اصلاح طلبی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 17 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/230735/اصلاح-طلبی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
9
انگیزش و روند این اصلاحات بازگو نماید. وی میگوید: سررسیدن اروپا، مسلمانان را از سقوط در انقراض باز داشته است (نك : حورانی، 372).برای روشن شدن زمینۀ تاریخی مسأله باید یادآوری كرد كه در فاصلۀ سالهای 1246 ق / 1830 م تا پیش از آغاز جنگ جهانی اول، كشورهای مغرب جهان اسلام ــ كه تدریجاً با كاهش سلطۀ امپراتوری عثمانی به نوعی استقلال دست یافته بودند (حتی، 2 / 894) ــ به دلیلها و بهانههای سیاسی، نظامی و اقتصادی به زیر سلطۀ استعماری فرانسه درآمدند. فرانسه در 1246 ق الجزایر را اشغال كرد و پس از سركوب قیام امیر عبدالقادر، به اِعمال یك سیاست همه جانبۀ استعماری در آنجا پرداخت، به گونهای كه بقای الجزایر را شدیداً مورد مخاطره قرار داد. احساس این خطر روشنفكران و نخبگان بومی را به جستوجوی راههای شایسته برای مقابله واداشت (نك : ه د: الجزایر). فرانسه با عهدنامۀ باردو در جمادی الآخر 1298 / مۀ 1881 قیمومت خود را بر تونس تحمیل كرد، و دو سال بعد با قرارداد مَرْسى آن را مسجل ساخت (كرنوَن، 253-254) و حدود 10 سال پس از آن، مقدمات استقرار یك نظام استعماری همه جانبه را در این كشور فراهم آورد. استعمار فرانسه در تونس شماری از تحصیل كردههای تونسی را به واكنش، اندیشه و عمل واداشت (همو، 315-316). در مراكش اوضاع و احوال غیر از الجزایر و تونس جریان داشت و پیوندهای جامعه با خارج، از حیث مبادلات فرهنگی بسیار محدود بود (همو، 254-255). رقابتها و سازشهای قدرتهای اروپایی در مورد شمال افریقا سرانجام در پایان كنفرانس آلخِثیراس (جزیرة الخضراء، بندر اسپانیا در تنگۀ جبل طارق) در 1324 ق / 1906 م به محدودیت استقلال مراكش و سیطرۀ فرانسه بر امور آن منتهی شد. در 1330 ق / 1912 م مراكش با حفظ سلطنت به طور رسمی تحت الحمایۀ فرانسه، و زیر نظارت یك وزیر فرانسوی قرار گرفت (همو، 329). حركت اصلاحگرای نخبگان مراكشی بیش از توجه به اصول نظری، در جهت مبارزه با بیگانه و تأمین استقلال ملی، جنبۀ سیاسی به خود گرفت و نقش علمای دین در این حركت كمرنگ ماند (بوركه، 93).اگر اقدامات و فشارهای سیاسی اروپا و به ویژه فرانسه به عنوان عاملی منفی، با واكنش در كشورهای مغرب روبهرو گردید و موجب پیدایش و رشد حركت اصلاح شد، جاذبههای مثبت اروپا هم به طریقی دیگر، در ارائۀ نمونه، اصول و روشها بر اصلاحگران مؤثر افتاد. بسیاری از رجال و رهبران یا هواداران اصلاح در مغرب در اثنای سفر به اروپا، تحصیل در آنجا یا مدارس اروپایی در مغرب و مطالعاتشان در تاریخ و ساختار اجتماعی كشورهای اروپایی تحتتأثیر آموختهها و دیدههایشان قرار گرفتند (مثلاً حورانی، 88-67؛ ابن عاشور، 13-14).از دیگر عوامل مهم و تأثیرگذار در حركت اصلاحگرایانۀ مغرب، ظهور و وجود همین گونه نهضتها در كشورهای مشرق جهان اسلام و به ویژه حضور تنی چند از شخصیتهای بلند آوازۀ این حركت در مشرق بود. در واقع، تاریخ مغرب جهان اسلام هیچ زمانی خالی از پیوند با مشرق و دور از تأثیرات آن نبوده است. پایدارترین وسیلۀ پیوند این دو نقطۀ اسلامی برگذاری مراسم حج و تبادل اطلاعات و تجاربی بود كه طی آن صورت میگرفت (نك : همو، 13: اشاره به بیش از یك سفرش به حرمین شریفین).پیوند سیاسیِ هرچند كمرنگِ قسمتی از مغرب جهان اسلام با امپراتوری عثمانی، تحولات سیاسی و حركتهای تجددخواهانه و اصلاحگرایانه در عثمانی را به نوعی در این سرزمینها نیز انعكاس میداد. تأثیرات این حركتهای اصلاحی در تونس بیش از هر جای دیگر مغرب محسوس بود (نك : همو، 29-42).پیوند كشورهای مغرب با مصر و ارتباط اهل علم مغرب با پیشگامان اصلاحگری آن سرزمین، به ویژه شیخ محمد عبده، باید از محركهای بزرگ حركت اصلاح در مغرب شمرده شود. به گفتۀ ابن عاشور توفیقِ دعوت عبده در تونس بیشتر از موفقیت آن در مصر بود (ص 74-75). دوبار حضور عبده در مغرب در سالهای 1302 و 1321 ق / 1884 و 1903 م (همو، 59، 75) در این آوازۀ او بیتأثیر نبوده است.به علت وضعیت ویژۀ سیاسی كه مغرب جهان اسلام در پی اشغال یا قیمومت فرانسوی گرفتار آن شد، هدف حركت اصلاح در آن كشورها با نهضت ملیتگرایی همسویی یافت و دست یافتن به استقلال ملی برای اصلاحگرایان به هدف اصلی تبدیل گردید. در این روند، استقلال تناقضی با ورود به دنیای نوین و جامعۀ فرهنگی آن نداشت (نك :حورانی، 364-365, 368-369, 371-372؛ رندو، I / 246).با اینهمه، هدف اصلی، «اصلاح دین و همۀ امور مربوط به این دنیا» بود (همو، I / 248). به گفتۀ عَلاّل فاسی، زندگی ملی مسلمانان شمال افریقا نمیتوانست از تعالیم اسلام جدا باشد و جدایی دین و دنیا از یكدیگر به نظر آنان محصول مسیحیت و تجربۀ باختر زمین تلقی میشد (نك : حورانی، 372). ابن بادیس تركیب دین و دنیا را در این شعار ابراز میداشت: «اسلام دین من، عربی زبان من، الجزایر میهن من است» (رندو، همانجا). اصلاحگرایان مغرب بر آن بودند كه با احیای اندیشههای اسلامی میتوان به رشد و توسعه دست یافت. برای آنان اسلام حقیقی متعالی و عامل پیشرفت بود (لاروئی، 44) و اعتلای جامعۀ مسلمان و نو ساختن آن هدفی اساسی شمرده میشد (عبدالملك، 148-150).
به دیگر سخن، گروه بزرگی از اصلاحطلبان مغرب هم مانند مشرق، به اصلاح وضع موجود و تجدید حیات دینِ بیآلایش صدر اسلام میاندیشیدند؛ چه، به موجب حدیثی از پیامبر اكرم (ص)، معتقد بودند كه اصلاحِ كار امت اسلام در پایان، به همان طریق محقَّق میشود كه در آغاز شد (مالك بن نبی،4، 135؛ «دائرةالمعارف ... »، IV / 150, 152). از آنجا كه دستیابی به این اعتقاد دینی جز با رجوع به قرآن و سنت پیامبر (ص) (سرچشمههای اصلی اعتقاد دینی) ممكن نبود، اساس دعوت اصلاحگرایان بر فراخوانی به انس با قرآن و سنت و كنار گذاشتن پیرایهها، خرافهها، نادرستیها و گمراهیهایی قرار گرفت كه با گذشت زمان به عنوان لوازم اعتقاد دینی به مردم آموخته شده بود (سعد، 69 به بعد). به گفتۀ مالك بن نبی میبایست آموزش قرآن را بهگونهای سامان داد كه نور حقیقت قرآنی دوباره به ضمیر مسلمان بتابد (همانجا). هدف این مصلحان از تأكید بر آموزش قرآن و حدیث، پیش از تعمیق مفهوم اسلام، توجه به توحید، سادگی اعتقاد و عدم تعارض اسلام با مقتضیات عصر جدید بود (سعد، 74-75). این اصلاحگرایان، تأمل در زندگی سلف صالح را در كنار قرآن و سنت برای شناخت اسلام اصیل لازم میدانستند («دائرة المعارف»، IV / 156-157، به نقل از ابن بادیس).عقل نیز به عنوان مهمترین وسیلۀ تمییز راه راست، بسیار مورد تأكید اصلاحگرایان بود و نتایج كاربرد آن به صورت تحلیل انتقادی میراث گذشته و پیراستن آن از عناصر افسانهای، تأكید بر اجتهاد و رد تقلید و رویكرد به دانش جلوهگر میشد. به نظر اصلاحگرایان مغرب نجات مسلمانان درصورتی ممكن میشد كه با خرد و دانش آشتی میكردند، به گونهای كه دانش تبدیل به فرهنگ آنان میشد. به نظر آنان روزی كه درهای اجتهاد بسته شد و جای آن را تقلید گرفت، انحطاط دنیای اسلامی آغاز شد و اكنون نجات آن در گرو عمل به اجتهاد است (عبدالملك، 197-200). اصلاحگرایان با تأكید بر این اصول، شدیداً مخالف اعتقادات صوفیانه و طریقتهای پراكنده در مغرب بودند و آنها را آكنده از بدعتها و خرافات میدانستند. متقابلاً، اهل طریقتها و غلات مالكی هم خردگرایی اصلاحگرایان را وسیلۀ گمراهی میشمردند (سعد، 70-76). تأكید بر برادری اسلامی، كنار گذاشتن اختلافات اعتقادی میان مسلمانان و پیروان تشیع و تسنن، اتخاذ سیاست نزدیكی میان دولتهای اسلامی و همكاری در راه نیل به یگانگی امت از دیگر اصول موردتوجه اصلاحگرایان بود («دائرةالمعارف»، IV / 165).به علت اهمیتی كه خردورزی در اصول موردپذیرش اصلاحگرایان داشت، دانایی نیز بهعنوان حاصل آن، ارج مییافت (عبدالملك، 198). برای تقویت این نیروی مؤثر، كارهای فرهنگی مانند اقتباس از علوم و فنون غربی در عین حفظ ارزشهای مفید گذشته (همانجا؛ رندو،I / 239)، نشر اندیشه به وسیلۀ مطبوعات، تأسیس انجمنها و جمعیتهای فرهنگی و طرح و اجرای برنامههای آموزشی متناسب با اهداف و اصول اصلاح (همو، I / 249؛ سعد، 39) ضرورت و اعتبار مییافت.با وجود ارتباط و همانندی و همزمانی نسبی حركت اصلاحطلبانه در كشورهای مختلف مغرب اسلامی، به علت تأثیر اوضاع تاریخی و اجتماعی متفاوت، در روند و حاصل عملی این حركت تفاوتهایی در سرزمینهای مختلف مغرب به چشم میخورد. با توجه به مواضع، اصول، روشها و تطابق چشمگیر اصلاح طلبی با اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طبقۀ متوسط شهری جامعه و با توجه به اوضاع و احوال كشورهای مختلف مغرب، قابل توجیه به نظر میرسد كه این حركت ابتدا از تونس شروع، و با تحتتأثیر قرار دادن الجزایر، در مرحلهای متأخرتر در مراكش متجلی شده باشد:
وابستگی سیاسی تونس به امپراتوری عثمانی و فشارهای قدرتهای اروپایی از یك سو، و ارتباط نزدیك آن با مصر و مشرق جهان اسلام از سوی دیگر موجب شد تا حركتهای تجددخواهانۀ سیاسی و فرهنگی عثمانی و مشرق زودتر از مناطق دیگر مغرب، در تونس منعكس شود. تأسیس چاپخانه و مدرسۀ نظامی برای تربیت افسران فنی و مهندسی و آموزش علوم نوین اروپایی در آن، از زمان حاكمیت احمد پاشا (1252-1270 ق / 1837-1855 م)، صدور «عهدالامان» ــ مانند نسخۀ ناقصی از تنظیمات عثمانی ــ به وسیلۀ محمدبای در 1273 ق / 1857 م و تنظیم قانون اساسی در 1276 ق / 1860 م به وسیلۀ محمد صادق بای نویدی از تجدد بود. حضور معلمان اروپایی و ارتباط استادان و عالمان جامع زیتونه (مركز سنتی علوم اسلامی) با آنان به تدریج پرسشهایی در اذهان اهل فكر و نظر در تونس پدید آورد (ابنعاشور، 21-22). دانش آموختگان زیتونه و مدرسۀ نظامی بعدها مناصب مهم لشكری و كشوری یافتند (حورانی، 64-65)؛ از آن جمله میتوان شیخ محمود قبادو، از علمای بزرگ زیتونه را نام برد كه در ادارۀ مدرسۀ نظامی مشاركت یافت. وی بانی اندیشۀ حركت اسلامی اصلاح در تونس شد و معتقد بود كه بیتوجهی مسلمانان به دانشهایی چون فلسفه و ریاضیات عامل عمدۀ انحطاط آنان است؛ پس روی آوردن مجدد به این دانشها تنها راه دستیابی به پیشرفت و سعادت محسوب میشود و این نیز جز با اقتباس این علوم از اروپا از طریق ترجمه و آموزش دست نمیدهد (ابن عاشور، 29-31). مواضع شیخ قبادو در محیط سنتگرای زیتونه و در مدرسۀ نظامی هوادارانی چون حسین و رستم، وزیران بعدی، و شیخ سالم بوحاجب و شیخ محمد بیرم یافت (همو، 32؛ حورانی، 38).از شخصیتهای برجستهای كه در نهضت تجددطلبی و اندیشۀ اصلاحگرای تونس نقش مهمی داشتند، خیرالدین مملوكِ قفقازی تبار تحصیل كردۀ استانبول بود كه در تونس به خدمت احمد بای درآمد و نخست وزیر او شد و سرانجام وزیراعظم دولت عثمانی گردید(حورانی، 25, 86). وی مدتی به عنوان مأمور سیاسی در پاریس به سر برد و با فرهنگ و جامعۀ اروپا آشنا شد. خیرالدین گذشته از اصلاحات اداری كه در دورۀ نخستوزیری خود در تونس انجام داد، مطبعۀ دولتی، كتابخانهای عمومی و به ویژه مدرسۀ صادقیه را تأسیس كرد (ابن عاشور، 39-40) كه در آنجا علوم اروپایی و اسلامی در كنار هم تدریس میشد (حورانی، 85). وی به عنوان فردی آگاه از معارف اسلامی و اروپایی و عالم و عامل سیاسی حاصل اندیشۀ خود را در كتابی به نام اقوم المسالك فی معرفة الممالك ارائه كرد (نك : ابن عاشور، 38- 39؛ حورانی، 87-88). به نظر او برای بهروزی امت اسلامی رعایت و احراز چند شرط ضروری است: 1. گسترش علوم و آموزش در میان مردم. 2. برقراری حكومتی دادگر كه قدرت آن توسط «شریعت و قانون عقلی»، تعریف و محدود شده باشد و در آن آزادی افراد و مطبوعات و اصل مشاركت در حكومت رعایت گردد. 3. لزوم اقتباس جنبههای پسندیدۀ فرهنگ و تمدن اروپا به گونهای كه با روح شریعت اسلامی منافات نداشته باشد. 4. رعایت خیر و مصلحت جامعه در تطابق با قانون شریعت كه با همفكری و همكاری علمای دین و اعیان دولت حاصل میتواند شد (همو، 83-93؛ نیز نك : ابن عاشور، 34- 39).پس از بركناری خیرالدین از حكومت و دوری از تونس، به روزگار اشغال كشور توسط فرانسه و سختگیریهای حكومت فرانسوی و نفوذ بیش از پیش زبان و فرهنگ فرانسه در تونس، كسانی چون شیخ سالم بوحاجب، شیخ محمدبیرم و شیخ محمد سنوسی بزرگترین پرچمداران اصلاحطلبی به شمار آمدند. شیخ محمد سنوسی با سیدجمالالدین اسدآبادی و نشریۀ العروة الوثقى همكاری داشت. به هنگام سفر شیخ محمد عبده به تونس در صفر 1302 / دسامبر 1884، سنوسی و دیگر اصلاحطلبان میزبان او شدند و بعداً نیز ارتباط با او را ادامه دادند. سنوسی سردبیری هفته نامۀ الرائد را برعهده داشت كه با سلطه یافتن فرانسویها بر تونس از این سمت بركنار شد و بعداً به اروپای شرقی رفت. بوحاجب به عنوان دانشمندی اسلامی، خطبههای دینی را با مسائل و مباحث اصلاحطلبی در میآمیخت (همو، 46-53). محمد بیرم چند اثر دربارۀ اصلاح قانون و كتابی مهم دربارۀ تاریخ معاصر نوشت (حورانی، 222) و در پایان كار با خانوادهاش به مصر منتقل شد (ابن عاشور، 47).در 1314 ق / 1896 م، جمعی از دانشآموختگان زیتونه و صادقیه و شاگردان بوحاجب، مانند بشیر صفر، گروهی به نام «الجمعیة الخلدونیة» برای گسترش تعلیم و تربیت به شیوۀ نوین تشكیل دادند (همو، 70). بشیر صفر تاریخ و جغرافیا را در آن تدریس میكرد و مدتی مدیریت جمعیت را نیز برعهده داشت. دانشجویان حتى از الجزایر و مغرب اقصى به آن روی میآوردند. جمعیت خلدونیه به نشریۀ المنار كه توسط شخصیت اصلاحطلب نامداری چون محمد رشیدرضا منتشر میشد، توجه و اقبال تمام نشان میدادند (همو، 71، 73). حركتِ جمعیت خلدونیه موجب ایراد انتقاد به برنامههای سنتی جامع زیتونه، و سرانجام اصلاح شیوۀ آموزشی آن شد. اندیشۀ اصلاح در میان جوانان زیتونه هم گسترش یافت؛ اما از سوی دیگر گسترش حركت اصلاحی جمعیت خلدونیه، موجب بدبینی، بدگویی و مخالفت شیوخ ضدتجدد با آنان شد (همو، 72).در محرم 1319 / مۀ 1901، شیخ عبدالعزیز ثعالبی مجلۀ سبیل الرشاد را در تونس منتشر ساخت و ناشر افكار سیدجمالالدین و شیخ محمد عبده شد. با آنكه حركت فكری اصلاحطلبی در تونس به صورت اصلاح دینی مطرح شد، ولی تشدید مخالفت گروه ضد تجدد به زندانی شدن ثعالبی منجر گردید. به هنگام دومین سفر عبده به تونس در رجب 1321 / اوت 1903 و استقبال محافل علمی و فكری از او روشن شد كه اندیشۀ اصلاح چقدر در آنجا پیش رفته است (همو، 74-75). برخی مدرسان جوان خلدونیه و زیتونه در آن روزها مانند شیخ محمدطاهر ابن عاشور و شیخ محمد خضر حسین با نوشتههای جسورانۀ خود در دفاع از اصلاحطلبی نامبردار شدند. المنار جای وسیعی در میان روشنفكران تونس یافت و نظرهای آنان و فشارهایی را كه مخالفانشان بر آنها وارد میكردند، بیشتر از دیگر جراید تونس منعكس میكرد (همو، 70-80). در نسل بعدی كه دورۀ رشد حركتهای ملیتگرا و سیاسی است، نام شیخ محمد فاضل ابن عاشور پسر شیخ محمدطاهر به عنوان مهمترین نمایندۀ جریان اصلاحگرای دینی یاد كردنی است («دائرة المعارف»، IV / 166).
با آنكه رویارویی الجزایر با اروپا زودتر از كشورهای دیگر مغربِ جهان اسلام واقع شد، اما به نظر میرسد كه شدت و خشونت برخورد نظامی فرانسه با الجزایر، و ضرورت رویارویی متقابل با آنها توسط الجزایریان، تا مدتی دراز به رهبران نهضت مقاومت فرصت پرداختن به مسائل نظری صرف را نداد. وانگهی، ضعف سنت اسلامی در الجزایر، فقدان مراكز فرهنگی ـ دینی بزرگی مانند جامع زیتونۀ تونس در آنجا و نابود شدن مراكز محلی موجود به وسیلۀ استعمارگران فرانسوی، وفور طریقتهای رازآمیز و صوفیانه و استفادۀ استعمار از آنها برای نگهداشتن مردم در نادانی، از عوامل بازدارندۀ رشد اندیشۀ ترقی و اصلاح در جامعۀ الجزایر شد (نك : حورانی، 370-371). ازاینرو، در مرحلۀ آغازین نهضت اصلاحطلبی سخنگوی سرشناسی برای آن در الجزایر پدید نیامد؛ اما در مرحلۀ دوم و در فاصلۀ دو جنگ جهانی ــ آنگاه كه حركت تجدد در تونس با پیدایش حزب «دستور» و بعداً «دستور نو» كاملاً رنگ سیاسی و ملی به خود گرفته بود ــ مشعل نهضت در الجزایر با نامآورترین چهرۀ اصلاحگرای آن، شیخ عبدالحمید ابن بادیس، روشن شد. او كه علوم سنتی را در مدارس محلی فرا گرفته، و سپس به مدرسۀ فرانسویان رفته بود، در 19 سالگی برای تحصیلات متوسطه رهسپار تونس شد و در جامع زیتونه به تحصیلات عالی پرداخت و از شیخ حمدان وَنیسی و شیخ محمد نخلی تأثیر بسیار پذیرفت. وی پس از بازگشت به وطن به تدریس در جامع الاخضر قسنطینه پرداخت و در فاصلۀ دو جنگ جهانی اندیشۀ اصلاحطلبی دینی در او متبلور شد. او با همكاری جوانان الجزایری در 1344 ق / 1925 م مجلۀ المنتقد را برای مبارزه با طریقتهای صوفیانه راه انداخت كه اندكی پس از انتشار تعطیل شد. سال بعد مجلۀ الشهاب را تأسیس كرد و نظرهای اصلاحگرایانه خود را در آن مطرح ساخت (سعد، 47-51). سر لوحۀ الشهاب برنامۀ آن را با این عبارت اعلام میكرد: «هدف ما اصلاح دین و نیز همۀ امور مربوط به این دنیاست» (رندو، I / 248).وی در 1310 ش / 1931 م «جمعیة العلماء المسلمین فی الجزایر» را تأسیس كرد و خود نخستین رئیس آن شد. او از مؤسسان مجامع علم
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید