صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آفرینش /

فهرست مطالب

در سنت زردشتی، مدت عمر جهان را به روایتی 12 هزار سال و به روایتی دیگر 9 هزار سال آورده، و به 4 یا 3 دورۀ سه‌هزارساله تقسیم کرده‌اند. بنابه روایت نخست، در طول 3 هزار سال اول، آفریدگان اورمزد در مرحلۀ مینو، و به تعبیر بندهش (ص 38) بدون اندیشه و بدون حرکت و لمس‌نشدنی بودند. در آغـاز 3 هزارۀ دوم، اهریمن از جهان تاریکی به مرز جهان روشنی آمد و اورمزد بر سر 9 هزار سال پیمان بست (مینوی خرد، همانجا). از این مدت، 3 هزار سال موسوم به «بُندَهِشْن»، به کام اورمزد است و به آفرینش مادی می‌گذرد؛ 3 هزارۀ سوم دورۀ آمیختگی نیک و بد، و ازاین‌رو موسوم به «گُمیزِشْن» است؛ و سرانجام چهارمین 3 هزار سال به نام «وِچارِشْن» یا «وِزارِشْن»، دورۀ جداشدن نیکی از بدی، از میان رفتن بدی، و پیروزی نهایی نیکی است که از پی آن، همگان تا ابد در آرامش و بی‌گزند خواهند زیست (تفضلی، تعلیقات بر ... ، 109؛ بویس، 50؛ نیز نک‍ : دنبالۀ مقاله).
بااین‌همه، قائل‌شدن عمر 12هزارساله برای جهان و تقسیم آن به 4 دورۀ سه‌هزارساله را با اندیشه‌های زروانی مرتبط دانسته‌اند (نیبرگ، 386-387). روایت بندهش (ص 35 بب‍‌ ) دورۀ نُه‌هزارسالۀ تاریخ جهان را با آمدن اهریمن به مرز روشنی آغاز می‌کند و ادامۀ آن همانند روایت پیشین است. آن‌گاه نوبت به آفرینش امشاسپندان و سپس ایزدان می‌رسد که به تعبیری، آفرینش مینوی اورمزدی با آفریدن آنها آغاز می‌شود.

امشاسپندان

برپایۀ بندهش (ص 37)، اورمزد پس ‌از وای درنگ‌خدای، امشاسپندان را برای یاری خود در آفرینش جهان و نیز به سروری هستی آفرید تا به تن پسین، بدی را از آن به «ناپیدایی» ببرند. امشاسپندان به معنای «جاودانان فزونی‌بخش (سودرسان)» در گاهان صرفاً مفاهیمی ‌مجرد و تجلیات صفات عالیۀ اهوره‌مزدا به شمار می‌آیند. این مفاهیم عبارت‌اند از: اندیشۀ نیک، نظم، شهریاری آرمانی، اخلاص فزونی‌بخش، کمال، و زندگانی دراز یا بی‌مرگی، که در متون متأخرتر به‌ترتیب با نامهای وُهومَنَه (بهمن)، اَشَه وَهیشْتَه (اردیبهشت)، خْشَثْرَه وَئیریَه (شهریور)، سْپِنتااَرْمَیتی (سپندارمد)، هَئوروَتات (خرداد)، و اَمِرِتات (امرداد) تشخص می‌یابند و برترین ایزدان زردشتی می‌شوند (بویس، 48؛ میرفخرایی، آفرینش، 13؛ نیز نک‍ : ایاتکار ... ، 36 ff.).
نخستین امشاسپند و نخستین آفریدۀ اورمزد بهمن است که رواج‌یافتن آفریدگان اورمزد از او خواهد بود. اورمزد او را از روش نیک و روشنی مادی می‌آفریند. بهمن نزدیک‌ترین امشاسپند به اورمزد (بندهش، 110)، فرزند (یسن 31، بند 8؛ نک‍ : هومباخ، 34-35)، مشاور دست راست (بندهش، 109) و نماد خرد او ست؛ ازاین‌رو، در جهان مادی اندیشۀ نیک را به مردم می‌دهد و پیوسته بر اندیشه، گفتار و کردار مردمان نظارت دارد. خویشکاری مهم او «هندیمانگری» یا باردادن آفریدگان به حضور اورمزد است (همان، 110؛ بهار، 190). او همچنین در میان سپاه ایرانیان، آشتی‌بخش و نابودکنندۀ سپاه اهریمنی است. خرد ذاتی و اکتسابی، هر دو، نخست بر بهمن آشکار می‌شود و همو رهنمون مردمان به بهشت است (بندهش، همانجا). بهر او از گیتی جامۀ سپید است و گوسپند (چهارپای سودمند) که نگاهبانی آن در جهان مادی را به خود پذیرفته است (همانجا). مقام برتر بهمن ایجاب می‌کند که بزرگ‌ترین و نیرومندترین دیوان که خرد آدمی را از میان می‌برند، دشمنان و هماورد او باشند: اَکومَنه / اَکومَن که نامش به معنای اندیشۀ بد است، بزرگ‌ترین این دیوان به شمار می‌آید و به‌همراه دو دیو نیرومند خشم و آز، پیوسته در پی از میان بردن بهمن هستند (همان، 37، 48- 49؛ یشتها، 1 / 98- 99، 102-103؛ هینلز، 72؛ گری، 27 ff.).
سپس، آفرینش اردیبهشت انجام می‌شود که سومین مینو، پس‌ از اورمزد و بهمن، است (بندهش، 49). بدین‌ترتیب، او پس‌ از بهمن جای دارد؛ بااین‌همه، نخستین موجودی است که به نیروی آفرینندگی اورمزد ایمان می‌آورد و او را به آفریدگاری می‌ستاید (یسن 31، بند 7). اردیبهشت که نامش به معنای بهترین راستی است (نیز نک‍ : هومباخ، همانجا)، به‌عنوان زیباترین و روشن‌ترین و خوب‌ترین امشاسپند ستایش می‌شود (یسن 5، بند 4؛ نیز نک‍ : اوستا، I / 27). ازآنجاکه اورمزد گیاه را به یاری او می‌آفریند، نگاهبان مرغزارها خوانده می‌شود (یسن 33، بند 3، یسن 48، بند 6؛ نیز نک‍ : هومباخ، 44-45, 84-85). بااین‌همه، بیش ‌از هرچیز او نگاهبان آتش است (بندهش، همانجا)، که خویشاوند اردیبهشت در گیتی آتش است و آن‌که آتش را رامش بخشد یا بیازارد، اردیبهشت از او آسوده یا آزرده شود. همکاران او آذر، سروش، بهرام و نریوسنگ هستند. مهم‌ترین خویشکاری اردیبهشت برپاداشتن نظم است و ازاین‌رو، در برابر هرگونه بیماری و عامل اخلالگر در روند طبیعی و درست جهان، ازجمله دیوان و جادوگران، قرار می‌گیرد؛ با وجود این، مراقب است که دیوان و بدکاران را بیش ‌از آنچه سزاوارند، کیفر ندهند. دشمن اصلی او دیوی به نام ایندرَه یا اِندرَه / اَندَر است (همان، 38- 39، 55، 111-112؛ هینلز، همانجا؛ یشتها، 1 / 98- 99، 104- 105؛ نیز نک‍ : گری، 38-44). 
سومین آفریده، امشاسپند شهریور است که نامش شهریاری آرمانی و مطلوب معنا می‌دهد و خود او نیز نماد توانایی، شکوه و چیرگی اورمزد است؛ در جهان مینوی نماد فرمانروایی بهشتی، و در زمین نماد سلطنتی است که مطابق میل و آرزوی او باشد. ازاین‌رو، خاستگاه همۀ نیروها انگاشته می‌شود. او که نگاهبان آسمان بلورین است، از جهان مادی، با فلزات خویشی دارد و همکاران مینوی او خور و مهر و آسمان و اَنَغران هستند. شهریور در سپاه اهریمن هماوردی به نام سَورْوه / ساوول دارد که دیو آشوب و فرمانروایی بد است. این امشاسپند که پشتیبان فلزات است، در پایان جهان با روان‌ساختن رودی از فلز گداخته بدکاران را از پارسایان بازشناساند (بندهش، 37، 49، 55، 113، 148؛ میرفخرایی، آفرینش، 20؛ هینلز، 74؛ یشتها، همانجا؛ نیز نک‍ : گری، 45-47).
درحالی‌که 3 امشاسپند یادشده مذکر خوانده می‌شوند، چهارمین امشاسپند به نام اسپندارمد را دارای جنس مؤنث می‌داننـد. او دختر اورمزد است (یسن 45، بند4؛ نک‍ : هومباخ، 72-73)، جایگاهش در بارگاه اورمزد بر دست چپ او، و نیز مادر آفریدگان است و ازاین‌رو نگاهبانی از زمین و چراگاه‌بخشی به چهارپایان را برعهده دارد. او همچون زمین، بردبارِ همۀ نیکیها و بدیهایی است که بر روی آن انجام می‌شود. رفتار نیکان بر زمین او را شاد می‌سازد و کنش بدان او را می‌آزارد. بااین‌همه، دیوی به نام ناگْهیس، و سپس دو صفت مهم گستاخی و کج‌اندیشی که در سیمای دو دیو به نامهای ترومَیتی / تَرومَد و پریمیتی / پریمد تصویر می‌شوند، دشمنان اصلی او هستند؛ در متنها ایزدانی چون آبان، دین و ارد از همکاران او معرفی شده‌اند (بندهش، 49؛ روایت ... ، 4-5؛ هینلز، همانجا؛ نیز نک‍ : یشتها، 1 / 100-101، 104- 105؛ گری، 47-51). 
پنجمین و ششمین آفریدگان دو ایزدبانوی همراه به نامهای خرداد و امرداد هستند که نامهایشان به‌ترتیب به معنای کمال (یا پُری و تمامیت) و بی‌مرگی (یا جاودانگی) است؛ اولی با آب ارتباط دارد و دومی با گیاه. ازاین‌رو، دشمنان آنها به‌ترتیب تشنگی و گرسنگی هستند که در چهرۀ دو دیو به نامهای تئیری / تَریز و زئیری / زَریز تجسم یافته‌اند. تیر و باد و فروردین همکاران خرداد، و رشن و اشتاد و زامیاد یاران امرداد معرفی شده‌اند (بندهش، 49، 55؛ هینلز، 75؛ نک‍ : یشتها، همانجا؛ گری، 51-55). 
متون اوستایی این 6 آفریده را با صفاتی چون نامیرا و بسیار زورمند و درخشان توصیف کرده‌اند که به‌همراه اهوره‌مزدا یا تجلی خرد او، موسوم به سپندمینو، یک هفت‌گانه را تشکیل می‌دهند و اینکه ‌هر 7، هم‌اندیشه و هم‌گفتار و هم‌کردارند (فروردین‌یشت، بند 82-84؛ نک‍ : اوستا، II / 185؛ یشتها، 2 / 77)؛ اما بندهش (ص 39) صراحتاً خود اورمزد را هم که آفریدگار است (هرمزد‌یشت، بند 25؛ نک‍ : اوستا، II / 66؛ یشتها، 1 / 61-63)، بر فهرست شش‌گانۀ امشاسپندان می‌افزاید. در توضیح این نقش دوگانه و پیچیدۀ اورمزد در آفرینش، آمده است: زیرا اورمزد هر دو ست؛ نخست مینو و سپس مادی. بدین‌ترتیب، دو صورت مینوی و مادی برای او قائل می‌شوند. صورت اخیر او به‌همراه 6 امشاسپند، تشکیل هفت‌گانه‌ای را می‌دهد که با 7 دیو بزرگ سپـاه اهریمن از یک سو، و 7 آفـریدۀ مادی از سوی دیگر (نک‍ : دنبالۀ مقاله) ارتباط دارند. براین‌اساس، اورمزد که هماوردش بزرگ‌ترین دیوان یعنی خود اهریمن است، از میان آفریدگان مادی، نگاهبانی انسان را بر عهده دارد.

ایزدان کهتر

فهرست آفریدگان مینوی مندرج در بندهش همچنان ادامه می‌یابد: هشتم راستگویی، نهم سروش پرهیزگار، دهم ماراسپند، یازدهم نریوسنگ، دوازدهم رد بلند (رتو برزنت)، سیزدهم رشن راست، چهاردهم مهر فراخ‌چراگاه، پانزدهم اهرشونگ نیکو، شانزدهم پارند، هفدهم خواب، هیجدهم باد، نوزدهم دادمندی، بیستم پیکار که خود دربردارندۀ دادخواهی و دفاع و آشتی و افزونگری است (ص 37). شماری از اینان به‌همراه فهرست پرشمار دیگری، مجموعه‌ای را تشکیل می‌دهند که در سلسله‌مـراتب مینوان ــ پس ‌از اورمـزد و امشاسپندان ــ در ردۀ سوم جای می‌گیرند و اورمزد آنان را به یاری امشاسپندان می‌آفریند. صفت اوستایی yazata- به معنای «ستودنی، پرستیدنی» (بارتولمه، 1279)، که در فارسی میانه به‌صورت نام yazad (مکنزی، 97، نیز 167)، و در فارسی نو به شکل «ایزد» (جمع: ایزدان، یزدان) درآمده، نامی است که معمولاً بر این گروه اطلاق می‌شود (نک‍ : هینلز، 78). 

پادآفرینش یا آفرینش اهریمنی

چنان‌که اشاره شد، پیش ‌از آغاز آفرینش، اهریمن به دعای اهونور اورمزد، گیج و بی‌حس (در پهلوی: stard) می‌افتد («بندهش»، I / 57؛ «بندهش ... »، 46-47)؛ بااین‌همه، بندهش به او آفرینش مینوی‌ای نسبت می‌دهد که وی آن را در همین دوران به انجام می‌رساند. 
اهریمن برای رویارویی با اورمزد و آفرینش او، از تاریکی، آفرینشی می‌سازد. این آفرینش چنان‌که اشاره شد، تنها صورت مینوی دارد؛ بااین‌همه، دست‌کم دربارۀ خود اهریمن به تنی اشاره می‌شود کـه ــ برخلاف اورمزد که از روشنی است ــ با صفت «سیاه خاکستری شایستۀ جهان تاریکی» شناسانده می‌شود. سپس اهریمن از خودپرستی مادی، ورن (شهوت) بد و نابودی، تن را می‌آفریند؛ آن‌گاه آفرینش «خودی» (ذات) دیوان صورت می‌گیرد که روش بد است، و تباهگر آفرینش اورمزد؛ و سپس دروغ‌گویی، و از این آفرینش، بدی اهریمن و ازکارافتادگی او و آفرینشش آشکار می‌شود (بندهش، 36-37). 
اگر در این مرحله تنها برای برخی از آفریدگان مینوی اورمزدی، بتوان مقابلی در آفرینش اهریمن نشان داد، در برابر و به شمار امشاسپندان و با همان سلسله‌مراتب، فهرست کاملی از «کماریگان» (کمالیگان) یا سردیوان وجود دارد. هریک از اعضای این گروه ــ همچنان‌که در بخش امشاسپندان بدانهـا اشاره شد ــ هماورد یک امشاسپند، و آفریده و گماشتۀ اهریمن است برای نابودکردن آفریدۀ نیکی‌ای که آن امشاسپند به نگاهبانی‌اش گماشته شده است. ترتیب آفرینش آنها نیز مطابق ترتیب آفرینش هماوردان آنان در گروه امشاسپندان است: اهریمن نخست اکومن را فراز می‌سازد، سپس اندر، ساوول، ناگهیس، ترومد، تریز و زریز را؛ هفتمین آفرینش نیز، مطابق الگوی آفرینش نیک، خود اهریمن است، گواینکه بندهش (ص 38) ساختن «دیگر دیوان» را پس ‌از آن (یعنـی پس ‌از 6 کمالـه‌دیـو) یـاد می‌کنـد (نیـز نک‍ : کریستن‌سن، آفرینش ... ، 72 بب‍‌ ).

آفرینش مادی

مراحلی از تحول و تبدیل آفرینش مینوی را به مراحل پیدایی جنین مانند کرده‌اند: نخست چون نطفه به تری ایستاده‌ است، آن‌گاه آمیختگی است مانند نطفه و خون، سپس آوردگی (بارداری) و جنین‌شدن و بخش‌شدگی اندامها، و سرانجام هم به جنبش درآمدن. همانندانگاری، دیگر نقش اورمزد است. او در آفرینش هم نقش پدر را دارد و هم نقش مادر را؛ هنگامی‌که آفریدگان را به مینوی پرورد، نقش مادر داشت و چون ایشان را به صورت مادی آفرید، نقش پدر (بندهش، همانجا؛ نیز نک‍ : بیلی، 88). 
اورمزد مینوان آفریدۀ خویش را 3 هزار سال نگاه می‌دارد ( گزیده‌ها، 1-2). همچنین، آمده است که ابزاری همچون اخگر آتش بود که اورمزد در روشنی، از آن روشنی بی‌کران را بیافرید، تمام آفرینش را از آن بساخت و چون ساخت، پس اندر تن برد و 3 هزار سال همی‌‌نگاه‌داشت و همی‌افزایید و بهتر همی‌کرد‌ و آن‌گاه یک‌یک را از تن خود همی‌‌آفرید (روایت، 53).
بندهش آفرینش مادی را به دورۀ سه‌هزارسالۀ ازکارافتادگی اهریمن نسبت می‌دهد. همین اثر در اشاره‌ای کوتاه، روند تبدیل آفرینش مینوی را به مادی بدین‌صورت می‌آورد که اورمزد از روشنی بی‌کران آتش، از آتش باد، از باد آب، و از آب زمین و همۀ هستی مادی را فراز آفرید. بر همین اساس، همۀ آفرینش مادی از آب است و سرشت آب دارد، جز تخمۀ مردمان و گوسپندان که از سرشت آتش است (ص 39). 
بااین‌همه، در ادامه نخستین آفریدۀ مادی، آسمان معرفی می‌شود که اورمزد آن را برای بازداشتن اهریمن و دیوان می‌آفریند (همانجا)؛ پس ‌از آن، آب را برای از میان بردن دروج تشنگی؛ سپس زمین و آن‌گاه گیاه را برای یاری گوسپند (چهارپای) فزونی‌بخش؛ گوسپند را برای یاری مرد پرهیزکار؛ و سرانجام مرد پرهیزکار را برای از میان بردن و از کار افکندن اهریمن و همۀ دیوان. پس‌ از آفرینش انسان، از آفرینش آتش یاد می‌شود که اورمزد آن را چون اخگری آفرید و از روشنی بی‌کران بدان درخشش پیوست. او در پی آن نیز باد را آفرید به‌مانند تن مرد جوان 15ساله که آب و گیاه، گوسپند و مرد پرهیزکار و هر چیزی را ببرد و بدارد (همان، 38- 39). 
در متنی دیگر آمده است که اورمزد هر آفرینش را از یک اندام خود آفرید: آسمان را از سر، زمین را از پا، آب را از اشک، گیاه را از موی، گاو را از دست راست، آتش را از اندیشه، و مرد یا گیومرت را از نطفۀ خویش که در سپندارمد قرار داد (روایت، 53 بب‍‌ ).
از متنهای اوستایی کهن، به روند و ترتیب واحدی برای آفرینش مادی نمی‌‌توان دست یافت. در جایی (یسن 51؛ نیز نک‍ : اوستا، I / 180 ff.؛ هومباخ، 96 ff.)، زردشت اهوره‌مزدا را خطاب قرار می‌دهد که با خرد خویش جانور و آبها و گیاهان را آفریده است، و آن‌گاه از او بی‌مرگی (امرداد) و تندرستی (خرداد) را می‌خواهد که باید با اندیشۀ نیک (بهمن) ستوده شوند. بااین‌حال، در جایی دیگر این اشاره می‌آید که اهوره‌مزدا به‌ترتیب گاو و راستی و آبها و گیاهان نیک و روشنیها و همۀ خوبیها را می‌آفریند (یسن 37؛ نیز نک‍ : اوستا، I / 132-133). فهرست اخیر نه‌فقط ازنظر ترتیب، بلکه ازنظر نامها و مفاهیم هم متفاوت است. بویس این تفاوت ترتیب آفرینش با دیگر نوشته‌های زردشتی را این‌گونه توجیه می‌کند که اگر مراد از راستی (aša) را آتش بدانیم، آن‌گاه هر 6 آفریدۀ آفرینش، به‌استثنای آسمان را نام برده است، زیرا به‌جای اصطلاح رایج آسمان و زمین (بوم)، عبارت روشنی و زمین آمده است (نک‍ : میرفخرایی، بررسی ... ، 47).
بااین‌همه، منابع مهم پهلوی ــ بندهش و گزیده‌های زادسپرم ــ مجموعۀ آفرینش مادی را با همان نظم آفرینش امشاسپندان ــ که بـه نگاهبانی آن آفریدگان گماشته شده‌اند ــ و نیز جایگاه آفرینش آنها در طول سال و برگزاری جشنهای بزرگداشت آنها (نک‍ : دنبالۀ مقاله) معرفی می‌کنند. 
برای بازداشتن اهریمن و دیوان، اورمزد از سر خویش آسمان را می‌آفریند (نک‍ : روایت، 53) که چونان زرهی است بر تن ارتشتاران. آسمان که جامۀ اورمزد نیز خوانده شده است (دینکرد، 829)، گوهر از خُماهن دارد که به تعبیر بندهش (ص 39-40) گوهر الماس نر یا درخشان است؛ گاه نیز آن را ساخته از آبگینۀ سفید دانسته‌اند که روشنی از خورشید دارد (روایت، همانجا). آسمان روشن و بسیار دور است با پهنا و درازا و ژرفایی به یک اندازه، بی هیچ ستون و پایه‌ای، و به شکل تخم‌مرغی، و زمین و همۀ آفریدگان را در بر گرفته است (همان، 39). 
اورمزد در میان زمین و آسمان، ستارگان و ماه و خورشید را می‌آفریند و به‌ترتیب در ستاره‌پایه و ماه‌پایه و خورشیدپایه جای می‌دهد. فاصلۀ ستاره‌پایه از یک سو تا زمین و از سوی دیگر تا ماه‌پایه 34 هزار فرسنگ (یا بیشتر)، فاصلۀ ماه‌پایه تا خورشیدپایه و از خورشیدپایه تا آسمان به همین اندازه، و فاصلۀ زمین تا آسمان زیر زمین هم 11 هزار فرسنگ است (روایت، 54؛ نیز نک‍ : روایات ... ، 1 / 62). روایتی دیگر آسمان را دارای 7 پایه معرفی می‌کند: نخستین و فروترین آنها ابرپایه است؛ دیگر سپهرِ اختران؛ دیگر ستارۀ آمیختنی؛ چهارم بهشت (که ماه بدان پایه ایستد)؛ پنجم گرودمان یا اَنَغر روشْن (پایۀ خورشید)؛ ششم جایگاه امشاسپندان که به جایگاه خود اورمزد در پایۀ هفتم، روشنی بی‌پایان، پیوسته است (بندهش، 48).
نکتۀ مهم دیگر پاسبانی از جوهر و عرض آفریدگان در طبقات آسمان است. بر این اساس، جوهر و عرض آب و زمین و گیاه در ستاره‌پایه آفریده شده است؛ از آنِ گوسفندان در ماه‌پایه؛ از آنِ مردمان در خورشیدپایه. روشنی آنها افزون بر آنکه از مینوی خود آنها ست، از این جوهرها و عرضها نیز هست. ضمن آنکه هریک از پایه‌ها جایگاه نگاهداری روانهای مردگان تا رستاخیز است و به نامی خوانده می‌شود: فروترین آنها یعنی از زمین تا ستاره‌پایه، به نام همیستگان، جایگاه نگاهداری روانهایی است که ثواب و گناهشان برابر است؛ بر بالای آن، بهشت و در بالاترین مرتبه، از خورشیدپایه تا به آسمان، روشنی بی‌کران و گرودمان یا عرش برین، جایگاه روان پرهیزکاران است (روایت، 83 بب‍‌ ). 
هرچند دومین آفریده آب است، بااین‌همه، در بندهش (ص 40) صراحتاً از آفرینش شادی یاد می‌شود که اورمزد آن را به یاری آسمان، و ازآن‌رو آفرید تا در دوران آمیختگی، آفریدگان به شادی درایستند.
 

صفحه 1 از11

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: