در مجموعۀ خاندان نواب شیرازی در آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران سندی با شمارۀ 16806 – 296 موجود است که شامل گواهی میرزا عبدالله رحمت شیرازی (1270- 1334 ق) و عبدالوهاب یزدانی (1252 – 1328ق) و علاءالدین حسین همت شیرازی (1276 – 1336 ق) بر ارزش و بهای قرآنی به خط محمدحسین کوزه گر شیرازی است.
مطمئن نیستم اما گمان می کنم تعبیر « درسایه شدگی » را در توصیف کم رنگی مراتب فضل وکمال فرهیخته ای، تحث تأثیر مجاورت انتساب خانوادگی با دانشمندی مشهور نخستین بار من به کاربردم . «درسایه شدگی» رامن درسوک نگاشتی باهمین عنوان به یاد زنده یاد دکتر قمرآریان ( همسر مرحوم دکترعبدالحسین زرین کوب ) نوشتم. درآن مقاله تمام حرفم این بود آن دسته از زنان اهل فضل وصاحب قلم که عقد همسری با دانشمندانی صاحب نام ترازخود بسته اند ناگزیرند بپذیرند که بخشی از اعتبارِ نامشان درسایۀ آوازۀ همسرانشان محو خواهد شد
هنوز تیغ آفتاب سوم تیرماه ۱۲۸۷ نزده بود که خون هوای پایتخت را سرخ رنگ کرد و به روایت شاهدان عینی بهارستان را در آتش شعلههای جنگ چند ساعته میان مشروطهخواهان و قزاقهای طرفدار شاه مستبد قاجار در کابوس یومالتوپ غرق کرد. دوم تیرماه ۱۰۸ سال پیش، ۱۲۸۷ خورشیدی بیتردید یکی از خونینترین روزهایی بود که تهران در تاریخ خود دیده است. روزی آن چنان غریب و سیاه که از هولش قاعده زبان عربی را در هم شکست و حرف پ را به یوم و حرف تعریف ال افزود و به یومالتوپ مشهور شد.
کارل مارکس چه در عرصهی سیاسی و چه در عرصهی اقتصادی، فیلسوفی انقلابی بود، او به همراه فردریش انگلس، نظریهی ماتریالیستی تکامل جوامع را پرداخت، نظریهی مذکور چنان قدرتمند بود که نه تنها نظریهی اجتماعی را از خود متأثر ساخت بلکه تأثیر فراوانی بر واقعیتهای ژئوپلیتیکی (که این نظریه در صدد فهم هرچه بهتر آنها بود) گذاشت.
پیش از انقلاب در حسینه ارشاد شریعتی سوگوارهای باعنوان «آری اینچنین بود برادر» سرود و ما را برد به دوردستهای تاریخ، به دوران بردگی، بردگانی كه اهرام مصر را بنا كردند. در آن زمان كه شریعتی این قبیل سرودها را برای قبیله ما میخواند، با انگشت اشاره دوردستها را نشان می داد و ما در آن افق جامعهای را میدیدیم بر پایه سه اصل عرفان، آزادی و برابری؛ ولی امروز ما گاه نشانههایی را میبینیم از بازگشت به عصر ماقبل بردهداری.
جایگاه اخلاق در سیره سیاسی امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که چهل سال پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) در خانه کعبه سنگى یافتند که در آن نوشته بود:«هر که نیکى کارد هر آینه خرمى بدرود و هر که بدى کارد هر آینه پشیمانى بدرود. کارهاى زشت انجام مىدهید و پاداش نیک مىخواهید؟ آرى، هرگز از بوته خار، انگور نچینند.» (ابن هشام، سیره النبی، ج 1، ص 213)نمىتوان زشتى و نادرستى کاشت و زیبایى و درستى برداشت؛ نمىتوان ستمگرى کرد و دادگرى نتیجه گرفت؛ نمىتوان دروغ گفت و ریا ورزید و به راستى و پاکى دست یازید.
انسان هزاران نیاز گوناگون روحی و جسمی و فردی و اجتماعی دارد که یکی از آنها ارتباط با مبدأ هستی است، یعنی خدا که در قالب دعا و نیایش مطرح میشود. نیایش گاه بیانگر خواستههای معمولی است و گاه حاوی عالیترین معارف است که از زبان متألّهی عاشق و آگاه و دردمند جاری میشود. یکی از امتیازات مکتب اهل بیت(ع)، غنای سرشارش از دعاست که در هر سطح و مرتبتی به وفور از آن برخوردار است و کتابهای فراوان ادعیه شیعی شاهد این مدعاست. در این دعاها بهرهمندی از سادهترین نیازها و آرزوها و رفع معمولیترین گرفتاریها هست تا والاترین مراحل بندگی و عاشقی؛ از این روی هر کسی فراخور آگاهی و نیاز درونی و بیرونی خویش میتواند از این مجموعه بینظیر برخوردار شود.
لازم است در ابتدای مقاله این نکته را یادآور شوم که بیت فوق در بعضی نسخ مثنوی با مصراع «ماهی از سر گَنده گردد» آمده که به نظر من صحیح آن «… از سر گُنده» است و در نسخه های معتبر از جمله مثنوی نیکلسون نیز به همین معنی نقل شده است. این بیت در دفتر سوم مثنوی از ابیات قصه ای است که با عنوان «حکایت امیر و غلامش که نماز باره بود ….» آمده و در آنجا مولانا می خواهد بگوید که فرمان اصلی اعمال و رفتارهای ما از هوشمندی و عقل «هستی» یا از اراده حاکم بر تکوین و تحولات عالم منشأ می گیرد که ما عمدتاً نسبت به ریشه آنها وقوف نداریم.
پیامبر(ص) فرمود: «هیچ آیهای در قرآن نیست جز آنکه ظاهر و باطن دارد.» از امام باقر(ع) درباره این سخن پرسیده شد، فرمود: «ظاهر قرآن همان تنزیل آن، و باطن قرآن، تأویل آن است.»۱ طبیعت بیان قرآن این است که ظاهری آشکار و باطنی پنهان دارد. ظاهر قرآن، چیزی است که بر اساس تنزیل آن استفاده میشود، یعنی با کمک شواهدی هنگام نزول، مفهومی محدود در چارچوب مناسبتی که موجب نزول آیه شده است استفاده میگردد و از آن فراتر نمیرود.
به دلیل اهمیت آب در باروری و زایندگی طبیعت، بخش مهمی از اساطیر به این عنصر حیاتی اختصاص یافته است. آب و ابرهای باران زا در گستره اساطیر، گاه به شکل زن و گاو پدیدار شده است که اژدهایی (نماد خشکسالی) با حبس آنها، مانع طراوت و زایندگی طبیعت می شود. سپس پهلوانی با شکست اژدها و آزادی گاوها یا زن های در حبس (آب و ابرهای باران زا) دوباره زایندگی و سرسبزی را به طبیعت باز می گرداند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید