دانشنامه ایران

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسپلیت | اِسپلیت \ [e]sp[i,e]lit\ ، در ایتـالیـایـی: اسپـالاتـو، بندر، تفرجگاه، و مهم‌ترین شهر ناحیۀ دالماسی در جمهوری کرواسی. این بندر بر دماغه‌ای پیش‌آمده در دریای آدریاتیک قرار گرفته، و در جنوب خود، بندرگاهی عمیق و محافظت‌شده دارد. کوههایی بلند در شمال و شرق این شهر قرار دارد. اسپلیت مرکز عمدۀ‌ فعالیتهای بازرگانی و...
  • اسپوکن | اِسپوکَن \ \ [e]spo[w]kan\ ، شهری در شرق ایالت واشینگتن در ایالات متحدۀ آمریکا.
  • اسپوث ای مینا | اِسپوث ای مینا \ espos i minā\ ، فـرانـثـیسکو (1781-1836م/ 1195-1252ق)، فرمانده نظامی و سیاست‌مدار لیبرال اسپانیایی. او فرمانده برجستۀ چریکها در جنگ شبه‌جزیره یا جنگ استقلال اسپانیا (1808-1814م) بر ضد فرانسه بود که سپس هوادار لیبرالیسم شد و در چندین قیام و نیز نخستین جنگ کارلوسیان (1833-1839م) نقش داشت.
  • اسپهبدیه |
  • اسپیریتو سانتو | اِسپیریتو سانتو \ espiritu sānto\ ، یـا سانتـو، در گذشتـه: مارینا، بزرگ‌ترین و غربی‌ترین جزیرۀ جمهوری وانواتو در جنوب‌غربی اقیانوس آرام. این جزیره که با 677‘ 3‌ کم‍2 وسعت، به همراه چند جزیرۀ کوچک، استان سان‌ما (سانتو مالو) را تشکیل می‌دهد، منشأ آتش‌فشانی دارد و دارای رشته‌کوهی است که تا ساحل غربی آن کشیده شده...
  • اسپیتمان | اِسپیتمان \ espitmān\ ، نیز سْپیتمان، سْپیتامان، نام خانوادگی زردشت.
  • اسپی | اِسپی \ espi\ ، جِیمز پالِرد (1785-1860م/ 1199-1276ق)، هواشناس آمریکایی. او ظاهراً برای نخستین‌بار توضیح اساساً درستی از ترمودینامیکِ شکل‌گیری و رشد ابرها به دست داد. اسپی یکی از نخستین کسانی بود که برای ثبت و ضبط مشاهدات هواشناختی، از تلگراف بهره جست و با داده‌هایی که از این راه به‌دست می‌آورد، به بررسی پیشر...
  • اسپولتو | اِسپولِتو \ [e]spoleto\ ، شهری در استان پِروجا در منطقۀ اومبریا در مرکز ایتالیا.
  • اسپوتنیک | اِسپوتنیک \ [e]sputnik\ (در روسـی به معنـی هم‌سفر)، هر یک از 10 ماهواره‌ای که اتحاد شوروی از 1957 تا 1961م/ 1336-1339ش به فضا پرتاب کرد. اسپوتنیکِ 1، نخستین ماهواره‌ای که انسان به فضا فرستاد، در 4 اکتبر 1957م/ 12 مهر 1336ش پرتاب شد و عصر فضا را آغاز کرد. نام رسمی این ماهواره «ایسکوستوِنْیی سپوتنیک زِملی»، به‌...
  • اسپیتور | اِسپیتوَر \ espitvar\ ، نام برادر جم و کشندۀ او.
  • اسپوندیلوز | اِسپوندیلوز \ [e]spondiloz\ ، بیمـاری استحـالـه‌بـرنده و غیرالتهابی مزمن ستون مهره‌ها که تحرک مفاصل بین‌مهره‌ای را به‌صورت غیرطبیعی کاهش می‌دهد و نتیجۀ آن پدید آمدن استخوان ناهنجار در اطراف مهره‌هاست.
  • آسپیدیسترا | آسپیدیسترا \ āspidist[e]rā\ ، یا برگ عَبایی، سَرده‌ای (جنسی) از گیاهانِ پایا و دارای برگهای زینتی از تیرۀ سوسنیان، که بومی آسیای شرقی‌اند. این جنس حدود 8 گونه دارد و تنها گونۀ پرورشی آن، گیاهی است خانگی به نام برگ عبایی (آسپیدیسترا اِلاتیور یا آسپیدیسترا لوریدا).
  • اسپوندیلیت | اِسپوندیلیت \ [e]spondilit\ ، التهاب یک یا چند مهرۀ ستون مهره‌ها. این بیماری چندین شکل دارد که فراوان‌ترین آنها اسپوندیلیتِ آنکیلوزان، اسپوندیلیتِ هیپِرتروفیک و اسپوندیلیت ناشی از سِل است.
  • اسپیروکت | اِسپیروکِت \ [e]spiroket\ ، هریک از گروهی از باکتریهای مارپیچ‌شکل از راستۀ اسپیروکِتالِس، که برخی از آنها برای انسان به شدت بیماری‌زا هستند و بیماریهایی مانند سیفیلیس، پیان (بیماری پوستی گرمسیری) و تب راجعه را پدید می‌آورند. دیگر اسپیروکتها بی‌ضررند و به صورت انگلی در دهان، ناحیۀ تناسلی و روده‌های انسان و جان...
  • اسپونتینی | اِسپونتینی \ [e]spontini\ ، گـاسپـاره لـوئیجـی پـاچیفیکـو (1774-1851م/ 1188-1267ق)، رهبر ارکستر و آهنگ‌ساز ایتالیایی. اپراهای آغازین او، به‌ویژه شاهکارش «لا وِستاله» (1807م)، نمودار روحیۀ عصر ناپلئونی، و پلی میان اپراهای کریستف گلوک و ریشارد واگنِر است. او چهرۀ شاخص اپرای جدّی فرانسوی در دو دهۀ آغازین سدۀ 19م...
  • اسپیجاب | اَسپیجاب \ aspijāb\ ، یا اَسفیجاب، اَسبیجاب، ناحیه و شهری در ماوراءالنهر. اسپیجاب را شهر سفید نیز خوانده‌اند (کاشغری، 1/ 31، 3/ 133). ناحیۀ اسپیجاب در روزگار سامانیان سرزمین‌ پهناوری بود که نواحی حاصلخیز پیرامون رود اریس (از شعبه‌های شرقی سیردریا یا سیحون) و شاخه‌های آن را در بر می‌گرفت و مرکز آن نیز شهری به ...
  • اسپین | اِسپین \ [e]spin\ ، در فیزیک، تکانۀ زاویه‌ایِ ذاتی یک ذرۀ زیر اتمی. در فیزیک اتمی دو نوع تکانۀ زاویه‌ای وجود دارد: تکانۀ زاویه‌ایِ مداری و تکانۀ زاویه‌ایِ اسپینی.
  • آسپیرین | آسپیرین \ āspirin\ ، یـا اَسِتیل سالیسیلیک اسید، دارویی از خانوادۀ سالیسیلاتها که بیشتر به عنوان دردزُدا (ضد دردهای خفیف)، تب‌بُر و ضد التهاب به کار می‌رود. این دارو اثر ضد انعقاد (رقیق‌کنندۀ خون) نیز دارد و با مقدار مصرف کم به مدت طولانی، برای جلوگیری از حمله‌های قلبی به کار می‎رود.
  • اسپینا بیفیدا | اِسپینا بیفیدا \ [e]spinā bifidā\ ، یـا سـتـون مـهـره‌هـای شکاف‌دار، نقصی مادرزادی در بسته شدن ستون مهره‌ها که در دوران رشد پیش از تولد پدید می‌آید. این نقص تقریباً در 1000/ 1 تولد‌ها پیش می‌آید. شدت این اختلال از نوع خفیف (اسپینا بیفیدای پنهان) که در آن، کم و بیش هیچ نشانه‌ای از ناهنجاری وجود ندارد، تا موارد...
  • اسپیک | اِسپیک \ [e]spik\ ، جـان هَـنـینگ (1827- 1864/ 1244 -1281ق)، جهانگرد انگلیسی. او نخستین فرد اروپایی بود که به دریاچۀ ویکتوریا در آفریقای شرقی رسید و به درستی، آن را از سرچشمه‌های رود نیل تشخیص داد.
  • اسپینت | اِسپینِت\ [e]spinet\ (در فرانسوی: اِپینِت، در ایتالیایی: اِسپینِتّا)، گونه‌ای کوچک از نخستین سازهای زهیِ شستی‌دار (کلاویه‌دار)، از خانوادۀ هارپسیکورد (کلاوسَن) که در آن، سیمها به طور مورب در جلو نوازنده قرار می‌گیرند، یا مانند ویرژینال (ویرجینال)، کمابیش به موازات صفحه‌کلید کشیده می‌شوند. این ساز بیشتر به شکل...
  • استاتیوس | اِستاتیوس \ [e]stātiyus\ ، پوبلیـوس پاپینیوس ( ح 45- ح 96م)، از بزرگ‌ترین شاعران حماسی و غنایی رومی. او شاعر دربار دُمیتیانوس، امپراتور روم، و برندۀ جایزۀ جشنوارۀ سالانه‌ای بود که با حمایت امپراتور برگزار می‌شد.
  • استابز | اِستابز \ [e]stābz\ ، ویلیام (1825- 1901م/ 1240- 1319ق)، تاریخ‌نگار بانفوذ و اسقف انگلیسی. او مطالعۀ منظم تاریخ مجموعه‌قوانین اساسی انگلستان در سده‌های میانه را باب کرد.
  • استاتیرا | اِستاتِیرا \ [e]stāteyrā\ ، نام چند ملکۀ دودمان هخامنشی (یوستی، 311).
  • استاتین | اَستاتین \ astātin\ (At)، عنصری شیمیـایـی و پـرتـوزا (رادیواکتیو) که سنگین‌ترین عنصر از عناصر هالوژِن یا گروه VIIa جدول تناوبی است. نام استاتین برگرفته از واژۀ یونانی آستاتوس، به معنی «ناپایدار» است. استاتین را که ایزوتوپ پایداری ندارد، نخستین‌بار در دانشگاه کالیفرنیا، دِیل کُرسِن، کِنِت مِکِنـزی و اِمیلیـو س...
  • استاجلو |
  • استاتیک | اِستاتیک \ [e]stātik\ ، در فیزیک، شاخه‌ای از مکانیک که به مطالعۀ نیروهای وارد بر اجسام در حال تعادل می‌پردازد. مبانی این علم را بیش از 200‘2 سال پیش، ارشمیدس، ریاضی‌دان یونانی، و دیگر کسانی که به مطالعۀ ویژگیهای تقـویـت نیـرو در مـاشینهـای سـاده ــ مـانند اهـرم و محـور ــ می‌پرداختند، بنیاد نهادند. اهمیت کارب...
  • استابز | اِستابز \ [e]stābz\ ، جـرج (1724- 1806م/ 1136- 1221ق)، نقاش انگلیسی. او در به تصویر کشیدن واقع‌گرایانۀ جانوران، به‌ویژه اسبها، استاد بود.
  • اسپئوسیپوس | اِسپِئـوسیپـوس \ [e]speˀusip[p]o(u)s\ (410 - 339 ق‌م)، فیلسوف یونانی و خواهرزادۀ افلاطون که پس از مرگ وی به ریاست آکادمیا یا مدرسه‌ای که افلاطون در 387ق‌م بنیاد کرده بود، رسید. وی همچنین در سفر افلاطون به سیسیل همراه او بود (361ق‌م). از آثار او چیزی در دست نیست، به استثنای گزیده‌ای نسبتاً طولانی از نوشته‌اش «...
  • اسپینل | اِسپینِل \ espinel\ ، ویثِنته مارتینِث (1550-1624م/ 957-1033ق)، نویسنده، ماجراجو و موسیقی‌دان اسپانیایی. شهرت او بیشتر به‌سبب نوشتن داستانی به سبک پیکارِسک (روایت ماجراهای قلّاشان) به نام «زندگی جناب مارکوسِ اُبرِگُنی» (1618م) است. آلَن ـ رُنه لوساژ، نویسندۀ فرانسوی، بخشهایی از سرگذشت ژیل بلاسِ (1715-1735م؛ د...
  • اسپینولا | اِسپینولا \ [e]spinolā\ ، آمبروجو دی فیلیپو، مارکِس دِ لُس بالباسِس (1569-1630م/ 977-1039ق)، جنگاورِ جنوایی که به خدمت اسپانیا درآمد و از نامدارترین فرماندهان نظامی زمان خود بود.
  • استاخانفی، جنبش | اِستاخانُفی، جنبشِ \ jonbeš-e [e]stāxānofi\ ، جنبشی در «تولید سوسیالیستی» در اتحاد جماهیر شوروی، برای بالا بردن بهره‌وری کار. این جنبش در 1935م/ 1314ش و طی «برنامۀ پنج سالۀ دوم»، به عنوان مرحله‌ای تازه از «رقابت سوسیالیستی» آغاز گشت و نام آن برگرفته از نام بنیاد‌گذارش، آلیکسِی گریگوریِویچ استاخانُف، از سرکارگ...
  • استابات ماتر دلرسا | اِستابات ماتِر دُلُرُسا \ [e]stābāt māter dolorosā\ (در لاتین به معنی «مادری اندوهناک ایستاده بود»)، شعری قرون وسطایی به زبان لاتین دربارۀ شب‌زنده‌داری مریم عذرا بر پای صلیب عیسى مسیح که از 1727م تاکنون به عنوان بخشی از دعاهای کلیسای کاتولیک رُمی بر اساس ملودی آوازهای کلیسایی (پلَن‌شان) خوانده می‌شود. سرایندۀ...
  • استادالدار | اُستادُ‌الدّار \ ostād-od-dār\ ، عنوان برخی از منصب‌داران بزرگ دربار خلفا، سلاطین و امیران مسلمان که وظایف و حوزۀ اقتدارشان متغیر بود و گاه به وزارت، امارت و سلطنت نیز می‌رسیدند.
  • اسپینلو آرتینو | اِسپینِلّو آرِتینو \ [e]spinello āretino\ ، لقبِ اسپینلو دی لوکا اِسپینِلّی (ح 1346-1410م/ 747-812 ق)، نقاش ایتالیایی دورۀ گوتیک پسین. سبک او طلیعۀ نقاشی واقع‌نمایانۀ اوایل رنسانس سدۀ 15م، و به سبب حس روایی‌اش درخور توجه است. او از برجسته‌ترین پیروان سبک واقع‌گرایانۀ جوتّو، بزرگ‌ترین نقاش سدۀ 14م ایتالیا، بود...
  • اسپینوزا | اِسپینوزا \ [e]spinozā\ ، باروخ (بِنِدیکت) (1632-1677م/ 1042-1087ق)، از مهم‌ترین فیلسوفان عصر جدید که تقریباً در همۀ شاخه‌های فلسفه آثاری ماندنی و ارزنده بر جای گذاشته است و شاید اندیشۀ هیچ یک از فلاسفۀ سدۀ 17م/ 11ق بیش از او با مسائل امروزی ما مرتبط نباشد. اسپینوزا یکی از پیش‌گامان مدرنیته و روشنگری به شمار ...
  • استادسیس | اُستادسیس \ ostādsis\ (مق‍ 151ق/ 768م)، پیشوای جنبش سیاسی ـ دینی خراسان در اواخر دورۀ منصور، خلیفۀ عباسی.
  • استاری اسکل | اِستاری اُسکُل \ [e]stāri oskol\ (در روسی: اِستـاریّ آسـکُـل)، شهری در استان بِلگُرُد در غرب روسیه.
  • استاریکف | اِستاریکُف \ [e]stārikof\ ، آلیکسِی آرکـادیِـویـچ (1892-1962م/ 1271-1340ش)، ایران‌شناس روس، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و مترجم شاهنامۀ فردوسی.
  • استاش، شیپور | اُستاش، شِیپورِ \ šeypur-e ostāš\ (بـرگـرفـتـه از نــام بارتولُمِئو اِئوستاکیو [در فرانسوی: اُستاش]، کالبدشناس ایتالیایی سدۀ 16م)، لوله‌ای که از گوش میانی تا حلق (گلو) کشیده شده است. این لوله در انسان در حدود 3 تا 4 سانتی‌متر طول دارد و آن را غشاء مخاطی پوشانده است. جهت آن از حفرۀ صماخ یا گوش میانی به طرف پای...
  • استازولامید | اَسِتازولامید \ asetāzolāmid\ ، بـا فـرمـول شیـمـیـایـی C4 H6 N4 O3 S2، از مهارکننده‌های آنزیمِ کربنیک‌آنهیدراز، و دارویی که در درمان آب سیاه (گلوکوم)، اِدِم (خیز)، صرع و بیماری ارتفاع به کار می‌آید.
  • استارلینگ | اِستارلینگ \ [e]stārling\ ، اِرنِست هِـنری (1866-1927م/ 1245-1306ش)، فیزیولوژی‌دان بریتانیایی. پژوهشهای گستردۀ او به درک تازه‌ای دربارۀ کارکردهای بدن کمک شایانی کرد و به‌ویژه، پژوهشهایش دربارۀ حفظ تعادل مایعات در سراسر بافتهای بدن، نقش تنظیم‌کنندۀ ترشحات درون‌ریز، و کنترلهای مکانیکی مربوط به کارکرد قلب، موجب ...
  • آستارته |
  • استارا زاگرا | اِستارا زاگُرا \ [e]stārā zāgorā \ ، شـهـری ‌در استـــان ‌استارا زاگرا در مرکز بلغارستان، در دامنه‌های جنوبی کوههای سرِدنا و در حاشیۀ دشت حاصلخیز استارا زاگرا.
  • آستارا | آستارا \ āstārā\ ، شهر و شهرستانی مرزی در استان گیلان در شمال ایران.
  • استاد و شاگرد، مسجد | استاد و شاگرد،مسىجدِ \ masjed-e ostād-o(va) šāgerd\ ، بنایی به سبک آذری، واقع در تبریز. بنای این مسجد در 741ق/ 1340م در زمان امیرحسن چوپانی، ملقب به علاءالدوله آغاز شد و در 742ق به پایان رسید (فصیح خوافی، 60، 62؛ ابن‌کربلایی، 370؛ اهری، 168؛ مجدی، 920). نام بنا در منابع به صورتهای سلیمانیه و علائیه نیز آمده ا...
  • استارک | اِستارک \ [e]stārk\ ، فـرِیـا مَـدلـیـن ‌(1893-1993م/ 1271-1372ش)، جهانگرد و پژوهشگر انگلیسی مطالعات خاورمیانه و ایران.
  • آستارا | آستارا \ āstārā\ ، شـهـر بـندری کـوچـکـی در جمهـوری آذربایجان. این شهر در ´45 °38 عرض شمالی و ´85 °48 طول شرقی، در ساحل دریای مازندران و در دهانۀ رود‌ی به همین نام، در کنـار مـرز ایـران واقع است و از بـاکو ــ پایتخت جمهوری آذربایجان ــ 240 کم‍ فاصله دارد.
  • استاده | اُستاده ‍‍‍‍‍‍\ ostāde\ ، یا آستاده، آدریان وان (1610-1685م/ 1019-1097ق)، نقاش هلندی دورۀ باروک. او که طراح و گراوُر‌ساز نیز بود، به سبب نقاشیهایش از صحنه‌های روزمرۀ زندگی روستایی هلند شهرت یافت.
  • استادیوم | اِستادیوم \ estādiyom\ ، یا ورزشگاه، سازه‌ای بزرگ برای برگزاری مسابقه‌ها و بازیهای ورزشی و دیگر نمایشها در برابر تماشاگران. این سازه دربر گیرندۀ محوطه‌ای باز است که بازی یا نمایش در آن اجرا می‌شود، و جایگاه تماشاگران که به‌صورت ردیفهایی پیرامون آن قرار می‌گیرد. واژۀ استادیوم صورت لاتینِ واژۀ یونانیِ استادیون ...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: