کارل مارکس چه در عرصهی سیاسی و چه در عرصهی اقتصادی، فیلسوفی انقلابی بود، او به همراه فردریش انگلس، نظریهی ماتریالیستی تکامل جوامع را پرداخت، نظریهی مذکور چنان قدرتمند بود که نه تنها نظریهی اجتماعی را از خود متأثر ساخت بلکه تأثیر فراوانی بر واقعیتهای ژئوپلیتیکی (که این نظریه در صدد فهم هرچه بهتر آنها بود) گذاشت.
پیش از انقلاب در حسینه ارشاد شریعتی سوگوارهای باعنوان «آری اینچنین بود برادر» سرود و ما را برد به دوردستهای تاریخ، به دوران بردگی، بردگانی كه اهرام مصر را بنا كردند. در آن زمان كه شریعتی این قبیل سرودها را برای قبیله ما میخواند، با انگشت اشاره دوردستها را نشان می داد و ما در آن افق جامعهای را میدیدیم بر پایه سه اصل عرفان، آزادی و برابری؛ ولی امروز ما گاه نشانههایی را میبینیم از بازگشت به عصر ماقبل بردهداری.
جایگاه اخلاق در سیره سیاسی امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که چهل سال پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) در خانه کعبه سنگى یافتند که در آن نوشته بود:«هر که نیکى کارد هر آینه خرمى بدرود و هر که بدى کارد هر آینه پشیمانى بدرود. کارهاى زشت انجام مىدهید و پاداش نیک مىخواهید؟ آرى، هرگز از بوته خار، انگور نچینند.» (ابن هشام، سیره النبی، ج 1، ص 213)نمىتوان زشتى و نادرستى کاشت و زیبایى و درستى برداشت؛ نمىتوان ستمگرى کرد و دادگرى نتیجه گرفت؛ نمىتوان دروغ گفت و ریا ورزید و به راستى و پاکى دست یازید.
انسان هزاران نیاز گوناگون روحی و جسمی و فردی و اجتماعی دارد که یکی از آنها ارتباط با مبدأ هستی است، یعنی خدا که در قالب دعا و نیایش مطرح میشود. نیایش گاه بیانگر خواستههای معمولی است و گاه حاوی عالیترین معارف است که از زبان متألّهی عاشق و آگاه و دردمند جاری میشود. یکی از امتیازات مکتب اهل بیت(ع)، غنای سرشارش از دعاست که در هر سطح و مرتبتی به وفور از آن برخوردار است و کتابهای فراوان ادعیه شیعی شاهد این مدعاست. در این دعاها بهرهمندی از سادهترین نیازها و آرزوها و رفع معمولیترین گرفتاریها هست تا والاترین مراحل بندگی و عاشقی؛ از این روی هر کسی فراخور آگاهی و نیاز درونی و بیرونی خویش میتواند از این مجموعه بینظیر برخوردار شود.
لازم است در ابتدای مقاله این نکته را یادآور شوم که بیت فوق در بعضی نسخ مثنوی با مصراع «ماهی از سر گَنده گردد» آمده که به نظر من صحیح آن «… از سر گُنده» است و در نسخه های معتبر از جمله مثنوی نیکلسون نیز به همین معنی نقل شده است. این بیت در دفتر سوم مثنوی از ابیات قصه ای است که با عنوان «حکایت امیر و غلامش که نماز باره بود ….» آمده و در آنجا مولانا می خواهد بگوید که فرمان اصلی اعمال و رفتارهای ما از هوشمندی و عقل «هستی» یا از اراده حاکم بر تکوین و تحولات عالم منشأ می گیرد که ما عمدتاً نسبت به ریشه آنها وقوف نداریم.
پیامبر(ص) فرمود: «هیچ آیهای در قرآن نیست جز آنکه ظاهر و باطن دارد.» از امام باقر(ع) درباره این سخن پرسیده شد، فرمود: «ظاهر قرآن همان تنزیل آن، و باطن قرآن، تأویل آن است.»۱ طبیعت بیان قرآن این است که ظاهری آشکار و باطنی پنهان دارد. ظاهر قرآن، چیزی است که بر اساس تنزیل آن استفاده میشود، یعنی با کمک شواهدی هنگام نزول، مفهومی محدود در چارچوب مناسبتی که موجب نزول آیه شده است استفاده میگردد و از آن فراتر نمیرود.
به دلیل اهمیت آب در باروری و زایندگی طبیعت، بخش مهمی از اساطیر به این عنصر حیاتی اختصاص یافته است. آب و ابرهای باران زا در گستره اساطیر، گاه به شکل زن و گاو پدیدار شده است که اژدهایی (نماد خشکسالی) با حبس آنها، مانع طراوت و زایندگی طبیعت می شود. سپس پهلوانی با شکست اژدها و آزادی گاوها یا زن های در حبس (آب و ابرهای باران زا) دوباره زایندگی و سرسبزی را به طبیعت باز می گرداند.
فردوسی به عنوان بزرگ ترین حماسه سرای ادب فارسی از سوی شاعران پس از خود مورد تقلید قرار گرفته است. اما نکته مهم آن است که هیچ یک از این مقلدان نتوانسته اند اثری همسنگ شاهنامه در ارزش و اقبال عمومی بیافرینند. محققان دلایل گوناگونی چون برتری جنبه های ادبی (دوری از تزاحم تصاویر، هماهنگی تصاویر با موضوع و ...) و مسایل تاریخی را در این خصوص برشمرده اند. اما جدای از موارد یادشده، می توان ضعف ساختاری این پهلوان نامه ها را نیز بر این دلایل افزود.
عقلای مجانین یا فرزانگان دیوانه نما که گاه بهالیل نیز خوانده می شوند، جایگاه ویژه ای در ادبیات عرفانی دارند. در برخی از حکایات مثنوی، اقوال و احوال حکیمانه و در عین حال رازآلود این شوریدگان با ظرافت خاصی در قالب حکایات عامیانه بیان شده است. مولانا با آوردن تمثیل های پرمعنا، در پی نشان دادن حکمت و معرفت عمیق این دسته از اولیای الهی، خلاف ظاهر غیرعادی و دیوانه وار آنان و تبیین لایه های عمیق شخصیت آنهاست.
از بیشتر شخصیت هایی که در شاهنامه حضور دارند، می توان در متن های دوران باستان نشان یافت. داستان های مربوط به این شخصیت ها، ریشه در روایت های بسیار کهنی دارد که با گذر از پست و بلند تاریخ فرهنگی این دیار به دوران نوتر رسیده است. کاووس از جمله چنین شخصیت هایی است. این پادشاه در میان پادشاهان حماسه ملی، بیشترین و طولانی ترین حضور را در شاهنامه دارد.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید