دانشنامه ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • استحسان | اِستِحسان \ estehsān\ ، اصطلاحی برای روشی از روشهای اجتهادی در فقه اهل سنت که غالباً در عرض قیاس مطرح می‌شود. این واژه در لغت به معنی «نیکو شمردن» است و در فقه سدۀ نخستین، نمودی از عنصر اجتهادالرأی بود که در فقه سدۀ 2ق، به‌ویژه نزد ابوحنیفه و پیروان او، مفهومی محدودتر و مشخص‌تر یافت. در نگرشی کلی و با لحاظ‌کر...
  • استخر | استخر \ estaxr\ ، نشریه‌ای که با عنوان روزنامه، از مرداد 1297تا 1311ش (تاریخ1306ش ذکرشده در برخی منابع، صحیح نیست)، هفته‌ای یک‌بار، و بار دیگر از 1321 تا اسفند 1341، هفته‌ای دوبار در شیراز منتشر می‌شد. مندرجات آن حاوی خبر رویدادهای جاری، به‌ویژه مربوط به فارس، و اخبار و مسائل اجتماعی و فرهنگی بود. ناشر و مدیر...
  • استخوان، در رفتگی | استـخـوان، دررفتـگیِ \ dar-raftegi-ye osto(e)xān\ ، جابه‌جا شدن استخوانهای تشکیل‌دهندۀ مفصل و ایجاد پارگی در بافتها به دنبال آن.
  • استخوان، پوکی | استخوان، پوکیِ \ puki-ye osto(e)xān\ ، یا اُستِئوپوروز، بیماری‌ای که ویژگی آن، نارسایی تولید ماتریکس استخوان (مادۀ اصلی تشکیل‌دهندۀ استخوان)، یا کاهش شدید محتوای کلسیم استخوان است. در اُستِئوپِنی نیز کاهش تودۀ استخوانی دیده می‌شود، اما به اندازۀ پوکی استخوان، شدید نیست. در شکل حاد پوکی استخوان، مقدار زیادی کل...
  • استخدام | استخدام \ estexdām\ ، اصطلاحی در حقوق اداری. این اصطلاح در لغت به معنی به کار کشیدن کسی است و در فقه نیز به کار رفته است: استخدام حُر یعنی استیجار انسان در اجارۀ اعمال (نک‍ : جعفری لنگرودی، 313).
  • استجه | اِستِجه \ esteje(a)\ ، یـا اَستیجـی (در اسپـانیـایـی: اِثیخـا)، شهری کهن در جنوب غربی اسپانیا. این شهر در استان سِویل (سِویّا) در منطقۀ اندلس (آندالوسیا) قرار دارد (اصطخری، 41؛ ابن‌فرضی، 305؛ ابن‌عبدالمنعم، صفة...، 142؛ EB، EA، ذیل «اِثیخا»؛ GLE، «فرهنگ...»، ذیل «اِثیخا»).
  • استخاره | استخاره \ estexāre\ ، از کـهـن‌تــریـن‌ شـیـوه‌هـای مصلحت‌اندیشی و رهنمود‌جویی از خداوند در میان مردم. عامۀ مردم ایران گاهی استخاره را برابر فال (ه‍ م) و به معنی آن به کار می‌برند. برخی نیز استخاره و فال را از روشهای قدیم و سنتی پیشگویی می‌دانند (ماسه، 243). پس از ظهور دینهای توحیدی و اعتقاد به پروردگار یکتا،...
  • استپائیان | اِستِپانیان \ [e]stepāniyān\ ، سِـروژ (نـام مستعـار: سِـژان) (1307-1375ش/ 1928-1996م)، مترجم ایرانیِ‌آثار ادبی. او بیشتر به‌سبب ترجمۀ مجمو‌عۀ آثار آنتون چخوف (ه‍ م) شناخته می‌شود.
  • استخر | استخر \ estaxr\ ، یا اصطخر، شهری‌ کهن‌ و یكی‌ از تقسیمات‌ اداری پنج‌گانۀ اوایل‌ دورۀ اسلامی‌ در استان‌ فارس‌. معنای واژۀ استخر را‌ سخت‌ و نیرومند (بارتولمه‌، 1591‌؛ رایشلت‌، 269) و نیز قلعۀ نظامی ‌دانسته‌اند (هرتسفلد، «تاریخ‌...»، 45 ؛ فرای‌، 10). ویرانه‌های‌ شهر استخر را در محل، تخت‌طاووس‌ می‌نامند (مصطفوی‌،...
  • استخوان | استخوان \ osto(e)xān\ ، بـافـتی سخت کـه استخوان‌بندی (ه‍ م) بدن مهره‌داران را تشکیل می‌دهد.
  • استپانوس، کلیسای | اِستِپانوس، کلیسایِ \ kelisā-ye [e]stepānus\ ، یکی از مشهورترین کلیساهای ارمنیان. دِیر و کلیسای استپانوس در غرب شهر جلفا، نزدیک روستای دره شام در شهرستان ماکو در استان آذربایجان غربی قرار دارد (نک‍ ‍: مشکوٰتی، 14) و به نام استفانوس قدیس(ه‍ م؛ در ارمنی: استپانوس) نام‌گذاری شده است.
  • استر |
  • استخوان، نرمی | استخوان، نرمیِ\ narmi-ye osto(e)xān\ ، یا اُستِئومالاسی، از دست‌رفتن تدریجی کلسیم و فسفر استخوانها در بزرگ‌سالان. این حالت که به نرم‌شدن و خم شدن استخوانها، و افزایش شکنندگی آنها می‌انجامد، ممکن است پس از چند آبستنی یا در سنین پیری روی دهد.
  • استرابادی، میرزامحمد | استرابادی \ astar-ābādi\ ، میرزا محمد بن علـی بن ابراهیم (د 1028ق/ 1619م)، عالم و رجالیِ امامی.
  • استرابادی، محمدامین |
  • استراباد اردشیر |
  • استرابادی، رضی الدین | استرابادی \ astar-ābādi\ ، رضی‌الدیـن محمد بـن حسـن، معروف به رضی (د اندکی پس از 688ق/ 1289م)، ادیب و نحوی شیعی. آگاهی از زندگانی او بسیار اندک است. احتمال می‌رود وی در استراباد زاده شده، و در آنجا زیسته باشد، اما بخش عمدۀ زندگی او در نجف گذشته است (بغدادی، 28؛ شوشتری، 569). آوازۀ رضی استرابادی مدیون دو شرحی ...
  • استرابن | اِسترابُن \ [e]st[e]rābon\ ، در لاتین: اِسترابو (ح 63ق‌م ـ ح 21م)، جغرافی‌دان و مورخ یونانـی. کتـاب جغرافیا ی او تنها تألیف موجود دربارۀ همۀ اقوام و سرزمینهایی است که در زمان حکومت امپراتور آوگوستوس (27ق‌م -14م) برای یونانیان و رومیان آشنا بودند.
  • استرابادی | استـرابـادی‌ \ astar-ābādi\ ، شـرف‌الـدیـن، نـام کـامل او: شرف‌الدین‌ علی حسینی ‌استرابادی نجفی، از علمای امامیه در سدۀ 10ق/ 16م. او شاگرد محقق کرکی بود (مجلسی، 13؛ افندی، 66-67). مجلسی و شیخ حر عاملی وی را ستوده‌اند (مجلسی، همان‌جا؛ حر عاملی، 131).
  • استرابادی | مـیرزا محمدمهدی خان (د ح 1173ق/ 1760م)، فرزند محمدنصیر، منشی و وقایع‌نگار نادرشاه افشار. گفته‌اند که او «کوکب» تخلص می‌کرده است (کشمیری، 10، 111). وی باغبان‌باشی شاه‌سلطان‌حسین بود و پس از او، اشرف افغان را مدح گفت و پس از فرمانروایی نادر، منشی و وقایع‌نگار او شد (همو، 10؛ انوار، 3).
  • استر | اِستِر \ ester\ ، دسته‌ای از ترکیبات آلی که واکنش آنها با آب، الکلها و اسیدهای آلی یا غیرآلی را پدید می‌آورد. استرها معمولاً از کربوکسیلیک‌اسید مشتق می‌شوند.
  • استر، جان جیکب | اَستِر \ aste(o)r\ (یـا اَستِـر آو هیـوِر)، جـان جِیکِب اَستِـر، نخستین بارون (1886-1971م/ 1265-1350ش)، روزنامه‌نگار بـریتانیاییِ آمریکایی‌تبار. او که نبیرۀ سلطان خز آمریکا ــ جان جیکب استـر ــ بود، به‌عنوان مالک عمدۀ روزنامۀ تایمز لندن (1922-1966م)، موقعیت برجستۀ این روزنامه را در عرصۀ روزنامه‌نگاری بریتانیا...
  • استر، ننسی | اَستِر \ aste(o)r\ ، نَنسی ویـچـِر اَستِـر، وایکـاون‍تِس، بـا نـام خانوادگیِ پدریِ لَنگهورن (1879م-1964م/ 1258-1343ش)، بـانوی آمریکایی ـ بریتانیایـی؛ نخستین زنی کـه نمایندۀ مجلس عوام بریتانیا شد. او در زندگی اجتماعی و خصوصی به داشتن نیروی فراوان و نکته‌سنجی معروف بود.
  • استر | اِستِر\ ester\ ، دختری یهودی که بر پایۀ روایات عهد قدیم، قوم خویش را از کشتار جمعی رهایی بخشید و کتاب استر در کتاب مقدس به او و شرح ماجرای او اختصاص دارد. برخی این نام را با واژۀ ستاره در فارسی هم‌ریشه، و برخی با نام ایشتر، الٰهۀ بابلی، از یک ریشه می‌دانند (EJ 1, VI/ 906؛ «فرهنگ جدید...»، 392).
  • استراباد | استراباد \ astar-ābād\ ، نیز اِستَراباد، اِستِراباد، نام کهن شهر و ناحیۀ گرگان (ه‍ م) در سده‌های نخستین اسلامی و مرکز ایالتی به همین نام در دورۀ صفوی و قاجار. برخی مورخان شهر زدرکرتۀ دورۀ هخامنشی (آریان، 116) را با شهر استراباد تطبیق داده‌اند (فرای، «تاریخ...»، 112؛ دیاکونف، 43؛ اوار، 104؛ بیوار، 24؛ قس: درن،...
  • استخوان بندی | استخوان‌بندی \ osto(e)xān-bandi\ ، یا اِسکِلِت، ساختارِ نگاهدارندۀ بدن جانوران. در بیشتر جانوران، اسکلت، چارچوبی کم‌و‌بیش محکم است که ماهیچه‌ها می‌توانند با تکیه بر آن واکنش نشان ‌دهند.
  • استرابو |
  • استراتن لامپساکوسی | اِستراتُنِ لامپساکوسی\ [e]st[e]rāton-e lāmpsāko(u)si\ ، در لاتـیـن: استـراتـویِ طبیعـی‌دان (335-267ق‌م)، فـیـلسوف جامع‌الاطراف یونانی و جانشین تِئوفراستوس در ریاست «لوکِیُن»، مدرسه‌ای که ارسطو بنیاد نهاده بود. او پیش‌تر در اسکندریه درس می‌گفت و از جمله شاگردانش، آریستارخوس، قائل به نظریۀ خورشید مرکزی بود. از ...
  • استراتژی |
  • استراتوس |
  • استراتوسفر | اِستراتوسفِر \ [e]st[e]rātosfer\ ، یـا پـوشـن‌سپهـر، بخش بالایی جوّ؛ لایه‌ای تقریباً هم‌دما (با دمای ثابت) که بالای تروپوسفر (وردسپهر) قرار گرفته است. در بخش زیرین استراتوسفر، دما کم‌و‌بیش در نسبت با ارتفاع ثابت است (روی دو قطب زمین حدود °50- ، و روی خط استوا °90- سانتی‌گراد)، درحالی‌که در بخش بالایی، دما به‌...
  • استرادلا | اِسترادِلّا \ [e]st[e]rādellā\ ، آلِسّـاندرو (1642؟-1682م/ 1052؟-1093ق)، آهنگ‌ساز، خواننده و ویولن‌نواز ایتالیایی.
  • استرادیان | اِستِرادیان \ [e]sterādiyān\ ، واحد ‌زاویۀ فضایی‌در دستگاه بین‌المللی واحدها (SI). یک استرادیان (sr) زاویه‌ای فضایی (به شکل مخروط) است که چنانچه رأس آن در مرکز یک کره قرار گیرد، مساحتی برابر با مجذور شعاع کره را در سطح کره احاطه کند. به دیگر سخن، سطحی که مخروط از کره جدا می‌کند، تقسیم بر مجذور شعاع کره، مقدار...
  • استراتوکومولوس |
  • استرادا پالما | اِستـرادا پـالما \ est[e]rādā pālmā\ ، تـومـاس (1835- 1908م/ 1251-1326ق)، انقلابگر کوبایی و نخستین رئیس‌جمهور (1902-1906م) کوبا.
  • استرادا کابررا | اِسترادا کابرِرا \ est[e]rādā kābrerā\ ، مانوئِل (1857-1924م/ 1236-1303ش)، رئیس‌جمهور دیکتاتور گواتمالا. او از 1898 تا 1920م، به مدت 22 سال، و به کمک ارتش منظم، پلیس مخفی و تعقیب و فشار نظام‌مند، بر این کشور حکومت کرد.
  • آستراخان | آستراخان \ āstrāxān\ ، نـیـز آستـاراخـان، هَشتَـرخـان، حاجی‌طَرخان، استان و شهری در روسیه.
  • استراسبرگ |
  • استرادیواری | اِسترادیواری \ [e]st[e]rādivāri\ ، آنتـونیـو (در لاتـیـن: آنتونیوس استرادیواریوس) (1644؟-1737م/ 1054؟-1150ق)، ویولن‌ساز ایتالیایی که فن ساخت این ساز را به اوج تکامل رساند. ویولنهای ساخت او عموماً بهترین ویولنهای ساخته شده از گذشته تا کنون دانسته می‌شوند.
  • استراسبورگ، دانشگاه | اِستراسبورگ، دانشگاهِ \ dānešgāh-e [e]st[e]rāsburg\ ، یکی از کهن‌ترین دانشگاههای فرانسه. دانشگاه استراسبورگ در 1538م/ 944ق به‌عنوان آکادمیِ استراسبورگ بنیاد نهاده شد و در 1621م عنوان دانشگاه گرفت. این دانشگاه در جریان انقلاب فرانسه تعطیل شد، اما ناپلئون بناپارت آن را دوباره سازمان‌دهی کرد. پس از شکست فرانسه ا...
  • استر استواستیک |
  • استراسبورگ | اِستراسبورگ \ [e]st[e]rāsburg\ (درفرانسوی: اِستراسبور، در آلمانـی: اِشتـراسبورگ)، شهر و مرکز استـان بـا ـ رَن در منطقۀ آلزاس واقع در شرق فرانسه. این شهر در 4 کیلومتری غرب رود راین، در مرز فرانسه و آلمان قرار دارد.
  • استراسن | اِستراسِن \ [e]st[e]rā(ow)se(o)n\ ، سِر پیتِر فرِدریک (1919-2006م/ 1298-1384ش)، فیلسوف انگلیسی. او در لندن زاده شد، در دانشگاه آکسفرد تحصیل کرد، و در 1948م به عضویت هیئت علمی آن دانشگاه درآمد. در 1968م پس از گیلبرت رایل به استادی کرسیِ وِینفلیت در متافیزیک برگزیده شد، در 1977م لقب سِر گرفت، و در 1987م بازنشست...
  • استراق سمع | استراقِ سمع \ esterāq-e samˀ\ ، هرگونه کوشش بـرای شنیدن سخنانی که شنونده حق شنیدن آن را نداشته باشد، اعم از آنکه سخن مربوط به حریم خصوصی سخن‌گویان باشد، یا به حریم عمومی جامعه مربوط شود و گوش دادن به آن، به سلب امنیت عمومی بینجامد. استراق سمع در گذشته تنها مستلزم قرار گرفتن در موقعیتی بود که فرد بتواند پنهانی...
  • استرال، جزایر |
  • استراق سمع الکترونیک | استـراقِ سـمـعِ الکتـرونـیـک esterāq-e samˀ-e\ \ elekt[e]ronik، گوش سپردن به گفت وگوی دو تن بدون آگاهی یا اجازۀ دست‌کم یکی از آن دو، از راهِ پیوستن با سیم یا دیگر وسایل الکترونیک به ارتباطات تلفنی، تلگرافی و مانند آنها. کم و بیش در همۀ نظامهای قضایی، استراق سمع برای مقاصد خصوصی و تجاری ممنوع است.
  • استرالاسیا | اُسترالاسیا \ ost[o]rālāsiyā\ ، در جغرافیای طبیعی، عنوانی که گاه به جزایر و سرزمینهایی در اقیانوس آرام اطلاق می‌شود که میان خط استوا و عرض جغرافیایی ° 47 جنوبی واقع‌اند. این منطقۀ گسترده دربرگیرندۀ استرالیا و تاسمانی، نیوزیلند، گینۀ نو، و جزیره‌های وابسته به آنهاست.
  • استرالیا، باله | اُسترالیا، بالۀ \ bāle-ye ost[o]rāliyā\ ، یا بالۀ استرالیایی، گروه ملی بالۀ استرالیا و یکی از گروههای نامدار باله در جهان. این گروه در 1962م در شهر ملبورن پایه‌گذاری شد و بنیاد بالۀ استرالیا، که از سوی گروهی از علاقه‌مندان تشکیل یک گروه‌ ملی باله تأسیس شده بود، پشتیبانی مالی آن را برعهده گرفت. در آغاز شکل‌گیر...
  • استرالیا، خلیج بزرگ | اُسترالیا،خلیجِ بزرگِ\ xalij-e bozorg-e ost[o]rāliyā\ ، پیشروی گستردۀ اقیانوس هند که موجب پسروی ساحل جنوبی استرالیا شده است. بنابر تعریف دفتر بین‌المللی آب‌نگاری، این خلیج از غرب دماغۀ هاو در ایالت استرالیای غربی به سمت شرق، تا دماغۀ‌ جنوب غربی در تاسمانی امتداد می‌یابد و در حدود نیمی از حوضۀ استرالیای جنوبی ...
  • استرالوپیتکوس | اُسترالوپیتِکوس \ ost[e,o]rālo-pitekus\ (درلاتین به‌معنی انسان‌ریختِ جنوبی)، سَرده‌ای (جنسی) از جانداران منقرض‌شده که خویشاوندان نزدیک، یا شاید نیاکان سردۀ هومو (سردۀ انسان) بوده‌اند. گونه‌های مختلف این سرده در طول دور پلیوسِن (3/ 5 تا 8/ 1 میلیون سال پیش) می‌زیستند و سنگواره‌های آنان از نقاط گوناگونی در شرق،...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: