تاریخ

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • برید شاهیان | بَریدْ شاهیان‌، سلسله‌ای‌ از مسلمانان‌ ترك‌نژاد كه‌ از اواخر سدۀ 9 تا نیمۀ نخست سدۀ 11ق‌ / 15 تا 17م‌ بر بیدَر و اطراف‌ آن‌ در فلات‌ دكن‌ فرمانروایی‌ كردند.
  • بزرگمهر | بُزُرْگْمِهْر، پسر بُختَگ‌،وزیر و حكیم ‌روزگار خسرو اول‌ انوشیروان‌ ساسانی‌ (سلـ 531 - 579م‌) در بعضی‌ از متون‌ ادبی‌ و تاریخی‌. بزرگمهر عنوانی‌ است‌ كه‌ در متون‌ پهلوی‌ به‌ صورت‌ وُچورْگْمِتْر...
  • بساسیری | بَساسیری‌، ابوالحارث‌ ارسلان‌ (مقـ 451ق‌ / 1060م‌)، از امرای‌ نامدار ترك‌ در پایان‌ عصر آل‌ بویه‌ كه‌ یك‌ چند خلافت‌ عباسی‌ بغداد را برانداخت‌ و به‌ نام‌ فاطمیان‌ بر عراق‌ فرمان‌ راند.
  • بسربن ابی ارطاة | بُسْرِ بْن‌ اَبی‌ اَرْطاۃ، ابوعبدالرحمان‌، از سرداران‌ معاوية بن‌ ابی‌ سفيان‌. نام‌ بسر معمولاً به‌ نيايش‌ ابوارطاۃ اضافه‌ شده‌ است‌، اما از آنجا كه پدرش ارطاة نام داشت‌ (ابن‌ حزم‌، 170؛ ابن‌ عبدالبر، 1 / 157)، در برخی‌ از منابع‌، نام‌ وی به‌ گونه بسر بن‌ ارطاۃ نيز آمده‌ است
  • بسطامی | بَسْطامی‌، خاندانی‌ از شافعیان‌ نیشابور در سده‌های‌ 4- 6ق‌ / 10- 12م‌ كه‌ مردان‌ و زنان‌ نامداری‌ در دانشهای‌ دینی‌ و فقه‌ شافعی‌ از آن‌ برخاستند و حدود 150 سال‌ (صریفینی‌، 558) پیشوایی‌ مذهبی‌ ـ اجتماعی‌ شافعیان‌ آن‌ دیار را داشتند.
  • بشر بن صفوان کلبی | بِشْرِ بْن صَفْوان‌ كَلْبی‌، از امرای‌ مشهور عصر اموی‌ در اوایل‌ سدۀ 2ق‌ / 8م‌. از زندگی‌ او اطلاع‌ اندكی‌ در دست‌ است‌؛ پیش‌ از آنكه‌ به‌ امارت‌ مصر منصوب‌ گردد، از سوی‌ عمر بن‌ عبدالعزیز (حك‍ 99-101ق‌ / 718-720م‌) برای نظارت و بررسی كارهای‌ عدی‌ بن‌ ارطاه، امیر فارس‌ كه‌ عمال‌ وی‌ متهم‌ به‌ فساد مالی‌ بودند...
  • بشر بن براء | بِشْرِ بْن بَراء (د 7 یا 8ق‌ / 628 یا 629م‌)، صحابی‌ پیامبر(ص‌). او از تیره بنی‌ سلمه‌ از قبیله خزرج بود (ابن‌ هشام‌، 1 / 697، 3 / 358؛ ابن‌ عبدالبر، 1 / 167) و همراه پدرش در بیعت عقبۀ دوم‌ اسلام‌ آورد
  • بشر بن مروان | بِشْرِ بْن‌ مَرْوان‌ (د 74 یا 75ق‌ / 693 یا 694م‌)، مُكنّی‌ به‌ ابومروان‌، حاكم‌ عراق‌ در دوره‌ای‌ از خلافت‌ عبدالملك‌ بن‌ مروان‌ اموی‌.
  • بشر بن ولید | بِشْرِبْن‌ وَلید (د ح‌ 127ق‌ / 745م‌)، یكی‌ از امرا و فرماندهان‌ دورۀ امویان‌. وی‌ مانند برخی‌ دیگر از فرزندان‌ پرشمار پدرش‌، ولید بن‌ عبدالملك ششمین‌ خلیفۀ اموی‌ (حك‍ 86-96ق‌ / 705- 715م‌) كنیززاده‌ بود
  • بشکنش |
  • بشیر بن سعد | بَشیرِ بْن‌ سَعْد، ابونعمان‌ (د 12ق‌ / 633م‌)، از صحابۀ پیامبر اكرم‌(ص‌). وی‌ از انصار و از تیرۀ بنی‌ مالك‌ خزرج‌ در مدینه‌ بود (ابن‌ هشام‌، 2 / 101؛ خلیفه‌، 1 / 210-211؛ ابن‌ حزم‌، 363-364).
  • بطائحی | بَطائحی‌، ابوعبدالله‌ محمد بن‌ فاتِك‌ (478-521ق‌ / 1085- 1127م‌)، ملقب‌ به‌ مأمون‌، وزیر شیعی‌ امامی‌ فاطمیان‌ در دوران‌ خلافت‌ الآمر باحكام‌ الله‌. از جزئیات‌ زندگی‌ او اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌؛ آنچه‌ هست‌ نیز پراكنده‌ و متناقض‌ است‌.
  • بطال | بَطّال‌، عبدالله‌، شخصیتی‌ نیمه‌افسانه‌ای‌ كه‌ از او با عنوان‌ نام‌آورترین‌ جنگجوی مسلمان در لشكركشیهای‌ دوره اموی‌ برضد دولت‌ بیزانس‌ یاد شده‌، و بعدها در داستانهای‌ پهلوانی‌ عربی‌ و تركی‌، القاب «سید بطال‌» یا «سید بطال‌ غازی‌» یافته‌ است‌.
  • بطریرک | بَطْرِیرْك‌، بالاترین ‌درجۀ روحانی ‌در كلیساهای‌ مسیحیت‌ شرقی‌. این‌ واژه‌ كه‌ از سریانی‌ «بطریركا» به‌ عربی‌ راه‌ یافته‌، اصلاً واژه‌ای‌ یونانی1‌، و به معنای «سردودمان‌» است‌
  • بطریق | بِطْریق‌، عنوانی‌ تشریفاتی‌ برای‌ نجیب‌ زادگان‌ روم‌ باستان‌ و لقبی‌ برای‌ فرماندهان‌ نظامی‌ روم‌. اصل‌ واژه‌ پاتریكیوس1 بوده‌، و از ریشه‌ای‌ به‌ معنای‌ پدر مشتق‌ گردیده‌، و ظاهراً در زبان‌ عربی‌ از واژه سریانی‌ (پَطریق‌) تعریب‌ شده‌ است
  • بغای صغیر | بُغای‌ صَغیر (مق‍ 254ق‌ / 868م‌)، از امرای‌ بزرگ‌ و پرنفوذ ترك‌نژاد در آغاز عصر دوم‌ عباسی‌ كه‌ در تحولات‌ این‌ دوره‌ نقش‌ مهمی‌ داشت‌.
  • بطن | بَطْن‌، یكی‌ از مراتب‌ انساب‌ عرب‌. بطن‌ در لغت‌ به‌ معنای‌ داخل‌ و درون‌ هر چیز است‌ و در تقسیم‌بندیهای‌ قومی‌، جمعیتی‌ كمتر از قبیله‌ را در برمی‌گیرد
  • بعث، حزب | حزب‌ عربی‌ سوسیالیست‌ (حزب‌ البعث‌ العربی ‌الاشتراكی‌) كه در 1326ش‌ / 1947م‌ به‌ دست‌ بعضی‌ از روشنفكران‌ عرب‌ به‌ رهبری‌ میشل‌ عفلق‌ (د 1368ش‌ / 1989م‌) و صلاح‌الدین‌ بیطار (د 1359ش‌ / 1980م‌) در سوریه‌ تشكیل‌ شد و سپس‌ در دیگر كشورهای‌ عربی‌ نیز نفوذ یافت‌.
  • بغداد، راه آهن | بَغْداد، راه‌آهَن‌، راه‌آهنی‌ با یك‌ خط اصلی‌ و چند شاخۀ فرعی‌ كه‌ قونیه‌ را به‌ بصره‌ متصل‌ می‌ساخت‌. در نیمه اول‌ سدۀ 13ق‌ / 19م‌ دولت انگلستان‌ برای‌ حفظ كامل‌ منافع‌ خود در هندوستان‌ و دسترسی‌ سریع‌ و آسان‌ به‌ آن‌ كشور، به‌ ویژه‌ پس‌ از طرح‌ احداث‌ كانال‌ سوئز و بیم‌ از تسلط فرانسه‌ بر آن‌، متوجه‌ اهمیت‌...
  • بغای کبیر | بُغاي ‌كَبير، ابوموسی‌(د 248ق‌ / 862م‌)، از سرداران ‌ترك ‌عباسيان‌ كه‌ به‌ سبب‌ تشابه‌ اسمی‌ با سردار ديگري‌ به‌ همين‌ نام‌، لقب كبير يافت‌.
  • بغداد، پیمان | بَغْداد، پِیمان‌، پیمانی‌ امنیتی‌ و دفاعی‌ كه‌ در 1334ش‌ / 1955م‌ میان‌ كشورهای‌ ایران‌، تركیه‌، عراق‌، پاكستان‌ و انگلستان‌ بسته‌ شد و در 1338ش‌ / 1959م‌ پس‌ از خروج‌ عراق‌ از آن‌، به‌ پیمان «سنتو» تغییر نام‌ یافت‌.
  • بغدادی خاتون | بَغْدادْ خاتون‌ (د ربیع‌الآخر 736 / دسامبر 1355)، دختر امیر چوپان سلدوز و همسر سلطان‌ ابوسعید بهادرخان‌ (حکـ 717-736ق‌ / 1317-1335م‌).
  • بغراخان |
  • بغراجق | بُغْراجُق‌ (مقـ ح 390ق‌ / 1000م‌)، برادر سبكتكين (مؤسس سلسلۀ غزنوي) و والی‌ هرات‌ و پوشنگ‌. از بغراجق‌ در دو لشكركشی مربوط به‌ عهد نوح‌ دوم‌ سامانی‌ (حکـ 366-387ق‌) ياد شده‌،
  • بقیع | بَقیع‌، كهن‌ترین‌ و مشهورترین‌ گورستان‌ دورۀ اسلامی‌ در شهر مدینه‌ كه‌ به «بقیع‌ الغَرقَد»، یا به‌ ویژه‌ در زمان‌ متأخر به «جنة البقیع‌» نیز شهرت‌ داشته‌ است‌.
  • بکار بن عبدالله بن مصعب | بَكّارِ بْن‌ عَبْدُاللّه‌ بْن‌ مُصْعَب‌، ابوبكر (د ربیع‌الاخر 195 / ژانویه 811)، از شخصیتهای سیاسی وابسته‌ به‌ حكومت عباسیان‌ كه به نیای بزرگ خود زبیر بن عوّام‌ صحابی پیامبر اكرم ‌(ص‌) منسوب شد و بكار زبیری شهرت یافت‌.
  • بکتوزون | بَكْتوزون، یا بِگْتوزون، سپهسالار خراسان و از امیران ترك در پایان روزگار سامانیان (اواخر سدۀ 4ق / 10م). بكتوزون نامی ‌تركی و مركب از دو جزء بَك / بِگ (نک‍ : ه‍ د، بِگ، بیگلربیگی) و توزون / توذون است كه جزء دوم آن در تركی كهن، لقبی دیوانی بوده است
  • بکر سویاشی | بَكْرِ سوباشی (صوباشی)، شحنۀ بغداد در دوران سلطان مراد چهارم، پادشاه عثمانی. از جزئیات زندگی بكر آگاهی چندانی در دست نیست. برخی از مآخذ او را رومی‌تبار و ساكن بغداد دانسته‌اند (محبی، 1 / 455).
  • بکر بن وائل | بَكْرِ بْن وائل، قبیله‌ای بزرگ، پر شاخه و جنگاور از عرب عدنانی كه نسب آنان را به ربیعه، و از طریق آن به عدنان بن ادد بن اسماعیل، فرزند ابراهیم پیامبر (ع) می‌رسانند.
  • بکیر بن وشاح | بُكَیرِبْن وِشاح (وَسّاج) (د 77ق / 696م)، حاكم خراسان در آغاز خلافت عبدالملك اموی. اطلاعات منابع درباره وی محدود به سالهای 64 تا 77ق است.
  • بگ | بِگ، یا بیگ، بیك، بك، پیگ، بای، بی، لقب دولتمردان و اشراف‌زادگان در زبان تركی، به معنی بزرگ، ثروتمند، امیر، شاه‌زاده، حاكم، ارباب، آقا، ومؤنث آن بیگُم به معنی شاه‌زاده خانم، خاتون و خانم (برای صورتهای مختلف، نک‍ : كاشغری، 1 / 299؛ «دائرةالمعارف ترك1»، VI / 265؛ دائرةالمعارف فارسی، 1 / 436؛ I / 1159 ,EI²).
  • بگتمر |
  • بکیر بن ماهان | بُكَیرِ بْن ماهان، ابوهاشم (د اواخر سال 126ق / 744م)، داعی بزرگ جنبش ضداموی.
  • بگتکین، بنی | بَگْتَكین، بَنی، خاندانی از فرمانروایان سرزمینهای غرب دجله كه حدود یك قرن (539-630ق / 1145-1233م)، زیر فرمان اتابكان زنگی و ایوبیان، و به عنوان نایبان آنها بر شهرهایی چون موصل، اربیل، شهرزور، حران و ... فرمان راندند.
  • بگتغدی | بِگْتُغْدی، یا بَكتغدی (د 431ق / 1040م)، از امیران و سپهسالاران دورۀ غزنوی (بگتغدی واژه‌ای تركی، و به معنای بیك‌زاده و امیرزاده است).
  • بلاذری | بَلاذُری، احمد بن یحیی بن جابربن داوود (د ح 279ق / 892م)، كاتب، شاعر، مترجم، تاریخ‌نگار و نسب‌شناس بزرگ سدۀ 3ق / 9م. كهن‌ترین آثاری كه در آنها اشاره‌ای به زندگی و فعالیتهای بلاذری وجود داشته...
  • بلاط الشهداء | بَلاطُ الشُّهَداء، عنوانی كه در منابع اسلامی بر پیكار معروف میان مسلمانان و مسیحیان در اوایل قرن 2ق / 8م در نزدیكی شهر پواتیه در غرب فرانسه اطلاق شده است و گاه آن را غزوۀ بلاط نیز نامیده‌اند
  • بلال بن حارث | بِلال بْن حارِث، ابوعبدالرحمان (د 60ق / 680م)، صحابی پیامبر اكرم (ص). او از قبیله مُضَری بنی مُزَینه بود (ابن قتیبه، 298؛ ابن حبان، 3 / 28) و در رجب 5ق همراه گروهی از افراد قبیله خود به حضور پیامبر(ص) آمد و اسلام آورد
  • بلال حبشی | بِلال حَبَشی، از نخستین گروندگان به اسلام، اولین مؤذن، خادم و صحابی پیامبر(ص). از زندگی او پیش از گرویدن به اسلام اطلاعی در دست نیست، جز آنکـه برخی از منابع او را، بی‌آنکـه از پدرش یاد كنند، از زادگان (مولدان) بنی جُمَح، و مادرش حمامه (جمامه باید تصحیف حمامه باشد) را كنیز یكی از اینان دانسته‌اند.
  • بلبن |
  • بلج بن بشر | بَلْجِ بْنِ بِشْر (د شوال‌ 124 / اوت‌ 742)، سردار جنگاور امویان‌ در شمال‌ افریقا و اندلس‌. وی‌ از تیرۀ بنی‌ قُشَیر کلاب‌، از قبایل قیسی‌ بود و نسبتهای‌ قشیری‌ و قیسی‌ او بدین‌ سبب‌ است
  • بلعرب بن حمیر |
  • بلعرب بن سلطان | بَلْعَرَبِ بْنِ سُلْطان‌ (د 1104ق‌ / 1693م‌)، سومین‌ امام‌ یعربیها از اباضیان‌ عُمان‌ و جانشین و فرزند سلطان‌ بن‌ سیف‌ (بلعرب‌ احتمالاً مخفف‌ ابوالعرب‌، و کنایه‌ از بخشندگی‌ است‌).
  • بلعمی | بَلْعَمی، عنوان‌ چند تن‌ از دیوانیان‌ و دانشمندان‌ خراسان‌ که‌ دو تن‌ از ایشان‌ در دستگاه‌ سامانیان‌ به‌ وزارت‌ رسیدند. نسب‌ این‌ خاندان‌ به‌ اعراب‌ بنی‌ تمیم‌ می‌رسد و ابن‌ ماکولا سلسله‌ نسب‌ ابوالفضل‌ بلعمی‌ را تا زید مناۀ فرزند تمیم‌ ذکر کرده‌، و نسبت‌ تمیمی‌ در برخی‌ مآخذ از اینجاست
  • بلقین |
  • بلقین بن زیری |
  • بلک | بَلَک‌، یا بُلُک‌، نورالدولة بن‌ بهرام‌ بن‌ اَرْتُق‌ (مق‍ 518ق / 1124م‌)، از امرای‌ طبقۀ نخست‌ آل‌ ارتق‌ (ه‍ م‌) و از فرماندهان‌ مسلمان‌ در جنگهای‌ صلیبی‌. نخستین‌بار از بلک‌ در وقایع‌ سال‌ 489ق‌ / 1096م‌ به‌ عنوان‌ فرمانده‌ سپاه‌ شهر سَروج‌ در کرانۀ فرات‌ وسطى یاد شده‌ است‌
  • بلکین بن محمد |
  • بلکاتگین | بِلْکاتِگین‌ (د 362ق‌ / 973م‌)، از غلامان‌ ترک‌ دربار آلپ‌ تکین‌ و سومین‌ امیر غزنوی‌ پیش‌ از آل‌ ناصر. بلکا به‌ معنای‌ دانشمند و عاقل‌ (کاشغری‌، 1 / 358)، و تگین‌ به‌ معنای‌ امیر، و از القاب‌ امرای‌ ترک‌ غزنه‌ بوده‌ است
  • بلکین بن زیری |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: