برید شاهیان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 4 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/228730/برید-شاهیان
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1404
چاپ شده
12
بَریدْ شاهیان، سلسلهای از مسلمانان تركنژاد كه از اواخر سدۀ 9 تا نیمۀ نخست سدۀ 11ق / 15 تا 17م بر بیدَر و اطراف آن در فلات دكن فرمانروایی كردند. پس از آنكه سلسلۀ بهمنیان دكن به سراشیب ضعف و ناتوانی افتاد، دولتمردانی كه در دستگاه بهمنیان پرورش یافته بودند، حكومتهای مستقلی تشكیل دادند، از آن جمله قاسم برید، بنیانگذار سلسله برید شاهیان بود. وی غلامی تركنژاد بود كه به محمدشاه سوم بهمنی (حك 865-867ق / 1461-1463م) فروخته شد. چیرهدستی او در نقاشی و خوشنویسی و جنگاوری سبب ترقی او در دستگاه حكومت بهمنیان گردید. او نخست لقب خواص خانی یافت و پس از آنكه شورش مراتههها را سركوب كرد، به بریدالممالك ملقب گردید. اندكی بعد قندهار و نواحی اطراف آن به اقطاع او درآمد و كوتوالی پایتخت نیز به او واگذار شد و قدرت و نفوذش در دربار بهمنیان افزایش یافت (شیروانی،251-250؛ احمد،113-112 ؛ هیگ،423؛ طباطبا،141). مركز قدرت قاسم برید شهر بیدر، پایتخت بهمنیان و نواحی اطراف آن بود. او با تكیه بر ضعف محمودشاه دوم بهمنی (حك 887-924ق / 1482- 1518م)، بر قدرت و نفوذ خویش افزود و اندك اندك سرزمینهای اطراف پایتخت را در اختیار خود درآورد. محمودشاه دوم برای درهم شكستن قدرت او از دلاورخان حبشی از سرداران قدرتمند خود مدد جست. گرچه قاسم برید در نبرد شكست خورد و مجبور به فرار شد، اما چون دلاورخان هنگام تعقیب او درگذشت و سپاهیانش از هم پاشید، وی دوباره قدرت را در دست گرفت و سپس شاه را وادار كرد كه او را به وزارت برگزیند و بدینسان، برای شاه جز عنوانی باقی نماند. كوشش او برای گسترش قدرت خود، به سبب سرپیچی و شورش امیران محلی از فرمان وی، ناكام ماند و سرانجام از بیدر گریخت، اما پس از بازگشت امیران به سرزمینهایشان، دوباره زمام امور را در دست گرفت (شیروانی، همانجا؛ طباطبا،145-147؛ هیگ، .(426 وی پس از 12 سال حكومت، در شهر بیدر درگذشت و پسر بزرگش امیر برید به حكومت رسید (فرشته، 2 / 176). در دوره امیر برید نیز از پادشاهان بهمنی جز نامی در میان نبود و چون امیر برید احساس خطر میكرد، یكایك، آنان را از میان برمیداشت و دیگری را به حكومت مینشاند. در زمان او به ترتیب 4 نفر از بهمنیان به ظاهر در رأس حكومت قرار داشتند: احمد شاه (حك 924- اوایل 927ق / 1518-1520م)، علاءالدین (حك 927-929ق / 1520-1523م)، ولیالله (حك 929-932ق / 1523-1526م) و كلیمالله (حك 932ق / 1526م) آخرین شاه بهمنی كه به احمدنگر گریخت و تا پایان عمر در آنجا زندگی كرد. امیر برید در درگیریها و توطئههای بسیاری برضد عادلشاهیان شركت داشت و شهر بیدر در زمان او شاهد فراز و نشیبهای بسیار بود. در دوره او اسماعیل عادلشاه (حكـ 916-941ق / 1510- 1534م)، شهر بیدر را متصرف شد و امیر برید را دستگیر كرد، اما امیر با تقدیم خزانه و حكومت بیدر به او از مرگ نجات یافت. امیر برید 6 ماه در بند اسماعیل عادلشاه بود و با بخشیدن قلعههای قندهار و كالیانی دوباره به حكومت بیدر بازگشت (احمد،135-133؛ فرشته، 2 / 177؛ طباطبا، 301؛ بلگرامی، 198-197،193-192؛ نعیم،.(78-81 امیر برید 40 سال حكومت كرد و در 945ق / 1538م درگذشت و در شهر بیدر به خاك سپرده شد (فرشته، همانجا؛ بلگرامی،.(192-193پس از امیر برید فرزندش علی برید جانشین وی شد. او نخستین فرد از این خاندان است كه خود را شاه خواند و با انقراض سلسله بهمنیان، بیدر را مستقل اعلام كرد. او در دوره حكومتش درگیر جنگ با عادلشاهیان و نظام شاهیان بود و بخشی از سرزمینهای آنها را نیز به تصرف درآورد. با اینهمه، علی بریدشاه مدتی را دربند عادلشاه گذراند، اما به دست جمشید قطب شاه از بند رهایی یافت. در 972ق / 1564م علی برید در اتحاد عادلشاه، قطبشاه و نظامشاه برضد پادشاه هندو مذهب ویجایانگر شركت جست (فرشته، همانجا؛ بلگرامی،196؛ احمد،164؛ مجومدار،365؛ نعیم، .(113 علی بریدشاه پس از 45 سال حكومت درگذشت (فرشته، همانجا). ابراهیم برید شاه، فرزند او 7 سال حكومت كرد. از دوره او قدرت برید شاهیان به ضعف گرایید و امیران بریدشاهی تحت سلطه عادلشاهیان و نظام شاهیان قرار گرفتند. وی در 997ق / 1589م درگذشت و برادرش، قاسم برید شاه دوم به حكومت رسید كه 3 سال فرمانروایی كرد. سپس پسر خردسالش، میرزا علی برید شاه پس از مدتی حكومت، به دست یكی از اعضای خاندانش، موسوم به امیر برید دوم بركنار شد و به بهاگنگر گریخت. در دوره امیر برید دوم، آخرین حكمران این سلسله، در 1028ق / 1619م، ابراهیم عادلشاه (حك 988- 1035ق / 1580-1626م) با تصرف بیدر، سلسله برید شاهیان را منقرض كرد (همانجا؛ نعیم،.(114درباره واپسین پادشاهان این سلسله در برخی مآخذ متأخر اختلاف وجود دارد (نك : ایرانیكا، III / 798-799؛ قس: فرشته، 2 / 177- 178؛ نیز نك : ²EI).یكی از عوامل مهم درگیری 5 سلسلۀ مستقل سرزمین دكن، تفاوت دیدگاههای مذهبی بوده است؛ چنانكه عادلشاهیان و قطب شاهیان شیعه مذهب با سلسلههای سنی مذهب بریدشاهیان و عماد شاهیان در تضاد بودند و به عنوان نمونهای از آن میتوان به دستگیری سفیر شیعه مذهب ایران بهدست بریدشاهیان اشاره كرد كه عازم دربار عادلشاهیان بود و دو سال دربند ماند (میرعالم، 26؛ فرشته، 2 / 18؛ هیگ،.(432
طباطبا، علی، برهان مآثر، دهلی، 1355ق / 1936م؛ فرشته، محمدقاسم، تاریخ، كانپور، 1290ق / 1874م؛ میرعالم، میرابوالقاسم، حدیقۃ العالم، حیدرآباد دكن، 1309ق؛ نیز:
Ahmad, Nizamuddin, The Tabaqat -i- AkbarI , tr. Brajendranath De, Calcutta, 1939; Bilgrami, A. A., Landmarks of the Deccan, Delhi, 1984; EI²; Haig, W., «The Decline and Fall of the Kingdom of the Deccan», The Cambridge History of India, New Delhi, 1987, vol. III; Iranica; Majumdar, R. C., An Advanced History of India, London, 1958; Nayeem, M. A., External Relations of the Bijapur Kingdom, Hyderabad, 1974; Sherwani, H. Kh., The Bahmanis of the Deccan, New Delhi, 1985.
مجید سمیعی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید