساخته شده که در آن کتیبه‌هایی به خط ثلث و کوفی، با مضامین قرآنی و عبارتهایی صوفیانه گچ‌بری شده است. افزون بر این، در دورتادور دیوار داخلی بقعه نیز 10 بیت از شاهنامۀ فردوسی، ازجمله بیت آغازین آن: به نام خداوند جان و خرد/ کزین برتر اندیشه برنگذرد، گچ‌بری شده است. این بیتها اگرچه از مواضع مختلف شاهنامه انتخاب شده است، اما در گزینش آنها ازلحاظ موضوعی دقت فراوانی صورت گرفته است؛ به‌گونه‌ای که به خوانندۀ ناآشنا به شاهنامه این تصور دست می‌دهد که همۀ آنها از یک داستان یا یک موضوع کتاب گرفته شده‌اند (زارعی، 198، 207-210). کتیبۀ دیگری نیز به خط نسخ، شامل 8 بیت از شاهنامه در دیوارۀ داخلی بقعه وجود دارد که 5 بیت آن با بیتهای کتیبۀ پیشین مشترک است و 3 بیت دیگر نیز که در ناگزیری مرگ و مذمت جهان است، از مواضع مختلف شاهنامه انتخاب شده است که آخرین بیت آنها برگرفته از داستان ضحاک چنین نقل شده است: جهانا ندانم چه بد کرده‌ای/ که خود پرورانی و خود بدروی (همو، 216-217؛ قس: فردوسی، 1/ 85). 
برخی پژوهشگران با استناد به اینکه میان پیران و عارفان سدۀ 5 ق/ 11 م، از پیری به نام باباخضر یاد شده است و نیز وجود شخصی به نام پیر خضر در میان یاران شاه خوشین، از رهبران فرقۀ یارسان در سدۀ 5 ق، نیز با استناد به اینکه هنوز هم در افواه محلی این بقعه را به نام بقعۀ پیر خضر می‌شناسند و نیز با این استدلال که ابیات کتیبه‌ها با تفکرات صوفیان و یا فرقۀ یارسان مرتبط است، به این نتیجه رسیده‌اند که این بقعه احتمالاً خانقاهی متعلق به یکی از صوفیان، احتمالاً باباخضر یادشده، بوده که پس از مرگ آن پیر و احتمالاً دفن او در این محل، به‌تدریج آن خانقاه به زیارتگاه مردم تبدیل شده است (زارعی، 210، 219-220). در این‌باره باید گفت نوشتن بیتهایی از شاهنامه در برخی دیگر از بقاع خضر نیز رایج بوده است (نک‍ : ادامۀ مقاله). 
افزون بر این، در مناطق دیگر، ازجمله در یزد از خضر نبی با عنوانهایی مانند پیر خضر یا خواجه پیر خضر یاد می‌شود (نک‍ : مزداپور، 22؛ جانب‌اللٰهی، 196). برخی از پژوهشگران نیز صاحب این بقعه را مجدالدین، آخرین امیر خاندان علویان، که نسب او به امام حسن مجتبى (ع) می‌رسد، می‌دانند (فیضی، 250-251). به هر حال، مردم این بقعه را منسوب به خواجه‌خضر می‌دانند و همان آداب و مراسمی را که ایرانیان در دیگر بقعه‌ها و قدمگاههای منسوب به خضر اجرا می‌کنند، مانند روشن‌کردن شمع، توزیع نذری، حاجت‌خواهی و جز اینها، در این بقعه نیز به جا می‌آورند. 

3. قدمگاه خضر ورسخواران

در روستای ورسخواران از توابع فیروزکوه، بقعه‌ای وجود دارد که مردم آن را قدمگاه خضر می‌دانند و برایش تقدس بسیاری قائل‌اند. این بقعه ظاهری کهن دارد و یک ضلع آن به کوه چسبیده، و سقف آن با قوسهای جناغی ساخته شده است. داخل بقعه محراب و منبری وجود دارد و زائران پارچه‌هایی را برای دخیل و توسل روی منبر می‌بندند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). در کنار این بقعه، سرچشمۀ رودخانه‌ای است که آب مورد نیاز مردم روستای ورسخواران و برخی روستاهای دیگر را تأمین می‌کند و پس از طی مسیری، سرانجام به هبله‌رود می‌پیوندد. سرچشمۀ این رودخانه در کنار قدمگاه است و آن شکافی است در دل کوه شبیه به دماغ گاو. دربارۀ چگونگی به وجود آمدن آن، حکایتی در میان مردم رایج است که براساس آن، مردم روستا در گذشته‌های دور، آب کشاورزی نداشتند و دیم‌کار بوده‌اند. روزی یکی از اهالی حضرت خضر را می‌بیند و به او می‌گوید که روستای آنها آب کشاورزی ندارد. حضرت خضر هم گاو خود را، که بر آن سوار بوده است، به شخص روستایی می‌دهد و از او می‌خواهد که گاو را ذبح کند و سر آن را به کوه بچسباند. روستایی نیز همین کار را می‌کند و بلافاصله از دماغ گاو، که به کوه چسبیده بوده است، آب فراوانی جریان می‌یابد که باعث شکل‌گیری رودخانۀ مذکور می‌شود (همو، تحقیقات؛ برای گاو خضر و باورهای مربوط به آن، نک‍ : بخش برکت‌زایی، همین مقاله). 

4. قدمگاه خواجه‌خضر آمل

بقعۀ خضر آمل در محل تقاطع دو محلۀ کهن آمل، رضوانیه و اِسپه‌کلا، واقع است. در گذشته، به این مکان «مصلا» هم می‌گفتند که گورستان شهر نیز در جنب آن بود. مردم به این بقعه، حاجی‌خضر، خواجه‌خضر و قدمگاه می‌گویند. به باور مردم، خضر در این مکان نماز خوانده است. مردم می‌گویند که خضر در هر 40 روز، بعدازظهر یکی از سه‌شنبه‌ها، به این مکان می‌آید و نماز می‌گزارد. متولی آنجا معتقد است که این قدمگاه کهن‌ترین مکان منسوب به خضر در جهان است و یکی از درهای بهشت به این قدمگاه باز می‌شود. بدنۀ اصلی بقعه هشت‌ضلعی است و با مقرنسهای سینه‌کفتری به گنبدی هشت‌ضلعی وصل می‌شود که به صورت رُک یا نوک‌تیز است. در بازسازیهای تازه، بدنۀ داخلی و بیرونی را تا ارتفاع دو متر با سنگهای تزیینی به صورت چهارضلعی درآورده‌اند. اصل گنبد آجری است و پوششی از گچ دارد که در سالهای اخیر، پوششی از جنس آلومینیم نیز روی آن ساخته‌اند تا از گزند باران در امان باشد. درگذشته، درون بقعه، صندوقی چوبی وجود داشت که مردم آن را زیارت می‌کردند؛ اما به تازگی، به جای آن، ضریحی نمادین قرار داده‌اند. در پیوست با این بقعه، مسجد یا شبستانی کوچک وجود دارد که برای رفتن به داخل بقعه نخست باید وارد آن شد (ذبیحی). 

5. خیر زندۀ سنندج

در کوه آبیدر سنندج، نظرگاهی به نام خضر زنده وجود دارد که در زبان محلی به آن خیر زنده می‌گویند. مردم کردستان وقتی به این محل می‌آیند، دو رکعت نماز می‌خوانند و آن را به خضر هدیه می‌کنند. درویشان و پیروان طریقتهای قادریه و نقشبندیه نیز به مناسبتهایی، مراسم ذکرخوانی خود را که با دف‌زدن همراه است، در این محل اجرا می‌کنند (سلیمی، گفت‌وگو ... ). 

6. مقام خضر در شوشتر

در ابتدای جادۀ شوشتر به اهواز، بقعه یا مقام خواجه‌خضر قرار دارد که در جوار آن، مانند بیشتر قدمگاههای خضر، قبرستانی وجود دارد که درواقع، حیاط بقعه به شمار می‌آید. بقایای سنگ‌قبرهایی شکسته‌شده نیز به چشم می‌خورد که با نقش اسلیمی و گل‌وبوته و نقش حیوانات شکاری، اسلحه، شمشیر و خنجر تزیین شده‌اند. در ضلع شمالی حیاط، بقعه‌ای تاریخ‌دار وجود دارد که بر سردرش این بیت از شاهنامه نقش بسته است: جهان یادگار است و ما رفتنی/ به گیتی نماند به‌جز مردمی (فردوسی، 5/ 403، حاشیۀ 1). زیر بیت نیز به خط و زبان عربی مشخصات شخصی که در بقعۀ اخیر دفن است، نوشته شده، و در پایان نیز تاریخ «شهر جمادی‌الآخرة لسنة اثنى و ستین و سبعمائة الهجریه» (762 ق/ 1361 م) آمده است (اقتداری، دیار ... ، 1/ 548-550). صاحب قبر ظاهراً اهل سنت بوده است، زیرا بر همین سنگ، نام محمد (ص) در بالا، و نام 4 یار در دو طرف و پایین آن نوشته بوده است؛ اما بعد، نامهای 3 تن را تراشیده‌اند و فقط نام علی (ع) باقی مانده است (همان، 1/ 550؛ نیرومند، 171-172). صاحب تذکرۀ شوشتر (تألیف: 1112 ق/ 1700 م)، نیز به همین نکته اشاره کرده است (نک‍ : خسروی، 49). بر سردر یکی از ایوانهای بقعه نیز این شعر نوشته شده است: دوشینه پی گلاب می‌گردیدم/ نشکفته‌گلی میان گلشن دیدم/ / در صحن چمن/ می‌سوخت چو من/ / گفتم که چه کرده‌ای که می‌سوزندت/ گفتا روزی به روی گل خندیدم/ / در آتش غم/ بی‌روی تو من. در زیر شعر نیز تاریخ شعبان 1248 نوشته شده است. گنبد بقعۀ خضر مضرس و سفیدرنگ، و بر قاعده‌ای استوانه‌ای استوار است. در جوار بقعه، یک آب‌انبار و سنگاب سنگی وجود دارد (اقتداری، همان، 1/ 552). 

7. قدمگاههای خضر در جنوب ایران

در جنوب ایران، به‌ویژه در جزایر و بنادر خلیج فارس، نسبت به سایر مناطق ایران، قدمگاههای خضر بیشتر است؛ برای نمونه، در بندر کُنگ دو قدمگاه، در میناب و حومۀ آن چند قدمگاه، در قشم و روستاهای آن 3 قدمگاه، و در جزیرۀ هرمز نیز یک قدمگاه وجود دارد که ابن‌بطوطه به آن اشاره کرده و از آن با عنوان مزار خضر و الیاس یاد، و از قول مردم اضافه کرده که این مزار نمازخانۀ پیغمبران یادشده بوده است. زاویه‌ای هم در آنجا بوده که یکی از مشایخ از مسافران پذیرایی می‌کرده، و ابن‌بطوطه نیز یک روز در آن به‌سر برده است (ص 269). گروهی از مردم می‌گویند که برخی افراد، خضر را در حال نماز در این قدمگاه دیده‌اند (جعفری <قنواتی>، تحقیقات). 
 

صفحه 1 از9

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: